بازارهای آثار هنری به همان اندازه که هیجانآور و در برگیرنده تبادلات هنری است اما به دلیل وجود آثار ارزشمند و عرضه و تقاضا، همچنین قیمتهای گران برخی از نقاشیها یا مجسمهها خطرناک و گاه خانمانبرانداز نیز هستند. به همین دلیل بسیاری از خریداران آثار با کمک مشاوران و کارشناسان زبده دست به خرید یک نقاشی یا حتی یک اثر چاپی میزنند تا مبادا جنسی را خریداری کنند که در فهرست آثار مسروقه هنری ثبت شده باشد و یا تقلبی باشد. شرلی دیویس که 25 سال پیش تصمیم به خرید یک اثر چاپی از کامیل پیسارو، نقاش بلندآوازه سبک امپرسیونیسم گرفت از هیچ ماجرایی اطلاع نداشت! در آن سال وی این اثر ارزشمند را به قیمت هشت هزار و 500دلار از یک گالری در سن آنتونیو خریداری کرد. در 2003 وقتی دیویس تصمیم میگیرد این اثر چاپی را در حراج ساتبی به فروش بگذارد ماجرا به سمت دیگری پیش میرود. از همانجا بود که دردسرهای او آغاز شد. 30سال پیش در یک گزارش، پلیس فرانسه اعلام میکند این اثر پیسارو با نام «بازار» (marche) از موزهای واقع در شهر الوبن (aix-les-bains) به سرقت رفته است. شرلی دیویس تمام تلاش خود را میکند تا هر چه سریعتر از شر این اثر مسروقه رها شود اما در نهایت دولت آمریکا این اثر را ضبط میکند. سال پیش نگهبان موزه فرانسوی با تاکید مجدد بر به خاطر سپردن فرد مشکوکی که خود را به عنوان دوستدار هنر پیسارو معرفی کرده بود، سرنخهای جدیدی را در اختیار پلیس آمریکا قرار داد؛ سارق سابقهداری که گویا دست به چندین سرقت دیگر از جمله سرقت تابلوهای یک گالری در تگزاس زده بود. شرلی دیویس با درخواست تجدیدنظر در حکم دادگاه سعی کرد تا به نحوی هم خود را بیگناه نشان دهد و هم بتواند تابلو را از چنگ دولت فدرال خارج کند. دادگاه تجدیدنظر درخواست دیویس را مردود اعلام کرد. ولی در کنار این رد درخواست قاضی دادگاه، جرالد لینچ تاکید کرده، به دلیل فقدان و کمبود مدارک نمیتواند دیویس را در زمینه همکاری و مشارکت در خرید کالای مسروقه مجرم بداند. این اثر چاپی پیسارو در حال حاضر صد هزار دلار قیمتگذاری شده است. این اثر با تکنیک مونوپرینت و از روی نقاشی پیسارو تحت همین عنوان یعنی بازار خلق شده است. تابلوی اصلی بازار در سال 1884 و با تکنیک پاستل توسط پیسارو کشیده شده و تا به حال سه مالک داشته است؛ تابلویی بسیار زیبا و شگفتانگیز از کسب و کار مجموعهای از فروشندگان در یک بازار محلی که بیانگر لحظهای از زندگی روزمره مردم عادی و طبقه متوسط و شاید فقیر فرانسه را به نمایش گذاشته است. نقاشان امپرسیونیست با پیروی از هنرمندان مکتب پارپیزون در یک اقدام ساختارشکنانه هنر را از منزلت اشرافی دوران کلاسیک خارج کردند و آن را به سطح زندگی پر از رنگ و شور مردم کوچه و بازار آوردند. از تصاویر جشن و پایکوبیها، مسابقات اسبدوانی و سالنهای آموزش باله گرفته تا کافهها، بازارها، پارکهای کوچک و بزرگ فرانسه صحنه خلاقیتهای گروهی از اساتید نقاشی شد که نام امپرسیونیستها را به خود الحاق کرده بودند. در اوایل قرن بیستم، کارشناسان هنری که همدوره امپرسیونیستها بودند آنچنان استقبالی از آثارشان نکردند و نقاشیهای دوگا، مانه، مونه، پیسارو و رنوار را فاقد ارزشهای هنری دانستند اما گروه پر شر و شور امپرسیونیستها هیچ اعتنایی به انتقادات بیپایه و اساس و نیز محافظهکارانه کارشناسان آن دوران نکردند و با پافشاری بر اصول تکنیکی و مفهومی هنرشان، راهی مهم به روی جهان هنر معاصر گشودند. میراث امپرسیونیستها به هنرمندانی چون ونگوگ، گوگن و پل سزان رسید و پس از سزان بود که تصویر زیبا و بالاتر از آن امر زیبا به لحاظ مفهومی و تکنیکی دچار تغییری بنیادین شد و بازنمایی صرف از پدیدهها و طبیعت جای خود را به قرائت مولف و آفریننده از طبیعت داد تا شاهراه بزرگی به نام خلاقیت مدرن به روی دوستداران هنر تا به امروز گشوده شود. |