متن زیر چكیده می باشد، برای دریافت متن كامل مقاله بر روی فایل مقاله كلیك كنید

   
راهبرد نظری این مقاله با تدوین مفاهیم اصلی مدل های رقیب فروپاشی دولت در سطحی انتزاعی تر، سعی دارد این مدلها را در یكدیگر ادغام كند. مدل جمعیتی برگرفته شده از كارگلدستون، بر این نكته تاكید دارد كه وقتی نهادهای اقتصادی و سیاسی، خیلی خشك و متصلب باشند، رشد سریع جمعیت می تواند فروپاشی دولت را موجب شود. مدل جغرافیای سیاسی برگرفته شده از كارهای اسكاچپل و كالینز، استدلال می كند كه در صورت ضعف شدید دولت و غیر مولد بودن اقتصاد، شرایط وخیم جغرافیای سیاسی می تواند فروپاشی دولت را موجب شود. مدلهای رقیب فروپاشی دولت، به عنوان مسیرهای جایگزین و در تعامل با یكدیگر ، مفهوم سازی شده اند، به گونه ای كه تغییر فشار جمعیت و شرایط جغرافیای سیاسی بسته به میزان قدرت دولت و قدرت تولید، ممكن است میل به انسجام یا از هم پاشیدگی ایجاد كنند. مدلی كه چهار بعد قدرت دولت - اقتصادی، نظامی، سیاسی و اجرایی - را تشریح می كند، به این منظور ساخته شده است تا مفهوم سازی های متعدد از دولت در ادبیات مربوط به فروپاشی دولت را در یكدیگر ادغام كند. همچنین، مسیر سوم این مدل معتقد است، رشد سریع بازار، درصورتی كه قدرت دولت خیلی كم باشد، می تواند میل به از هم پاشیدگی  ایجاد كند. مدل تركیبی، امكان درك این معنا را به ما می دهد كه وقتی میل به انسجام / از هم پاشیدگی توسط یك مسیر ایجاد شود، ممكن است با مسیر دیگر، تشدید یا تضعیف گردد.