مقاله ها
نویسنده : الهه خسروی یگانه
بازدید : 455
غارت موزه بغداد آن هم در گیر و دار حمله امریكا به عراق، فاجعه ای بود كه افكار عمومی تمام جهان را وادار به واكنش كرد. فاجعه ای با ابعاد بین المللی كه به مفقود شدن بخشی از پیشینه تاریخی تمدن بشر انجامید.
این فاجعه از چند بعد قابل بررسی بود كه مهم ترین آن بی كفایتی ارتش امریكا و سردمدارانی بود كه نتوانسته بودند از آن گنجینه عظیم به درستی محافظت كنند. این مساله باعث شدت گرفتن اعتراضات نسبت به امریكا و احساسات ضد جنگ در تمام جهان شد.
در این میان، ایران نیز از قافله عقب نماند. رسانه های دولتی و غیر دولتی بخصوص صدا و سیما با مانور دادن روی این موضوع و تهیه گزارش و اخبار لحظه به لحظه از چگونگی این غارت و اشیا به یغما رفته سعی كرد اهمیت این موضوع را هر چه تمام تر برای مخاطبان خویش روشن كند و حتی كار به جایی رسید كه یك قسمت از بخش گفت و گوی ویژه خبر ساعت 22:30 شبكه دوم صدا و سیما با حضور رییس سازمان میراث فرهنگی و یك كارشناس به این موضوع اختصاص یافت. عكس العملی كه رسانه های دولتی _ كه به نوعی نماینده سیاست ها و افكار حكومت است _ نسبت به این موضوع نشان داد جدای از مقاصد سیاسی، كاری بود كه به نظر شایسته و در خور می رسید.
اما واقعیت نداشت چرا كه ...
سال 1380، عده ای از خبرنگاران و روزنامه نگاران حوزه میراث فرهنگی به دعوت این سازمان برای شركت در همایش به جیرفت دعوت شدند اما در حاشیه این همایش كه «از هلیل رود تا جازموریان» نام داشت از بروز فاجعه ای خبر شوند كه چیزی كم از غارت موزه بغداد نداشت و آن غارت و قاچاق اشیا عتیقه و زیر خاكی تمدنی بود كه تاریخ ایران را به عقب می برد.
ماجرا از این قرار بود كه طی خبری _ كه معلوم نشد چگونه و از سوی چه كسی در شهر پخش شد _ مردم جیرفت ناگهان متوجه شدند بر روی گنجی نشسته اند كه می تواند سركیسه بسیاری از قاچاقچیان و علاقمندان به اشیا عتیقه و تاریخی را در سراسر جهان شل كند. بدین ترتیب مردم ساده و ناآگاه جیرفت با بیل و كلنگ به جان زمین افتادند تا از دل آن آثار و شواهد تمدنی را بیرون بكشانند كه جهان را به حیرت وا داشت.
و این گونه بود كه بسیاری از بافت باستانی شهر زیر خاك و اشیا باستانی در آن تخریب و نابود شد.
و این گونه بود كه بازارهای جهانی چنان از كالاهای عتیقه جیرفت اشباع شده بود كه یك شی چندین میلیون تومانی به یك سوم قیمت فروخته شد و كسی دم بر نیاورد. و چنین بود كه كارشناسان و باستان شناسان ایرانی با كتاب عظیمی مواجه شدند كه بخش اعظم برگ های آن سوخته بود تا تنها آهی بر جای بماند و دریغ و حسرتی.
آن روزنامه نگاران وقتی تصویر مردمی را دیدند كه در بیابان به كندن زمین مشغولند و دلالانی كه بالای سر هر كدام از چاله های حفر شده ایستاده اند و پول شمارش می كنند چنان به حیرت افتادند كه هنوز هم كه هنوز است نه آن تصویر را از یاد برده اند و نه اشك های آن باستان شناسی كه با غمی وصف ناپذیر این فاجعه را می نگریست.
تنها بعد از بازگشت از آن سفر كذایی بود كه در لا به لای صفحات فرهنگی رونامه ها یادداشت ها و گزارش های آن روزنامه نگاران را می دیدی كه هنوز از فرط وسعت فاجعه، در بهت و حیرت بودند و این بهت و حیرت را می توانستی در لا به لای تمام كلمات و جملات آن بیابی.
اما این قصه ای بود كه نه ادامه یافت و نه به پایانی خوش رسید. این خبر در هیچ یك از شبكه های صدا و سیما و در هیچ كدام از بخش های خبری پخش نشد و هیچ كارشناسی در مورد آن صحبت نكرد و هیچ كس به این فكر نیفتاد كه با پوشش خبری مناسب و شناساندن ابعاد این فاجعه عظیم لااقل جلوی ادامه این وضع را بگیرد.
در آن زمان هیچ یك از مسئولان محترم صدا و سیما را دغدغه این نبود كه به فكر از بین رفتن آثار تمدنی باشند كه تمام ذهنیت ها و تعابیر را نه تنها در مورد تاریخ ایران كه درباره تمدن بشری دگرگون می كرد. چرا كه هیچ دلیل سیاسی و هدف استراتژیك دیگری در دادن پوشش خبری مناسب به این موضوع برآورده نمی شد و به غارت رفتن میراث ملی و فرهنگی نیز گویا به خودی خود موضوع كافی و خوبی برای پرداختن به آن نبود.
بررسی عكس العمل و عملكرد دوگانه صدا و سیما به اتفاقی همانند، یكی در داخل كشور و دیگری خارج از كشور ما را به نكات فراوانی می رساند كه چندان امیدوار كننده و مایه مباهات نیست.
چندی بعد از رییس سازمان میراث فرهنگی دعوت می شود تا نظرش را در یك برنامه فراگیر در مورد این موضوع به اطلاع عموم برساند و حتی كار به جایی برسد كه وزیر ارشاد برای بازسازی و مرمت موزه بغداد اعلام آمادگی كند و در برخورد با دیگری نه حتی از رییس سازمان میراث كه از هیچ كارشناسی در مورد ابعاد این فاجعه ملی نظرخواهی نمی شود و نه تنها وزیر ارشاد كه حتی مسئولان امینی و انتظامی نیز به این فكر نمی افتند كه چاره ای برای این مساله بیابند. و بدین ترتیب است كه حقه مهر‌ به همان مهر و نشان باقی می ماند.
اگر امروز، همین امروز سری به جیرفت بزنید با بیابان وسیعی رو به رو خواهید شد كه در هر گوشه و كنار آن چاهی یا چاله ای كنده شده است و زیر آفتاب بی امان جیرفت با سربازی مواجه می گردید كه از فرط گرما توان حركت ندارد چه برسد به محافظت از آن بیابان وسیع. سربازی كه ناآگاهانه در دل خود به آن بیابان و به آنچه كه او را مجبور به ایستادن در آنجا می كند، ناسزا می گوید و هیچ سایه سیاه لاشخوران را نمی بیند كه بر جنازه رو به احتضار تمدن هلیل رود در حال پروازند.

طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود