مقاله ها
نویسنده : سعید فلاح فر
بازدید : 797
گفتگوی بین اقوام مختلف و در جغرافیای پراكنده می‌تواند محورهای متفاوت داشته باشد. همانطور كه فرآورده‌های فكری و علوم انسانی در این ارتباطات دخالت می‌‌كنند،‌فرآورده‌های صنعتی نیز می‌ توانند حضوری مؤثر داشته باشند. دست‌آوردهای دینی و اجتماعی،‌تجارت همزیستی،‌تحول زیستگاه‌ها و همه و همه بخش‌های اساسی همزبانی‌‌های بین‌المللی را تشكیل می‌دهند. از این میان ناگفته پیداست كه بیشترین سهم ایرانیان همانا تعالی فرهنگی در حوزه‌های اندیشه و باورهای بزرگ و پیشتازانه است. « پارس » ‌با داشتن عناصر بی بدیل تاریخی و یادگارهای ارزشمند از اقوام گذشته، همواره پایتخت فرهنگی ایران شمرده شده و می‌شود.نگین ارزشمند این پایتخت نیز مجموعه كم نظیری است كه در این نوشته از نگاهی ویژه مورد بررسی قرار می‌گیرد . به این ترتیب ،‌ « پارسه» و « پارسیان» سهم چشم‌گیری از گویش عالم فهم و زبان گفتگوی جهانی ایرانیان را به عهده دارند. در بررسی فرهنگ جهانی ایرانیان ،‌ به قدرت رسیدن پارسی‌ها در ایران ـ در حدود سده پنجم پیش از میلاد ـ از این جهت كه دولتی تقریبا فراگیر و جهانی تأسیس كردند و قسمت‌های عمده دنیا ـ‌ غیر از بخشی از یونان و … ـ را تحت سلطه و تأثیر فرهنگ و بینش ژرف خود قرار دادند،‌دارای اهمیت ویژه‌ای است . امپراطوری بزرگ هخامنشی‌ برای اولین بار در جهان باستان ،‌با حكومت مركزی مقتدر ،‌به عنوان مصداق واقعی جهان وطنی مطرح می‌شود . بررسی این ویژگی‌ها از طریق مطالعه دو منبع اصلی یعنی بقایای معماری و همچنین معدودی كتیبه‌های ارزشمند كه تا كنون باقی مانده،‌و در حقیقت مستندات ملموس و بازمانده‌های فیزیكی قابل اطمینان تحقیقات شمرده می‌شوند،‌ممكن است . در این میان تقریبا در بین اغلب محققین این اتفاق نظر وجود دارد كه « ‌تخت جمشید» فشرده‌‌ای است از این اطلاعات قیمتی. بنایی كه گویی برای همه زمان‌ها و همه انسان‌ها ساخته شده است و پیكرة سترگ راه پلة ورودی آن ـ همه از تخته سنگ‌های یك تكه ـ هردم آدمی را به دنیایی دیگر، دنیایی سرشار از یگانگی و جاودانگی خواهد برد. « ‌تخت جمشید» بنای خیره كننده‌ای است كه در چهل و پنج كیلومتری شهر شیراز امروزی و در نزدیكی شهر مرودشت ،‌بر صفه‌ای وسیع به ابعاد تقریبی 274 457 متر و با تسطیح حجم انبوهی از كوه،‌به دستور داریوش بزرگ‌‌ـ‌ منتخب اهورامزدا و پسر ویشتاسب ـ ‌از سال 521 پیش از میلاد ایجاد شده است. ساختمان‌های مجلل آن در طول چند قرن به تدریج شكل گرفته كه هر كدام به تنهایی قابل توجه و بحث معماری و آئینی می‌باشند. در اجزای آن جلال و عظمت با دقت و ظرافتی غیر قابل توصیف در آمیخته است. این حجم از سنگ با نقوشی این‌چنین دقیق و لطیف، كه حكایت از صبر و حوصله‌ أی ستودنی و مدیریتی عالی دارد واقعا نمی‌تواند نظیری داشته باشد. اتفاقی كه بدون ‌اعتقادات قلبی میسر نیست. جلای سنگ‌های آن بی تردید از شفافیت هنرمندان و اندیشه‌های پاك سرچشمه گرفته است. در زمستان و تابستان به ترتیب دو مركز بزرگ ایرا باستان یعنی « ‌هگمتانه» (‌احتمالا به معنای محل جمع شدن) ‌یادگاری از حكومت‌ مادها،‌ در نزدیكی شهر همدان امروزی و كاخ عظیم « آپادانا» در شهر تاریخی شوش دانیال ـ پایتخت قدیمی عیلام ،‌ كه هنوز بقایای اندك آن نشانگر وسعت و شكوه راستین آن در هنگام آبادانی است. ‌ـ‌ بی‌گمان دو پایتخت اداری ـ سیاسی هخامنشیان بوده‌اند. بنابراین می‌توان به بناهای بی نظیر « تخت جمشید» در مرودشت فارس با نگاهی فراتر از یك مركز قدرت حكومتی و سیاسی نگاه كرد. خاطرات برگزاری مراسم مذهبی و آئینی ،‌از جشن‌ها تا تدفین شاهان در دامنه كوه رحمت و … نیز دلیل دیگری است بر اینكه مجموعه مذكور با اندیشه‌أی فراتر از زندگی روزمره اداره می‌شده است. بسیاری از جزئیات معماری نیز گواه این انتخاب است . از طرفی برپایی جشن نوروز ـ جشن بی مانندی كه در تمام دنیا شناخته شده و به واسطه تقارنش با بهار و شكوفایی طبیعت مورد احترام شمرده می شود ـ ‌یكی از اتفاقات خجسته‌ای است كه هر ساله با شكوهی بی‌مانند در تخت جمشید تكرار می‌شده است.نوروز ، سالروز به تخت نشستن پادشاهی نیست. به یاد میلاد هیچ كسی برپا نمی‌شود. به پاس فتحی بزرگ ـ كه در درون واقعی خود،‌آكنده از مرگ و خونریزی است ـ اجرا نمی‌شود. « نوروز» ‌را به خاطر بهار برگزار می‌كنند كه برای تمام دنیا مفهومی مشترك دارد. جشنی این چنین فقط شایسته فضا و بنایی است كه به دور از دغدغه‌های زمینی اداره می‌شود و فصل اشتراك بهار در آن حكایت از اشتراك جهانی این بنای شگفت می‌كند. آنچه باعث شده است كه این مجموعه كاربری و توانایی عملكردی این‌چنین وسیع را داشته باشد ،‌در وحله اول شاید نوع شكل‌گیری و ماهیت ویژه آن است در ارتباط با حضور ماوراء‌الطبیعه و نیروهای برتر زمین،‌چیزی كه امروزه به آن خدا ( خدایان )‌گفته می‌شود و در سرنوشت شهرها و زیستگاه های انسانی به طرز عجیبی مؤثر بوده است. شهرهای مصر باستان همواره به دست فراعن اداره می شدند كه هیأتی خدای گونه داشتند. یونانیان در شهرهایی زندگی می‌كردند كه به وسیله نیروهای مادی و زمینی اداره می‌شد. در حالی كه خدایان شهر با چهر‌ه‌های انسانی در دوردست شهر و در قله‌های كوههای المپ به سر می‌بردند. عیلامیان شهرهای خود را به خدایان پیشكش می‌كردند. و هر كدام از این شیوه‌ها به نوعی معماری شهری،‌شهر سازی و سیستم اداری و حكومتی خاصی منجر می‌شود .در این میان اما قدرت در حكومت هخامنشیان و به طور اخص در تخت جمشید به دست پادشاهی است كه اقتدار خود را در كنار سلسله مراتب اشرافی و فراتر از قدرت‌های مادی، مدیون مذهب است. پادشاه واسطه مردم است با خدا و خود مقید به آنچه در مذهب رسمی تكلیف شده است . موبدان در اداره حكومت شركت دارند و با تكیه به سنت‌های اجدادی، نقشه‌های شهرها را تهیه و تقدیس می‌كنند . تعدد و تكرار موارد ذكر نام خدا و اهورامزدا در كتیبه‌های تخت جمشید و دیگر یادگارهای هخامنشی از زبان شاهان، گواه این مطلب است . بدیهی است كه این نگاه ،‌به تفكرات و عملكردهای انسانی و جهانی ویژه ختم خواهد شد. گذشته از ظرافت ، ‌ابعاد و مقیاس‌های اعجا‌ب آور این مجموعه‌ ،‌ گزینش نام افسانه‌ای « تخت جمشید» نیز سرنوشت آن را با اساطیر كهن پارسی در آمیخته است .اساطیری كه ریشه در پاك‌ترین نهادهای آدمی دارد و هاله‌ای از قداست و معنویتی انسانی را بر پهنة به دینان گسترده است. هرگاه آدمی در مقابل عظمتی دست نیافتنی، قرار گرفته ،‌تخیل افسانه‌سرای خود را به كمك خوانده است. « جمشید» ‌صاحب جام سحر انگیز جم ـ مظهر بصیرت و طینت شفاف بنی بشرـ بعد از تهمورث در نهایت قدرت و شكوه بر تخت سلطنت می‌نشیند. در زمان سلطنت او ناخوشی و مرگ ، گرسنگی و تشنگی و … وجود نداشته و مردم در صلح و راحتی می‌زیستند. پس او زمین را شكافته و سه برابر بر وسعت آن می‌افزاید . می‌گویند هرمزد به جمشید خبر می‌دهد كه زمستانی سخت در پیش است و رودها از شدت بارندگی طغیان خواهند كرد . باید او قلعه مربعی بسازد و در آن آتشی روشن كرده ،‌تخم حشم و چارپایان باركش و درختان زیبا و … را در آنجا گرد كند. در آنجا بماند تا پس از آن خرابی، زمین باز از مردمان مؤمن آباد شود. ( عصر اساطیری تاریخ ایران ـ حسن پیرنیا صفحه 34و 35 ) از آنجا كه اسطوره ها ساختة اندیشه‌های بلند و متحیر است، اشتراكات بسیاری در بین اقوام مختلف پدید آورده و نوعی پیوستگی جادویی ایجاد می‌كند. این پیوستگی ـ كه نمی‌تواند خارج از بحث باشد. هرگز مرزی نمی‌شناسد و دل‌های آدمیان را در تمام گوشه‌های زمان و مكان در می‌نوردد. (مقایسه كنید با داستان طوفان و كشتی نوح ـ قلنا احمل فیها من كل زوجین اثنین) گزینش نام جمشید كه بی ارتباط با قلعه مربع او نیست ، از این گونه شمرده می شود. انتساب این مجموعه به حضرت سلیمان ( ع ) در بین عامه و مورخین با عنوان مزگت و یا مسجد سلیمان ( آنچنان كه ابن حقول در صوره الارض و مسعودی در مروج الذهب و دیگران نوشته‌اند) . نیز از همین شیوه نگاه و اندیشه قابل بررسی است. غیر از وجوه مقدس این فضاها، باید به رفتارهای جهان وطنی كه از این مكان بروز می‌یافته توجه كرد. نشانه های این جهان وطنی را می‌توان در معماری،‌مذهب، داعیه شاهنشاهان هخامنشی، وقایع مربوط به لشگركشی‌ها، گسیل‌ صنعتگران به ممالك دور و نزدیك و … مشاهده كرد. هر كدام از این عنوان‌ها خود محورهای قابل بحثی هستند كه با ارائه مدارك معتبر، ایران و پارسیان را برقله‌های رفیع بشر دوستی و ایده‌های ناب اندیشه فراملیتی می‌نشاند. همچنین نباید از نظر دورداشت كه اگر چه قصد پرداختن به ویژگی‌های كالبدی تخت جمشید باشد، باز هم بررسی این موضوع به شدت با شیوه‌های حكومت داری هخامنشیان و منش شاهان این سلسله، درهم تنیده شده است. چرا كه عمده ساختار بیرونی این مجموعه در حقیقت تجسم عینی اندیشه‌های درونی جامعه هخامنشی ـ متشكل از بزرگان ، ‌اشراف ، رهبران مذهبی ،‌شخص شاه‌،‌مردم و … ـ است. دروازه‌ها و نقوش متعدد تخت جمشید ، آنجا كه كورش خود را شاه دادگستر جهان می‌نامد، آن هنگام كه به لشگریان اجازه تخریب سرزمین‌های فتح داده نمی‌شود، احترام به مذهب و معابد سرزمین‌های فتح شده ،‌تعمیر بناهای مصر،‌عملیات سترگ احداث كانال بزرگ مصر به دستور داریوش (‌كه متأسفانه در نظام اقتصادی دنیای امروز به عكس بعضی كشورهای قدرتمند ،‌با وجود مدارك معتبر و كتیبة داریوش در موزه قاهره ،هیچ حقوق و مزیتی را برای بانیان اصلی این كانال در امور كشتیرانی به دنبال نداشته است. ) و تكمیل كتابخانه و … همه و همه تنها گوشه‌ای از تفكر پیوستگی‌ و فرض یكپارچگی جهان در نظام حكومتی و باور ایرانیان باستان است. در بدو ورود به تخت جمشید ،‌ در كتیبه‌‌ای منقوش بر دروازه ملل به سه زبان عیلامی،‌پارسی و بابلی نوشته شده است: « به خواست اهورا مزدا این دروازه كه همه كشورها از آن می‌گذرند من برای مردم ملل ساخته‌ام.» استفاده از سه زبان رایج آن روزگار اثبات ادعای جهانی بودن این دروازه است. بی هیچ گفتگو تنها نمونه از تاریخ باستان كه دروازه‌أی برای همه ملل ساخته شده است. ( تخت جمشید از نگاهی دیگر ـ حبیب الله پور عبدالله ص 98) نوعی نشانه احترام عملی به همه مردم جهان و دعوت از آنها برای زندگی در جهانی كه متعلق به همه اقوام بزرگ و كوچك است. آنچه امروزه به رویایی دست نیافتنی می‌ماند. این دروازه و دروازه‌های دیگر به نشانه ارتباط جهانی به سمت چهار گوشه دنیا گشوده می شوند. اگر چه آخرین آنها قربانی حملة اسكندر شده است. وقتی نمایندگان ملل مختلف وارد تخت جمشید می‌شدند،‌ فضایی آشنا می‌دیدند. در كنار چهرة متبسم داریوش ، بر دیواره‌های مختلف این مجموعه نقوشی از مردمی حك شده كه با نظمی ستودنی مشغول حمل پیشكش‌های گوناگون برای شاهان هخامنشی و البته بارگاه مقدس تخت جمشید هستند. در حالی كه هیچ قومی برتر و یا حقیرتر از دیگری تصویر نشده و همه لباس های مخصوص به خود را به تن كرده‌ اند. به این ترتیب همه در ارائه فرهنگ بومی خود در تخت جمشید آزاد گذاشته شده‌اند. نمایندگانی از كاپاد كیه، ایونی،‌سغدی،‌هند ،‌بابل و … گویی بنایی كه برج و حصاری به شیوه معمول قلعه‌ها و ارگ‌های حكومتی ندارد،‌آغوش گشوده‌ و مهربان كوه رحمت است به سمت همه آشنایان جهان. ایرانیان باستان با نگاهی فرا ملی همواره چشم به آبادانی جهان دوخته بودند. مداركی موجود است كه نشان می‌دهد بازسازی بناهای « اور » و « بابل» به دست ایرانیان و فرمان شاهان ایرانی انجام شده است. متن كتیبه منقوش بر پایه تندیس « اوزاهاس نیتی» در موزه واتیكان روم تأكیدی است بر این شیوه نگاه: « شاهنشاه پادشاه مصر بالا و پائین داریوش شاه به من فرمان داد كه به مصر برگردم او كه در این هنگام پادشاه بزرگ مصر و دیگر كشورهاست در عیلام به سر می‌برد مأموریت من این بود كه ساختمان « پر آن خارا » را كه ویران شده بود بار دیگر بسازم آسیائیان مرا از كشوری به كشور دیگر بردند تا آنجا كه فرمان شاهنشاه بود به مصر رسانیدند به اراده شاهنشاه رفتار كردم به كتابخانه كتاب دادم جوانان را ابزار كارهای لازم برابر آنچه در كتابهایشان آمده بود ساختم و فراهم آوردم این چنین بود فرمان شاه »(‌تخت جمشید از نگاهی دیگر ـ حبیب الله پور عبدالله ص70). آنچه در حمایت از ابنیه و در جهت تأمین نیازهای مردم گوشه و كنار دنیا صورت می‌‌گرفت بی‌شباهت به عملكرد افتخار آمیز امروز سازمان جهانی یونسكو نیست. بنیان فكری پادشاهان هخامنشی ـ نشسته بر اریكه تخت جمشید ـ را می‌توان از مقایسه دو نمونه بارز اندیشة‌ حكومتی در دنیای باستان به خوبی دریافت.« آشوربانیپال » در نبشته‌ أی كهن،‌اعمال وحشیانه جنگ را به عنوان افتخارات خود ،‌چنین بر می‌شمرد و می‌گوید: « من شوش شهر بزرگ مقدس … را بخواست آشور و ایشتار فتح كردم … من زیگورات شوش را كه از آجرهایی با سنگ لاجورد لعاب شده بود ،‌ شكستم … معابد عیلام را با خاك یكسان كردم و خدایان و الهه هایش را به باد یغما دادم … » از خونریزی و آتش می‌گوید. از كشتار و ویرانی و از … از دیگر سوی اما كتیبه كورش ـ سرسلسله هخامنشیان ـ پس از فتح بابل حكایت دیگر گونه أی است : « … آنگاه كه بدون جنگ و پیكار وارد بابل شدم … مردوك (‌خدای بابلی ) دلهای پاك مردم را متوجه من كرد زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم …نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید … من برای صلح كوشیدم. برده داری را بر انداختم … فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند … فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی كه بسته شده بود بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. اهالی این محل‌ها را گرد آوردم و خانه‌های آنها را كه خراب كرده بودند از نو ساختم … »( نبشته‌های پارسی باستان ـ رضا مرادی غیاث آبادی ) و این لحن كلامی است كه در دنیای متحد و یگانه امروزی معنا می‌یابد. و شگفت اشاره بی مانندی است در هزاره‌های پیشین به آزادی اندیشه و مذهب، احترام به عقاید دیگران،‌به ممنوعیت برده‌داری (‌قرنها قبل از حكم صریح اسلام ) و تكلف فاتح به تأمین رفاه و آسایش مردم و آبادانی سرزمین‌های مغلوب. سخنی كه حتی همین چند سال گذشته در متمدن ترین كشورهای دنیای امروز غیر قابل طرح و بدعتی گناه آمیز بود. شواهد دیگری مبتنی بركاوش‌های تخت جمشید حكایت از نظامی دقیق برای عملیات ساختمان سازی این مجموعه دارد. سیستم های اعجاب آور ادارة‌ كارگاه‌ها، چگونگی و نظام پرداخت دستمزدها،‌رفتار مسالمت آمیز‌ با اسیران جنگی ،‌پرداخت هزینه‌های مربوط به تهیه بذر زارعان، ارائه خدمات رفاهی گونه گون به كارگران حتی كارگرانی كه از سرزمین‌های دیگری به كار گرفته می‌شدند،‌ موقعیت اجتماعی زنان و … را می توان از كامل ترین شیوه‌های عدالت گستری و حفظ آنچه امروزه « حقوق بشر » و « قانون كارگری » خوانده می‌شود ،‌ نامید . نظامی كه می كوشد به ثبات، آرامش و امنیت جهانی دست پیدا كند. در مورد رعایت حقوق زنان كارگاه و دربار، آنچه از متون كتیبه‌های مكشوف در تخت جمشید برمی آید این است كه علاوه بركارهای معمولی مثل خیاطی و كار در مزارع ، عده‌ای از بانوان مسئولیت‌های مهم‌تری از جمله مدیریت كارگاه های خزانه و … را نیز عهده دار بوده‌اند. همچنین از حقوق و مزایای كافی برخوردار می‌شدند. چنانكه حتی به مرخصی پنج ماهه زایمان و دستمزدهای زنان در طول زایمان كه البته بستگی به جنسیت نوزاد داشته ،‌نیز اشاره شده است. (‌از زبان داریوش ـ‌ هایدماری كخ / پرویز رجبی ص 62 و 65) كارگرانی كه از دیگر سرزمین‌های تحت تسلط هخامنشیان می آمدند نیز می‌توانستند در ازای كار و نوع شغلشان همچون دیگران از جیره‌های جنسی مثل خرما، آب جو ، گندم و … استفاده كنند. كارگران كم سن و سال نیز از این قاعده مستثنی نبودند . در بخشی از كتیبه‌های مربوط به گزارش‌های دستمزدها در تخت جمشید آمده است: « ‌تعداد پسرها شش نفر بود، هر كدام سه شكل و ثلث شكل دریافت می‌كنند. » جالب اینكه میزان دریافت مشروبات در مورد شاغلین كم سال با رعایت و امساك تمام بوده است . همه كاركنان متناسب با كارایی و نوع فعالیتشان دارای امتیازات مناسبی بوده و در طبقه و رده اداری خود تحت نظر مسئول ارشد و مسئول اداره زیر دستان خود بوده‌ اند. وقتی بنای تخت جمشید آغاز می‌شود به دستور حكومت مركزی ،‌ هنرمندان سراسر جهان فراخوانده می‌شوند. اسباب راحتی آنها مهیا می‌شود تا هر یك متناسب با حرفه و تبحرشان از مزایای مربوطه بهره‌مند شوند . به این ترتیب مجموعه‌أی از شیوه‌ها و سلیقه‌ها با برگزیده‌ترین فنون جهانی، دست در دست هم اثری شكوهمند خلق می‌‌كنند. زیبایی و هنر تعریفی جهانی پیدا می‌كند و بنایی وحدت آفرین ـ در تمام ابعاد معنایی آن ـ خلق می‌شود. شاید این نوع فراخوانی و امكانات اسكان برای هنرمندان ، اولین و كهن‌ترین نمونه مشابه از شهرك‌های هنری قرن حاضر باشد. به راستی می توان آیا روشی از این بهتر برای بنایی این‌چنین جهانی، به كار گرفت ؟! ‌بی تأمل باید گفت: « ‌هرگز» سنگ نبشته‌ها و كتیبه‌های پارسیان چه در تخت جمشید و چه در نقاط دیگر ایران و جهان ، اغلب به نام اهورامزدا ‌خدای یگانه زرتشتیان ،‌مزین و متبرك شده است. خدایی كه یكی از بارزترین صفاتش بعد از بزرگی ، آفریدن شادی است. به عنوان نمونه كتیبه‌‌أی بر دروازه ملل از خشایار حك شده است با این مضمون : « خدای بزرگ است اهورامزدا كه این زمین را آ‏فرید ،‌ كه مردم را آفرید … مرا اهورا مزدا پایدار دارد و كشورم را … » ‌و یا سنگ نبشته‌ ‌أی كه در كاخ صد ستون كشف شده است: « خدای بزرگی است اهورا مزدا كه زمین را آفرید .كه آسمان را آفرید. كه مردم را آفرید. كه شادی برای مردم آ‏فرید. كه خشیارشا را شاه كرد … » و نمونه‌های بسیار دیگر. به این ترتیب بررسی آئین زرتشت كه اساس اعتقادی غالب زمان و بی‌گمان تحت حمایت قدرت‌های سیاسی تخت جمشید بوده و از طرفی تأثیری شگرف در منش شاهان تخت جمشید داشته نیز بخشی دیگر از چهرة جهانی و اصرار بر صلح و دوستی در سراسر گیتی را به نمایش می‌گذارد. متون كهن زرتشتیان اگر چه مستقیما از اصطلاح حقوق بشر و پیوستگی جهانی استفاده نكرده‌اند،‌ اما فحواء بسیاری از توصیه‌های آئین زرتشت و روح حاكم بر آن، تأكید بر اصولی است كه امروزه آن را حقوق بشر و همبستگی جهانی انسان‌ها می‌نامیم. در این مورد مراجعه به گاهان ( سرودهای مذهبی) ، یشت‌ها، ویدیوداد‌(‌وندیداد ـ قانون ضد دیوها) و ادبیات و متون پهلوی و باستانی و دینكرت و … بی‌فایده نیست. در این مورد همچنین باید از احترام به محیط زیست كه یكی از سمبل‌های فكری جهان بدون مرز كنونی است، مثل تأكید بسیار برحفظ پاكی و تقدس آب و شیوه‌های تدفین و…‌در آیین زرتشت ، ‌یاد كرد. و بالاخره كلام آخر اینكه ؛ بنا به عهد نیاكان خود باید بگوییم این بنای اسرار آمیز كه سمبل نظام فكری اعجاب آور و پیشرفته‌ای است ،‌تنها متعلق به ایران و ایرانیان نیست . هر انسانی در هر كجای این كره خاكی می‌ تواند و باید به زندگی در دنیایی كه در سالهای دور اجدادش آن را این چنین با شكوه و عالی بنا كرده و به امانت به او سپرده‌اند، افتخار كند و در رسیدن به آرمانهای بزرگ بشری، كوشش گذشتگان خویش را به سر منزل مقصود نزدیك تر سازد. این‌چنین باد. منابع : - آشنایی با معماری جهان / محمد ابراهیم زارعی - از زبان داریوش / پروفسور هایدماری كخ / پرویز رجبی / كارنگ / فن آوران - ایران باستان / یوزف ویسهوفر / مرتضی ثاقب فر / ققنوس - تخت جمشید از نگاهی دیگر/ حبیب الله پورعبدالله / بنیاد فارس شناسی - دیدی نو از دینی كهن / فرهنگ مهر / جام - عصر اساطیری تاریخ ایران ، خطوط برجسته داستانهای ایران قدیم / حسن پیرنیا /هیرمند - ماد هخامنشی اشكانی ساسانی / علی اكبر سرفراز، بهمن فیروزمندی / جهاد دانشگاهی هنر ، مارلیك - نبشته‌های پارسی باستان / رضا مرادی غیاث آبادی

طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود