مقاله ها
نویسنده : جان سیلی براون، پل داگوید
بازدید : 282
نقدی بر مقاله «چرا آینده به ما نیاز دارد؟»

چکیده:

در این مقاله دو تن از اساتید حوزه رایانه و فن­آوری­های نوین به تردیدهای جدی بیل جوی در خصوص سمت و سوی گسترش دانش روباتیک در مقاله «چرا آینده به ما نیاز دارد؟» پاسخ داده­اند. آنان با تأیید ضمنی این نگرانی­ها آن را بی­مورد دانسته و اعتقاد دارند، نگرانی از فقدان هرگونه کنترل در دانش روباتیک بیهوده است چرا که این امر امکان­ناپذیر می­باشد.



اگر در سالهای دهه1950 زندگی کرده باشید، احتمالاً رییس جمهور آیزنهاور، خانه­های یک شکل حومه شهر، پناهگاه­های مورد استفاده هنگام بمباران در حیات خلوت­ها و رویای وجود یک نیروگاه هسته­ای در هر خانه را به خاطر دارید. هنوز طرح­­های مولدهای صنعتی روی میز طراح­ها بود که آینده­نگرها پیش‌بینی کردند، روزی خواهد رسید که هر خانه یک مولد برق هسته­ای کوچک داشته باشد. در آن زمان، مشتاقان فن­آوری پیش­بینی می­کردند که این امر باعث حذف انحصار انرژی و ظهور کلبه الکترونیکی، مرگ شهر و سقوط شرکت­ها خواهد شد.

افراد بدبین و دشمنان فن­آوری نیز پیش­بینی می­کردند که انرژی هسته­ای دنیا را به نابودی خواهد کشاند. هر دو طرف، چشم انتظار نوعی نیروانا یا نبرد خیر و شر بود تا به این ترتیب بتواند به طرف مقابل بگوید: به تو گفته بودم این­طور می­شود.

در مقاله «چرا آینده به ما نیاز ندارد» که در شماره ماه آوریل نشریه وایرد چاپ شده است، بیل جوی خاطرات آن سال­ها را زنده کرده است. جوی، که البته دشمن فن­آوری نیست، از متخصصین تحسین­برانگیز فن­آوری است که به عنوان یکی از بنیان­گذاران و دانشمند ارشد شرکت سان مایکروسیستمز، در کنار کارهای دیگر خود، از مؤلفین زبان برنامه­نویسی جاوا نیز بوده است. به این ترتیب، هنگامی که مقاله‌ی وی نوعی فن­آوری را به شکل کامیون بزرگی به تصویر می­کشد که با سرعت به طرف اجتماع در حرکت است و همراه خود ژن­های جهش یافته، فن­آوری نانوی سطح سلولی و روبات­های فوق هوشمند را می­آورد، حرف­هایش ارزش شنیدن دارد. همانند افرادی که آینده انرژی هسته­ای را پیش­بینی می­کردند، جوی می­تواند این کامیون را به وضوح ببیند. آنچه او قادر به دیدن آن نیست، دقیقاً همان چیزی است که باعث می­شود پیشگویی او تا این اندازه ترسناک باشد؛ یعنی فقدان هر گونه کنترل.

ولی این بدان معنا نیست که کامیون مزبور غیرقابل کنترل است. نشریه وایرد به مدت قریب به یک دهه از سردمداران استقبال از عصر دیجیتال بود. تا زمان حال، وایرد به ندرت محلی برای کسانی بوده است که به دنبال راهی برای توقف نوآوری­ها بوده­اند. بنابراین تغییر جهت این نشریه با چاپ مقاله جوی، نشانه‌ای مهم و حیرت­انگیز در اندیشه غالب عصر دیجیتال محسوب می­شود.

اجازه دهید به عصر فن­آوری هسته­ای بازگردیم. نوآوری قرار بود باعث کوچک­تر و ارزان­تر شدن نیروگاه­های هسته­ای شود. قرار بود آنها به تولید انبوه رسیده و در اختیار همگان قرار گیرند.

مشکل اصلی این دیدگاه غفلت از این موضوع است که نیروهای دیگری غیر از فن­آوری نیز در کار هستند. در مورد توسعه هسته­ای، نیروهای فراوانی در جهت کند کردن سرعت پیشرفت این فن­آوری عمل کردند. جنبش­های زیست محیطی، اعتراضات گروه­های ضدهسته­ای، دانشمندان نگران، همسایگان آشفته نیروگاه چرنوبیل، دستگاه­های تنظیم­کننده دولتی و معاهده­های منع تکثیر، همگی از نیروهایی بودند که باعث کند شدن حرکت این فن­آوری شدند.

نیروهای مشابهی نیز بر روی فن­آوری­های امروزی عمل می­کنند. ولی از آنجایی که برخی متخصصین فن­آوری­های عصر دیجیتال از دیدگاهی تنگ­نظرانه به آینده می­نگرند، برای آنها مشکل است که این نیروها را ببینند.

از نظر جوی، نوعی دیدگاه تنگ­نظرانه وجود دارد که با کنار گذاشتن مردم، تنها به فن­آوری توجه می­کند این نقطه­نظر نه تنها منجر به به ظهور سناریوهای تیره و تاری از آینده می­شود بلکه باعث نوعی طراحی تنگ­نظرانه نیز می­گردد: یعنی طراحی فن­آوری­های ساده­ای که استفاده از آنها بسیار دشوار است.

برای اجتناب از سناریوهای تکراری و طراحی نامناسب، باید افق­های دید خود را توسعه دهیم و نه تنها نظام­های فن­آوری بلکه نظام­های اجتماعی را نیز مدنظر قرار دهیم. طرح­های خوب، فراتر از توان بالقوه حیرت­انگیز فن­آوری، به عوامل اجتماعی مانند شکیبایی محدود اکثر کاربران، توجه می­کنند.

نظام­های فن­آوری و اجتماعی به یکدیگر شکل می­دهند. همین موضوع در مقیاس وسیع­تر نیز مصداق دارد. فن­آوری­های مختلف می­توانند تأثیری عمیق بر اجتماع داشته باشند. از طرف دیگر، نظام­های اجتماعی مانند دولت­ها، دادگاه­ها، سازمان­های رسمی و غیررسمی، نهضت­های اجتماعی، شبکه­های حرفه­ای، اجتماعات محلی، نهادهای بازار و غیره قدرت خام فن­آوری­ها را شکل می­دهند، تعدیل می­کنند و جهت­دهی می­نمایند.

قطعاً استفاده همزمان از جهان­بینی­های اجتماعی و فن­آوری کار ساده­ای نیست، ولی اگر می­خواهید بدانید به کجا می­رویم یا اگر قصد طراحی وسیله نیل به آن مقصد را در سر داریم، باید هر دوی این جهان­بینی­ها را درک کنیم.

شکی نیست که فن­آوری­های ژنتیکی، نانو و روباتیک، که کانون اصلی نگرانی جوی را تشکیل می­دهند، نیازمند دقت بیشتری هستند، ولی هریک از آنها را باید در چهارچوب نظام اجتماعی دید که در آن نهادینه شده­اند.

مهندسی ژنتیک بهترین مثال است. تا یک سال قبل به نظر می­رسید که چیزی سد راه این فن­آوری نیست. با این حال، طی یک سال گذشته، مسیر تکامل این فن­آوری بسیار ناهموار شده است. اعتراضات فراوانی به تولید محصولات ژنتیکی در کشورهای جهان سوم انجام شده است و افرادی که زمانی بازار مواد غذایی ژنتیکی را منبع بی­دردسری از درآمد می­دانستند، در حال تلاش برای مقابله با تحریم محصولات خود توسط مصرف­کننده­ها هستند.

اگر طرفداران فن­آوری ژنتیک خواهان پیشرفت این زمینه فن­آوری هستند، باید به فراسوی آن نیز بنگرند. آنها باید مسقیماً با جامعه مواجه شوند و با افراد تحصیل­کرده در مورد هزینه­ها و فواید محصولات کشاورزی ژنتیکی به بحث بپردازند. با این حال، غفلت از دغدغه­های اجتماعی باعث شده است، مردم تردید فراوانی نسبت به این محصولات داشته و نوعی خصومت نسبت به آنها نشان دهند.

فن­آوری نانو مثال نسبتاً متفاوتی از هراس ما نسبت به آینده است. از آنجایی که این فن­آوری شامل مهندسی در سطح سلولی است، به نظر می­رسد تهدید ناشی از آن غیرقابل سنجش باشد؛ ولی دلیل غیرقابل سنجش بودن این تهدید آن است که فن­آوری نانو عملاً هنوز در مراحل بسیار اولیه قرار دارد.

دو حامی اصلی فن­آوری نانو، یعنی رالف مرکل و اریک درکسلر، در مرکز تحقیقات شرکت زیراکس در پالو آلتوی کالیفرنیا با ما کار می­کردند. آنها ابزارهای طراحی کامپیوتری نیرومندی در سطح نانو ساختند و شبیه­سازی­هایی از طرح­های سطح مولکولی منتج از آنها انجام دادند. این آزمایش­ها به طور قطع نشان دادند که ساخت ابزارهای نانو از نظر تئوری ممکن است. با این حال، هیچ یک از آنها نتوانست مسیر مشخصی را از شبیه­سازی در آزمایشگاه تا ایجاد نظام­های عملی همراه با جزییات آنها طراحی کند.

اکنون سؤال مهم این است که آیا فن­آوری نانو می­تواند وظایف بالقوه خود (از ذخیره­سازی داده­ها گرفته تا کنترل آلودگی) را بدون این که از کنترل خارج شود انجام دهد؟ با توجه به تجربه مهندسی ژنتیک، متخصصان باید خیلی زود مردم و افراد تحصیل­کرده را در جریان موضوع قرار دهند؛ هر چند با ایجاد نظام­های مفید فن­آوری نانو احتمالاً چندین دهه فاصله داریم.

به نظر می­رسد هنوز برای نگران شدن در مورد دانش روباتیک زود باشد. ممکن است به نظر برسد که روبات­های اینترنتی که به جستجو، برقراری ارتباط و مذاکره با ارباب­های انسانی خود می­پردازند، رفتاری شبیه انسان­ها داشته باشند، ولی در حقیقت، این روبات­ها هیچ مهارتی در زمینه فعالیت­های انسانی مانند قضاوت، قدرت تمیز، ابتکار عمل و درک خاموش ندارند. آنها برای انجام کارهایی که انسان­ها در انجام آنها مهارت ندارند، مفید هستند. بنابراین، آنها به عنوان سیستم­های مکمل، رقیبی برای انسان­ها محسوب نمی­شوند. هرچند این قیبل روبات­ها مهارت بیشتری در زمینه کاری خود پیدا می­کنند، ولی این موضوع باعث نمی­شود که آنها شباهت بیشتری به انسان­ها پیدا کنند.

آیا روبا­ت­های یاغی که در داستان­های علمی- تخیلی به تصویر کشیده می­شوند، می­توانند تهدیدی برای اجتماع ما باشند؟ ما فکر نمی­کنیم این گونه باشد. تحقیقاتی که طی برنامه مطالعاتی موسوم به پارک(PARC) توسط شرکت زیراکس به عمل آمد، منجر به تولید روبات­های بسیار پیشرفته­ای شد که قادر به حرکت یا تغییر شکل بودند. با این حال، حتی این روبات­های پیشرفته نیز هنوز از انجام حرکاتی مانند رقصیدن با انسان­ها عاجزند. روبات­هایی مانند آنچه که در داستان جنگ ستارگان می­بینیم، به دنیای واقعی تعلق ندارند. در حقیقت، نوع صحبت­کردنی که روبات­ها انجام می­دهند با صحبت کردن انسان­ها تفاوت فراوان دارد. این ماشین­های سخنگو به گونه­ای طراحی شده­اند که درگیر پیچیدگی­های زبان انسانی نشوند.

ممکن است روبات­ها هوشمند به نظر برسند، ولی این هوش با مانع بزرگی همچون عدم توانایی یادگیری رو به روست. به این دلیل بود که شرکت تویوتا بعد از سرمایه­گذاری­های عظیم در زمینه فن­آوری روباتیک تصمیم گرفت، در اکثر خطوط تولید خود به جای روبات­ها از انسان­ها استفاده کند. بدون یادگیری، حتی عقل سلیم معمولی نیز تا مدت­های مدید، خارج از حوزه دانش روباتیک قرار خواهد داشت.

در حقیقت، علی­رغم سالها پیشرفت چشم­گیر و موفقیت­های متعدد که به خلق کامپیوترهایی مانند بیگ بلو منجر شد، دانش کامپیوتر هنوز به اندازه سال­های گذشته با خلق ماشینی که از نظر توانایی­های یادگیری، قدرت زبانی، عقل سلیم و مهارت­های اجتماعی با یک کودک پنج ساله قابل مقایسه باشد، فاصله فراوان دارد.

شکی نیست که روبات­های اینترنتی به تدریج مفیدتر خواهند شد ولی احتمالاً استفاده از آنها نیز به دلیل دیدگاه تنگ­نظرانه­ای که در این رابطه به کار گرفته خواهد شد، به نحو فزاینده­ای ناامید کننده می­شود. به این ترتیب، این قبیل روبات­ها ممکن است موجوداتی ضداجتماعی باشند ولی نه به شیوه­ای که در فیلم نابودگر نشان داده شده است که ارزش­هایی از روبات­ها، جامعه انسانی را به نابودی می­کشند.

علت اصلی عقب­ماندگی روبات­ها نسبت به انسان­ها، فقدان زندگی اجتماعی است. حیات اجتماعی ما به عنوان انسان است که شکل­دهنده طرز صحبت کردن و فکر کردن ماست. تمام اشکال حیات مصنوعی در واقع نمادی برای جامعه ما خواهند بود و نه تهدیدی برای آن مگر زمانی که بتوانند در مباحثه­ای شرکت کنند، در گروه کر آواز بخوانند، در کلاس درس شرکت کنند، قانون وضع کنند یا شرکتی تشکیل دهند.

این قبیل مکانیسم­های حیاتی اجتماعی است که به اجتماع امکان می­دهد آینده خود را شکل دهد. اجتماع از طریق عمل طراحی شده و جمعی، از بروز خطرات پیش­بینی شده ممانعت می­کند و به وقایع غیرمنتظره مانند همه­گیری یک بیماری واکنش نشان می­دهد.

چرا خطر وجود اجتماعی از روبات­های هوشمند و تکثیر شونده، از یک نقطه نظر بسیار غیر محتمل و از نقطه نظر دیگر بسیار محتمل است؟ دلیل آن این است که پیشگویان آینده فن­آوری تمایل دارند بگویند: یک، دو، سه... یک میلیون. یعنی آنها فکر می­کنند، هنگامی که اولین قدم برای انجام کاری برداشته شد، قدم­های بعدی بسیار ساده خواهد بود.

برخی اقداماتی که جوی به آنها اشاره می­کند مانند جهش از مهندسی ژنتیک به «طاعون سفید» از شبیه­سازی به فن­آوری نانوی غیرقابل کنترل، و از مولکول­های پروتئینی تکثیرشونده به «گونه­های روباتی» در واقع قدم­های بسیار بزرگی هستند. این گونه قدم­ها بدون مقررات و کنترل­های لازم برداشته نخواهند شد.

کارها معمولاً به صورتی یکنواخت و خطی انجام نمی­شوند بلکه اغلب نیروهای دیگری نیز در کار هستند، مانند نیروهایی که باعث می­شوند شرکت­ها در یکدیگر ادغام شوند تا از شبکه­های اجتماعی، و نه صرفاً فن­آوری، سود ببرند.

در همان زمان که شرکت­های ملی قدرتمند اهمیت خود را از دست داده­اند. برخی از آنها تبدیل به شرکت­های قدرتمند فراملی شده­اند. در زمانی که برخی اشکال جوامع انسانی در حال نابود شدن هستند، سایر اشکال آن در حال نیرومندتر شدن می­باشند.

فن­آوری و اجتماع دائماً در حال تشکیل و اصلاح تعادل­های پویای جدید با نتایجی گسترده هستند. چالش اصلی آینده­شناسی، عبور از هیاهو و اجتناب از ساده­سازی بیش از حد به منظور وارد کردن کامل این قبیل تشکیلات اجتماعی و فنی جدید است.

دویست سال پیش، توماس مالتوس با این فرض که جامعه انسانی و فن­آوری کشاورزی در مسیرهای متفاوتی در حال توسعه بودند، پیش­بینی کرد که جامعه انسانی چنان به سرعت توسعه می­یابد که کمبود مواد غذایی منجر به مرگ انسان­ها خواهد شد.

صدسال بعد، اچ جی ولز اظهار داشت که اجتماع و فن­آوری به صورت مستقل در حال توسعه هستند. او پیش­بینی کرد که پیشرفت فن­آوری از تکامل جامعه جلو خواهد افتاد و نهایتاً قدرت عظیم فن­آوری، جامعه انسانی را خرد خواهد کرد. هر دوی آنها، مانند جوی، هشدارهای مهمی به انسان­ها دادند، غافل از این که هشدار آنها باعث می­شود، آنچه که پیش­بینی می­کردند، قطعاً اتفاق خواهد افتاد، هرگز رخ ندهد.

این گونه پیشگویی­ها غافل از این نکته بودند که وقتی به جامعه هشدار داده می­شود، مردم دست به عمل می­زنند. همین عمل اجتماعی است که باعث شد فرضیات مالتوس و ولز تا این حد اشتباه از آب درآیند. نظام­های اجتماعی و فن­آوری به صورت مستقل توسعه نمی­یابند؛ آنها در کنار هم تکامل می­یابند و حلقه­های بازخورد بین آن دو وجود دارد. مالتوس و ولز و اکنون جوی از بخشهای مهم آن حلقه­ها هستند. هریک از آنها می­دانستند که چه زمان و چگونه به جامعه هشدار دهند، ولی نمی­دانستند که چگونه باید به این هشدار پاسخ داد.

هر زمان که نظام اجتماعی به عنوان عاملی وارد این قبیل معادلات می­شود، پیش­بینی مسیر آینده دشوار می­گردد. ما باید از جوی ممنون باشیم که دست کم به ما گفت خطراتی در پیش است؛ آن هم زمانی که خیلی از همکاران او با تکبر به ما می­گویند که هیچ مشکلی در کار نیست.

مشکل افرادی مانند جوی این است که تصور می­کنند انسان از طریق استدلال می­تواند مسیر جهان را تعیین کند.

در واقع ما به ندرت قادریم ارزیابی مناسبی از این که به کجا می­رویم داشته باشیم. اینترنت به عنوان وسیله­ای برای وصل کردن شبکه­های کامپیوتری ایجاد شد و هیچ کس فکر نمی­کرد وسعتی را که اکنون دارد، پیدا کند. رادار برای استفاده در جنگ ساخته شد ولی در حال حاضر از ملزومات صنعت هوانوردی است. تحقیقات در مورد سلاح­های هسته­ای منجر به تولید داروهای هسته­ای شد. این موضوع در مورد هزاران اختراع و ابتکار صدق می­کند. ارزیابی اولیه­ای که ما از آنها داریم، هیچ ارتباطی با مقصد نهایی ندارد.

توانایی ما در این زمینه آن­قدر محدود است که حتی در مورد مسائلی که مدت­ها از اختراع آنها گذشته است نیز قادر به قضاوت صحیحی نیستیم. آیا اتومبیل برای جامعه ما مفید است یا مضر. ما حتی قادر نیستیم دقیقاً توضیح دهیم، آنچه که50 سال پیش اختراع شده است، برای جامعه ما در حال حاضر مفید است یا مضر. با این همه جوی سعی می­کند چنین قضاوتی را در مورد آینده انجام دهد و به این نتیجه می­رسد که باید برخی از فن­آوری­ها را به طور کلی کنار گذاشت!

تحولاتی که امروزه نگران­کننده به نظر می­رسند، ممکن است چیزی بیش از سراب نباشند. مثلاً ماشین­های معنوی را که ری کورتسویل تصور می­کند، در نظر بگیرند. من احترام زیادی برای ری و عقاید وی و همچنین جوی قائل هستم ولی باید مرز مشخصی بین تخیل ما و واقعیت وجود داشته باشد. از بین بردن این مرز، نوعی شیادی است. صرف این که تراشه­ها و ماشین­ها در حال سریع­تر شدن هستند، به این معنی نیست که آنها باهوش­تر هم می­شوند؛ چه رسد به این که این موضوع منجر به خودتکثیری شود. سیستم­های کامپیوتری فعلی به معنی واقعی کلمه هوشمند نیستند. فن­آوری­های مهمی که آنها را به آن حد برسانند هم در حال حاضر در افق دید ما قرار ندارند. آیا ما باید دانش کامپیوتر و تحقیقات در مورد هوش مصنوعی را براساس این عقیده که روزی ماشین­های هوشمند دست به تکثیر خود زده و از ما پیشی می­گیرند متوقف کنیم؟ من می­گویم نه. ما باید ببینیم دلیل دیگری غیر از قوه تخیل ما برای تأیید این خطرات وجود دارد یا خیر.

آیا چون نمی­دانیم به کجا می­رویم، باید تحقیقات را به طور کلی کنار بگذاریم؟ این موضوع مرا به یاد گفته عاقلانه کارمند یک شرکت هواپیمایی می­اندازد در حالی که من از نبود امنیت کافی در آن خطوط هوایی گله می­کردم و به او می­گفتم که دیگر با هواپیماهای آنها پرواز نخواهم کرد- او به من گفت: اگر مرگ با هواپیما در سرنوشت شما باشد، حتی در صورتی که در تختخواب خود باشید هم هواپیما شما را پیدا کرده و روی شما سقوط می­کند. اگر ما فکر می­کنیم آن­قدر در مورد جهان اطلاعات داریم که می­توانیم مسیر آینده آن را پیش­بینی کنیم، باید در مورد عقاید خود تجدیدنظر کنیم.

ما نباید فراموش کنیم که آنچه به عنوان انسان انجام می­دهیم، بخشی از طبیعت است. همچنان که استراتژی­های بزرگی مانند مقابله با مشکل لایه اوزون را طراحی می­کنیم، باید به شیوه­های غیرقابل پیش­بینی که طبیعت به ما واکنش نشان می­دهد نیز احترام گذاریم.

به نظر من، باید دیدگاه خود را از بلوغ بشریت گسترش دهیم و باور کینم که بشر علاوه بر استدلال، دارای احساسات و عقاید نیز هست. گاهی اوقات ما در زمینه فن­آوری دچار مشکلاتی می­شویم چون استدلال ما این گونه می­گوید. در موارد دیگر از احساسات خود پیروی می­کنیم و یا ایمان­، راهنمایی ما را به عهده می­گیرد. در اکثر موارد، تمام این نیروهای انسانی راهنمای ما هستند همچنان که اعمال انسان را برای هزاران سال هدایت کرده­اند. البته باید هوشیاری خود را حفظ کنیم و در صورت احساس خطر همیشه آماده توقف باشیم. در این صورت، نقطه عطف ما ممکن است بسیار متفاوت از آنچه امروز به نظر می‌رسد باشد. بیایید به خود، به انسان­ها و به جهان ایمان داشته باشیم و در نظر داشته باشیم که اتومبیل ما تنها وسیله­ای نیست که در جهان خارج حرکت می­کند.



منبع:

Technology Review



پی­نوشت­ها:

1.John seely Brown-paul Duguid اساتید برجسته دانشگاه­های برکلی و MIT در حیطه فن­آوری­های نوین.


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود