نویسنده : مدیر روابط بینالملل مركز ملی بهره وری ایران
بازدید : 1293
اشاره: مدیریت دانش را فرآیند تسهیل امور مربوط به دانش مانند خلق، ضبط، انتقال و استفاده از دانش میدانند. دكتر محمود غنیزاده مدیر روابط بینالملل مركز ملی بهرهوری ایران معتقد است، دانش تنها به عنوان دارایی كلیدی در سازمانها مطرح نیست، بلكه به عنوان مهمترین عامل تعیین كننده رشد اقتصادی، شناخته میشود. وی همچنین اعتقاد دارد كه از پیوند فناوریهای جدید با مهارتهای منحصر به فرد و تجربه كاركنان، منبعی از انرژی پدید میآید كه مدیریت دانش را به پیش خواهد برد. گفتوگوی كوتاه هفتهنامه برنامه را با مدیر روابط بینالملل مركز ملی بهرهبرداری ایران میخوانید.
با عنایت به اینكه مدیریت دانش به ارزشمندترین سرمایه سازمانی یعنی سرمایه فكری مربوط میشود، لطفاً ضمن ارایه تعریف جامعی از مدیریت دانش، نقش آن را در تحولات سازمانی و توسعه فرهنگ دانایی در سازمانها، تشریح فرمایید.
مدیریت دانش و بحث دانش موضوع تازهای نیست و حتی در ادبیات كشور خودمان شواهد خوبی از این مسأله در دست داریم اما بحث مدیریت دانش به صورت نوین آن، از دهه 90 میلادی مورد توجه قرار گرفت و از آن زمان تا كنون یكی از مباحث قابل توجه در مدیریت بوده و نویسندگانی مانند پیتر سنگه (1990)، پیتر دراكر (1993)، آلوین و هایدی تافلر (1993) نوناكاوتاكیوچی (1995... ) بر اهمیت توجه هوشمندانه به دانش تأكید كردهاند.
باید توجه داشت كه دانش مهمترین جلوه مزیت رقابتی در طول تاریخ بوده است و با پیدایش اقتصاد مبتنی بر دانش دیگر شاخص رشد مالی بر مبنای تولید نیست، بلكه ابداع، تولید و انتشار دانش، اطلاعات و ایدهها به شدت برای موفقیت فردی و سازمانی ضروری است.
از مدیریت دانش تعاریف متعددی به عمل آمده است كه به برخی از آنها، اشاره میكنم:
مركز بهرهوری و كیفیت آمریكا، مدیریت دانش را فرآیند گسترده كسب، سازماندهی، انتقال و استفاده از اطلاعات در سازمان میداند.
بت (2002) مدیریت دانش را عبارت از فرآیند تسهیل امور مربوط به دانش مانند خلق، ضبط، انتقال و استفاده از دانش میداند. به نظر وی، مدیریت دانش شامل طیفی از فعالیتها، یادگیری، همكاری و آزمایش گرفته تا اتحاد مجموعههای مختلف كاری و اجرایی است.
روبرت لوكان گفته است: مدیریت دانش عبارت است از استفاده از اطلاعات برای دستیابی به واقعیت كسب و كار؛ مدیریت دانش فعالیتی سازمانی بوده كه هدف آن ایجاد محیطی اجتماعی و زیربنایی فنی است كه بتوان در این محیط، دانش تولید كرد، به آن دسترسی داشت و دیگران را در آن سهیم ساخت.
سازمانها برای توسعه و تقویت مدیریت دانش باید 5 مهارت عمده را كسب كنند، از جمله: قدرت حل نظاممند مسایل، توانایی كسب تجربه از موفقیت دیگران، به كارگیری تجارب گذشته و فعلی، الگوبرداری از سازمانهای موفق و توانایی انتقال مؤثر دانش در تمام سطوح، به نظر میرسد كسب هر یك از این مهارتها نیازمند فرآیندی پیچیده و تا حدودی دشوار است، به اعتقاد جنابعالی برای به دست آوردن هر یك از این مهارتها، سازمانها در شرایط كنونی ایران چه تمهیداتی را باید در نظر گیرند تا مدیریت دانش توسعه یابد؟
به طور كلی برای كسب این پنج مهارت باید به سه موضوع حل مسأله، جذب دانش از منابع درون سازمانی و برون سازمانی و یادگیری اشاره كرد. امروزه این مسایل را تحت عناوین حل خلاق مسأله و ترازیابی و سازمانهای یادگیرنده، مطرح میكند. ترازیابی از جمله تكنیكهایی است كه در ایران زیاد مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است و ظرفیتها زیادی در این زمینه وجود دارد هر چند كه تكنیكهای حل مسأله از جمله ابزارهای مورد علاقه مدیران و كاركنان است.
عامل انسان در فرآیند مدیریت دانش نقشی مهم و اساسی دارد، سهم آموزش عامل انسانی در این فرآیند به چه میزان است و با توجه به ماده 54 قانون برنامه چهارم توسعه چگونه میتوان آموزش نیروی انسانی را در راستای مدیریت دانش با توجه به شرایط بومیكشور هدایت كرد؟
عامل انسان در فرآیند مدیریت دانش نقشی مهم و اساسی دارد، سهم آموزش عامل انسانی در این فرآیند به چه میزان است و با توجه به ماده 54 قانون برنامه چهارم توسعه چگونه میتوان آموزش نیروی انسانی را در راستای مدیریت دانش با توجه به شرایط بومیكشور هدایت كرد؟
مدیریت دانش علاوه بر اینكه باید منابع متعدد داخلی را نظاممند كند، باید از كاركنان سازمان برای شناسایی و قابل دسترس كردن منابع خارجی حمایت كند. این حمایت باید همواره با یك روند آموزش همراه باشد. چنین روندی در كوتاه مدت تمام كاركنان را قادر میسازد دانش مورد نیاز خود را به طور مستقل شناسایی كنند و برای دسترسی به آن بكوشند. روند آموزش در این عرصه بسیار متنوع است و میتواند مواردی همچون ایجاد نظام واحد بر اداره سایتهای اینترنتی و ارزشیابی و تجزیه و تحلیل بانكهای اطلاعاتی برای استفاده از موارد خاص و تخصصی را شامل شود. هدف از چنین فعالیتی باید انتقال مسؤولیت به تك تك كارمندان سازمان در عرصه تلاش برای برآوردن نیازهای فردی به دانش باشد. بدیهی است كه این مسؤولیت در زمینه نیازهای فردی به دانش باید در روند آموزش كاركنان كه از طرق مختلف صورت میگیرد، بازتاب یابد. در این بین، مدیریت دانش باید به مقوله بسیار مهمی همچون بالا بردن كیفیت نیروی انسانی سازمانها توجه داشته باشد زیرا از این طریق میتوان به نقاط ضعف سازمانها پیبرد و با اجرای یك راهبرد هدفمند در زمینه مدیریت دانش این نقطه ضعفها را پوشاند. از سوی دیگر، با توجه به مسأله آموزش كاركنان میتوان منابع داخلی اطلاعاتی و نیز صاحبان دانش را در سازمان شناسایی و از آنها برای روند آموزش كاركنان بهرهبرداری كرد. روند توسعه انسانی در سازمانها میتواند در ارتباط تنگاتنگی با نیاز سازمان به دانش صورت پذیرد. ماده 54 قانون برنامه چهارم توسعه یكی از موارد پانزده گانهای است كه در زمینه اقتصاد دانایی محور در برنامه چهارم پیشبینی شده است.
با توجه به اینكه برنامه چهارم توسعه به رشد اقتصاد ملی دانایی محور تأكید دارد، نقش مدیریت دانش در تحقق این هدف متعالی چیست و تأثیر آن بر افزایش اثربخشی كاركردها چگونه است؟
در دهههای اخیر بحث مستمری در مورد دانش و فناوری در رشد اقتصادی وجود داشته است؛ این بحثها بر این پرسش متمركز بود كه آیا دانش و فناوری در رشد اقتصادی نقشی دارد؟ به نظر میرسد كسانی كه به این پرسش جواب مثبت دادهاند، در این بحث پیروز شدهاند. دانش فقط به عنوان دارایی كلیدی در سازمانها مطرح نمیشود، بلكه به عنوان مهمترین عامل تعیین كننده رشد اقتصادی، شناخته میشود. در اقتصاد كلاسیك به دانش به عنوان آنچه راه مستقل خود را خارج از فرآیند اقتصادی دارد، نگریسته میشد و رشد اقتصادی، فقط با ازدیاد جمعیت (به عنوان نیروی كار) و گسترش فناوری شناخته میشد و به ندرت به نقشی كه دانش ایفا میكند، توجه میشد. نظام اقتصادی جهانی مرحله جدیدی را آغاز كرده است كه از آن به عنوان اقتصاد مبتنی بر دانش، یاد میشود. تغییر سریع، مشخصه اصلی این اقتصاد است، تجارب پذیرفته شده عرصه كسب و كار حتی تجاربی كه جهانی تلقی میشوند به سرعت رنگ كهنگی به خود میگیرد. سازمانها باید با افزایش، انتشار و گسترش داخلی این دانش به چرخه واقعی ایجاد دانش روی آورند و فراتر از آن، ساز و كارهای مؤثر بر حفظ، پردازش و بازیابی دانش را در سازمان ایجاد و تقویت كنند.
تحقق دولت الكترونیك و بهرهگیری از فناوری اطلاعات در نظام اداری كنونی تا چهاندازه میتواند سازمانهای ما را به سازمانهایی دانش محور تبدیل كند. چالشها و راهكارهای تحقق این هدف و استقرار و استمرار فرآیند مدیریت دانش در این عرصه، شامل چه مواردی میشود؟
پیشرفتهای فناوری ارتباطات دلیل عمده مطرح شدن مدیریت دانش و گسترش آن در سازمانهاست شكلهای جدید سازمانی تنها به این دلیل پدید آمد كه اكنون پایگاه دانش را میتوان از طریق ابزار الكترونیكی در اختیار دیگران قرار داد. روند رو به رشد شبكه سازی، به ظهور ساختارهایی ارتباطی منجر شد كه نمیتوان آنها را در قالب مدلهای سنتی سازمانی، توصیف كرد. فناوریهای جدید اطلاعات مانند اینترنت در شیوههای استفاده از پایگاههای دانش سازمانی، انقلابی به راهانداخته است. با پیوند این فناوریها و مهارتهای منحصر به فرد و تجربه كاركنان، منبعی از انرژی پدید میآید كه مدیریت دانش را به پیش خواهد برد. از آنجا كه دولت نقش عمدهای در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كشور برعهده دارد، استقرار دولت الكترونیك میتواند زیرساخت لازم را برای تحقق سازمانهای دانش محور فراهم آورد اما باید به جنبههای فرهنگی و اجتماعی مؤثر در مدیریت دانش نیز توجه كرد.
طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی