نویسنده : دکتر گلشنی
بازدید : 213
[ 25 Nov 2004 ]
(استاد دانشگاه صنعتی شریف و رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
نتیجة تحقیقات علمی ما بیشتر به درد متولیان مجلات خارجی می¬خورد تا به درد خودمان!
وقتی معیار تولید علم و کار علمی در محیط¬های آکادمیک ما چاپ مقاله در مجلات خارجی است، کاملاًطبیعی است که محققان ما روی حل مسایل و مشکلات دیگران متمرکز بشوند. پژوهشگران قوی و محققان شایسته در کشورمان وجود دارند، لیکن باید از آنان در درجة اول برای حل مشکلات کشور خودمان بهره ببریم. مشکل ما نداشتن یک برنامة علمی مشخص در جامعه است. این برنامه باید بر اساس نیازها و مزیت¬های نسبی کشور و با در نظر گرفتن اولویت¬ها تدوین شود. اینکه فقط تولید مقالة خارجی و تعداد ارجاعات به این مقاله¬ها معیار توسع? علمی ما تلقی شود، درست نیست. معیار تولید علم در کشور به گونه¬ای باید تغییر کند که کارهای پژوهشی محققان بیشتر معطوف به حل مشکلات کشور باشد. نیاز ما تقاضامحور شدن تحقیقات در کشور است و برای این منظور باید به آن دسته از تحقیقات که در راستای حل مشکلات و یا استفاده از فرصتها است، بهای بیشتری داده شود. البته مسایل بنیادی علم و مشارکت در توسعة مرزهای دانش هم باید جدّی تلقی شود و لازم است که عدّهای از محققان ما به تحقیق در مرزهای دانش اشتغال داشته باشند.
حساب علوم نظری و علوم کاربردی از هم جدا است.
در این میان نکته ظریفی وجود دارد که باید به آن نیز توجه کرد. دو نوع علم داریم: یکی علم نظری و دیگری علم کاربردی. در علم نظری باید توجه خود را به فعالیتها و پیشرفتهایی که در سطح جهان انجام میشود، معطوف کنیم. همچنین در این حوزه باید به تمامی زیرشاخهها توجه کافی داشته باشیم که متأسفانه اینگونه نیست. مثلاً در فیزیک تقریباً تمامی فعالیتهای انجام شده در کشورمان، به حوزههایی باریک، محدود شده است. در این حوزه کارهایی که در ایران انجام میشود، هم سطح کارهای جهانی است، ولی متأسفانه در استفاده عملی از علم ما بد عمل کردهایم. یعنی در حوزه های کاربردی کمتر کارهای علمی ما به درد مملکت می خورد. البته در بعد عملی نیز باید جریان جهانی را تا جایی که اقتصادمان اجازه میدهد دنبال کنیم، ولی برطرف شدن نیازهایمان بسیار بسیار مهمتر است. پس اولویت دادن به تحقیقات کاربردی و توسعهای با اهداف مشخص و برای حل مشکلات تعریفشده، از اهمیت زیادی در سیاستگذاری و هدایت فعالیتهای تحقیقاتی کشور برخوردار است.
کمتر به این توجه می کنند که علم برای چیست؟
علم را میتوان با اهداف مختلفی دنبال کرد: میتوان علم را برای علم خواست، میتوان علم را برای ثروت و قدرت خواست و میتوان علم را برای انسانها و برای ارتقای معنوی آنها و رفع نیازهای مشروعشان خواست. متأسفانه این بعد اخیر فراموش شده است. یعنی علمی که به آن میپردازیم بیشتر برای خود علم و رفع نیازهای کوتاه مدت است. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، پروژههای عظیم علمی توسط دولتها با کسب نظر متخصصان تعیین میشود. گاهی هم اهداف سیاسی و نظامی دولتها اولویتهای تحقیقاتی دانشگاهها و مراکز علمی دیگر را تعیین می کند. طبق یک تحقیق حداقل 25% دانشمندان و مهندسان کشورهای صنعتی درگیر زمینههای تحقیقات نظامی و تولید سلاح هستند. این نشان می¬دهد که کشورهای پیشرفته از علم برای رسیدن به اهدافشان استفاده می¬کنند؛ حتی اگر این اهداف در راستای نابودی بشر باشد. ما هم باید از علم برای رسیدن به اهداف الهی و انسانی خودمان استفاده کنیم. در واقع ما باید توسعة علمی را در راستای دستیابی به ارزشهای اساسی خود هدایت و با در پیش گرفتن یک دیدگاه سیاستگذاری ارزشی، برنامه های ملی خود را دنبال کنیم.
ما باید برنامه مشخصی برای خودمان داشته باشیم، نه اینکه هدفمان رسیدن به علم غربی باشد. ما باید ضمن استفاده از علم غربی برنامهای ملی با شاخصها و اولویتهای ملی داشته باشیم و با عقل خودمان از دستاوردهای بشری استفاده کنیم.
نیازهای کشور باید در اولویت کار همه باشد.
نیازهای مملکتی از هر چیز دیگر مهمترند. این اصلاً مورد قبول نیست که بعد از 50-40 سال، هنوز در حال مونتاژ هستیم. کشورهایی هستند که خیلی دیرتر از ما در مسیر خودکفایی گام برداشتند و اکنون در این زمینه از ما جلوترند. یکی از وظایف دانشگاه، آگاهی از نیازهای مملکتی است. در این میان دولت نقش ارتباطی مهمی دارد، زیرا خود دولت تولیدکنندة بعضی از محصولات صنعتی است و نیازهای اجتماعی و اقتصادی کشور را میداند. دانشگاهها باید پس¬از آگاهی از نیازها، پروژههایی برای پاسخگویی به نیازها تعریف کنند و نتایج را به بخش دولتی و یا خصوصی منتقل کنند. در این میان، دولت باید مکانیزمهای ارتباطی مناسبی برای ایجاد ارتباط میان دانشگاه و بخش خصوصی ایجاد کند.
روحی? انتقاد¬پذیری باید تقویت شود.
قابلیت شنیدن نظر مخالف را نداریم. برخورد با انتقادها اغلب سیاسی است. همیشه برای مشورت کردن از افرادی استفاده میکنیم که هم¬نظر خودمان هستند، یعنی تضارب آراء وجود ندارد. مشورت کردن یعنی شنیدن نظرات مخالف و موافق. باید از ایدههای درست، حتی اگر از جانب مخالفان باشد، استقبال کرد.
از سوی دیگر، جامعة علمی ما به یک جامعه منفعل و هیچکاره بدل شده است. جامعة علمی نباید تنها به دنبال معاش باشد و همیشه حرفهای مورد پسند مسئولان را بزند. برعکس، باید به دنبال انتقاد سازنده باشد. کسی که انتقادی مستدل دارد، باید بتواند حرف خود را به راحتی مطرح کند، و انتقاد سازنده باید در مسئولان منشاء اثر باشد. اهل علم نباید خود را به هیچ گروه، و یا فردی فروخته باشند تا بتوانند نظرات عالمانة خود را به مسئولان منتقل کنند.
مسأل? معاش محققان باید حل شود.
یکی از مشکلات اساسی جامعه علمی ایران این است که محققان آنقدر به مسأله تأمین معاش وا داشته شدهاند که گویی کاری غیر از پرداختن به این مسأله وجود ندارد. در واقع بسیاری از شخصیتهای برجستة علمی ما مجبورند به تدریس در مؤسسات مختلف آموزشی، دولتی و غیردولتی، بپردازند. فضلای ما که توانایی پژوهش دارند نباید وقتشان را به تدریس در دانشگاههای مختلف بگذرانند. وظیفه دولت است که این مشکل اساسی را حل کند.
باید توجهی ویژه به کیفیت داشته باشیم.
مسأله دیگر کشور این است که در برنامهریزی¬هایی که برای علم می¬شود، بیشتر از آنکه بر کیفیت تأکید شود به کمیت میپردازند؛ مثلاً به تعداد فارغالتحصیلان اهمیت داده می شود. درست است که باید امکان ادامه تحصیل برای همه افراد مهیا باشد، ولی این مطلب با اینکه همه باید دکترا داشته باشند فرق دارد. اگر همه بتوانند دکترا بگیرند مطلوب است، ولی مدرک دکترا در درجه اول باید کیفیت داشته باشد. نباید دانشکدهای تأسیس شود که افراد واجد شرایط تدریس به اندازه کافی نداشته باشد. کشور به نیروهای کم کیفیت نیاز ندارد. کاری که ممکن است چند نفر متخصص متبحر توانایی انجام آن را داشته باشند، شاید از عهده 1000 نفر متخصص بیکیفیت برنیاید. نباید حرمت افراد فقط به درجه دکتری و یا فوق لیسانس باشد. افرادی داریم که با مدرک لیسانس، در مقایسه با بسیاری از دارندگان مدرک دکترا، فواید بسیار بیشتری عاید مملکت میکنند. معیار باید معلومات افراد باشد. حتی چاپ مقاله در مجلات خارجی نیز معیار درستی برای درجهبندی علمی افراد نیست. کیفیت مقالات مهم است.
نباید با بی¬توجهی به متخصصان، نیروهای مستعدمان را هدر دهیم.
یکی از مسائل بسیار مهم در به وجود آمدن وضعیت نامطلوب کنونی، عدم مدیریت صحیح نیروهای علمی است. نیروهای بسیار مستعدی در ایران وجود دارند ولی آنها را هدر میدهیم! به عنوان نمونه میتوان به مد شدن بعضی از رشتهها در سطح جامعه اشاره کرد. چرا بعضی رشتهها از جذابیت فوق¬العاده¬ای در جامع? ما برخوردار شده است و بعضی دیگر ، که برای کشور حیاتی هستند مورد غفلت واقع شدهاند؟ چرا سیاست صحیحی بر توزیع دانشجویان ورودی به دانشگاهها حاکم نیست؟ هدایت دانشجویان ورودی به دانشگاهها باید در مسیر رشتههای موردنیاز کشور باشد و این موضوع نیازمند هدایت صحیح افراد از دوران پیش از دانشگاه است.
دولت و مجلس باید جامعة علمی را از حالت انفعال خارج کنند.
درست است که جامعه علمی ما مشکل دارد و خود هم تا حدودی در به وجود آمدن این وضعیت مقصر است ولی برای خروج از این وضعیت به یک محرک اولیه نیاز دارد. ایجاد این تحرک فقط با عزم و اقدام جدی دولت میسر است.
اساتید هدفشان مقاله نوشتن شده و برایشان این مسأله که از دانش آنها چه استفادهای برای رفع مشکلات مملکتی میشود ، چندان اهمیتی ندارد. نظام برای رفع این مشکل باید از محققان در کارهای تخصصی استفاده کند. مسئولان ما باید به مشورت اعتقاد داشته باشند تا دانشمندان احساس تکلیف کنند. اگر جامعه علمی احساس کند که نظرش مهم است، به نحو دیگر عمل میکند. در مملکت ما هنوز جا نیفتاده است که در انجام امور از نظر متخصصان استفاده شود. بدون در نظر گرفتن این مهم هرگز نمیتوانیم به اهدافمان برسیم. مسئولان باید در سیاستگذاریهای کلان کشور از نظر افراد صاحبنظر و ذیربط تأثیرگذار استفاده کرده به نوعی آنها را دخیل کنند. تنها به این صورت است که میتوان از پذیرش و اجرایی شدن این سیاستها و تصمیمات اطمینان حاصل کرد.
از طرف دیگر باید به این نکته نیز توجه شود که دانشگاهها و آموزش و پرورش قلب مملکتند و اگر درست کار نکنند، کل کشور فلج میشود. بنابراین برای حل این مشکلات عزمی ملی و در سطح کلان مملکتی لازم است. حتی اگر لازم باشد باید بودجه تحقیقاتی چند برابر شود تا حداقل امکانات لازم برای دانشگاهها فراهم باشد. هرچند شروع این اصلاحات باید از مجلس و دولت باشد، ولی خود محققان هم باید به شأن خود احترام بگذارند و به خاطر منافع مادی، زیر بار هر خفتی نروند.
این درست است که در ایران ما از نظر امکانات با محدودیت روبرو هستیم، ولی مشکل اصلی ما بیشتر در برنامهریزی است. با استفاده صحیح از امکانات موجود میتوان روند پیشرفت کنونی را سریعتر کرد.
فلسفة علم و تکنولوژی و نیز جامعهشناسی علم و تکنولوژی رشتههای موردنیاز جامعه هستند.
برای اینکه به توسعة پایدار برسیم، به گونهای که شامل تمام جنبههای دینی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و غیره شود، لازم است که علم و تکنولوژی را بیش از پیش بشناسیم و رابطه این دو را با هم و با انسان و جامعه درک کنیم. به این منظور، لازم است برخی رشتههای بینرشتهای مانند فلسفة علم و تکنولوژی و نیز جامعهشناسی علم و تکنولوژی را توسعه دهیم و از آنها حمایت کنیم. به این ترتیب، حدود و ثغور علم و فناوری و نقش آن در جامعه روشنتر می شود.
طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی