مقاله ها
نویسنده : آرنولد براون
مترجم : مهدیار حمیدی
بازدید : 198

[ 29 Sep 2004 ] 

واژه‌ی (iatrogenic) در پزشكی به معنی بیماری یا مشكلی است كه بر اثر درمان دارویی ایجاد می‌شود. نمونه‌ای از این مورد عوارض دارویی یا عفونت‌هایی است كه در بیمارستان‌ها گریبان‌گیر بیماران می‌شود. مفهوم این واژه توضیح خوبی است برای واقعیتی بااهمیت، كه: علم و فناوری می‌توانند عواقب منفی هم داشته باشند، كما اینكه این عواقب روبه رشد هستند.
در سال‌های آغازین قرن نوزدهم در انگلستان و در سال‌های نخستین انقلاب صنعتی، گروه‌هایی از كشاورزان به منظور تخریب ماشین آلات كشاورزی‌ای كه گمان می‌كردند باعث بی‌كاری‌ آنها می‌شود در روستاها پرسه می‌زدند. لادیت‌ها یا تكنولوژی ستیزان، طلایه‌داران آنانی بودند كه بیم داشتند ماشین‌آلات جایگزین آنها خواهند شد (لادیت از نام ند لاد «Ned Lud» گرفته شده است، كشاورزی كه در اواخر قرن هجدهم ماشین آلات [ریسندگی و بافندگی] را خراب می‌كرد).
واژه‌ی لادیت عنوانی تحقیرآمیز است و برای مردمی به كار می‌رود كه مخالف پیشرفت هستند و پیشرفت تمدن را قبول ندارند. همچنین می‌توان این افراد را به دلیل عقب‌ماندگی لجبازانه‌شان، افرادی جالب دانست، همانند اَمیش‌ها (Amish) [گروهی از مسیحیان بسیاری مذهبی كه از قوانین سختی پیروی می‌كنند و معتقدند كه باید لباس‌های سنتی و ساده پوشید و از ماشین و تلفن و چیزهای مدرن استفاده نكرد).
ما آمریكایی‌ها، قلباً به پیشرفت اعتقاد داریم و می‌دانیم كه این تكنولوژی است كه ما را به سمت جلو سوق می‌دهد و این باور، یكی از عواملی است كه جامعه‌ی ما را جامعه‌ای با اقتصادی پررونق و شكوفا ساخته است.
با وجود این، نباید تكنولوژی‌ستیزان (لادیت‌ها) را نادیده بگیریم، زیرا در برخی مواقع حق با آنهاست. واقعیت امر این است كه ما هیچ گاه نمی‌توانیم با قطعیت تمام، عواقب پیشرفت‌های علمی و تكنولوژیكی را پیشگویی كنیم. بعضی وقت‌ها نتایجی خطرناك و منفی حاصل می‌شود كه قبلاً پیش‌بینی نشده بودند و بنابراین آمادگی رویارویی با آنها را نداریم.
از یك سو، آنهایی كه عواقب منفی را انتظار دارند، حداقل در اكثر موارد ـ شاید اشتباه می‌كنند. لادیت‌های اولیه از این می‌ترسیدند كه ماشین‌آلات را جایگزین آنها كنند. آنچه كه آنها نمی‌توانستند دریابند این بود كه، نتیجه‌ی این جایگزینی حتی می‌توانست موقعیت‌های بهتر شغلی را برایشان ایجاد كند. همان طور كه انقلاب صنعتی پیش می‌رفت، موقعیت‌های شغلی بیشتری نسبت به شغل‌های حذف شده به وجود می‌آمد. این چیزی است كه جوزف اسكاپیتر، اقتصاددان، از آن به عنوان «تخریب خلاق» یاد می‌كند. واقعیت این است كه در دویست سال اخیر، مقدار كل تولیدات داخلی 6/1 درصد در سال افزایش داشته است كه در نتیجه، در هر 44 سال، درآمد سرانه‌ی دنیای پیشرفته دو برابر شده است. پیش از انقلاب صنعتی، بنابر تحقیق اقتصاددانان، رشد مقدار كل تولیدات داخلی به طور متوسط كمتر از دو دهم یك درصد در سال بوده است و 500 سال طول می‌كشید تا درآمد سرانه دو برابر شود.
تكنولوژی‌ستیزی در آن سال‌ها به دلیل شغل بود، اما امروزه به چیزهای دیگری ربط پیدا می‌كند. امروزه، تكنولوژی‌ستیزی به دلیل آسیب به محیط زیست است، به دلیل آسیب بالقوه‌ای است كه به جسم و فكر ما وارد می‌شود، به دلیل تهدیدی است كه متوجه شخصیت ما به عنوان بشر است. به این ترتیب، با وجود این كه لادیت‌های نخستین درباره‌ی شغل‌شان در اشتباه بودند، برخی از وارثان كنونی آنها ممكن است حق داشته باشند و در واقع ثابت شده كه حق دارند. پس ما باید به حرف‌هایشان گوش كنیم.
برخی، به كار بردن لفظ تكنولوژی‌ستیز را برای معترضان دنیای مدرن و كسانی كه عواقب علم و تكنولوژی را یادآور می‌شوند نمی‌پسندند و البته كاملاً هم درست است.
یكی از كسانیكه این آثار مخرب را گوشزد كرد، راش كارسون، دانشمند محیط زیست است. این خانم در كتاب خود در سال 1962 با عنوان «بهار خاموش» (Silent Spring) هشدار ‌داد كه استفاده‌ی بی‌رویه از حشره‌كش‌ها اثرات مخرب و مصیبت‌باری بر محیط زیست ما و سایر موجودات زنده‌ی اطراف‌مان خواهد داشت. بسیاری حرف او را جدی نگرفتند و گمان كردند، او هم یك لادیت دیگر است. اكنون می‌دانیم كه او راست می‌گفت. نگرانی‌های او، تكنولوژی‌ستیزی نبود بلكه اظهارنظرهایی با چشمان باز بود. چند سال بعد نیز، در كتاب «محدودیت‌هایی برای رشد»، هشدارهای دیگری از سوی گروهی از دانشمندان به همراهی گروهی از نخبگان گمنام آن زمان تحت عنوان «كلوپ رم» مطرح شد. نظریه‌ی این كتاب این بود كه ما به سمت فاجعه‌ای جهانی در حركت هستیم، فاجعه‌ای كه به دست بسیاری از مردم، منابع محدود، زباله‌ها و آلودگی‌ ایجاد شده است.
این افراد دست كم از برخی جهات در اشتباه بودند زیرا این كتاب، خود یك پیش‌گویی با نتیجه‌ی عكس از آب درآمد، یعنی آن اتفاق‌ها هیچ كدام رخ نداد، چون مردم كه نسبت به خطرها آگاه بودند، از وقوع آن جلوگیری كردند. این مثال دیگری است از این كه چگونه لادیت‌ها می‌توانند مفید واقع شوند و چرا ما باید به آنچه كه می‌گویند گوش كنیم.
یك مثال دیگر: در دهه‌های 1960 و 1970، كارشناسان سلامتی، درباره‌ی مصرف بیش از حد آنتی‌بیوتیك‌ها هشدار دادند. دكترها به عبث این داروها را برای بیماران مبتلا به سرماخوردگی تجویز می‌كردند و تولیدكنندگان فراورده‌های حیوانی، كماكان آنها را به غذای حیوانات می‌افزودند تا باعث سلامتی و رشد بیشتر این حیوانات شود.
در آن زمان، این جنجال‌برانگیزان طرد شدند اما اكنون دریافته‌ایم كه آنان راست می‌گفتند. در نتیجه‌ی استفاده‌ی بی‌حد و حساب از آنتی بیوتیك‌ها، اكنون با مشكلات جدی در زمینه‌ی مقاومت میكروب‌ها روبه‌رو هستیم. بسیاری از میكروب‌ها، نظیر آنهایی كه منشأ بیماری‌هایی چون سل، ذات‌الریه، سوزاك، سیفلیس و مالاریا هستند، از نظر زیستی جهش یافته‌اند. به گونه‌ای كه آنتی‌بیوتیك‌های موجود قادر به از بین بردن آنها نیستند.
نكته‌ی قابل توجه این است كه لادیت‌های امروزی، كارگرانی نیستند كه در پایین‌ترین سطح اقتصادی قرار داشته باشند بلكه در زمره‌ی كسانی هستند كه پیشرفت‌های تكنولوژیك و علمی را موجب شده‌اند و اكنون از عواقب همین پیشرفت‌ها ابراز نگرانی می‌كنند.
یكی از این افراد بیل جوی (Bill Joy) است. او یكی از اصلی‌ترین متخصصان شركت میكروسیستم‌های خورشیدی (Sun Microsystem)، یكی از شركت‌های پیشرو در عصر كامپیوتر است. وی در سال 2000 در مقاله‌ای كه در مجله‌ی ونید (Wined) منتشر شد، به همگان درباره‌ی آنچه كه آن را «كشتار جمعی علمی» بشر می‌نامید هشدار داد. به اعتقاد جوی، مهندسی ژنتیك و تكنولوژی روبوتیك به طور بالقوه، قابلیت ایجاد تغییر بنیادی در نسل بشر و یا حتی جایگزینی آنها را دارند. جوی می‌گوید، باید قبل از آنكه خیلی دیر شود این پیشرفت‌ها را متوقف كنیم در غیر این صورت بشریت در معرض خطر مداوم خواهد بود.
آیا جوی راست می‌گوید؟ واقعیت این است كه، نه ما می‌دانیم و نه او. اما از آنجا كه دانشمند متحجر و سرشناسی چون جوی چنین چیزی را بیان می‌كند، ما باید كمی بیندیشیم. حداقل این است كه درباره‌ی آنچه كه او را تا این حد نگران می‌كند كمی فكر كنیم.
خوب است نگاهی به حوزه‌ی تخصصی بیل جوی، یعنی كامپیوتر و تكنولوژی اطلاعات، بیاندازیم. طرفداران این تكنولوژی‌ها آنچه را كه عصر اطلاعات می‌نامند، بزرگ می‌شمارند. این علاقه و اشتیاق، كه به هر حال ما هم در آن شریك هستیم، سبب می‌شود تا هرگونه مشكلی كه در این زمینه بروز كند، فوراً از میان برداشته شود.
در سال‌های اخیر، برخی از این مسائل چنان بزرگ و آشكار شده‌اند كه نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. مثلاً زندگی خصوصی را در نظر بگیرید. نگرانی در این باره كه چگونه این تكنولوژی‌ها می‌توانند برای تجاوز به حریم خصوصی و نقض آن به كار گرفته شوند فراگیر شده است. ما چگونه می‌توانیم از حریم خصوصی خود محافظت كنیم، در حالی كه بسیاری از پایگاه‌های اطلاعاتی و ابزارهای ارتباطی به آسانی همه چیز را درباره‌ی ما می‌دانند و می‌توانند همه چیز را آشكار كنند؟
نگرانی‌های دیگری هم وجود دارد. امروزه، درباره‌ی هر چیزی، از وفور اطلاعات گرفته تا دانستن این كه هر ذره از این سیلاب اطلاعات یا منبع‌شان ارزشمند هستند، به ما هشدار داده می‌شود.
در عمل همگان از زیادی اطلاعات شكایت دارند. اكنون ماشین‌ها می‌توانند اطلاعات را سریع‌تر و در مقادیر بیشتر نسبت به آنچه كه انسان‌ها می‌توانند با آنها سروكار داشته باشند، جمع‌آوری و ذخیره كند و در نهایت باز پس دهند. به این ترتیب، به جای این كه همه چیز واضح‌تر شود، بیشتر گیج‌كننده می‌شود و به جای آنكه روشنگری كنند، آشفتگی ایجاد می‌كنند.
روان‌شناسان می‌گویند، نتیجه‌ی بهمن اطلاعات، شكل‌گیری «خلأ عوامل انسانی» است. یعنی قابلیت ماشین برای فراوری و پردازش اطلاعات بسیار بیشتر از قابلیت انسانی است. از این گذشته، این خلأ روزبه روز بیشتر می‌شود، به این دلیل كه ماشین‌ها پیوسته بزرگ‌تر، سریع‌تر و هوشمندتر می‌شوند و ما چنین نیستیم. آنچه اتفاق می‌افتد، رشد چیزی است كه اطلاعات منفی نامیده می‌شود، اطلاعاتی كه با حجم مطلق خود، دانش و هوش بشری را به جای افزایش، كاهش می‌دهد.
زیربنای ساختار اقتصادی ما را اتم‌ها تشكیل می‌دهند. ما می‌دانیم كه چگونه اتم‌های طلا را آزمایش كنیم تا مطمئن شویم كه آن، طلای اصل است. اما چگونه می‌توانیم مطمئن شویم كه ذره‌ای از خیل اطلاعات موجود، معتبر است؟ فردی را در نظر بگیرید كه به دنبال درمان مناسبی برای بیماری‌اش در اینترنت می‌گردد و با حجم عظیمی از اطلاعات روبه‌رو است اما چگونه باید بداند كه كدام یك از توصیه‌های موجود معتبر و مناسب است؟ وانگهی، جریان سریع این حجم اطلاعات، فشاری را برای پاسخ‌هایی به همان اندازه سریع ایجاد می‌كند و به طور مشخص زمان اعتبار این اطلاعات را كاهش می‌دهد. امروزه، اطلاعات تاریخ مصرف ندارند. بنابراین این كه یك عقیده یا نظر عرضه شده چقدر بهتر است، مهم‌تر از این است كه چقدر خوب است. این امر می‌تواند عواقب منفی و ژرفی بر تصمیم‌گیری‌های فردی و سازمانی داشته باشد.
شاید بزرگ‌ترین مشكل بالقوه‌ی این تكنولوژی‌های نوین این باشد كه ما را آسیب‌پذیر می‌سازند. ایوان ایلیچ در كتاب خود با عنوان «مكافات پزشكی» نوعی iatrogenesis اجتماعی را شرح می‌دهد كه به موجب آن، وابستگی به سازمان‌های تأمین اجتماعی، توانایی فردی را برای بهبود شخصی كاهش می‌دهد. پزشكان سرویس خدمات درمانی هشدار می‌دهند كه تلاش برای استفاده از تكنولوژی، به منظور محافظت از خود در مقابل میكروب‌ها ممكن است عواقب پیش‌بینی نشده و وحشتناكی داشته باشد. طبق نظر بسیاری از متخصصان امور سلامتی، اكنون آسم، اپیدمی یافته است. اكثر این متخصصان قانع شده‌اند كه این اپیدمی نتیجه‌ی مراقبت بهداشت زیاد در گذشته است كه در نتیجه از فعال شدن سیستم ایمنی جلوگیری كرده است. به همین ترتیب این اعتماد و وابستگی به تكنولوژی اطلاعات و ارتباطات و سیستم‌ها می‌تواند توانایی ما را در درك و برقراری ارتباط كاهش دهد یا اثر عكس داشته باشد.
یكی دیگر از محدوده‌های فهم آسیب‌پذیری، جایی است كه هكرها و مجرمان فعالیت می‌كنند و خطرات و هزینه‌های بالایی را به سیستم تحمیل می‌كنند. اعمال مغرضانه‌ی این دسته از انسان‌ها می‌تواند بعضی وقت‌ها باعث تخریب سیستم شود.
مسأله‌ی حق معنوی آثار ـ این كه چه هست و چگونه باید اجرا شود ـ یكی از مسائلی است كه نظام كنونی درباره‌ی آن نقص دارد. ما باید تعریفی دوباره از ارزش حق معنوی آثار ارائه دهیم. حتی باید خلق دوباره و انتشار حق معنوی آثار را دوباره مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. از این گذشته، قوانین كهنه‌ مبتنی بر موقعیت جغرافیایی در حوزه‌ی فضای الكترونیكی بی‌ربط به نظر می‌رسد [درباره‌ی جرایم الكترونیكی]. نظام‌های قانونی، تا حد قابل توجهی بر ثروت متمركز می‌شوند و حدود آن را مشخص می‌كنند و از ثروت و منابع‌اش حفاظت می‌كنند. امروزه، برای اولین بار در تاریخ، ثروت از دانش مشتق می‌شود. این امر این مسأله را پیش می‌آورد كه چه كسی باید چه حقوقی درباره‌ی چه نوع اطلاعاتی داشته باشد.
قوانین كنونی حق تألیف و انحصار [اختراع و اكتشاف] صلاحیت‌ كافی ندارند. چگونه باید به چنین مسأله‌ی پیچیده‌ی اخلاقی و قانونی بپردازیم كه: مؤسسات و یا افراد تا چه اندازه می‌توانند به ساختار ژنتیك بشر دسترسی داشته باشند؟ در واقع موضوع مهم‌تر این است كه اطلاعات علمی از هر نوعی، تا چه حد می‌توانند یا باید تحت حمایت قوانین انحصاری باشند. برای نمونه، اكنون برخی پزشكان مدعی هستند كه روندهای پزشكی خاصی را كه برای سلامت بشر حیاتی است در اختیار دارند. اگر شما به یكی از این روندها نیاز دارید باید به یكی از همین پزشكان یا كسی كه مدرك این كار را دارد [با قیمت بالا] مراجعه كنید.
مدت زمان زیادی است كه حقوق عرفی / عرف انگلستان متضمن اصلی است تحت عنوان «جهالت اجتناب‌ناپذیر.» این اصل به این معنی است كه اگر برای فردی امكان دانستن چیزی وجود نداشته باشد، او مسوول نخواهد بود. فناوری اطلاعات، عملاً اجازه‌ی دانستن همه چیز را می‌دهد. بنابراین آن اصل قدیمی دیگر بی‌اعتبار است و تعهد یا مسوولیت اطلاعات، برای افراد و سازمان‌ها حساس‌تر شود.

آلودگی و آینده
اثر مخرب گسترش سریع نرم‌افزارها در قرن بیست و یكم، مشابه اثر مخرب محصولات جنبی در دوره‌ی صنعتی شدن است. در پنجاه سال آینده، بیش از صد میلیون نرم‌افزار باید پاكسازی شوند. از این میان می‌توان به آنهایی اشاره كرد كه تحت تأثیر گرایش به یورو، انتقال و تبدیل یونیكس و مجموعه‌ی سی (C) و نیز افزایش ارقام برای امنیت عمومی و شماره تلفن‌ها بوده‌اند. تخمین زده می‌شود كه گرایش به یورو به تنهایی چیزی بین 50 میلیارد تا یك تریلیون دلار هزینه، خسارت و شكایت را موجب خواهد شد. این میزان با معرفی سایر وجوه رایج عادی به سراسر دنیا، نظیر مركوژر (آرژانتین، برزیل، اروگوئه و پاراگوئه) افزایش خواهد یافت. به علاوه، هم اكنون یك میلیارد دلار سالانه صرف تغییر كدها می‌شود.
پاكسازی محصولات جانبی ناخواسته و پیش‌بینی نشده‌ی انقلاب صنعتی بسیار هزینه‌بر بوده و به نظر نمی‌رسد كه پایانی برای پرداخت این هزینه‌ها وجود داشته باشد. اگر ما برای آینده برنامه‌ریزی كرده باشیم، پاكسازی آلودگی جدید هزینه زیادی نخواهد داشت. در حوزه‌ی سلامتی، هزینه‌های مربوط به استرس، كار زیاد، فقدان حریم خصوصی و غیره به گونه‌ای وسیع در حال افزایش است. ما هنوز چیزی از اثرات بالقوه بر مغز و بدن‌مان كه ممكن است به دلیل قرار گرفتن و در معرض انتشار امواج الكترونیكی به وجود آید بی‌اطلاع هستیم.
ما وابسته و چسبیده به ماشین‌ها (كامپیوتر) هستیم و همچنین به رسانه‌ها. زندگی‌مان را با واسطه‌ها سر می‌كنیم، از نوع چاپی گرفته تا ارتباطات رادیویی. این راهی است كه ما تجربه، دانش و تماس‌های انسانی را تجربه می‌كنیم و می‌اندوزیم. ما به سرعت تبدیل به رسانه‌های دوپا می‌شویم:
همه‌ی اینها به كجا می‌روند؟ ارتباطات همه جا خواهند بود. شبكه‌ها موجب اتصال تلفن‌های موبایل، منشی‌های دیجیتال و سایر وسایل جنبی دستی خواهند شد.
ما در تماس مداوم با مینیاتورهای (نسخه‌های كوچك) بدون سیم كه كاملاً خصوصی و شبكه شده‌اند، با كامپیوترهایی كه به جای بدن و لباس‌مان نشسته‌اند هستیم. تصاویر چیزهایی خواهند بود نظیر ساعت مچی كه داده‌هایی را درباره‌ی وضعیت سلامتی‌مان فراهم می‌آورند در حالی كه ریز تراشه‌ها جایگزین كارت‌های اعتباری، پاسپورت و مدارك‌مان می‌شوند، همان گونه كه می‌توانند پیام‌هایی را به كامپیوترهای كنترل كننده‌ی یك سازه‌ی هوشمند بفرستند.
پیش‌بینی‌هایی وجود داشته كه در 50 سال، پیوندهای عصبی تمام حس‌های ما را بهبود خواهند بخشید و تجربیات حس واقعی را فراهم خواهد كرد. این پیوندها گنجایش مغز را افزایش خواهند داد و هرگاه واقعیت مجازی مورد نیاز باشد، دریافت‌های حسی واقعی را متوقف می‌كنند و احساسات‌مان را با سیگنال‌های متناسب با محیط واقعی جایگزین می‌كنند. این ویژگی‌های انقلاب الكترونیكی ذاتاً بد نیستند. در واقع منفعت‌اش بی‌شمار است. با وجود این، عاقلانه نیست كه اجازه دهیم به خاطر جنبه‌های مفیدشان و اثرات خوبی كه در زندگی‌مان دارند، چشم‌مان را بر روی جوانب منفی ممكن ببندیم و نیاز به اندیشه درباره‌ی این كه چگونه عواقب‌شان را كنترل كنیم نادیده بگیریم. در غیر این صورت با بی‌توجهی به سمتی پیش خواهیم رفت كه اعتماد كمتری به فطرت و ذات خود داشته باشیم و ایمان بیشتری به نظرات دیگران یا ارتباطمان با موجودات غیربشری. به این معنی كه واسطه‌های رسانه‌ای به شدت اهمیت پیدا خواهند كرد و این زندان‌بانان جدید قدرت فراوانی خواهند داشت، زیرا در تماس بی‌وقفه در زمان واقعی با ضمیر ناخودآگاه هستند. آزادی و حریم خصوصی به طور جدی با چالش مواجه خواهد شد.
هویت‌مان تغییر خواهد كرد. ممكن است دیگر ما را به خاطر آن كه هستیم نشناسند بلكه ما را به عنوان اطلاعاتی قابل اثبات و ثبت شده بشناسند یا (مثلاً با گواهی‌نامه‌های دیجیتال كه دست خط‌مان را تأیید می‌كنند).به عنوان یكی از دستگاه‌های گوناگونی كه ما در حرفه و ارتباطات شخصی خود به كار می‌گیریم تا از هویت‌های آن لاین و آف لاین خود محافظت كنیم.
تأثیر انكارناپذیر تكنولوژی بر زندگی ما و قطعیت افزایش این تأثیر نیازمند آن است كه ما راه حلی سیستماتیك برای ارزیابی و سنجش تكنولوژی داشته باشیم.
پیشترها در كنگره، اداره‌ای به نام ارزیابی و سنجش تكنولوژی وجود داشت كه تحلیل دقیق و متفكرانه‌ای درباره‌ی تكنولوژی‌ها ارائه می‌كرد. اكنون در انگلستان، مرجع جنین‌شناسی و باروری انسان دایر است كه مهندسی زیستی را (از جانب دولت) مورد ارزیابی قرار می‌دهد و كار خود را هم خوب انجام می‌دهد.
ما به عنوان افراد بشر، سازمان‌ها و جوامع به نظر می‌رسد كه قادر نیستیم در مقابل وسوسه‌های عقب نماندن از (همگام شدن با) قافله‌ی تكنولوژی مقاومت كنیم. در این میان، آواهای لادیت‌ها، اغلب در میان غرش ماشین‌ها، سخت به گوش می‌رسد و اثر چندانی برما ندارد.
ما باید با این واقعیت كه هر انسانی در طلب اسباب بازی‌های جدید است مبارزه كنیم. باید خود را به ابزاری مجهز كنیم تا بتوانیم اثرات و عواقب تمام تكنولوژی‌های‌مان را ارزیابی كنیم و به آنها بیاندیشیم.
در واقع باید همواره این سؤال را به یاد داشته باشیم كه: اگر حق با لادیت‌ها باشد چه؟




طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود