مقاله ها
نویسنده : سید منصور - مرعشی
بازدید : 1698

    آموزش فلسفه به كودكان، پژوهشی در زمینه آموزش تفكر 
 

 
بازنگری مطالعات انجام شده
از دهه هشتاد، آموزش مهارت‌های استدلال و الگوی آموزش فلسفه به كودكان از بعد عملی و تجربی مورد توجه قرار گرفت و تحقیقات زیادی بر روی آن به عمل آمد كه اینك چكیده‌ای از نتایج این تحقیقات مرور می‌گردد.
مطالعه‌ی جكسون و دویچ‌(17) (1987) كه بر روی 1000 دانش‌آموز ابتدایی در ناحیه هاوایی انجام گرفت نشان داد كه عملكرد دانش‌آموزانی كه در كلاس آموزش فلسفه شركت كرده‌اند در آزمون مهارت‌های استدلال نیوجرسی بالاتر از گروه كنترل و افرادی بود كه در چنین كلاس‌هایی شركت نكرده بودند.
فیلدز‌(18) (1995 به نقل از جهانی، 1380) مطالعه‌ای بر روی دانش‌آموزان انگلیسی انجام داد كه نتیجه به دست آمده از این تحقیق نیز مؤید عملكرد بهتر دانش‌آموزان شركت كننده در كلاس فلسفه در آزمون استدلال نسبت به گروه كنترل بود. آلن‌(19) (1988) در تحقیقی بر روی 23 دانش‌آموز به عنوان گروه تجربی، نشان داد این دانش‌آموزان كه در كلاس‌های برنامه آموزش فلسفه به كودكان شركت كرده بودند در مقایسه با گروه كنترل در زمینه‌های درك مطلب خواندن و تفكر انتقادی عملكرد بهتری داشته‌اند. كامینگز‌(20) (1981) در تحقیقی بر روی 32 دانش‌آموز امریكایی پایه پنجم ابتدایی در دو گروه تجربی و كنترل (هر گروه 16 نفره) با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون، نشان داد كه رویكرد فلسفی می‌تواند در بهبود مهارت‌های استدلال منطقی و انتقادی سودمند باشد. دانیل‌(21) (1998) در تحقیقی به بررسی برنامه فلسفه برای كودكان و اثرات آن بر تفكر انتقادی دانش‌آموزان پرداخت. نتایج نشان دهنده آن بوده است كه در طی یك دوره آموزشی بین 9 تا 15 هفته (هفته‌ای 2 ساعت) دانش‌آموزانی كه در این دوره شركت كرده بودند از طریق مصاحبه و پرسش‌نامه كوتاه مباحث فلسفی، نسبت به گروه كنترل در مهارت‌های تفكر انتقادی عملكرد بهتری داشته‌اند. ایوریو و همكاران‌(22) (1984) در بررسی برنامه فلسفه برای كودكان، بر روی 369 دانش‌آموز پایه‌های سوم تا ششم به عنوان گروه تجربی و با استفاده از آزمون مهارت‌های استدلال نیوجرسی و چك‌لیست توصیف كودكان اثرات مثبت و معنی‌داری را در زمینه استدلال كردن كودكان نشان دادند. مالمستر‌(23) (1999) در یك مطالعه طولانی كه 6 سال به طول انجامید در 4 مدرسه ابتدایی شهر استكهلم سوئد، برنامه‌ای طراحی كرد (با استفاده از برنامه آموزش فلسفه به كودكان) و در طی این مدت دانش‌آموزان گروه تجربی به مدت 3 سال در كلاس‌های فلسفه شركت كردند و دانش‌آموزان گروه كنترل آموزش خود را به طور معمولی دنبال كردند. نتایج این تحقیق نشان داد دانش‌آموزان گروه تجربی كه در آزمون‌های مختلف پیشرفت تحصیلی شركت كردند تفاوت معنی‌داری با دانش‌آموزان گروه كنترل داشتند و در زمینه‌های مختلف از جمله، آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی، آزمون استدلال نیوجرسی و آزمون خواندن، عملكرد بهتری داشته‌اند. لیپمن و بیرمن‌(24) (1970) تحقیقی را با این پیش‌فرض كه كودكان به منظور بهبود توانایی استدلال خود به كمك نیاز دارند و این كه چنین بهبودی در تفكر باعث تقویت سایر مهارت‌های تحصیلی می‌شود انجام دادند. این تحقیق نشان داد كه یك برنامه آموزش 9 هفته‌ای می‌تواند نتایج اثرگذاری نه فقط بر استدلال بلكه بر خواندن و تفكر انتقادی كودكان داشته باشد. نتایج این مطالعه، معنی‌داری سطح بالایی را در دو سال و نیم بعد نشان داد. هولدر‌(25) (1992) با همكاری مؤسسه پیشبرد برنامه فلسفه برای كودكان (IAPC) تحقیقی را در كشور فیلیپین انجام داد. در این تحقیق 1200 دانش‌آموز پایه پنجم ابتدایی در 2 گروه تجربی و كنترل شركت داشتند. با استفاده از برنامه «هاری»‌(26) (2 تا 3 ساعت در هفته) در طی سال‌های 92-1991 برنامه اجرا شد با استفاده از آزمون مهارت‌های استدلال نیوجرسی به صورت پیش آزمون – پس آزمون، نتایج نشان دهنده اثرات مثبت برنامه بر روی دانش‌آموزان گروه تجربی بوده است. موریون‌(27) (2000) پژوهشی را در زمینه ارزشیابی برنامه آموزش فلسفه به كودكان در 3 مدرسه متوسط شهر مادرید با استفاده از آزمون مهارت‌های استدلال نیوجرسی به صورت پس آزمون انجام داد. وی گزارش كرد كه اجرای این برنامه در بهبود توانایی شناختی عمومی گروه تجربی و هم‌چنین در خواندن و درك مطلب عملكرد مثبتی داشته است. در مطالعه دیگری كه پیرامون رابطه پیشرفت تحصیلی در دروس ریاضیات، علوم و مطالعات اجتماعی با آموزش مهارت‌های تفكر انتقادی به عمل آمده مشخص گردیده است كه بین این دو عامل هم‌بستگی قوی و معنی‌داری وجود دارد. برای مثال وقتی از روش اجتماع پژوهشی در آموزش علوم استفاده شد گروه تجربی به طور معنی‌دار نسبت به گروه كنترل در آزمون استدلال علوم از خود عملكرد بهتری نشان داد (اسپرود(28)1997).
هایمر‌(29) (2002) با مطالعه بر روی دانش‌آموزان سرآمد، اثرات مثبت برنامه آموزش فلسفه به كودكان را در تفكر انتقادی، استدلال مفهومی و پژوهش فلسفی با دانش‌آموزان نشان داد. مونتس و ماریا‌(30) (2001) در تحقیقی گزارش كردند كه با اجرای برنامه آموزش فلسفه به كودكان در 2 مدرسه ابتدایی شهر مكزیكو و با استفاده از آزمون استدلال نیوجرسی دانش‌آموزان شركت كننده در برنامه در زمینه مهارت‌های استدلال كردن و تفكر انتقادی عملكرد بالاتری نسبت به دانش‌آموزانی داشتند كه در این برنامه شركت نكرده بودند.
 
هدف و فرضیه پژوهش
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روش اجتماع پژوهشی بر پرورش مهارت‌های استدلال دانش‌آموزان پایه سوم راهنمایی مدرسه نمونه دولتی شهر اهواز بوده است. برای این منظور یك فرضیه كلی برای آن در نظر گرفته شد كه عبارت است از:
روش اجتماع پژوهشی بر پرورش مهارت‌های استدلال دانش‌آموزان تاثیر مثبتی دارد.
 
جامعه آماری و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش كلیه دانش‌آموزان پایه سوم راهنمایی مدرسه نمونه دولتی شهر اهواز می‌باشد كه تعداد آن‌ها 90 نفر است. از این جامعه آماری به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده 60 نفر انتخاب شدند كه 30 نفر به عنوان گروه آزمایشی و 30 نفر به عنوان گروه كنترل انتخاب گردیدند.
 
ابزار پژوهش
 
آزمون‌های مهارت‌های استدلال نیوجرسی (NJTRS)
این آزمون در طی سال‌های 1976 تا 1981 توسط «ویرجینیا شیپمن»‌(31) ساخته شد سپس توسط روان‌شناسان در مركز آزمون‌های تحصیلی پرینستون نیوجرسی جهت ارزیابی برنامه فلسفه برای كودكان مورد بررسی قرار گرفت.
مهارت‌هایی كه با این آزمون سنجیده می‌شود مطابق با عملیات بنیادی در قلمرو منطق می‌باشد این مهارت‌ها متنوع و نماینده یك حوزه هستند. زبانی كه در سؤال‌های آن مورد استفاده قرار گرفته، ساده، روشن و لحن غیر آمرانه دارد. این آزمون شامل 50 سؤال چند گزینه‌ای به صورت قیاس‌های منطقی می‌باشد كه نشان دهنده 22 مهارت در زمینه استدلال است. در یك بررسی كه توسط كوهن‌(32) (1990) صورت گرفته گزارش شده است كه این آزمون یكی از سودمندترین و مؤثرترین ابزار برای شناسایی قدرت تفكر و استدلال دانش‌آموزان در پایه‌های میانی است.
از آن‌جا كه این آزمون جهت ارزیابی برنامه فلسفه برای كودكان كه منطق و روش استدلال را به كودكان معرفی می‌كند تدارك دیده شده است از نظریات روان‌شناسان شناختی و فیلسوفانی هم‌چون، جرج هربرت مید‌(33)، ویگوتسكی، دیوئی و سقراط‌(34) بهره گرفته شده است. این آزمون برای استفاده در گروه‌های بزرگ كلاسی طراحی شده است و زمان لازم برای اجرای آن معمولاً آزاد است ولی به طور متوسط بین 45-30 دقیقه وقت لازم است (شیپمن و كوهن،1983). پایایی و روایی این آزمون در تحقیقات گوناگون به دست آمده است. الن(1988)، كوهن(1988). در این بررسی‌ها ضریب آلفای كرونباخ بین 84% تا 94% بوده است كه رضایت‌بخش گزارش شده است. هم‌چنین روائی همزمان توسط پژوهشی بر روی دانشجویان سال اول كالج در نیوجرسی و هبستگی بین آزمون نیوجرسی و آزمون SAT‌(35) ریاضیات به دست آمده است. در پژوهش حاضر به منظور سنجش همسانی درونی آزمون از روش‌های آلفای كرونباخ، تنصیف و باز آزمایی استفاده شده است كه به ترتیب برابر 70/0، 50/0 و 69/0 به دست آمده است كه این ضرایب نسبتاً رضایت بخش هستند.
هم‌چنین به منظور روایی و اعتباریابی آزمون از روش اعتباریابی هم‌زمان بر روی یك نمونه 50 نفری از افراد جامعه مورد بررسی استفاده شده است بدین طریق كه برای هر یك از مهارت‌های در نظر گرفته شده در آزمون یك سؤال كه در برگیرنده همان مهارت باشد به عنوان سؤال ملاك تهیه گردید. بدین ترتیب 22 سؤال كه نماینگر 22 مهارت استدلال در آزمون می‌باشد تهیه و در اختیار آزمودنی‌ها قرار گرفت. سپس ضریب همبستگی بین میانگین پاسخ سؤالات هر یك از مهارت‌ها با ملاك مربوطه محاسبه و به عنوان ضریب اعتبار در نظر گرفته شد. این ضریب برای كل آزمون 54/0 محاسبه گردید كه در سطح 0001/0<P معنی‌دار می‌باشد. هم‌چنین برای تعیین اعتبار صوری آزمون و استفاده از پیشنهادها و تشخیص نقاط ضعف احتمالی سؤالات آزمون، پرسش‌نامه در اختیار اساتید صاحب‌نظر در رشته‌های فلسفه و فلسفه تعلیم و تربیت قرار گرفت و نظرها و پیشنهادهای آنان در اصلاح تعدادی از سؤالات مدنظر قرار گرفت. ضمناً تمامی افراد فوق اعتبار محتوی آزمون را مورد تایید قرار دادند.
 
مواد آموزشی مورد استفاده در پژوهش 
در این پژوهش از كتاب داستانی لیزا و راهنمایی آموزشی آن به عنوان محتوای آموزشی در جلسات اجتماع پژوهشی استفاده گردید. این كتاب یكی از مجموعه كتاب‌های داستانی فلسفی است كه توسط لیپمن و همكارانش برای دانش‌آموزان پایه‌های هفتم تا نهم نوشته شده است. لیزا بر روی موضوعاتی نظیر خوبی، طبیعی، ماهیت قواعد و استانداردها، استدلال، حقوق كودكان و حقوق حیوانات و تفكر تمركز می‌كند. هدف از اجرای این برنامه آن است كه كودكان را به تفكر و تمركز بر مهارت‌های استدلال و هم‌چنین ارزش‌های اخلاقی‌شان تشویق كند. یكی دیگر از اهداف این برنامه آن است كه به كودكان كمك كند تا به وضوح بفهمند كه گزینه‌های استدلالی و اخلاقی‌شان چه چیزهایی هستند و چگونه می‌توان آن گزینه‌ها را نقادانه ارزیابی كنند. لیزا علاقه‌مند است كه ارتباط درونی منطق و اخلاق را بداند. این كتاب به دانش‌آموزان كمك می‌كند تا در توجیه باورهای‌شان و توجیه برخی انحرافات از الگوهای معمولی زندگی، دلایل خوب ارائه دهند.
به همراه كتاب لیزا، یك راهنمای آموزشی برای معلم نیز تهیه شده است كه «كاوشگری اخلاقی» نام دارد. لیپمن در توضیح این راهنمای آموزشی می‌گوید: در حالی كه فلسفه فی نفسه با موارد متعددی سروكار دارد ولی در این‌جا سه چیز در خصوص فلسفه از همه مهم‌تر است:
-ما باید تا حد ممكن تفكر باز، منطقی و انتقادی را بیاموزیم،
-ما باید چنین تفكری را به مسائلی كه رویا روی ما قرار دارند مرتبط سازیم،
-ما باید به شیوه‌ای فكر كنیم كه راه‌حل‌های بدیع را خلق كنیم (لیپمن،1985).
با بكارگیری این توصیه‌ها در آموزش مهارت‌های استدلال، بدیهی است كه كودكان باید بیاموزند كه چگونه به طور منطقی و روشن و مؤثر فكر كنند (در خصوص تفكر، فكر كنند)… هدف از كاوشگری اخلاقی این نیست كه به كودكان ارزش‌های به خصوص را بیاموزد بلكه هدف آن این است كه یك تفكر بی‌پایان و آزاد را به كودكان بیاموزد
(همان،ص4).
 
طرح پژوهش و روش اجرای آن
این پژوهش به صورت آزمایشی – میدانی است كه در آن از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه كنترل استفاده شده است و به بررسی تاثیر روش اجتماع پژوهشی بر مهارت‌های استدلال پرداخته است.
در این پژوهش، روش اجتماع پژوهشی به مدت 11 جلسه 70 دقیقه‌ای با گروه آزمایشی كار شد (هر هفته یك جلسه) كه جلسه اول به عنوان جلسه‌ی مقدماتی. و 10 جلسه نیز به عنوان جلسات اصلی بودند. این برنامه به تفكیك جلسات به صورت ذیل اجرا شد:
جلسه مقدماتی به معرفی برنامه آموزش فلسفه به كودكان و هدف از اجرای این روش پرداخته شد سپس جهت آشنایی بیش‌تر دانش‌آموزان با این روش، تمرین‌هایی برای آنان ارائه شد. لازم به توضیح است كه در تمامی جلسات به شیوه‌ی اجتماع پژوهشی موضوعاتی تحت عنوان «طرح بحث» با دانش‌آموزان كار می‌شد. بدین صورت كه ابتدا قسمتی از داستان فلسفی توسط دانش‌آموزان خوانده می‌شد و سپس از آنان خواسته می‌شد كه نظرات خود را در مورد داستان خوانده شده بیان كنند بدین ترتیب نظرات هر یك از دانش‌آموزان به همراه اسم آنان بر روی تابلو نوشته می‌شد. سپس از دانش‌آموزان به ترتیب خواسته می‌شد كه در مورد نظرات خود با ارائه دلیل و یا دلایل صحبت كنند. بدین ترتیب بین دانش‌آموزان بحث و گفتگویی صورت می‌گرفت كه اساس كار روش اجتماع پژوهشی است. عناوین موضوعات مورد بحث در جلسات اجتماع پژوهشی عبارنتد از:
جلسه اول: تناسب و هماهنگی
جلسه دوم: رابطه كل و جزء و جزء و كل
جلسه سوم: چه موقع باید كارها را خوب بنامیم؟
جلسه چهارم: قرار دادن خود به جای دیگری
جلسه پنجم: استدلال قیاسی
جلسه ششم: چه تفاوتی بین حیوان و انسان وجود دارد؟
جلسه هفتم: تفاوت بین نوع و درجه
جلسه هشتم: استدلال خوب و ویژگی‌های آن
جلسه نهم: استدلال شرطی
جلسه دهم: سؤال چیست؟
 
ادامه دارد ...


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود