درآمد : زبان وسیلة تفهیم و تفاهم بین افراد و در عین حال در روابط علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میان كشورها و ملتهای مختلف ایفاگر نقش اساسی است. در همین راستا رابطة محكم و دیرینة زبان فارسی و زبان تركی، در طول تاریخ نقش تعیین كنندهای در روابط ایران و تركیه داشته است. ایران و تركیه، ایرانیان و تركان، زبانفارسی و زبانتركی مثل رشته هایی است كه جبر تاریخ و موقعیت جغرافیایی، آنها را به طور ناگسستنی و قطع نشدنی به هم پیوند زده است.
یكی از مهمترین مشتركات بین تركان و ایرانیان، مبادلة واژه و تأثیر متقابل دو زبان فارسی و تركی است. تركان و ایرانیان واژههای زیادی از یكدیگر گرفته و در زبان خود استفاده كردهاند. با این وصف میتوان گفت كه زبان فارسی همراه با زبان عربی، در رأس یكی از آن زبانهایی قرار میگیرد كه زبان تركی از آنها تأثیر قابل اعتنایی پذیرفته است. برای مثال تركان به خاطر آنكه با دین اسلام از طریق ایرانیان آشنا شدهاند، اولین اصطلاحات دینی را (مانند نماز و آبدست و روزه كه امروزه «اوروچ» تلفظ میشود) از ایرانیان اخذ كردهاند. در مجموع تاریخ زبان فارسی در تركیه را میتوان در دو بخش جداگانه بحث و بررسی كرد: دوره قبل از جمهوری و دورة بعد از جمهوری.
از آنجا كه وضعیت زبان و ادب فارسی در دورة سلجوقی و عثمانی كمابیش بر همگان معلوم است، بنابراین در این مختصر به مسائل جزئی تاریخی وارد نمیشوم و كلیات را مطرح میكنم.
***
وضعیت كلی زبان فارسی در دورة قبل از جمهوری در تركیه
در دورههای سلجوقی و عثمانی، فرهنگ، زبان و ادبیات ایران تأثیر بسزایی بر فرهنگ، زبان و ادب تركی گذاشته است كه علیرغم تمام دگرگونیهایی كه از دورههای تنظیمات و مشروطیت به بعد، در زبان و ادب و فرهنگ و دستگاه آموزشی ترك انجام شده، آثار آن با وجود كمرنگ و بیرونق شدن، كما بیش باقی مانده است. در این مختصر به چند نكتة كلی دربارة علل اصلی توجه و علاقة تركان به زبان فارسی و نتایج این توجه اشاره میکنیم.
اولین و مهمترین علت توجه تركان به زبان فارسی شاید این بود كه آنها هنگام كوچهای دستهجمعی و بزرگ از خاك آسیای میانه به سوی آناتولی، همیشه با ایرانیان روبرو شده و سالیان دراز كنار آنها زندگی كرده بودند. این امر باعث ورود كلمات و اصطلاحات زیادی از زبان فارسی به زبان تركی شد. دوم اینكه تركان از طریق ایرانیان با عقاید دین اسلام آشنا شده و تعداد زیادی از مفاهیم و اصطلاحات دینی را از آنها آموخته بودند. بدین ترتیب زندگی مشترك دوشادوش ایرانیان راه را برای تأثیر گذاری زبان فارسی بر زبان تركی به سرعت هموار كرد و كلمات فارسی همراه با سیل كلمات عربی در متن زبان تركی جای خود را باز كرد. وقتی تركان در آسیای صغیر كاملاً مستقر شدند و استانبول را در سال 1453 گشودند، زبان فارسی به همراه زبان عربی وتركی از زبانهای متداول امپراتوری عثمانی گشت و تعداد زیادی از ادیبان و شاعران ایرانی به دربار عثمانی راه یافتند.
همزمان با روند پیدایی و رشد زبان و ادب ترك، آموزش زبان فارسی هم به عنوان واحدهای درسی، وارد مدرسههای آن زمان شد. آثار ادیبانی چون عطار، مولانا، سعدی، حافظ، جامی و غیره جزوی از فرهنگ و ادب تركی شد و مورد استقبال و توجه و قبول قرار گرفت و دانشمندان بسیاری بر این متون ادبی شروح و حواشی و تعلیقات نوشتند. ظاهراً علت اصلی این پذیرش صمیمانه این بود كه نیاكان ما بدون هیچ شایبهای بزرگان ادب فارسی را در دایرة بزرگ فرهنگ اسلامی خود و جزوی از خود میدانستند . آثار بزرگان ادب فارسی چون مثنوی مولوی، گلستان سعدی، دیوان حافظ، پندنامة عطار و…. قبل از اینكه مربوط به یك زبان خارجی باشد، به عنوان آثار مشترك اسلامی در مدارس عثمانی تدریس میشد. بدین وجه سالهای طولانی زبانهای عربی و فارسی پا به پای زبان تركی، در حوزههای علمی و فرهنگی سرزمینهای بس وسیع امپراطوری عثمانی، گسترش عظیمی پیدا كرد و مورد توجه قرار گرفت.
بیشك در پرتو این برخورد و بینش بود كه تركان در دورهای از تاریخ خود، نه تنها از كلمات عربی و فارسی استفاده كردند، بلكه مستقیماً از این دو زبان بهرة لازم را برده و آثار قابل اعتنایی به این دو زبان از خود بر جای گذاشتند. با اینكه زبان تركی به نحوی تحت تأثیر عربی و فارسی قرار گرفته است، نباید از این نكته غفلت كرد كه خصوصاً حمایت تركان عثمانی از زبان فارسی باعث شده است كه در طول تاریخ، زبان و ادب فارسی به واسطة علما و فضلای امپراطوری عثمانی، تا دل كشورهای اروپا گسترش پیدا كند و قلمرو نفوذ خود را وسعت بخشد.
در این میان شاعران و نویسندگان عثمانی، حتی عدهای از فرمانروایان عثمانی با استفاده از مصالح زبان عربی و فارسی، بناهای بس عظیمی ساختند و آثار زیادی (اعم از منظوم و منثور) از خود بر جای گذاشتند. یاد آوری این نكته هم ضروری مینماید كه اگرچه شاعران ترك از مضامین و تركیبات شعر كلاسیك فارسی استفاده كردند، درونمایههای این دو ادبیات، با وجود شباهت ظاهری متمایز از هم است و هریك قیمت و ارزش منحصر به فرد خود را دارد. این بدان معنی است كه هرچند مصالح ساختمانی شعر كلاسیك دیوانی ترك، اغلب از عناصر ایرانی گرفته شده، طرز معماری ساختمان آن، خاص ادب ترك است.
با ورود جریانهای ادبی و سیاسی سرزمین غرب به قلمرو عثمانی از قرن هجدهم به بعد و در نتیجة دایرشدن نهادهای تعلیم و تربیتی به روشهای جدید، زبانهای فارسی و عربی اندك اندك رونق و اعتبار گذشتة خود را از دست دادند و جای خود را به زبانهای فرانسوی و آلمانی واگذار كردند. هر چند زبان فارسی به عنوان یك زبان خارجی در مدارس عثمانی تدریس میشد، ادبیات ترك به مرور از مضامین مشترك دور میگشت و به ادب غرب میگروید. از قرن نوزدهم به بعد، گروهی از ادیبان و زبانشناسان برای تصفیة كلمات عربی و فارسی از تركی، حركت جدیدی را آغاز كردند. آنها معتقد بودند كه باید زبان تركی را از تأثیر بیشتر عربی و فارسی نجات داد. بدینگونه این حركت جدید، نقطة عطفی در سیر بعدی زبان تركی بود و راه را برای پاكسازی كلمات عربی و فارسی، به ویژه در دورة جمهوری هموار كرد.
وضع زبان و ادب فارسی بعد از دوره جمهوری
با تأسیس جمهوری تركیه در سال 1923م.، در ساخت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیربنایی كشور دگرگونیهایی عظیم و انقلابی صورت گرفت. یكی از این تحولات بزرگ و انقلابی، تلاش برای ساده و سره كردن زبان تركی بود.
آتاترك، بانی بزرگ جمهوری تركیه، معقتد بود كه تركها فقط با تدریس علوم دینی و عربی و فارسی نمیتوانند در میان ملل پیشرفته جایگاهی کسب کنند. از این رو وی میخواست زبان تركی را از تأثیر بیش از حد معمول و معقول زبانهای خارجی، به خصوص عربی و فارسی رها كند؛ چون زبانی كه در زمان عثمانیان به طور مخلوطی ناهماهنگ از سه زبان تركی، عربی و فارسی به نام تركی عثمانی به وجود آمده بود، میدان را برای گسترش و تحول و پیشرفت زبان تركی كاملاً تنگ كرده بود، به حدی که فهم آن نه تنها برای مردم عادی، بلكه برای روشنفكران و محصّلان هم مشكل شده بود. آنها مجبور بودند دستور سه زبان متفاوت از هم را یاد بگیرند و این كار چندان آسانی نبود.
آتاترك گذشته از فراهم آوردن زمین? بسیار مناسب برای گسترش زبان تركی، حروف لاتین را نیز جایگزین الفبای عربی كرد. با این كه در تركیه و دیگر نقاط جهان اسلام عدهای با این فكر او مخالفت كردند، وی از این اقدام منصرف نشد و در سال 1928م. در مدت كوتاهی به تغییر الفبا توفیق یافت. پس از آن برای مدت كوتاهی زبانهای عربی و فارسی از میان درسهای مدرسه حذف شد، ولی بلافاصله بعد از دهه 30 میلادی، در دانشگاههای نوپای تركیه، در كنار زبانهای مختلف جهان (مانند: چینی، هندی، اردو و زبانهای اروپایی) كرسیهایی برای آموزش زبانهای عربی و فارسی احداث شد. از آن زمان به بعد، این زبانها تنها در سطح دانشگاهی تدریس میشوند.
امروزه در چهار دانشگاه استانبول، آنكارا، ارزروم و قونیه كرسیهای زبان و ادب فارسی در سطوح لیسانس، فوق لیسانس و دكترا مشغول آموزش زبان و ادبیات فارسی است. گذشته از آن، زبان فارسی در كرسیهایی مانند زبان و ادب ترك، تاریخ، فلسفه و در دانشكدههای الهیات به عنوان یك درس اختیاری تدریس میشود. تاكنون هزاران دانشجو از این كرسیها فارغالتحصیل شدهاند و بسیاری از آنها به نحوی با زبان و فرهنگ ایران سروكار دارند.
بر همگان روشن است كه مطالعات ایرانشناسی در تركیه، بهویژه پس از تأسیس دانشگاههای جدید و بزرگ، بیش از پیش سرعت گرفته و در طول 80 سال، در دوره جمهوری با انتشار آثار زیادی در زمینههای گوناگونی مانند: زبان، ادب، تاریخ، جغرافیا، عرفان و تصوف، سیاست، علوم دینی و علوم اجتماعی رشد خود را به اثبات رسانده است. كارهای اساتیدی چون: معلم رفعت، محمد فؤاد كوپرولو، احمد آتش، شمسالدین گون آلتای، عدنان صادق ارزی، عثمان توران، علی نهاد تارلان، ابراهیم قفس اوغلی، فریدون نافذ اوزلوق، آگاه سری لوند، تحسین یازیجی، عبدالباقی گولپینارلی، نوری كنج عثمان، نجاتی لغال، فاروق سومر، اسماعیل حقی، اوزون چارشیلی، حكمت ایل آیدین، آیدین صایلی، ملیحه آنبارجی اوغلی و دیگران كه بزرگان و پیشروان مطالعات ایرانشناسی در تركیه هستند، همیشه برای ما باعث افتخار است. سعیشان مشكور باد.
در این فرصت میخواهم نكته مهمی را یادآور شوم و آن این كه گهگاه به گوش میرسد كه وضع زبان فارسی و پژوهشهای ایرانشناسی در تركیه از رونق افتاده و به اصطلاح این کشور با فقدان اساتید پژوهشگر مواجه شده است. باید عرض كنم كه این دید، دید درست و قابل قبولی نیست. اول اینكه تحقیقات ایرانشناسی از آغاز گشایش كرسیهای زبان و ادب فارسی در دانشگاههای مختلف تركیه، به رغم همه كاستیها و مشكلات به سرعت ادامه دارد. دوم اینكه ایرانشناسان نسل جدید با امكانات اندك و ناچیزی كه در اختیار آنهاست، با تمام قدرت تلاش میكنند در زمینههای مختلف ایرانشناسی كه اساتید بزرگوار گذشته شاید بنا به اقتضای زمان خودشان توجه زیادی به آنها نشان ندادهاند، پژوهش كنند و زبان و ادب و فرهنگ ایران و ایرانی را به مردم خود بشناسانند و انصافاً كارهای بسیار خوبی هم تاكنون از خود بر جای گذاشتهاند.
نکتة دیگر اینکه كار آموزش زبان فارسی در كرسیهای زبان و ادب فارسی، نسبت به بیست – سی سال گذشته كه بیشتر با تكیه به متون كلاسیك فارسی و با روشهای نسبتاً قدیمی صورت میگرفت، امروزه با استفاده از روشهای سمعی و بصری جدید آموزشی انجام میشود. برای مثال تدریس درسهایی مانند: مرجعشناسی، انواع ادبی، اطلاعات ادبی، جریانهای ادبی، صناعات ادبی، نقد ادبی، زبان گفتاری، زبان مطبوعاتی، عروض، ادبیات معاصر(نظم و نثر) و تاریخ ادبیات ایران در دورههای قبل و بعد از اسلام همراه با دستور زبان فارسی، برنامههای درسی امروز را در مقایسه با برنامههای دوران گذشته محكمتر و كاملتر میکند.
گذشته از موارد مذكور، میتوان به فعالیتهای ترجمة آثار كلاسیك و معاصر فارسی در تركیه اشاره كرد؛ باز هم بر خلاف آنچه در ایران تصور میشود، كار ترجمة آثار فارسی به تركی همچنان به سرعت ادامه دارد و كتب ترجمه شده خوشبختانه خوانندگان، طالبان و مشتاقان زیادی در میان طبقات مختلف مردم، به خصوص روشنفكران دارد. برای مثال آثاری چون گلستان و بوستان سعدی، تذكرة الاولیای عطار یا مثنوی معنوی مولوی از آغاز دورة جمهوری به این طرف بارها ترجمه شدهاند. از طرفی، تعداد كتب ترجمه شده در هشتاد سال اخیر در تركیه، از فارسی به تركی (اعم از آثار اسلامی، عرفانی، ادبی، تعلیمی یا سیاسی) از نظر كیفیت و كمیّت واقعاً چشمگیر است. گذشته از این، در این اواخر ناشران مشهور و معتبر تركیه ترجم? آثار گوناگون شاعران و نویسندگان و اندیشمندان ایرانی را به چاپ رسانده اند که متأسفانه در نقطة مقابل این فعالیتهای ادبی و فرهنگی و به خصوص ترجمة آثار فارسی به تركی، تعداد آثار منتشر شد? مربوط به تركیه و فرهنگ و ادب ترك در ایران بسیار ناچیز است.
در پایان میتوان گفت كه با هر چه بهتر و بیشتر شدن روابط دو كشور در زمینههای سیاسی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و همسایگی و با شناخت سالم و صحیح دو جامعه نسبت به همدیگر، آیندة زبان فارسی در تركیه روشنتر و بهتر از گذشته خواهد گشت.