مقاله ها
نویسنده : مهرداد رایانی مخصوص
بازدید : 794


تاریخ‌نگاران، میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده را به عنوان كسی كه نخستین نمایشنامه‌نویس ایرانی‌الاصل است و در ورود نمایشنامه و تئاتر غربی به ایران مؤثر بوده، معرفی می‌كنند.
اندیشه‌های متفاوت این نویسنده اگرچه در مقالات و كتابهای متعدد ذكر شده؛ اما هرگز رویكردهای انتقادی و مخالف و نیز تبیینها و ستایشها درباره او یك جا جمع نشده‌اند تا موقعیتی متعادل را شكل دهند.
نگارنده این مقاله سعی دارد تا با غور و تفحص در عملكرد آخوندزاده، تأثیر بسزای آخوندزاده در وقوع نمایشنامه‌نویسی ایران را به همراه نقطه ضعفهایش برشمارد.
این مقالة پژوهشی به دنبال سؤالهای فراوانی است؛ از آن جمله است:

1ـ‌ آیا آخوندزاده مروج نمایشنامه‌نویسی به شكل غربی در ایران بوده است؟

2ـ آیا آخوندزاده، قصد عوام‌فریبی داشته است؟

3ـ چقدر آخوندزاده در راستای پیشرفت و تعالی و رشد مردم در تعامل با تئاتر حركت كرده است؟

4ـ اندیشه‌های سیاسی او در پیشرفت ذكر‌شده مؤثر بوده است؟ چگونه؟

5ـ آیا آخوندزاده تقلید كوركورانه از غرب داشته است؟

6ـ چقدر آخوندزاده از اشكال و انواعِ نمایش ایرانی مطلع بوده است؟ این درصد از اطلاعات كم یا زیاد بوده است؟

الف) اینها و شماری دیگر از مسائل، رویكرد اصلی این نوشتار را مشخص می‌كنند تا مؤثر بودن وی در پیشرفت فن و تكنیك نمایشنامه‌نویسی در ایران مبرهن شود.


1190 خورشیدی/ 1227 قمری/ 1812 میلادی

بركناری میرزا محمدتقی از كدخدایی روستای خامنه تبریز و سفر او به نوخه ] در جمهوری آذربایجان فعلی[ بدون همراه بودن زن و فرزند. ازدواج با برادرزاده آخوند ملاعلی اصغر در نوخه؛


1191 خ/ 1228 ق/ 1813 م

تولد فرزند او كه نامش را فتحعلی می‌گذارند؛


1193 خ/ 1230 ق/ 1814 م

مرگ حاكم ولایت كه حامی مهاجران بوده است. بازگشت اغلب مهاجران به ولایتهای خود. / میرزا محمدتقی همراه همسر و فرزندش فتحعلی به خانه باز می‌گردد؛


1195 خ/ 1232 ق/ 1816 م

ناسازگاری همسر اهل خامنه با همسر نوخه‌ای میرزا محمدتقی. همسر نوخه‌ای جدا می‌شود و با فرزندش، فتحعلی چهارساله به نزد عمویش آخوند ملا علی اصغر بر می‌گردد كه در آن زمان، مقیم مشكین اردبیل است؛


1196 خ/ 1233 ق/ 1817 م

تربیت و آموزش و تحصیل فارسی، عربی و علوم دینی فتحعلی توسط آخوند ملا علی‌اصغر آغاز می‌شود./ شكست ایران در جنگ با روسیه و انعقاد عهدنامه گلستان و جدا شدن قراباغ، باكو، شروان و بخشی از تالالش از ایران/ فتحعلی و مادر و عموی مادر به نوخه كوچ می‌كنند؛


1198 خ/ 1235 ق/ 1819 م

زندگینامه‌های «شارل دوازدهم»، «پتر كبیر» و «اسكندر مقدونی»، نوشته ولتر به ترجمه فارسی میرزا رضا مهندس به فرمان شاهزاده عباس میرزا در تبریز منتشر می‌شود؛


1204 خ/ 1241 ق/ 1825 م

كوچ به گنجه فتحعلی به نام فرزند آخوند شناخته شده و او را «آخوندزاده» می‌نامند./ شكست ایران در جنگ دوم با روسیه و انعقاد عهدنامه تركمن‌چای، گنجه را ویران و سپس به همراه ایروان و نخجوان از ایران جدا می‌كند./ رود ارس ـ‌ مرز جدید دو كشور- می‌ماند؛


حوالی سال 1210 خ/ 1248 ق/ 1832 م

سفر فتحعلی به گنجه برای آموختن علوم دینی به اصرار آخوند ملا علی‌اصغر. آشنایی با غزل‌سرایی به نام میرزا شفیع كه به فتحعلی، تعلیم خط می‌دهد. تصمیم فتحعلی عوض می‌شود: آشنایی با دانش و فرهنگ جدید به جای روحانی شدن. «تاریخ تنزل و خرابی دولت روم»، اثر «ادوارد گیبونظ توسط میرزا رضا مهندس ترجمه؛ ولی از انتشار آن جلوگیری می‌شود؛


1212 خ/ 1250 ق/ 1834 م

بازگشت به نوخه. آموزش زبان روسی در مدرسه روسی كه به تازگی در نوخه افتتاح شده؛


1213 خ/ 1251 ق/ 1835 م

سفر به تفلیس. فتحعلی به فرمانروای روسی گرجستان معرفی می‌شود و به عنوان شاگرد مترجم زبانهای شرقی در قفقاز، وارد خدمت دولت می‌شود؛


1214 خ/ 1252 ق/ 1836 م

قتل قائم‌مقام فراهانی، صدر اعظم روشنفكر ایران به فرمان محمدشاه قاجار؛


1217 خ/ 1254 ق/ 1838 م

فتحعلی جوان، قصیده‌ای در رثای الكساندر پوشكین‌ ـ‌ كه در دوئلی به قتل می‌رسد ـ‌ می‌سراید. تماشای اجرای كمدیهای مولیر و ... در تماشاخانه‌های روسی؛


1845 م/ 1261 ق/ 1224 خ

افتتاح تماشاخانه تئاتر روسی در تفلیس؛


1848 م/ 1264 ق/ 1227 خ

محمدشاه در ایران می‌میرد و ناصرالدین‌ شاه قاجار به تخت می‌نشیند؛


1850 م/ 1266 ق/ 1229 خ

آخوندزاده، اولین نمایشنامه‌اش را تحت عنوان «حكایت ملا ابراهیم خلیل كیمیاگر، تمثیل قضیه واقعه كه كیفیت آن در مجلس بیان شده به اتمام می‌رسد.» می‌نویسد و یك سال بعد، ترجمه روسی آن در روزنامه قفقاز به چاپ می‌رسد؛


1230 خ/ 1267 ق/ 1851 م

نگارش دو نمایشنامه «حكایت موسی ژوردان، حكیم نباتات و مستعلی‌ شاه، مشهور به جادوگر، تمثیل عجیب كه گزارش آن را در چهار مجلس بیان كرده به اتمام می‌رساند.» و «سرگذشت وزیرِ خانِ لنكران، كیفیت تمثیل عجیب در چهار مجلس بیان شده به اتمام می‌رسد.»/ تأسیس دارالفنون به همت امیركبیر (با نقشه میرزا رضا مهندس) و اندكی بعد قتل امیركبیر، صدر اعظم نوگرای ایران به فرمان ناصرالدین‌ شاه ‌قاجار؛


1231 خ/ 1268 ق/ 1852 م

نگارش نمایشنامه «حكایت خرس قولدور باسان» [خرسِ دزدا‌َفكن] تمثیل گزارش عجیب كه كیفیت آن در سه مجلس بیان شده به اتمام می‌رسد؛


1232 خ/ 1269 ق/ 1853 م

نگارش نمایشنامه «سرگذشت مرد خسیس، كیفیت تمثیل عجیب در پنج مجلس بیان شده به اتمام می‌رسد؛»


1235 خ/ 1272 ق/ 1856 م

نگارش نمایشنامه «حكایت وكلای مرافعه»، تمثیل عجیب كه گزارشش در سه مجلس بیان شده به اتمام می‌رسد؛


1236 خ/ 1273 ق/ 1857 م

نگارش داستانی با عنوان «حكایت یوسف ‌شاه سر‌ّاج یا ستارگانِ فریب‌خورده» و نیز انتشار مجموعه هر شش نمایشنامه و این داستان، تحت عنوان «تمثیلات»؛


1858 م/ 1274 ق/ 1237 خ

نگارش «الفبای جدید»؛


1241 خ/ 1278 ق/ 1862 م

كتاب «حكمت ناصریه یا كتاب دیاكارت»، نوشته دكارت به ترجمه «م‍ُلا لاله‌زار» در ایران؛


1242 خ/ 1279 ق/ 1863 م

نگارش «مكتوبات كمال ‌الدوله ...» و «رساله ایراد» كه نقدی است بر تاریخ روضة‌‌ الصفای ناصری،


1244 خ/ 1281 ق/ 1865 م

ترجمه «م‍َثُلِ حكیم سیسموند» در فن معاش از كتاب ژان سیسموندی به تركی. ترجمه «تفهیم حریت» اثر «جان استوارت میلِ» و نگارش «عقیده حكیم یوم ] هیوم[ انگلیسی»/ گریبایدوف، وزیر مختار روس در یك شورش عمومی در ایران به قتل می‌رسد و در پی آن گروهی از طرف دولت ایران برای عذرخواهی عازم روسیه می‌شوند. این گروه در روسیه تئاتر فرنگی دیدار می‌كنند؛


1867 م/ 1283 ق/ 1246 خ

نگارش نقدی بر روزنامه «ملت» و شعر سروش اصفهانی؛


1250 خ/ 1287 ق/ 1871 م

نگارش نقدی بر نمایشنامه‌های میرزا آقا تبریزی. ترجمه فارسی میرزا جعفر قراچه‌داغی از «حكایت ملا ابراهیم خلیل ...» در همین سال منتشر می‌شود. طی دو سال بعد، مترجم «حكایت موسی ژوردان ...» و «حكایت خرس قولدور باسان» را تك‌تك به فارسی منتشر می‌كند؛


1253 خ/ 1290 ق/ 1874 م

انتشار ترجمه فارسی مجموعه «تمثیلات» در یك مجله؛


1254 خ/ 1291 ق/ 1875 م

نگارش نقدی بر رساله «یك كلمه» از مستشار الدوله./ انتشار روزنامه «اختر» به مدیریت آقا محمدطاهر تبریزی در استانبول آغاز می‌شود؛


1876 م/ 1292 ق/ 1255 خ

نگارش نقدی بر «مثنوی مولوی» به تركی و فارسی؛


1877 م/ 1293 ق/ 1256 خ

نگارش «مسائل مكتب و تدریس» به تركی؛


1878 م/ 1294 ق/ 1257 خ

مرگ؛
«نخستین ایرانی كه نمایشنامه‌هایی به تقلید از اسلوب اروپایی و با داستان‌پردازی، شخصیت‌سازی و فضا و خلق و خوی ایرانی به زبان تركی آذربایجانی تصنیف كرد، «میرزا فتحعلی آخوندزاده» است كه به سبب نقدها‌ - كرتیكاهایی هم كه بر ترجمه آثارش توسط میرزا جعفر قراچه‌داغی به زبان فارسی نوشته و نیز انتقادهایی كه درباره آثار نمایشی میرزا آقا تبریزی به عمل آورده، مقام نخستین نقاد تاریخ نمایش ایران را نیز به خود اختصاص داده است.
میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده، گذشته از آن كه نمایشنامه‌نویس و داستان‌پردازی چیره‌دست بود از نوآوران عصر خود و نماینده اندیشه علمی‌ ـ انتقادی به شمار می‌رود. او مبتكر اصلاح خط و تغییر الفبا، منتقد ادبیات كلاسیك فارسی و تاریخ، نظریه‌پرداز در زمینه سیاست و دیانت و یكی از نخستین پایه‌گذاران «اصالت ماده و سلطنت عقل» در حیطه فرهنگ ایرانی‌ ـ‌ اسلامی است.»2
میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده، سرگذشت نسبتاً كاملی از خود را نگاشته و اصل آن در اسناد ملی موجود است. وی
66 سال عمر كرد و 24 صفر 1295 هـ . ق (27 فوریه 1878 مسیحی) در تفلیس درگذشت.
«این نكته قابل ذكر است كه در 1261 به مدت یك سال از كار بركنار گشت. علتش را نمی‌دانیم. نكند كه با دوستی او با تبعیدیافتگانِ قفقاز و آزادیخواهان گرجی ربطی داشته باشد؟ حكم قطعی نمی‌كنیم؛ اما می‌دانیم روزی كه مُرد، پلیس روس به جمع‌آوری اوراق و اسنادش آمد ... خلاصه این كه میرزا فتحعلی هیچ پیوند عاطفی با حكومت روس نداشت؛ دشمن آزادیخواهی او، همان دولت روس بود و یك حجت قاطع در نفرت او از دستگاه آدمی‌كش، همان منظومه‌ای است كه در مرگ پوشكین سرود.»3
میرزا فتحعلی بر اصالتِ نژاد فارسی خویش اصرار بسیار داشت و در یكی از نوشته‌هایش این موضوع (ایرانی‌‌الاصل بودن) را ابراز داشته است:
«ما اشخاص از اهل قصبه خامنه در آذربایجان كه در ذیل مذكور و مسمی می‌شویم، شهادت می‌دهیم بر اینكه تخمیناً 30 سال قبل بر این پدر میرزا فتحعلی عالی جاه، میرزا محمدتقی مرحوم از اولاد احمد آقای مشهور ضابطه قصبه خامنه بوده، رتق و فتق جمیع امورات ملكیه آن قصبه به ضمیمه پاره دهات دیگر از طرف امنای دولتِ ایران فقط به معظم‌الیه با وظیفه معینه مرجوع و محول می‌بود و چنان كه خودش و همچنین آبا و اجدادش از نجبای ایران می‌باشند ...»4
«آدمیت می‌نویسد كه در ”دومین مرحله تحول فكری“ میرزا فتحعلی كه در تفلیس آغاز شد، باسقلی بیك معروف به ”یكی‌خان“ مؤلف، نویسنده و مترجم فرمانفرمایی روس در قفقاز، سهم مهمی در راهنمایی و شكفتن استعداد وی داشته است. در واقع پس از درخواست پدر ثانویش از سردار روس ”بارون روزین“ جهت به كار گماردن میرزا به عنوان مترجم ”السنه شرقیه“ این بكی‌خان است كه میرزا فتحعلی را امتحان كرده و او را به عنوان ”وردست مترجم“ در ”دفتر امور كشور فرمانفرمای قفقاز“ به كار می‌گمارد و تأثیرات فراوانی در رشد و ارتقای او برجا می‌گذارد.»5
میرزا فتحعلی به تفلیس كه كم‌كم مهد فعالیتهای ادبی، اجتماعی و سیاسی شده بود، می‌آید و با «خاچاطور ابو ویان» KH.Abovyan، نویسنده آزادا‌َندیش و بنیانگذار ادبیات رئالیستی جدید ارمنستان همكار و همفكر می‌شود. همین ‌طور میرزا فتحعلی با شاهزاده «ادیوسكی» A. odoyevsky (شاعر) و «بستوژف»، مشهور به «مارلینسكی» A.Marlinsky (نویسنده) كه نزد او تركی می‌آموخت، ارتباط داشت و اینها افكار روشنفكری قفقاز و گرجستان را نشر می‌دادند.
«آخوندزاده با اكثر منورالفكران عهد ناصری آشنایی و مكاتبه داشت. میرزا ملكم‌خان، میرزا یوسف‌خان مستشار الدوله و ... از آن جمله‌اند. او از حیث آرا و اندیشه چندین وجه داشت. اولاً تفكر او آمیزه‌ای از تفكرات دنیاگرای غربی بود و این تفكرش در اكثر آثار مكتوب وی (سیاسی و اجتماعی) نمود پیدا كرده است؛ ثانیاً وی اولین كسی است كه در جهان اسلام به زیان تركیب نمایشنامه نوشته است (حتی قبل از ابراهیم‌شناسی، نمایشنامه‌نویس تركیه عثمانی) سه دیگر اینكه وی از جمله نخستین افرادی بود كه به امر نقادی توجه خاصی نشان داده و در این راه پیش‌قدم شده بود. نظریات او درباره اصلاح خط فارسی و نیز اندیشه‌های سیاسی لیبرالی وی نیز قابل تذكر است.»6
«یكی از مهم‌ترین وجوه افكار آخوندزاده در مسئله نمایشنامه‌نویسی او متجل‍ّی شده است. او از نمایشنامه به عنوان حربه‌ای برای نقادی سیاسی ـ‌ اجتماعی سود جسته است. اكثر نمایشنامه‌های او به زبان فارسی (میرزا جعفر قراچه‌داغی) ترجمه و برگردانده شده است.
آخوندزاده در این نمایشنامه‌ها به اوهام و خرافات و نادانی مردم، انتقاد از دستگاه ظالم حكام و دربار وضع ناهنجار زنان در جامعه، انتقاد از دیوان‌سالاری و روابط ارباب و رعیتی، سوداگری و مناسبات اقتصادی جامعه پرداخته است. این نمایشنامه‌ها در وجدان سیاسی و اجتماعی آن روزگار ایران تأثیر زیادی به جا گذاشت.»7
«نمایشنامه‌های آخوندزاده، گاهی از نظر صحنه‌پردازی و نیز شخصیت‌سازی نقصان دارد؛ ولی همین نمایشنامه‌ها همراه با مضامین و درونمایه‌شان، نهضتی در بین تعدادی از منورالفكران این دوران برانگیخت و باعث شد كه امر نمایشنامه‌نویسی به صورت جدی پیگیری شود و آثاری در این زمینه به وجود آید. برنامه ادبی او جنبه اصلاحی داشت و هدف از آن نیز ایجاد یك اسلوب ساده و صمیمی، پیوند هنر با زندگی و نصیحت از راه طنز و نقادی بود. بعدها نجف‌بیك وزیر اوف، عبدالرحیم‌ حق‌وردیف و میرزا جلیل محمدقلی‌زاده در قفقاز و میرزا آقا تبریزی در ایران، راه او را ادامه دادند و آثاری در زمینه نمایشنامه‌نویسی به وجود آوردند.»8
«آخوندزاده به دلیل تأثیر وافرش در امر نمایشنامه‌نویسی ایران، بسیاری را مدیون خویش كرده است و از طرفی دیگر خودش مدیون بسیاری است. او فرهنگ و تمدن غرب را با تفحص در آثار سه دسته روسی، فرانسوی و انگلیسی فرا می‌گیرد. گریبایدوف، گوگول، پوشكین، مارلینسكی و بلینسكی روسی، مولیر، اوژن‌سو، ولتر وارنست‌رنان فرانسوی و سرانجام توماس‌باكل، دیوید میوم و جان‌ استوارت میل انگلیسی از جمله افراد و اندیشه‌ورزانی بودند كه میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده، مستقیم و غیر مستقیم از آثارشان و حتی تفكراتشان بهره‌مند شده بود. این تأثیر آن ‌قدر زیاد بود كه بعدها او را ”مولیر شرق“ یا ”گوگول قفقاز“ و یا ”مولیر آذربایجان“ نامید»9 و قیاسهای فراوانی را در این باره كشف كرده‌اند و البته این همه برای اثبات تقلیدگری فتحعلی آخوندزاده نبود، بلكه در جهت تأثیرپذیری و سپس اثبات چالش اصلی وی بوده است؛ چالشی كه مبتنی بر یك مطالعه تطبیقی ـ‌ انتقادی و در نهایت زایش طریقه‌ای نوین.
فرهنگ غرب و فرهنگ شرق، جدا از وجوه مشترك، افتراقهای بسیاری دارد. آخوندزاده با توجه به ارتباطات خویش و گستره مطالعاتی‌اش، مطالعه‌ای انتقادی و تحلیلی را از دو فرهنگ غرب و شرق پدید می‌آورد و همین جاست كه از سوی عده‌ای طرد می‌شود. افراطیون می‌گویند رویكرد انتقادی آخوندزاده، خط بطلان كشیدن بر اعتقادات و داشته‌های ایران و ایرانی است؛ اما او بارها در اندیشه‌هایش و همچنین مكتوباتش بر ایران و افتخاراتش تأكید می‌كند و از همین زواید است كه سعی در شناساندن درام اروپایی به ایرانیان دارد.
«بسیار طالبم كه جوانان صاحب سواد و صاحب ذوق ما در این فن شریف، قلم خودشان را به جولان آورده، استعداد خودشان را امتحان بكنند. بلكه رفته‌رفته این قسم تصنیف در میان ملت ما نیز شیوع بیابد. رومان‌نویسی هم از این قبیل تصنیفات است. به اصطلاح یوروپائیان، این قسم تصنیفات را دراما می‌گویند. ملت ما از این فن اصلاً خبر ندارد.»10
رئالیسم روس با آثاری از اكساكف، تورگنیف، چخوف، گورگی و ... آخوندزاده را شیفته می‌كند. اسناد فراوانی مبنی بر ارتباط آخوندزاده و برخی از اصحاب تئاتر روس و حتی كشورهای دیگر وجود دارد و برخی از آنها در كتاب «تاریخ‌ادبیات روسیه»11 ذكر شده است. اثبات این ارتباط با واسطه یا بی‌واسطه به هر حال كاربری خاصی در این مجال ندارد؛ اما نشان می‌دهد كه ارتباط ذكر شده به ویژه با نویسندگان و آثار روسی كه رویه رئالیسم اجتماعی را در بطن خود داشتند، تأثیری شگرف را برجای گذاشته و آخوندزاده را متحو‌ّل كرده است. وجه بارز رئالیسم روس در نگره اجتماعی و سیاسی و سپس بعد انتقادی‌اش نهفته است. رئالیسم روس ضمنِ درون‌كاری مسائلش معاصر و تبیینِ جهانشمول آن، حكومت و نظامِ حاكم را مورد بررسی قرار می‌دهد. همین دو رویكرد، اصل و اساسِ دیدگاه آخوندزاده را در ساختِ فرهنگ و هنر و حتی سیاست شكل می‌دهد.
شش كمدی و یك داستان او همین رویه را در بر می‌گیرد. تطبیق «رییس پلیس» در آثار میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده با نمونه‌های مشابه‌اش در آثار اروپایی و روسی و نمونه بارز آن، «بازرس» گوگول، مصداقی است بر ادعای ذكر شده.
آخوندزاده خودباخته نبود؛ اما تمام هم‌ّ و غم خویش را به كار گرفت تا تجد‌ّد و عصر مدرنیسم را به فرهنگ دوستان و طالبان هنر بشناساند. از همین روست كه ضمن دانش نظری، اجرا و ترجمه (تركی) بسیاری از آثار را هم انجام می‌داد.
آثار آسترافسكی، گوگول و سپس مولیر در رأس سایر آثار، آخوندزاده را به سمت خود جذب كرده بود.
«آخوندزاده پیش از سفر تفلیس از تئاتر و نمایش بی‌خبر بود. نخستین آشنایی او با هنر نمایش در سالهای دهه پنجم قرن نوزدهم صورت گرفت. در این روزگار در سالنهای شاهزادگان ثروتمند گرجستان و گاهی در هوای آزاد، كنسرتهایی ترتیب می‌یافت و قطعات كوتاهی از آثار نویسندگان روس و گرجی به معرض تماشا گذاشته می‌شد. در سال 1850 م كنیاز وارانسوف، جانشین امپراتور روس در قفقاز، تماشاخانه بزرگی در تفلیس بنیاد نهاد كه در آن بازیگران روس به رهبری سالاكوب، نویسنده روس و بازیگران گرجی به سرپرستی كنیاز اریستوف (همان سرداری كه در سال 1243 هـ ق. تبریز را فتح كرد.) نمایشهایی ترتیب می‌دادند.
در تماشاخانه تفلیس بورژوای اصلزاده Bourgeois gentilhome اثر مولیر و آفت عقل، اثر گریبایدوف و آثار دیگری از این قبیل نمایش داده می‌شد. آخوندزاده این نمایشها را تماشا كرد و با اكثر نمایشنامه‌های مهم و معتبر صحنه‌های روس از جمله نوشته‌های گوگول و آستروفسكی آشنا شد و از شكسپیر و مولیر الهام گرفت. همه اینها در مجموع، تأثیر بسزایی در هنر نویسندگی او به جا گذاشت تا آنكه خود به هوس نوشتن نمایشنامه افتاد و در خلال سالهای 1850 تا 1856 م صحنه‌هایی روشن و درخشان از معیشت حقیقی مردم آذربایجان به وجود آورد و جهات تاریك زندگانی آنان را بی‌گذشت و اغماض به باد انتقاد گرفت.»12
باری آخوندزاده تحت تأثیر آشنایی با فرهنگ غرب، فرهنگ شرق را مورد بازنگری قرار داد و تابوها و عقب‌ماندگیها را برشمرد و اتفاقاً راه كار نیز ارائه داد. زبانی كه او اتخاذ كرد، زبان سلیس و روان و كمدی بود. آخوندزاده شاید بیش از آنكه اهل تئاتر به حساب آید، اهل سیاست و فرهنگ بود. «ژان‌پل‌سارتر» فیلسوف شهیر، ظرف درام برای ابراز عقایدش برگزید و دلایلی برای این انتخاب داشت. شاید آخوندزاده نیز از همین منظر به سمت درام كشانده شد.
شماری آخوندزاده را به دلیلِ ترك وطن، باز نگشتن به وطن، همراهی با دربار و بزرگانِ تزار، صاحب نفوذ بودن در عرصه فرهنگ غربی و ترویج آن و نیز تشویق شدن از سوی بیگانگان، فردی موجه نمی‌دانند. تحلیلگران چنین طرز تفكری از چند حیث آخوندزاده را نقد می‌كنند و در نهایت او را برای اعتلای فرهنگ و هنر كشور مؤثر نمی‌خوانند و حتی او را یك مخرب و تخطئه‌گر و خودباخته معرفی می‌نمایند. فهرست‌وار به مجموعه‌ای از دلایل اشاره می‌كنیم:
1- پذیرفتنِ نشانِ سرهنگی از دولتمردانِ تزار در حالی كه هیچ‌گونه منصبِ نظامی نداشت و تناقض با شعار ناسیونالیست بودن؛
2- خواهان حكومتش مشروطه و بر آمده از مردم بودن؛
3- پیگیری تحقق حقوق اجتماعی، حذف نابرابریهای موجود میان زن و مرد و امثالهم و نقد احكام فقه اسلامی مرتبط با موضوع مذكور؛
4- توجه به ایران و ملی‍ّت و نه ایران اسلامی (حب وطن و نه حب دین)؛
5- ترویج كوسموپولیتیسم (جهان وطنی)؛
6- ترویج پروتستانیسم اسلامی (اسلام مترقی و متجدد)؛
7- ترویج سیویلیزاسیون (متمدن شدن به تمدن فرهنگی)؛
8‌ ـ ترویج لیبرالیسم و سكولاریسم.13
شرح و بسط هر یك از رویكردهای ذكر‌شده و تبیین آرای موفقان و مخالفان ایشان، كمی ما را از اصل به فرع می‌كشاند؛ اما از آنجا كه رویكرد این مقاله بررسی تأثیرگذاری آخوندزاده در تئاتر این دیار است، قطعاً باید مواضع شفاف خویش را ابراز كنیم.
آخوندزاده، فردی سیاسی بود و بیشتر از هر چیز نگره‌های این مسلك را سرلوحه قرار می‌داد. آخوندزاده از ایران دور بود و بررسیهای او، دست چندم به حساب می‌آید؛ مثلاً درباره د‌ُردانه هنر نمایشی كشورمان (تعزیه) چنین نوشته است:
«در میان ملت اسلام تا این زمان همین نقل مصیبت متداول بوده، این هم به واسطه تشبیه در كمال نقصان و قصور، یعنی اولاً وضع انشان مصائب موافق واقع و مطابق طبع انسانی به عمل نیامده، ثانیاً ناقلانِ آن از روی بصیرت تربیت نشده، هر كس خود به این امر اقدام كرده از لوازمات جاهل و از شرایط آن غافل است. ثالثاً برای اجرای این امر عظیم در میان ملت اسلام، هرگز تداركاتی مهیا نیست. بنابراین كیفیت تشبیهات كه یكی از اَلذّ نعم دنیاست از غایتِ ركاكت بروز می‌كند. مثلاً به یك چیز جزئی هم كه شبیه در حالت تكلم، قاری به نظر نیاید، چاره‌جویی نشده است. شبیه كه باید از حفظ موافق اصطلاح مكالمه بكند، می‌بینی یك ورق دست گرفته با عبارات غلیظه مراسله می‌خواند. با این حافت تقریر، شبیه چگونه به طبیعت انسان مؤثر خواهد افتاد؟ ...»14
آخوندزاده با چنین نظر گاهی نشان می‌دهد كه چقدر با تعزیه آشنا بوده است و عجبا كه «عنایت‌الله شهیدی»، نخست او را در راستای معرفی مطلوب تعزیه ستایش می‌كند15 و در جای دیگر نابلدی‌اش را مبنی بر آنكه حتماً باید در تعزیه از روی نسخه خواند، افشا می‌نماید و می‌گوید كه در برخی از تعزیه‌ها، نسخه‌خوانها، نسخه‌ای در دست ندارند.16
به هر تقدیر شناخت آخوندزاده از فرهنگ و داشته‌های ایران، دستِ اول نیست و شاید به همین سبب است كه در راستای احیای داشته‌ها بر نمی‌آید و سعی در «ایجاد» (تبیین) دارد. جدا از سویه‌های سیاسی در آرا و عملكرد او، بی‌تردید می‌توان گامهای مؤثری را هم یافت. یك راه این است كه داشته‌ها را احیاء نماییم و رشد و نمو بخشیم و راه دیگر این است كه پدیده‌های دیگر را رودرروی داشته‌ها قرار دهیم و از تعاطی ایشان به نتیجه مطلوبِ سوم دست یابیم. اتفاقاً چندصدایی بودن، باعثِ تقویتِ نظرگاه‌های فكری و فرهنگی خواهد شد و بحث و جدلِ میان بانیانِ صداها، حركت رو به‌ رشد را فراهم خواهد آورد.
راقمِ این سطور، اندیشه‌های سیاسی و یا منفعت‌طلبانه منتسب به آخوندزاده را در سویی و تأثیر او را در حوزه ادبیات نمایشی در سوی دیگر قرار می‌دهد و هرگز ایدئولوژی و جهان‌بینی او را مورد كندوكاو قرار نمی‌دهد؛ البته گاه برای تبیین تأثیرات وی، چنین گریزهایی به وقوع پیوسته است؛ اما تمام سعی‌مان این است كه هیچ‌گونه جانبداری و یا انتقادی را در این مجال طرح نكنیم و صرفاً ناقل گفته‌ها باشیم تا به نتیجه مد‌ّ نظرمان دست یابیم.
آخوندزاده در مقام یك شهروند كه به تمدن و كشورش (ایران) می‌بالد، خواهان رشد و اعتلای آن می‌شود و برای این رشد و آرزو، دو راه كلی را متصور می‌شود:

الف) میل به سمت مدرن شدن؛

ب) گشایشِ بحث انتقاد.

وقتی از مدرن شدن و حركت به سمتِ مدرنیته صحبت می‌كنیم، بی‌تردید اشكالِ قدمایی و سنتی خودنمایی می‌كنند و مجموعاً عینیتها و ذهنیتهای نو و كهنه در جدال و تضاد و تقابل با یكدیگر واقع می‌شوند. این رودر‌رویی، فی‌النفسه زایش جدیدی را پدید می‌آورد كه تناسبِ همگون و ملموس با واقعیات و «آن» (لحظه معاصر) را دارد.
گاه ممكن است نو و كهنه در رنگ و لعاب خلاصه شود و گاه ممكن است در نوع. هر تعریف و شكلی را كه برای این دو عصر و وجه مد‌ّ نظر قرار دهیم، آخوندزاده خواهانِ زدودن كج‌فهمیها، خرافات، افراط‌گرایی مذهبی و از سوی دیگر خواهانِ توجه به انسان و اومانیسم و نیازهای ماتریالیستی او بود.
«این فن تئاتر كه اصلح و اهم و اول وسیله ترقیاتست، هنوز در ایران تا به امروز مشهور و به زبان فارسی مصور و متداول نشده بود ... علم شریف تهذیب اخلاق كه هرگز نوع كومدی [كمدی] و به فن نظیف تئاتر كه الطف سخنان والد گفت‌وگوهاست به زبان فارسی نوشته نشده، هم‌وطنان از این تمتع مهجورند. ان ‌شاء الله به توسط خامه این گمنام در این نامه به زبان فارسی نگارش یافته یادگار بماند كه چون انتشار و اشتهارش برای اهل مملكت وسیله بصیرت و برای خارجه در آموختن زبان فارسی اسباب سهولت است.»17
اینها گفته‌های «میرزا جعفر قراچه‌داغی»، مترجم آثار میرزا فتحعلی آخوندزاده است. او نیز با یافتن اندیشه‌های آخوندزاده، تحلیل‌گر موقعیت ایران می‌شود و اسبابِ شرایط مدرن بودن و مدرنیته را فراهم می‌كند تا دو خاستگاه مورد بحث میرزا فتحعلی تحقق یابد. گفته دیگر او این خواست را مشخص‌تر می‌كند:
«مراد از این تألیف و ترجمه، علم تهذیب اخلاق است. در ضمن مكالمه مضحكه به عبارت سهل و مصطلح به طرز تماشاخانه‌های فرنگستان، به طور عمل در صورت تشبیه؛ یعنی شناختن زشت و زیبای خوی انسان است به تماشای شكل و شباهت و شنیدنِ سخنان خوشمزه بی‌اغراق و موافق طبع.
چون حكمای عصر، متفق و معتقد شده‌اند بر اینكه عیوب و قبایح را چنان كه تمسخر از طبیعت انسان بیرون می‌برد، هیچ قسم نصیحت و پندی نمی‌تواند برد و همچنان كه استهزایشان را برآن می‌دارد كه ترك اعمال قبیحه نماید، هیچ‌گونه موعظه و پندی این طور مؤثر نمی‌افتد. بنابر آن اشتهار و انتشار علم تئاتر را كه مستجمع افعال قبیح و اعمال مستحسنه بنی نوع انسان است، لازم دانسته امثال اتفاقیه و حادثات واقعه را كماهی بی‌میل و غرض تألیف كرده دقایق مطالب تهذیب اخلاق را خواه به خواندن و نقل كردن و خواه به درس دادن و تشبیه نمودن به مردم، وانمود می‌كنند تا به كردارهای خوب راغب و از كارهای زشت بپرهیزند ...
به عرض كاتب و ناقل می‌رساند، مقصود از تحریر فن تیاتر، هیئت متكلمین است به طور مكالمه و اظهار بعضی صداهاست كه حین تكلم به خلاف املاء تحریری آن لفظ از دهن بیرون می‌آید، از قبیل لفظ واسطه كه واسه، و بردار وردار، و باز، واز و غیره و غیره گفته می‌شود. پس كاتب این فن شریف هرچه از این قبیل الفاظ را حین كتابت مراعات كند و صداهایی كه هرگز رسم نیست در كتابها بنویسند، جمیع آنها را به رشته تحریر بكشد، مطلوب‌تر خواهد شد. مثل: واه، په، ایه، آخ، اوخ. و همچنین ناقل باید بداند كه این تمثیلات، عبارت از وضع بیان و طرح تشبیه گزارشی است كه در میان چند نفر اشخاص واقع شده است ...»18
گفته‌های میرزا محمدجعفر قراچه‌داغی كه گرته‌برداری از نظریات آخوندزاده است، جدا از آنكه سعی در شناساندن فن تئاتر به مخاطبان دارد، اندیشه آخوندزاده را هم عیان می‌كند؛ به ویژه بحثهای آغازین، نشان می‌دهد كه رئالیسم روسی، چگونه اندیشه مدرنیته و اجتماعی را در آثار آخوندزاده پدید آورده است.
آخوندزاده اگرچه خود چندان به اسلام و شعبات آن اعتقادی نداشت؛ اما هرگز به كُنه آن حمله نكرد؛ البته افراطیون آن را مورد شماتت قرار داده و آثارش به وفور این وجه را به مسخره و انتقاد گرفته‌اند. مذهبیون افراطی از همین ‌رو او را متجدد غربزده معرفی می‌نمایند و گمان می‌كنند او خودباخته است. گاه او نیز سوء استفاده‌كنندگان از دین و مذهب را به س‍ُخره می‌گیرد.
فرهنگِ/ اروپایی و غربی با گذار از دوران و اعصار مختلف، چرخه تكمیلی اشكال را هم به خود می‌بیند؛ اما فرهنگ شرقی و اینجا فرهنگ ایرانی به زعم آخوندزاده، فاقد چرخه تكمیلی است. اگر مراسم دیونیزوس و آیینها و نمایشواره‌هایی همچون دیتی‌رامب و كوموس، رفته‌رفته تغییر شكل می‌دهند و از حالت آیین و مراسم به سمتِ نمایشواره و سپس تئاتر حركت می‌كنند، متأسفانه در ایران این حركت، كم‌رنگ و بسیار نادر می‌افتد؛ یعنی مراسم و آیینی همچون سوگ سیاوش، یادگار زریران و امثالهم به سمت تئاتر حركت نمی‌كنند و در حد‌ّ همان آیین و نمایشواره باقی می‌مانند.
تعزیه، تقلیدهای مضحك، معركه‌گیری، نقالی، خیمه‌شب بازی و پرده‌خوانی با تمامی شعباتِ خرده‌نمایشهایشان، اگرچه برآمده از سنتها و آیینها و مراسم كهنِ ایران بوده‌اند، اما دچار دگردیسی شكلی و حركتِ مورد بحثمان نشده و در همان حد‌ّ باقی مانده‌اند؛ یعنی حد‌ّ فاصلِ تئاتر و آیین. تلاشهای بسیاری از سوی هنرمندانِ ایرانی انجام گرفته تا این حد‌ّ واسط ارتقاء یابد؛ اما هنوز صاحبِ یك جریان و نهضت در این باره نبوده‌ایم و این از زمان میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده تاكنون به چشم می‌آید.
البته نباید از تلاشهای افرادی همچون بهرام بیضایی، علی نصیریان، اسماعیل خلج و ... چشم‌پوشی كرد.
باری آخوندزاده تأكید بر اشكال و داستانهای از پیش تثبیت‌شده را مورد انتقاد قرار می‌دهد و رئالیسم اجتماعی را تجویز می‌كند و به لحاظ شكلی نیز چون مصادیق ایرانی نمی‌یابد، شكلِ درام اروپایی و غربی را پیشنهاد می‌دهد.
آخوندزاده با تمام تأثیرِ مؤثر و شگرفی كه در ادبیات نمایشی ایران دارد، دوخطای بزرگ داشت:
الف) اول آنكه اساساً تلاش نكرد تا تجدد و نوزایی منطبق با فرهنگِ ایرانی را غنا بخشد؛ یعنی به سمتِ درام ایرانی حركت نكرد. شاید مطالعه بیشتر و دقیق‌تر او از اشكال و سنتهای نمایش ایرانی، می‌توانست او را به نتیجه‌گیری برساند و فرآیند ذكر‌شده تكمیل می‌شد.
ب) دوم آنكه برخی از پشتوانه‌های فرهنگی هنری و نمایشی ایران را كنار گذاشت و بعضاً آنها را مورد انتقاد قرار داد. وجه افراطی آخوندزاده بیشتر در همین بخش به چشم می‌آید؛ مثلاً آخوندزاده‌ بارها تعزیه را مورد شماتت قرار داد و آن را هنری بی‌روح و فرمایشی و فاقد جذبه‌های نمایشی/ تئاتری خطاب كرد. وی هرگز درصدد بر نیامد تا همین شكلِ نمایشی را نخست بهتر بشناسد و سپس آن را با روح و بی‌فرمایش و صاحبِ جذبه‌های نمایشی/ تئاتری كند. گفته می‌شود انتقادات او از تعزیه و سایر اشكال نمایشی بیشتر جنبه اعتقادی داشته است و نه جنبه تكنیكی. افراطیون می‌گویند كه آخوندزاده، صرفاً تجددطلب بوده و به همین دلیل به سنتهای خود پشت كرده است. از سوی دیگر مذهبیون افراطی، او را متجددِ ضد‌ّ دین خطاب كرده‌اند و از جمله دلایلشان، طرد تعزیه توسط اوست. بی‌تردید آخوندزاده با تعزیه آشنایی كافی نداشته و چه ‌بسا اگر اطلاعات بیشتری درباره این هنر و به ویژه وجوه اجرایی‌اش پیدا می‌كرد، نظرات دیگری از او می‌شنیدیم؛ چنین است نمایش تخت حوضی كه اتفاقاً با طبعِ كندیِ او نیز سازگار بوده است. «جمشید ملك‌پور» در این‌باره گفته‌های مستندی را ارائه داده است.19
اما دومین رویكرد آخوندزاده پس از «میل به سمت مدرن شدن»، گشایشِ بحث انتقاد بود. اساساً نمایشنامه‌های انتقادی بود به برخی از تابوها، وضعیتهای اجتماعی، طبقه حاكم و ...
آخوندزاده برای خوش‌آمدن ح‍ُكام نمی‌نوشت و از همین روست كه ناصرالدین‌ شاه قاجار در سه سفری كه به روس داشت و آوازه آخوندزاده را هم پیشتر شنیده بود، هرگز نامی از او به میان نمی‌آورد و سفرنامه‌های او و همراهان، خالی از نام آخوندزاده است؛ الا یك مورد كه آن هم جز شماتت چیزی دندان‌گیر ندارد.
«شب را در خانه جنرال‌قونسول به چلو و مسمای جوجه و بادنجان مهمان بودم. نصر الملك و مخبر الدوله هم بودند ... در این اثنا در باز شده میرزا فتحعلی، معروف به آخوندزاده داخل شد. این شخص را از قدیم می‌شناختم؛ اما هیچ‌ وقت به صحبت با او مایل نبود و همیشه از معاشرت او وحشت و نفرت داشتم. چه مرد فاسدالعقیده بی‌دین عامی بی‌معرفتیست! از تصنیفات او كه خوانده‌ام ... با خود عهد كرده‌ام كه هر وقت قوه داشته باشم او را یا به حكم یا به حیله به خاك ایران آورده بعد از ثبوت و وضوح عقاید او در حضور اهل اسلام، سزای او را به شرح شریف واگذارم. ان ‌شا‌ء الله. خلاصه از آمدن او چندان خوش نگذاشت ...»20
اعتماد السلطنه در سفرنامه خود از تفلیس به تهران چنین نوشته بود و این نشان می‌دهد كه درباریان به او چگونه می‌نگریستند. وجه انتقادی آخوندزاده از دو منظر قابل بررسی است:

الف) انتقاد به وضعیت موجود؛

ب) انتقاد برای ایجاد شرایط مطلوب.

میرزا فتحعلی با همان رویكرد مدرنیته خویش، وضعیت موجودِ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... را متناسب با جهش و تغییر نمی‌دانست و یكی از دلایل عمده به تأخیر افتادن مدرنیته را در ایران و شرق، وضعیت موجود و انجماد و سنت‌گرایی آن می‌دانست و از همین‌ رو انتقاد به وضعیت موجود را در مجموعه صحبتها، سخنرانیها و اینجا نمایشنامه‌هایش نیز می‌بینیم.
دیگر آنكه وقوع مدرنیته و پیشرفت و تعالی را منوط به نقد و انتقاد و گپ و گفت می‌دانست. آخوندزاده می‌دانست كه شرط وقوع مدرنیته، فقط طرح اسباب و ویژگیهای آن نیست و از آنجا كه با علوم نظری و آرای برخی از متفكران نظری آشنایی داشت، ایجاد شرایط نوین و جدید را در گروه چالشها و بحثهای متفاوت می‌دانست و راه‌اندازی نقد تئاتر با اسلوب فرهنگی نیز به همین دلیل نضبح پیدا كرد.
آخوندزاده نمایشنامه و نقد تئاتر را بهانه‌ای جزئی قرار داد تا بتواند با چنین سنتی، سره‌ و ناسره را بازگوید و مطالعه نقد او بر آثار «میرزا آقا تبریزی» به عنوانِ نخستین نقد مكتوب تئاتر ایران، گواه این ادعاست.21
آخوندزاده در تبیین فن نقد می‌نویسد:
«... این‌گونه مطالب را با مواعظ و نصایح بیان كردن ممكن نیست. وقتی كه بیان كردی، تیكا خواهد شد. وعظش و نصیحتش نمی‌توانی نامید. امروز در هر یك از دوول یوروپا روزنامه‌های طریق satiric یعنی روزنامه‌های كرتیكا و هجو در حقِ اعمالش شنیعه هم‌وطنان در هر هفته مرقوم و منتشر می‌گردد. دوول یوروپا بدین نظم و ترقی از دولت كرتیكا رسیده‌اند، نه از دولت مواعظ و نصایح، ا‌ُمم یوروپا بدین در چه معرفت و كمال از دولت كرتیكا رسیده‌اند، نه از دولت مواعظ و نصایح ...»22
آخوندزاده به شدت تحت تأثیر اندیشه‌های انتقادی «گریگوریه ویچ‌ بلینسكی» V.G.Belinsky ناقد رئالیست و ایده‌آلیست بود. بلییسكی، ژورنالیسم طبقه روشنفكر و تحصیل‌كرده روسیه را بنیان گذاشته است. این نثر، آتشین و هجوآمیز و بدون تعارف بر روی كاغذ جاری می‌شود و عیناً در قلم آخوندزاده نیز جان می‌گیرد. هدف قرار دادنِ رگه‌های عمیق اجتماعی، مهم‌ترین رویكرد این نقد است و آخوندزاده به وفور چنین روندی را هم در رویكرد انتقادی نمایشنامه‌هایش و هم در صحبتها و نوشته‌هایش پیش می‌گیرد و از تندی و هجو، ذره‌ای كوتاه نمی‌آید.
«در زمینه نقد تئاتر، میرزا فتحعلی دو عملكرد داشته، یكی شناساندن این هنر غریبه به ایرانیان كه در این رابطه ملزم به دادن یك رشته تعاریف از فن ”دراما“ شده و اجباراً قبل از هر چیز به تشریح و توجیه این پدیده جدید پرداخته است و دوم انتقاد در نمایشنامه‌نویسی در جهت شناسایی و كشف ارزشها و نقاط ضعف آنها. بنابراین در آغاز، مهم‌ترین وظیفه وی توضیح و توجیه ”فن شریف دراما“ برای ایرانیان بوده است و با توجه به ساخت اجتماعی جامعه و پندارهای مذهبی حاكم بر آن، بعد ”اخلاقی“ نمایش را برگزیده و از طریق آن شروع به حركت می‌كند و این نكته را در مكتوبی كه در سال 1868 م برای میرزا یعقوب ارسال داشته و در ”الفبای جدید و مكتوبات“ آمده، توضیح داده است.»23
با ارزیابی مفاد بحث‌ها و اندیشه‌های آخوندزاده، می‌توان گزینه دیگری را هم به یقین نزدیك دید. آخوندزاده، جامعه سنتی و پایبند به برخی از اعتقادات دیرینه را در مردم و اجتماع می‌بیند و به عنوان یك روشنفكر، تغییر این روند و ایجاد ضرباهنگ دیگر را در گرو تغییرات بطئی تشخیص می‌دهد و به همین دلیل، راضی می‌شود تا كفر و الحاد را به او نسبت دهند؛ اما تجد‌ّد و نوگرایی و ایجاد ضرباهنگِ مستمر و پویا را در پیكر اجتماع تزریق كند.
قیاس تمدن و فرهنگ شرق و غرب توسط او از همین منظر شكل یافته است و این به معنای خودباختگی نیست. آخوندزاده به عنوان آغازگر حركت به سمتِ مدرنیته، خوب آغاز كرد؛ ولی می‌توانست متناسب‌تر با شرایط و مقتضیات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... ایران حركت كند. اساساً هر نوع حركتِ نو (آوانگارد) خیلِ عظیمی از مخالف‌خوانان را شكل می‌دهد و هنر آوانگارد خود را فدا می‌كند تا اشكال و طریقتهای پایدار، تثبیت شوند. تمامی مكاتب تئاتری در آغازین حركتهای خود با چنین مقاومتی از سوی مخاطبان و بعضاً هنرمندان تئاتر مواجه شده‌اند؛ اما پایداری بانیان و پیوستن دیگر هنرمندان، تثبیت را پدید آورده است. این وضعیت در بخش محتوایی و دگردیسی دورانهای هنری بیشتر به چشم می‌آید. انقلابی كه آخوندزاده در نوع تفكر و رفتار و حتی اندیشیدن پدید آورد، سابقه‌ای در ایران نداشته و به همین دلیل، دیرتر و سخت‌تر پذیرفته می‌شود و شاید همین مقاومتها، پایداری و نفوذ و تثبیت بیشتر این دیدگاه را پدید می‌آورد به نحوی كه شكلِ سنتی و تكامل آن از قافله عقب می‌ماند.
عده‌ای خدمت آخوندزاده به عرصه فرهنگ و هنر و حتی عالم سیاست ایران را در همین نگره «نسبی‌گرایی»اش نهفته می‌دانند و نیز توجه او به عالم محسوس.
جامعه سنتی با ریتم كُند و كشدار، عالمِ محسوس را چندان موجه نمی‌داند و بیشتر معطوف به عالم ماوراء و نامحسوس است و همین نگره، توجه به خود را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. چنین نگره‌ای اگرچه عقوبت و پاداشش اخروی را هشدار و نوید می‌دهد؛ اما كمتر به مادیات می‌پردازد. شاید در دین اسلام این‌ قدر افراط وجود نداشته باشد (الدنیا مزرعه الاخره) و مدام تأكید می‌شود كه این دنیا را نباید واگذاشت و محصولِ انسان در این دنیا كاشته می‌شود تا در آن دنیا برداشته شود؛ اما واقعیت رایج، میل به سمتِ حذفش مادیات است.
آخوندزاده، شرطِ تكامل و تعالی و پیشرفت را نسبی‌گرایی و سپس توجه به انسان (بخشی از مضامین اومانیسم) و مسائل و دغدغه‌هایش در اجتماعی می‌خواند. این است كه درامهای اجتماعی او شكل می‌گیرند و مستقیم، مضامینش، انسانِ در بندِ مسائل و مشكلاتِ سنتی را طرح می‌نماید. او انتقاد می‌كند (نقد اجتماعی) تا وضع مطلوب‌تری را ترسیم نماید.
هجو خرافات و اعتقادات برخاسته از آن (رمالی، سحر، جادو، كیمیاگری و ...)، برخورد با تجد‌ّد و روشنگری، بی‌عدالتی، بی‌قانونی، حقوق زن، فرهنگِ پشتِ‌سر، سنت، دانش‌افزایی و ... از جمله مضامین و محتواهایی است كه به كر‌ّات در آثار و بحثهای آخوندزاده نمود دارد و او درباره آنها امعان‌ نظر كرده است.
آخوندزاده هرقدر هم كه به غربزدگی و یا خودباختگی متهم شود، راهی را برای فرهنگ و تئاتر ایران باز می‌كند كه تاكنون هیچ تفكر و طریق دیگری یارای مقابله با آن را نداشته است. فرض كه آخوندزاده شكلی غربی را به سوغات می‌آورد. آیا این سوغات، نمی‌تواند كاربریهای متفاوت پیدا كند؟ آیا نمایشنامه‌های مذهبی كنونی كشورمان، شیوه دیگری دارند؟
فوتبال به كشورهای مختلف جهان می‌رود. آیا این بازی انگلیسی، خودفریبی یا خودباختگی است؟
آخوندزاده بسیط اندیشیدن را به ارمغان می‌آورد و هرگز درباره چگونه اندیشیدن و محدود كردن، سخنی به میان نمی‌آورد. «اكبر رادی»، بزرگ مرد عرصه نمایشنامه‌نویسی ایران می‌نویسد:
«اهمیت آخوندزاده در جایی ژرف، در زبان آسیایی، در استبداد شرقی و در روح گورزادان نهفته است. اهمیت او در این است كه در دورانی كه این‌گونه نوشتن نه فضیلتی كه جرم بوده است، كلید رشد تاریخی ارزشها را یافته، انسانی را با حركات عقلی به خطّه درام فرستاده ... اولین نمایشنامه متعهد شرق را نوشته است. او بی‌گمان تكه‌ای در این نمایشنامه رو نكرده؛ اما كامیابی نهایی عقل در تنازع با پندار، گام بلندی به پهنای تاریخ و مسابقه‌ای دل‌انگیز برای كشف حقیقت است و اهمیت آخوندزاده در همین است و اینكه: در تدوین این تفكر نوین، كلنگِ اولِ تمثیل را بر خاكِ ادب ایران فرود آورده است. گیرم كه با دستی لرزان و بر زمینی نامستعد.»
ذكر چكیده‌ای از نمایشنامه‌های میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده كه تحت عنوان «تمثیلات» در یك مجلدِ قطور به چاپ رسیده است، می‌تواند خواننده این مقاله را به درك بهتری از آنچه گفته شده برساند.


حكایت ملا ابراهیم خلیل كیمیاگر

اوصاف كیمیاگری در شهر پیچیده و همه، به ویژه بزرگان شهر گرد هم می‌آیند و تصمیم می‌گیرند با قرض كردن پول و جمع آوردن داراییهایشان، اجسامی را به نقره بدل كنند. كیمیاگر قول این تبدیل را به آنها می‌دهد و وعده یك ماه دیگر را می‌دهد. شاعر پیشه‌ای هم در این میان اعتراض می‌كند كه بی‌فایده است. یك ماه بعد نزد كیمیاگر می‌روند و او می‌گوید یك روز زود آمده‌اید و تمام تلاشم بر باد می‌رود، مگر آن كه دو ساعت به میمون فكر نكنید! اما نمی‌شود. كیمیاگر ناسزا می‌گوید كه همه تلاشهایش بر باد رفت و می‌خواد تا همه بروند و سی و یك روز بعد بیایند. همه می‌روند و سپس در خلوتِ كیمیاگر، در می‌یابیم كه قصد گریختن دارد.


حكایت موسی ژوردان حكیم نباتات و مستعلی‌شاه، مشهور به جادوگر

شهباز بیك، تحت تأثیر حرفهای موسیو ژوردان كه در روستای قراباغ مهمان است، قصد می‌كند تا به فرنگ (پاریس) برود و آنجا را ببیند. شرف نسا، نامزد شهباز بیك از این قصد ناراحت است. سرانجام پدر شرف‌‌نسا رضایت می‌دهد تا شهبازبیك راهی پاریس شود. مادر با واسطه‌گری دایه، درویش مستعلی ‌شاه جادوگر را به صد سكه راضی می‌كند تا چنین سفری رخ ندهد. جادوگر نیز قول می‌دهد تا چنین كند و وعده ویران كردن پاریس را می‌دهد. ناگهان موسیو ژوردان از وقوع انقلاب فرانسه و فرار شاه مطلع می‌شود و «ویرانی پاریس» را اعلام می‌كند و راهی دیار می‌شود.


حكایت خرس قولدور باسان

بایرام عاشق‌پیشه پریزاد است. پدر پریزاد قصد دارد كه دخترش را به برادرزاده‌اش، تاروردی بدهد. بایرام دونفر را اجیر می‌كند تا تاروردی را زمین بزنند. دو دست نشانده به تاروردی می‌گویند كه باید كاری عجیب، مثل دزدی انجام داده تا مورد توجه دختران واقع شوی. تاروردی با آن دو ... جنگل می‌روند و دو صندوق را از «فوق نمسه» می‌گیرند و در آنها را می‌گشایند و خرس و میمون را در آنها می‌یابند. درگیری آغاز می‌شود. بایرام شلیك می‌كند و تاروردی می‌گریزد. دیوان بیگی، بایرام و ... را می‌گیرد و سرانجام تاروردی را هم می‌یابند. بایرام از توطئه خود پرده بر می‌دارد. پریزاد را می‌آورند و از علاقه او سؤال می‌كنند كه بایرام را انتخاب می‌نماید. تاروردی هم با پرداخت خسارت به صاحب خرس و میمون بخشیده می‌شود.


وكلاء مرافعه

حاجی‌غفور در ایام طاعون می‌میرد و تنها وارث او، دخترش سكینه خانم، عاشق جوانی است به نام عزیز بیك. از سوی دیگر زینب، زن صیغه‌ای حاجی‌غفور با كمك چند شیاد، قصد دارد ارث و میراث حاجی را از آن خود كند. آقا سلمان و آقا مردان با همكاری آقا كریم، طی نقشه‌ای قرار می‌گذارند با استفاده از داروغه و چهار نفر شاهد از یك‌‌سو و چهار سربازی كه حاجی را دفن كرده‌اند، شهادت دروغ مبنی بر داشتن فرزند هفت ماه حاجی بدهند تا از طریق ارث و میراث، 60 هزار تومان حاجی به بچه برسد و نیمی از آن را زینب خانم و برادرش (آقا عباس) بردارند و نیم دیگرش بین آقا سلمان، آقا مراد و آقا كریم تقسیم شود. آقا مردان، وكیل زینب می‌شود و آقا سلمان، وكیل سكینه و در دادگاه مورد نظر، شاهدانی كه قرار بود به نفع آقا مردان و زینب حرف بزنند، آنها را لو می‌دهند و بدین‌ ترتیب ارث و میراث حاجی به سكینه می‌رسد و او با عزیز بیك ازدواج می‌كند و شیادان دستگیر می‌شوند.


سرگذشت وزیرخان لنكران

زیبا خانم و شعله خانم، همسرانِ وزیر شهر لنكران به جان یكدیگر افتاده و مدام همدیگر را محكوم می‌كنند. وزیر برای شعله خانم، لباس گرانبهایی می‌خرد و حسادت دیگری بیشتر می‌شود و قصد می‌كند تا پاپوشی برای شعله خانم بدوزد.
از سوی دیگر تیمور آقا كه پسر حاكم خلع‌شده توسط خان حاكم است، سخت به نسا خانم، خواهر شعله خانم دلبسته است و در مذاكره با شعله خانم درباره خواهرش، رو در روی وزیر قرار می‌گیرد و ... زنهای وزیر، نسبتهای ناروا به یكدیگر می‌دهند و وزیر نزد حاكم می‌رود و دستور كشتن تیمور آقا را می‌گیرد. تیمور فرار می‌كند؛ اما همان حوالی به دنبال فراری دادن نسا خانم است. خبر غرق شدن حاكم و جانشین شدن تیمور در همه جا می‌پیچد. تیمور آقا، وزیر را خلع می‌كند و دستور برپایی جشن عروسی با نسا خانم را صادر می‌كند.

به زعم عده‌ای وقوع نمایشنامه‌های آخوندزاده و برخی دیگر از جریانها، بعدها سبب ایجاد دارالفنون (مدرسه پیشرفته و علمی به سبك اروپایی)، شكل‌گیری و نضج روزنامه‌ها، پیشرفت صنعت چاپ، توجه به امر ترجمه و ... و در نهایت وقوع حكومتی مبتنی بر دموكراسی تحت عنوان مشروطه به فرمان مظفرالدین شاه در 14 مرداد ماه 1285 و شكل‌گیری مجلس (نمایندگان مردم) و تصمیم‌گیری مردم برای كشور شد. در كُنه همین نظرگاه تبیین می‌شود كه اگر اندیشه نوگرا و روشنگر آخوندزاده، فرصت بروز پیدا نمی‌كرد، قطعاً پیروانی نمی‌یافت تا در نهایت زمینه‌های انقلاب مشروطه را فراهم آورند؛ اگر چه مشروطه مورد بحث نیز به بیراهه رفت و دچار مشكلات و
فراز‌ و نشیبهایی شد؛ اما همان هم‌ فصلی بود برای پیشرفت و نزدیك شدن به نوع دیگر اندیشیدن و ارتباط برقرار كردن و از همه مهم‌تر رشد و تعالی.
می‌توان تكنیك را از دیگران اخذ كرد و محتوای متناسب و خودی را با آن همراه كرد.


پی‌نوشت

1 . برگرفته از:

الف) حمید امجد، تئاتر قرن سیزدهم، نیلا، 1378 هـ . ش.

ب) جمشید ملك‌پور، ادبیات نمایشی در ایران، توس، 1363 هـ .ش.

2 . جمشید ملك‌پور. ادبیات نمایشی در ایران- ج 1، توس، 1363 هـ .ش. ص 123.
3 . فریدون آدمیت. اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، خوارزمی، 1349 هـ .ش، ص 27.
4 . میرزا فتحعلی آخوندزاده. الفبای جدید و مكتوبات، باكوف 1964، ص 356.
5 . جمشید ملك‌پور. پیشین، ص 129.
6 . یعقوب آژند. نمایشنامه‌نویسی در ایران، نی، 1373 هـ .ش، ص 26.
7 . همان، ص 27.
8 . همان، ص 28.
9 . جهت اطلاع بیشتر ر.ك. به: جمشید ملك‌پور، پیشین، ص 132.
10 . میرزا فتحعلی آخوندزاده،. پیشین، صص 4 و 334.
11 . میرسكی، تاریخ‌ادبیات روسیه، ترجمه ابراهیم یونسی، ج اول، امیركبیر- 1354 هـ .ش‌ ـ‌ ص 266.
12 . یحیی آرین‌پور، یحیی از صبا تانیها، شركت سهامی انتشار، ج اول، 1350 هـ .ش ـ‌ ص 345.
13 . جهت اطلاع بیشتر ر.ك. به:

الف) محمد مددپور، تجدد و دین‌زدایی در فرهنگ و هنر منوالفكری، سالكان، بهار 1372 هـ .ش، ص 125‌، 1413.

ب) عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشه‌گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، امیركبیر، 1367.

14 . میرزا فتحعلی آخوندزاده‌، ترجمه، محمدجعفر قراچه‌داغی، خوارزمی، چ سوم، بهمن 1356 هـ .ش، ص 28.
15 . عنایت‌الله شهیدی، تعزیه و تعزیه‌خوانی، با همكاری و نظارت علمی: علی بلوكباشی، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1380، ص 123.
16 . همان، ص 623.
17 . میرزا فتحعلی آخوندزاده، الفبای جدید و مكتوبات، پیشین، صص 17 ـ‌ 21.
18 . میرزا فتحعلی آخوندزاده، تمثیلات، پیشین، صص 6 تا 23.
19 . جهت اطلاع بیشتر ر.ك.به: جمشید ملك‌پور، پیشین، ص 178.
20 . اعتماد السلطنه، سفرنامه صنیع‌الدوله از تفلیس به تهران، به كوشش محمد گلبن، نشر سحر، 1356 هـ .ش، صص 19 ـ‌ 26.
21 . جهت اطلاع بیشتر ر.ك. به: جمشید ملك‌پور، پیشین، صص 179 و 180.
22 . میرزا فتحعلی آخوندزاده، الفبای جدید و مكتوبات، پیشین، صص 3 و 212.
23 . جمشید ملك‌پور، پیشین، ص 174.


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود