مقاله ها
نویسنده : دكتر سعید خزائی
بازدید : 660
 

چكیده

ادبیات راهبرد، دو دهه‏ی پیش با بررسی رفتار علایم ضعیف آغاز شد (اچ.آی.آنسوف[1]، مدیریت راهبردی، پرنتیس ـ هال اینترنشنال، انگلود كلیفز، ان‏جی، 1984). در حال حاضر رویكرد علایم ضعیف، سرگرم تجربه‏ی یك نوزایی و حیات دوباره در برنامه‏ریزی راهبردی محیط انعطاف‏پذیر راهبردی یا چشم‏انداز جانبی است. هدف ما در این تحقیق در گام نخست ارایه‏ی نظریه‏های توصیف‏كننده‏ی پالایه‏هایی است كه علایم ضعیف در فرایند خلق راهبرد باید از آن‏ها گذر كنند. در مرحله‏ی دوم ما ساختاری برای پالایه‏های اطلاعاتی در فرایند راهبرد ارایه می‏كنیم و به اثبات این مساله می‏پردازیم كه سرشت و اهداف و روش به كار رفته در پویش محیطی (دیده‏بانی) اثری عمیق بر نتیجه دارد. در مرحله‏ی سوم ما كاربرد پالایه‏های باز و آشكار برای علایم ضعیف در فرایند راهبرد و در نتیجه ایجاد فرصتی برای سازمان در راستای اخذ تصمیم‏های كنشگرانه و فعال را معرفی می‏كنیم.

1ـ پیشینه

بزرگ‏ترین تهدید رقابتی در محیط به شدت متغیر و نوشونده، گام ثابت تغییر، تخریب ظرفیت و توانشی است كه همراه با عدم توانایی مدیریت در پیش‏نگری این تغییرات رخ می‏دهد [2و1]. تصمیم‏گیری در محیط پیچیده باید از طریق ساز و كارهایی، با این پیچیدگی به تعادل و توازن برسد.

روش‏های برنامه‏‏ریزی خطی و سنتی كه از سوی مینزبرگ[1] [3] و آنسوف [4] طرح شده‏اند بر روی برنامه و طرح راهبردی كارآمد و متمركز با چشم‏انداز، ماموریت و اجرای راهبرد روشن و تعریف شده، متمركز هستند [5]. یك فرایند راهبردی قدرتمند در مقابل كاهش حساسیت سازمان در خصوص تغییرات غیر قابل پیش‏بینی محیط و تضعیف قابلیت آن برای سازگاری با محیط متغیر مبارزه می‏كند [7و6و3و2]. در نتیجه، تمركز قوی و كارآمد بر بازار كنونی موجب تشدید خطرپذیری و مخاطره‏ی وقوع یك رویداد شگفت‏انگیز و غیر منتظره می‏شود [8و4]. همزمان و هنگامی كه خطرپذیری یك رویداد غیر منتظره‏ی راهبردی افزایش می‏یابد، زمان انطباق با رویداد غیر منتظره كوتاه‏تر می‏شود [4].

انعطاف‏پذیری، پرهیز از غفلت‏زدگی در برابر رویدادهای شگفت‏انگیز راهبردی یا بهره‏برداری شتابان از فرصت‏های ناگهانی، به یكی از مسایل كلیدی در برنامه‏ریزی راهبردی تبدیل شده است. فرایند راهبرد برای پرهیز از غفلت‏زدگی در برابر رویدادهای شگفت‏انگیز راهبردی باید قادر به گشودن عرصه‏ی نظارت و مشاهده‏ برای دیدن رویدادهای جانبی و داده‏ی اولیه و فاقد ساختار می‏باشد كه موجب ظهور ناپایداری‏های بالقوه در بازار می‏شود. اما این مساله به تنهایی كافی نیست. برنامه‏ریزی دفاعی و دوری جستن از غفلت‏زدگی راهبردی در مواجهه با پدیده‏های شگفت‏انگیز به ندرت موجب خلق برتری و مزیت رقابتی پایدار می‏شود. شركت‏ها در محیط‏های آشوبناك برای دستیابی و حفظ برتری رقابتی، نیاز به پویش محیط كسب و كار دارند تا علایم ضعیف فرصت‏های اولیه را دریابند. اگر این علایم ضعیف به دست آیند، فعالیت بر روی كرانه‏ها و حواشی می‏تواند منبعی از نگرش جدید و راهبردی باشد [9]. شركت‏ها برای كسب برتری در تصمیم‏گیری كنشگرانه نیاز به در هم كردن اطلاعات اولیه در چشم‏انداز پویا دارند كه می‏تواند از پویایی محیط عملیاتی آن‏ٌ‏ها بهره جوید.

درك این «ناشناخته‏ها»، پیش‏نیاز برنامه‏ریزی كسب و كار پویا است. شركت‏ها هنگام روبرو شدن با سونامی و بهمن علایم درگیری، نیاز به توسعه و به كارگیری روش‏های نظام‏مند برای پویش محیط پویا و بی‏ثبات دارند. روش‏های كنترل محیط و عرصه‏ی اجرای آن‏ها تعیین می‏كنند كه كدام كنترل‏ها و علایم ضعیف باید با تمركز بیشتری در نظر گرفته شوند، كدام یك باید پالایه شوند و كدام موارد سرانجام مسیر خود را در بیانیه‏ی چشم‏انداز یك سازمان پیدا خواهند كرد [11و10].

به منظور آشكار ساختن پویایی درك علامت (ضعیف)، فرایند تحلیل و تصمیم‏گیری، ما به تحلیل موردی می‏پردازیم كه مدیریت یك شركت انرژی از ابزار مختلف جهت جمع‏آوری و تحلیل علایم ضعیف و اثر آن‏ها بر عملكرد كسب و كار بهره‏ می‏گیرد. ساختار پالایه‏های اطلاعات اولیه‏ی محیط كسب و كار با چهار فرایند گروهی مختلف و پویایی پالایش كردن در هر گروه آزمایش می‏شود.

ما در این تحقیق از عبارت «علامت ضعیف» آن گونه كه گوده[2] [12] به تعریف آن می‏پردازد استفاده می‏كنیم: ”عامل تغییر كه به ندرت در حال حاضر قابل درك است، اما روند نیرومندی در آینده پدید می‏آورد“. فرایند درك محرك و پردازش آن به فرایند معنابخشی كارل ویك[3] [13] اشاره دارد. در تجزیه و تحلیل پالایه‏ها، ما همچنین به الگو‏های ذهنی اشاره می‏كنیم. الگو‏های ذهنی مدیریت ساختارهای دانش شناختی هستند كه در تصمیم‏گیری و هنگام معنابخشی به محیط مورد استفاده قرار می‏گیرند. این الگو‏های ذهنی، اثر و تاثیری نیرومندی بر كسب و پردازش اطلاعات سازمانی دارند.

در حالی كه اهمیت علایم ضعیف به صورت گسترده‏ مورد شناسایی قرار گرفته است (به عنوان مثال نگاه كنید به شماره‏ی موضوع برنامه‏ریزی بلندمدت، آوریل 2004 [14])، فرایندهای واقعی كسب و پالایش به عنوان شكل‏دهندگان شناخت سازمانی در مطالعات تجربی، توجه زیادی را به خود جلب نكرده‏اند. پالایش كردن علامت ضعیف، فرایندی هوشمندانه است كه كنترل و تحلیل آن دشوار است زیرا طی فرایند پالایش، اطلاعات علایم ضعیف به ندرت رمزگذاری می‏شود. همچنین فرایند راهبردی، فرایندی است كه زمان و انرژی فراوانی طلب می‏كند و به آسانی در دسترس پژوهشگران خارجی قرار نمی‏گیرد كه خود ناشی از حساسیت‏های آن است. تحقیق ما با توصیف ویژگی پالایه‏های علایم ضعیف و تاثیر آن‏ٌها بر روند تصمیم‏گیری، به دنبال ایجاد سهمی مشخص در ادبیات معنابخشی سازمانی است. نخست آن كه، شمار محدودی تحقیق پیرامون فرایندهای پالایش علایم ضعیف در محیط زندگی واقعی وجود دارد. دوم آن كه، این تحقیق از داده‏ی رمزگذاری شده‏ی واقعی، علایم ضعیف، به عنوان اطلاعات رمزگذاری‏شده‏ در فرایند چالش راهبردی بهره می‏گیرد. سوم آن كه، این تحقیق نگاهی گذرا و نادر بر روی پالایه‏های اطلاعات سازمانی فعال می‏افكند. چهارم آن كه، ما با كاربست این داده‏ی نیرومند و غنی، الگویی منسجم برای شكل‏دهی به شناخت سازمانی در محیط‏های متغیر و بی‏ثبات می‏سازیم.

2ـ معنابخشی، طرح‏های كلی و پالایه‏های شناختی

پالایش اطلاعات به عنوان یك پدیده در ادبیات نظریه‏ی پیچیدگی، نظریه‏ی معنابخشی و نظریه‏ی تصمیم‏گیری راهبردی ذكر شده‏اند [15و13و10]. با این وجود، به نظر نمی‏رسد كه تحلیلی جامع از سازوكارها و فرایندهای پالایش وجود داشته باشد كه در فرایندهای پیش‏بینی و چشم‏اندازسازی سازمان‏های عامل در محیط‏های ناپایدار فعال هستند..

هنگامی كه ما سازمانی را در نظام ناپایدار بازار در نظر می‏گیریم، معنابخشی، نیازمند كسب اطلاعات پیرامون پیش‏نیازهای پالایش اطلاعات است [15]. فرایند معنابخشی، الگویی ذهنی ـ اجتماعی در خصوص محیط كسب و كار به وجود می‏آورد كه آن را ادارك سازمانی می‏نامیم. همچنین فرایند ایجاد راهبرد در یك سازمان، به توصیف اهداف، روش‏ها و فرایندهایی می‏پردازد كه اثری عمیق بر قابلیت سازگاری و تعادل آن خواهند داشت.

سازمان فعال در محیط پیچیده و پیش‏بینی‏ناپذیر باید انعطاف‏پذیر و سازگار باشد و به منظور سازگارسازی نیاز به پویش و پالایه‏ی مجموعه‏ی اطلاعات پیچیده و اغلب مناقشه‏آمیز دارد. ماهیت این تعامل اجباری انتخاب داده و علایم از محیط فعالیت، شناسایی الگوها و قوانین، و فشرده‏سازی اطلاعات در الگو‏های داخلی است كه بازتابش پیچیدگی محیط خارجی هستند. ادبیات سامانه‏های سازگاری‏پذیر پیچیده‏ی این الگوها را طرح‏های كلی می‏نامند [17و16و13]. با توجه به آن كه سازمان‏ها، اعمال و اقدامات خود را بر روی طرح‏های كلی پایه‏گذاری می‏كنند، ساختارهای شناختی، تعیین‏كننده‏ی اقداماتی هستند كه عامل انتخاب می‏كند.

بنا بر نظر آندرسون[4]، هنگامی كه سامانه بر لبه‏ی مرز آشوبناكی و وضعیت خود ـ سازماندهی قرار دارد، از بیشترین انعطاف برخوردار بوده و قادر به تعادل‏یابی است [15]. سازمان به عنوان یك سامانه‏ی اجتماعی تمایل به یافتن پایداری و ثبات دارد. طرح‏های كلی باثبات موجب كاهش عدم قطعیت‏ها و در نتیجه افزایش حس امنیت می‏شوند. وضعیت خود ـ سازماندهی نیاز به تزریق انرژی به سامانه‏ی فرعی دارد. می‏توان این انرژی را در محیط سازمانی به عنوان منابع یا اطلاعات در نظر گرفت. به طور اصولی، علایم خارجی، ناپایداری‏های بالقوه با تغییر طرح‏های كلی كنونی و ایجاد بی‏نظمی در سازمان به سامانه‏ی انرژی وارد می‏كنند. این بی‏نظمی نیاز به فرایندی جدید معناسازی و معنابخشی دارد كه موجب خلق طرح‏های كلی تفسیری مشترك و تازه می‏شود. این سامانه دوباره به ثبات می‏رسد اما با یك طرح كلی متفاوت [18و15]. در نتیجه، طرح كلی سازوكار عمده‏ی تعادل [17] یا كاهش ابهام در سازمان [15] است و پالایه‏های پویش محیطی (دیده‏بانی) نقشی پایه‏ای و اساسی در این تعادل دارند.

فرایند تغییر طرح‏های كلی، در فرایند شخصی معنابخشی رخ می‏دهد یعنی جایی كه سازمان یا گروه در حال معناسازی برای عملیات‏های خویش است. معنابخشی به مثابه فرایندی شناختی، شامل فرایندهای ذهنی آشكار و پنهان و ضمنی همچون پویش، قالب‏‏بندی، تعبیر، تفسیر و ساخت مفهوم موقعیت موجود است. نتیجه‏ی این فرایند الگوی ذهنی مشترك یا مجموعه‏ای از الگو‏های ذهنی متفاوت در یك سازمان است. معنابخشی به عنوان فرایندی پیش از تصمیم‏گیری، نقشی مهم در قالب‏بندی حوزه‏ی تصمیم‏های آتی برعهده دارد [19]. اگر سازمان یك سامانه‏ی معنادار باشد [18]، آنگاه معنابخشی عاملی كلیدی برای درك انعطاف‏پذیری یا قابلیت تعادل‏یابی سازمان است.

علایم ضعیف، اطلاعات فاقد ساختاری هستند كه تعریف اثرات و پیامدهای آن بر سازمان در مراحل نخستین بسیار دشوار است. علایم ضعیف، بازتابش ناپایداری‏ها بالقوه و در حقیقت همان چیزی است كه سازمان پیش از این تعبیر نكرده است. درك الگوهای ذهنی كنونی به یك سازمان كمك می‏كند تا فرایند كسب علایم ضعیف را در درون خود كنترل كند [18]. علامت ضعیف دریافت شده، برای اثربخشی بر رفتار یا راهبرد سازمان باید به تغییر الگو (های) ذهنی تاثیرگذار در سازمان بپردازد. چالش انعطاف‏پذیری در این  فرایند یادگیری آن است كه الگوهای ذهنی بنا بر سرشت خود پایدار و با ثبات هستند. محیط عملیاتی پیچیده، ناهمخوانی ایجاد می‏كند و مدیریت باید قادر به كاهش این پیچیدگی و حذف هرگونه محركی باشد كه برای الگوهای ذهنی كنونی نیست.

 

3ـ تصمیم‏گیری راهبردی و پالایه‏ها

ایگور آنسوف، از پیشگامان بررسی اثر پیچیدگی محیط عملیاتی بر سازمان‏ها است. او مطالعه‏ی رفتار راهبردی سازمان‏ها در محیط‏های پیچیده را آغاز كرد و از این راه به علل شكست برنامه‏ریزی بلندمدت در یك محیط پویا پی برد. آنسوف ساختاری كامل برای تشریح و توصیف تمام فرایند برنامه‏ریزی راهبردی و كارراهه‏های یافتن تعریف‏‏های مناسب‏تر برای مدیران درگیر با ناپایداری‏ و پیچیدگی‏ در سازمان‏ها و محیط‏های كسب و كار پدید آورد [10]. براساس دیدگاه آنسوف، رفتار راهبردی، به مفهوم فرایند تعامل با محیط است. هدف اصلی راهبرد [4.p.xvi]، مكان‏یابی و مرتبط ساختن شركت به محیط، همراه با فرایند شكل‏های داخلی متغیر و پویایی سازمان [10] به عنوان پاسخ بلادرنگ به آن تغییر است [4].

نكته‏ی كلیدی ساخت رفتارگذار آنسوف، برسازگاری با محیط استوار است. یك پاسخ كارآمد و راهبردی‏گذار [4] نیاز به ادراك روشن و واضح تغییرات، دورنماها و تهدیدها در محیط بنگاه دارد. این ادراك واضح و روشن برای كمینه‏سازی تاخیر در پاسخ‏گویی به فرصت‏ها و تهدیدهای عمده‏ی جدید ضروری است. هنگامی كه محیط پیچیده می‏شود، سازمان ناچار از آغاز پاسخ‏دهی در مرحله‏ی ابتدایی‏تری از دانش است [10]. در این حالت زمان موجود و در دسترس برای واكنش كوتاه‏تر می‏شود و همزمان، سازمان پیچیده‏تر شده و پاسخ كارآمد نیاز به زمان بیشتری دارد. برای پاسخگویی به این پیش‏نیازها، سازمان باید هر چه زودتر به شناسایی علایم ضعیف تغییر (فرصت‏ها یا تهدیدها) بپردازد و به طور پیوسته به پویش محیط بپردازد [10]. كیفیت این روش‏های پویش و تحلیل، موجب محدودسازی ظرفیت سازمان در كاربست انواع درست رفتارهای راهبردی می‏شود. تمام سامانه‏های پویش ـ خودآگاه یا ناخودآگاه ـ انواعی از پالایه‏ها را به همراه دارند [10]. پالایه‏ها، الگوهای عملیاتی و ذهنی آنسوف هستند كه در ارزیابی علایم ضعیف در یك سازمان به كار می‏روند.



[1] .Minzberg

[2].Godet

[3].Karl Weick

[4].Anderson

[1] .H.I.Ansoff


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود