تاثیرات بحران کراچی بر امور داخلی پاکستان
بحران کراچی تاثیراتی بر امور داخلی پاکستان داشته و دارد که عبارتند از:
1- از حیث اقتصادی منجر به بروز تورم بیشتر میگردد، زیرا یکی از مراکز اصلی تولید کالای صنعتی و نیز ورود کالاهای خارجی، بندر کراچی است و تعطیل و اعتصاب در کراچی بر روی فعالیتهای اقتصادی، تولیدی و تجاری و پولی آن تاثیر منفی دارد. احتمالا یکی از عوامل عمده تورمهای اخیر پاکستان همین مساله باشد. همچنین ناامنی در کراچی منجر به حرکت و جا به جایی سرمایهها و شرکتها در پاکستان میگردد و آنها به شهرهای امنتر و مهمتری چون لاهور و اسلام آباد نقل مکان میکنند و بر افزایش قیمت زمین و مسکن این شهرها تاثیر میگذارند.
2- تشدید ادعاهای استقلال طلبی توسط سایر گروههای قومی. پاکستان کشوری است که از ترکیب اقوام و گروهها جمعیتی همراه با تمایز سرزمینی و جغرافیایی تشکیل شده و عامل وحدت ملی را ایدئولوژی اسلامی تشکیل میدهد که پاکستان بر اساس آن به وجود آمده است. این عامل اساسی، خود به دلایل مختلف تضعیف میشود و فرقهگراییهای مذهبی که یکی از مشکلات بزرگ داخلی پاکستان استحاکی از این مساله است. گروههای قومی بلوچ، پشتون، سرائیکی، پنجابی و غیره وجود دارند و مساله کراچی میتواند بر طرح ادعاهای آنها اثر بگذارد کما این که شواهدی در این زمینه وجود دارد; یعنی به تشدید اختلافات قومی و طرح کسب اختیارات منطقهای در حد ایالت نیز انجامیده است; مثلا آقای عبداللطیف آفریدی رئیس حزب قومی پشتونستان در مصاحبهای با خبرنگاران گفته است که اگر ایالتسند تقسیم شود و دولت چنین حقی را به [M.Q.M ] بدهد سایر ملتها نیز چنین حقی را خواهند داشت که تقاضای ایالت مستقل بنمایند و پشتونها نیز دارای این حق هستند. (1) یا دکتر اسرار احمد، امیر انجمن اسلامی در کنفرانسی در کراچی اظهار داشت که تنها راه حل وضعیت فعلی کراچی این است که برای اردو زبانان ایالت جداگانهای تشکیل شود. (2) همچنین آقای غلام سرور اعوان رئیس اتحادیه پنجابی و پشتون در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که پنجابیها و پشتونها باید در کابینه سند وارد شوند و کراچی باید بر اساس گروههای قومی تقسیم بندی شود. او معتقد بود که باید برای قتل چندین هزار پنجابی و پشتون علیه الطاف حسین پرونده تشکیل شود و ادعا کرد که حزب «ام.کیو.ام» در دست نیروهای ضدپاکستانی چون آمریکا و هند بازی میکند. (3)
3- بری شدن موقعیت جغرافیایی پاکستان: پاکستان با داشتن کراچی در ساحل اقیانوس هند به عنوان بزرگترین بندر خود، از موقعیت دریایی و بحری برخوردار است. در صورتی که اتفاقی برای کراچی بیفتد یقینا پاکستان موقعیت کنونی را از دستخواهد داد و دچار بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، امنیتی شدیدتری خواهد شد و این مساله برای پاکستان که از رقیب قدرتمندی چون هند برخوردار است گران تمام خواهد شد، زیرا باعث تضعیف قدرت ملی آن در مقابل هند میگردد.
بررسی نقش قدرتهای منطقهای و جهانی در مساله کراچی
به دنبال بروز بحران در یک مکان جغرافیایی قاعدتا میبایست علتیا علل آن کشف گردد که آیا علت آن داخلی استیا خارجی یا هر دو.
در مورد بحران کراچی فرضیههای گوناگونی وجود دارد: فرضیه اول این که وضعیت اجتماعی و اقتصادی مهاجرین نسبتبه سایر سکنه سند و وجود تبعیضات مورد ادعا و سیاسی شدن این جامعه در قالب حزب «ام.کیو.ام» و نوع رابطه دولت و حزب حاکم پاکستان با آن باعثبروز و تشدید بحران کراچی است. بر اساس این فرضیه تشدید تضاد بین حزب حاکم و حزب «ام.کیو.ام» میتواند به تشدید بحران کمک کند و بر عکس، تخفیف تضاد به تخفیف بحران کمک خواهد کرد. بعضی اعتقاد دارند که امکان حل بحران با حفظ چهارچوب تمامیت ارضی پاکستان و صرف نظر از رابطه دو حزب مزبور وجود دارد. وضعیتبحران در شرایط کنونی به گونهای است که قابل مهار کردن به روشهای سیاسی است، زیرا هنوز احساس جدایی از پاکستان در بین توده مردم کراچی و مهاجرین ضعیف است و آنها خود را در قالب پاکستان میبینند. هر چند امکان تقویت احساس مزبور توسط نیروهای ضد پاکستانی وجود دارد. از سوی دیگر حزب «ام.کیو.ام» دارای روابط حسنهای با سایر احزاب و تشکلهای پاکستان است نظیر اپوزسیون و جماعت اسلامی و شورای یکجهتی ملی و لذا جناحهایی در بین ملت پاکستان با آن روابط حسنه دارند و هنوز این حزب باب مذاکره با دولت پاکستان را نبسته است. ولی اگر از این فرصت استفاده نشود و به حل بحران کمک نگردد به نظر میرسد تشدید بحران را باعثخواهد شد و نیروهای خارجی از آن بهرهبرداری بیشتری خواهند کرد.
فرضیه دوم نقش آمریکا در این بحران استبه این معنا که آمریکا در جستجوی پایگاهی در جنوب آسیا و در نزدیکی مرزهای قدرتهای منطقهای نظیر هند و جمهوری اسلامی ایران است تا بتواند از آن به عنوان اهرم فشار و نیز پخش پدیدههای فرهنگی و اقتصادی خود استفاده نماید. شایع است که بحران کراچی به منظور تشکیل یک منطقه آزاد نظیر سنگاپور یا هنگ کنگ دامن زده شده است. آمریکا در سال گذشته اعلام کرد که از تمامیت ارضی پاکستان دفاع میکند و طرحی برای جدا کردن کراچی از پاکستان به صورت یک شهر کشور نظیر هنگ کنگ را ندارد، مقام رسمی دولت آمریکا کراچی را در دروازه اقتصادی منطقه نام نهاد. (4)
یک سال بعد آمریکا اعلام داشت که ترور و ناامنی و کشتارهای خارج از سیستم قضایی و نیز اجحاف پلیس در کراچی وجود دارد و باید دولت پاکستان و حزب «ام.کیو.ام» با یکدیگر مذاکره کنند. (5) لحن کلام سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و بیانیه صادره، تحکمآمیز بود و بیانگر این بود که آمریکا قصد ندارد از مواضع دولت پاکستان در قبال مساله کراچی همانند گذشته دفاع کند و دولت پاکستان نیز این موضعگیری را دخالت در امور داخلی پاکستان تلقی کرد و آن را نقض قوانین و مقررات بینالمللی از سوی آمریکا دانست. (6)
البته حقیقت این است که بحران کراچی یک مساله داخلی پاکستان است و به دولت و مردم پاکستان و کراچی مربوط میشود و پرداختن آمریکا به آن توجیهی جز روح مداخلهگرانه آمریکا در امور داخلی کشورها ندارد.
از این نکته نیز نباید غافل بود که آمریکا بدش نمیآید که هنگ کنگ دیگری در شمال اقیانوس هند ایجاد کند تا بتواند از آن به عنوان مرکز پخش فرهنگ غرب از طریق شبکههای رسانهای برای جنوب، جنوب غرب آسیا و خاورمیانه و آسیای میانه و بخصوص علیه انقلاب اسلامی استفاده کند و نیز از استعداد اقتصادی و قدرت توزیع تجاری آن برای جهان سرمایهداری در منطقه جنوب، مرکز و غرب آسیا و شرق آفریقا بهرهبرداری نماید. و احتمالا از آن به عنوان اهرمی علیه جمهوری اسلامی ایران نیز استفاده کند.
آمریکا میتواند از مساله کراچی به عنوان یک اهرم فشار علیه دولت پاکستان نیز بهرهبرداری کند و با دادن قول حل بحران مزبور، دولت پاکستان را نسبتبه تامین خواستهای خود متقاعد کند. نظیر فاصله گرفتن دولت پاکستان از جمهوری اسلامی ایران، مبارزه با بنیادگرایی اسلامی، بهرهبرداری از خاک پاکستان برای استفادههای نظامی و اطلاعاتی در خصوص ایران، هند، چین و آسیای میانه. از این رو احتمال دخالت آمریکا در تشدید بحران کراچی را نمیتوان منتفی دانست.
فرضیه سوم نقش و دخالت هند در بحران کراچی است. هند پس از استقلال پاکستان با آن کشور مسالهدار شد و اختلافات بین دو کشور اوج گرفت که منتهی به چند بار درگیری شدید نظامی گردید. هر دو کشور یکدیگر را متهم به دخالت در امور داخلی خود میکنند. مساله مهم مورد منازعه دو کشور در حال حاضر کشمیر است که خود نوع دیگری از بحران منطقه جنوب آسیاست.
به دنبال اوجگیری بحران در سال گذشته دولت پاکستان کنسولگری هند در کراچی را بست و از دیپلماتهای هندی خواست ظرف ده روز کشور را ترک کنند، دبیر وزارت خارجه پاکستان آقای نجم الدین شیخ اعلام کرد: «ما ناچار به اتخاذ چنین تصمیمی بودهایم، زیرا مدارک روشن و تازه در خصوص درگیر بودن هند در امر برنامهریزی، تحریک و اجرای عملیات تروریستی و نیز تبلیغ نارضایتی و تبلیغ علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی پاکستان وجود دارد.» (7) همچنین اعلام شد که دولت قصد دارد علیه عوامل مرتبط با کنسولگری هند در کراچی اقدام کند و در بین این افراد چهرههای روشنفکر و سیاسی نیز دیده میشوند. (8)
بعضی از شواهد بیانگر این است که هند نسبتبه بحران کراچی بیعلاقه نیست; به عنوان مثال تشدید بحران کراچی نه تنها بر پاکستان به عنوان رقیب هند فشار وارد میکند و آن را در مقابل هند تضعیف مینماید بلکه بخشی از تواناییهای پاکستان از آن گرفته میشود و قدرت دفاع و مقاومت در مقابل تجاوز ارتش هند را از دست میدهد.
پاکستان از طریق بندر کراچی دارای نیروی دریایی است که قادر است در مقابل نیروی دریایی هند از آن دفاع کند. تشدید بحران و احیانا جدایی کراچی دست پاکستان را از نیروی دریایی در مقابل هند کوتاه میکند.
بحران کراچی به هند کمک میکند تا از نتایج آن بهره بگیرد و منازعه فیمابین خود بر سر مساله کشمیر را حل کند; یعنی پاکستان به عنوان کشور مدعی هند بر سر مساله کشمیر، به دلیل تشدید بحران کراچی میتواند از مواضع و ادعاهای خود درباره کشمیر عقبنشینی کند و به عبارتی هند با تشدید بحران کراچی میتواند پاکستان را بر سر مساله کشمیر تحت فشار قرار دهد. تداوم بحران کشمیر و کراچی در دو سوی پاکستان و نیز تشدید فرقه گراییها در درون آن میتواند نهایتا به تضعیف قدرت ملی و اقتدار پاکستان بینجامد و سیاستخارجی آن را در مقابل هند منفعل نماید.
از آن جایی که هندیها از گذشته نسبتبه مسایل ایالتسند علاقهمند بودهاند احتمال درگیربودن هند در بحران کراچی بعید به نظر نمیرسد، چرا که هند به پاکستان به عنوان دشمن نگاه میکند و از این که پاکستان را درگیر بحران کراچی ببیند خشنود خواهد بود. هند در گذشته از خود نشانههایی مبنی بر علاقه به منطقه سند به جا گذاشته است که عبارتند از: 1- هند در قانون اساسی خود، که در سال 1950 تصویب شده است، زبان سندی را به عنوان زبان رسمی منطقهای به رسمیتشناخته است در صورتی که مردم سندی در آن وجود ندارد. 2- شورویها پس از استقلال افغانستان، به دلیل حمایت پاکستان از مجاهدین افغانی، هند را برای ایجاد مساله در منطقه سند تشویق مینمودند. 3- در سال 1984 پس از کشته شدن خانم گاندی توسط سیکها، دولت هند مسؤولیت آن را به عهده پاکستان گذاشت که از سیکها حمایت میکند و راجیو گاندی پسر ایندرا گاندی به عنوان نخستوزیر گفت: انتقامش را از پاکستان خواهد گرفت و به ادارات اطلاعاتی دستور داد به هر شکل ممکن امنیت پاکستان را به هم بزنند و بیشتر متوجه سند باشند. 4- هند کنفرانس بین المللی سندی را سرپرستی کرده است. 5- رهبر حزب مخالف در هند آقای لعل کرشن ایدوانی سندی بوده و از استقلال و جدایی سند از پاکستان حمایت و جانبداری کرده آن را تشویق مینماید. 6 - جمعی از مهاجرین هندی ایالتسند و کراچی در جنگ 1965 هند و پاکستان، به هند بازگشتند و پس از آرامش مجدد به سند آمدند که این امر میتواند حاکی از وجود و تداوم روابط خاص آنان با داخل هندوستان باشد.
بررسی این فرضیهها نشان میدهد که در تحلیل مساله باید تمامی عوامل مطروحه در فرضیههای مزبور را در بحران کراچی مورد ملاحظه قرار داد. منتها سهم و نقش و هدف هر یک تفاوت میکند; یعنی کشمکش بین حزب «ام.کیو.ام» و دولت پاکستان ضمن تداوم تضعیف قدرت ملی پاکستان، زمینه را برای خطر جدایی گزینی سرزمینی منطقه کراچی و مهاجرین هندی ساکن در سند فراهم مینماید. و اگر فرض بر این گرفته شود که عوامل خارجی (هند و آمریکا) نیز دخالتی در بحران ندارند نتیجه و ثمره این بحران و جدایی گزینی سرزمینی، به ضرر پاکستان و به نفع قدرتهای هند و آمریکا خواهد بود که میتوانند در جهت اهداف خود از آن بهرهبرداری کنند.
در صورتی که بررسی فرضیههای دوم و سوم نشان میدهد که قدرتهای هند و آمریکا نمیتوانند نسبتبه مساله کراچی بیتفاوت یا بینقش باشند چرا که هر یک از آنها میتوانند به تشدید بحران و جلوگیری از مصالحه بین دولت پاکستان و «ام.کیو.ام» کمک کنند تا از قبل آن منافع آنها حاصل آید. نکته قابل ذکر این که، این سؤال وجود دارد که در رفتار آمریکا و هند نسبتبه بحران کراچی تا چه اندازه هماهنگی و همسویی وجود دارد؟ گرچه پاسخ به این سؤال قدری مشکل است ولی میتوان حدس زد که هر دو از توسعه بحران در کراچی منتفع میشوند ولی هدفهای آنان با یکدیگر تفاوت دارد و به همدیگر به عنوان رقیب نگاه میکنند و سعی بر جهت دادن به بحران به سمتخودشان دارند.
پینوشتها:
1) The news، 16 July 1995.
2) روزنامه نوای وقت، 14 اکتبر 1995.
2) The news، 21 Dec 1995. P.2
3) The news، 9 Dec 1994. P.12
4) The news، 13 Dec 1995.
5) روزنامه سلام، پنجشنبه 23 آذرماه 1374، ص1.
6) The news، 27 Dec 1994. P.1
7) The news، 28 Dec 1994. P.1
8) محمد اصغر علی از مرکز مطالعات جنوب آسیا، روزنامه نوای وقت، هشتم جولای 1995.