مقاله ها
نویسنده : طیبه فلاح زاده
بازدید : 235

 یكى از بخشهاى مهم اندیشه فلسفى انسان را، ادله وجود خداوند به خود اختصاص داده است. این امر از دیرباز تاكنون از مباحث اساسى مورد نظر متكلمان و فلاسفه مسلمان و غیرمسلمان بوده است.
"اندیشمندان، در طریق عقل، براهینى براى اثبات وجود خداوند ارائه كرده‏اند كه به دو نوع تقسیم مى‏گردد: نوع اول استدلال لمى (پیشینى) (1) از ذات خدابه وجود او و نوع دوم استدلال انى (پسینى) (2) از تجربه متناهى (و از روى معلولات ) به وجود اوست. (3)
نخستین نمونه از نوع اول ، برهان وجودى (هستى شناختى ) است كه اولین تدوین آن از قدیس آنسلم (4) و روایت دیگرآن از دكارت (5) است. برخى دیگر همانند لایپ نیتز، اسپینوزا، هارت شورن و ما لكولم نیز در دفاع از برهان وجودى به بازسازى آن پرداخته‏اند و صورى چند از آن ارائه كرده‏اند كه پرداختن به آنها مجالى دیگر مى‏طلبد. بنابر این ما در این مقاله به ذكر تقریر آنسلم و دكارت از برهان وجودى و برخى اشكالات وارد بر آن دو اكتفا مى‏كنیم.
"برهان وجودى در صدد است كه با ترك دامنه تجربه و ورود به فضاى عقل محض، وجود خدا را اثبات كند. طرفداران آن بعضا استدلال مى‏كنند كه وجود خداوند ، ضرورى تر از نتایج ریاضى است دكارت در نامه‏اى به مرسدن مى‏نویسد: (6) آنگونه كه براى من آشكار شده است، بخوبى جرات مى‏كنم از یافتن استدلالى بر وجود خداوند به خود ببالم; استدلالى كه نهایتا آن را رضایت‏بخش یافته‏ام و توسط آن مى‏دانم خداوند وجود دارد، با اطمینانى بیشتر از آنكه حقیقت هر قضیه هندسى را مى‏دانم." (7)
این برهان در كنار مدافعان خویش ، مخالفان و منتقدان سرسختى نیز داشته است كه در بیان اشكالات از بعضى سخن خواهیم گفت.

برهان وجودى به بیان آنسلم
آنسلم در آغاز (تعریف یا ) مفهوم مسیحى خداوند را در این عبارت خلاصه مى‏كند: "وجودى كه بزرگتر از آن تصور نتوان كرد; آشكار است كه منظور آنسلم از "بزرگتر" برخوردار بودن از كمال بیشتر است و نه بزرگتر از لحاظ حجم و مكان . در مرحله بعدى و بسیار مهم این برهان، وى میان آنچه كه تنها در ذهن وجود دارد، و وجود او در عالم واقع اینگونه تفاوت مى‏گذارد: اگر كاملترین وجود قابل تصور، تنها در ذهن وجود داشته باشد، با این تناقض مواجه خواهیم شد كه ممكن است‏باز هم بتوان وجود كامل ترى را تصور كرد; یعنى همان وجود با این وصف كه در عالم واقع نیز مانند عالم ذهن وجود داشته باشد. بنابر این كاملترین وجود قابل تصور، باید هم در ذهن وجود داشته باشد و هم در عالم واقع." (8)
"آنسلم در بیان دیگرى در فصل سوم كتاب خویش (9) از نو همین برهان را طرح مى‏كند اما این بار نه تنها آن را در مورد وجود خداوند به كار مى‏برد بلكه به وجود واجب و یگانه او نیز متوجه مى‏گرداند." (10)
صورت اول و دوم برهان وجودى به بیان آنسلم ، بصورت زیر بیان مى‏گردد:
صورت اول: "خداوند بنا به تعریف، وجودى است كه هیچ چیز بزرگتر از آن تصور نمى‏شود.
اگر چیزى كه بزرگتر از آن قابل اندیشیدن نیست، تنها در ذهن وجود داشته باشد، همان چیزى كه بزرگتر از آن نمى‏توان تصور كرد، چیزى است كه بزرگتر از آن را مى‏توان تصور كرد;
بنابر این شكى نیست كه "چیزى كه بزرگتر از آن نمى‏توان اندیشید" هم در ذهن و هم در نفس الامر وجود دارد." (11)
"این قالب قضیه‏اى را در درون خود پنهان كرده كه با اظهار آن، برهان به این صورت در مى‏آید:
1- هر چه كه بتواند به كاملترین موجود قابل تصور اسناد داده شود (محمول واقع شود) باید در مورد آن تصدیق شود، در غیر اینصورت بنابه تعریف، كاملترین موجود ممكن نخواهد بود.
2- چنین امكانى وجود دارد كه وجودى واقعى (خارج از ذهن ما) به كاملترین موجود اسناد داده شود.
3- پس به وجود واقعى كاملترین موجود ممكن (قابل تصور) باید اذعان شود." (12)
صورت دوم: "1- منطقا ضرورى است كه هر چه براى موجود واجب، ضرورت دارد، مورد تصدیق قرار گیرد.
2- وجود واقعى منطقا براى مفهوم موجود واجب ، ضرورت دارد.
3- بنابراین ، منطقا غیر ممكن است كه وجود واقعى موجود واجب ، انكار شود.
همانطور كه بیان شد. تفاوت دو صورت از برهان در این است كه اولى مبتنى بر استناد وجود به موجود در كمال مطلق است و دومى مبتنى بر غیر قابل تصور بودن استناد عدم به موجود واجب . (13) "

ایراد گانیلو
"گانیلو راهب معاصر آنسلم ایرادهایى بر برهان مذكور وارد كرده كه سه مورد را همراه با پاسخ آنسلم یادآور مى‏شویم.
ایراد اول:برهان بر این قضیه غلط بنا شده است هر چه در ذهن وجود داشته باشد، باید در واقعیت‏خارج ذهن نیز وجود داشته باشد.
پاسخ: برهان براى هر وجودى بكار نرفته است‏بلكه فقط براى یك موجود، یعنى موجود واجد كمال مطلق به كار رفته است.
ایراد دوم: نمى‏توان از مفهوم وجود كامل به وجود خداوند بیشتر از آن پى برد كه از تصور صرف جزیره‏اى كامل به وجود او.
پاسخ: وجود یك جزیره نمى‏تواند ناشى از تصور آن باشد زیرا چنین چیزى موجودى واجد كمال مطلق نیست كه نتواند فاقد چیزى باشد.
ایراد سوم: ما نمى‏توانیم مفهوم كاملترین موجود ممكن را بسازیم و این كلمه (مفهومى كه آنسلم از خدا ذكر كرد) فقط تعدادى كلمه بدون هیچ گونه معنى یا مرجعى است.
پاسخ: ما معنى كلمه "خدا" را مى‏فهمیم با تكیه بر این شواهد: 1- این لغت‏به همین صورت كلمه‏اى همگانى و مانوس است. 2- ایمان و آگاهى ما مفاد این كلمه را فراهم مى‏آورد.3- مفاهیم نباید بر حسب تصورات حسى باشد، تصور مفاهیم مجرد امكان دارد . 4- مى‏توان خداوند را بطور غیر مستقیم ادراك كرد، همانطورى كه خورشید از طریق شعاعش درك مى‏شود. 5- مفهوم كاملترین را با كم كم فراهم كردن از ناقص به كامل و از كامل به كاملترین، مى‏توان به دست آورد.
6- آنهایى كه منكر داشتن تصورى از خدا هستند، باید مفهومى از آنچه انكار مى‏كنند داشته باشند. (14)

بررسى اجمالى اشكال گانیلو
"گانیلو معتقد است كه مقدمه اول برهان آنسلم كاذب است و نمى‏توان موجودى را تصور كرد كه چیزى بزرگتر از آن قابل تصور نباشد . این موجود كه ما آن را خدا مى‏نامیم " به هیچ چیز دیگرى شبیه نیست. وقتیكه من [مفهوم] "انسانها" را تصور مى‏كنم، مى‏دانم كه معانى این لفظ چیست، چرا كه من از انسانها تجربه‏اى داشته‏ام ، اما وقتى این عبارت را مى‏شنوم كه "موجودى كه بزرگتر از آن قابل تصور نیست" معناى تك تك الفاظ آن را مى‏فهمم، اما نمى‏توانم موجودى را كه مدلول این عبارت است، درك كنم." (15)
"اما مقصود آنسلم این نیست كه ما مى‏توانیم ذات خداوند را بطور كامل دریابیم، یعنى خداوند را همان طور بشناسیم كه او خود را مى‏شناسد. بلكه او معتقد است كه ما چندان از خداوند شناخت داریم كه حداقل بدانیم او باید موجودى باشد كه بزرگتر از آن قابل تصور نیست. و اگر "احمق" (16) كه منكر خداوند است،درباره چیستى خداوند تامل كند (كارى كه البته از انجام آن قاصر است) در مى‏یابد كه خدا وجود دارد." (17)
اشكال مهم دیگر گانیلو به آنسلم این بود كه "آیا نمى‏توان با استفاده از صورت برهان آنسلم وجود انواع امور نامعقول را اثبات كرد. استدلال او این بود: فرض كنید من جزیره‏اى را تصور مى‏كنم كه كاملتر از هر جزیره دیگرى است... اما آنچه در عالم واقع وجود دارد، كاملتر از آن چیزى است كه فقط در ذهن است; لذا این جزیره وجود دارد. ما به مدد این برهان مى‏توانیم (به گزاف) وجود انواع امور خیالى و ناموجود را اثبات كنیم.
آنسلم هیچ گاه به این برهان مستقیما یا به نحو مستوفى پاسخ نداد، اما دیگران این كار را كردند. یكى از پاسخها این است كه برهان آنسلم صرفا بر امورى قابل اطلاق است كه قابلیت كسب كمالات را دارند. این برهان بر امورى نظیر جزیره‏ها قابل اطلاق نیست، زیرا جزیره‏ها محدودند و بنابر این قابلیت تحصیل كمال را ندارند. (18) "
البته به نظر مى‏رسد گانیلو [در اشكال اخیر] در راى خود صائب بوده اما فقط مصداق نادرستى (یعنى جزیره) را برگزیده است. (19) بعضى معتقدند برهان مذكور در مورد امورى مانند جزیره بكار گرفته نمى‏شود نه به این دلیل كه كاملترین فرد در مورد آن متصور نیست چون كمال پذیر نیستند بلكه به این دلیل كه ضرورى الوجود نیستند و پس از تصور عدم وجود كاملترین جزیره تناقضى لازم نمى‏آید. (20)

برهان وجودى به بیان دكارت
"برهان وجودى بار دیگر در قرن هفدهم توسط دكارت مطرح مى‏شود و اغلب بحثهاى بعدى در این زمینه مبتنى بر روایت دكارت از این برهان است. دكارت تصریح كرد كه در پیش فرض این برهان، وجود یك صفت و محمول است كه مانند سایر محمولات ، مى‏تواند به نحو معنى دارى به موضوعى، حمل و یا از آن سلب شود." (21)
در واقع دكارت نكته‏اى را مطرح نمود كه بخش اعظم مباحثات جدید در باب برهان مذكور، حول آن مى‏گردد.
دكارت در اثبات وجود خداوند از راه برهان وجودى بر اصل وضوح و تمایز كه از مبانى مهم فلسفه وى به شمار مى‏رود، تكیه مى‏كند. طرح این اصل در برهان چنین است: "اگر تنها از همین كه مى‏توانم مفهوم شیئى را از ذهن خودم بگیرم این نتیجه به دست آید كه هر چیزى كه آن را با وضوح و تمایز متعلق به این شى‏ء بدانم در واقع به آن تعلق دارد، آیا از همین نمى‏توانم برهانى براى اثبات وجود خدا به دست آورم؟ به یقین من مفهوم او یعنى مفهوم وجود كامل مطلق را در ذهن خود از مفهوم هیچ شكل هندسى یا هیچ عددى كمتر نمى‏یابم و هم چنین علم من به اینكه وجود بالفعل و سرمدى به ذات او تعلق دارد، از علم من به اینكه هر چیزى كه بتوانم براى شكل یا عددى اثبات كنم، در واقع به آن شكل یا عدد تعلق دارد، از حیث وضوح و تمایز كمتر نیست.... وجود ، از ماهیت‏خداوند به همان اندازه انفكاك ناپذیر است كه تساوى مجموع سه زاویه با دو قائمه از ماهیت مثلث راست گوشه و یا مفهوم كوه از مفهوم دره، غیر قابل انفكاك است." (22)
دكارت در قسمت دیگرى از كلامش اشكالى را مطرح كرده و پاسخ مى‏دهد. وى مى گوید: "ممكن است چنین تلقى شود كه ذهن ما هیچ ضرورتى به اشیاء نمى‏دهد بنابراین از صرف تصور كوه توام با دره لازم نمى‏آید كه كوهى در عالم وجود داشته باشد، همچنین از این كه من خدا را واجد هستى تصور كنم ظاهرا لازم نمى‏آید كه خدا موجود باشد. اما قیاس مع الفارق است; زیرا از اینكه كوه بدون دره قابل تصور نیست، وجود كوه لازم نمى‏آید اما مستلزم این است كه كوه و دره قابل انفكاك نباشند، چه در عالم خارج باشند و چه نباشند. اما تنها همین كه نمى‏توانم خدا را بدون وجود تصور كنم، مستلزم این است كه وجود، از خدا، قابل انفكاك نباشد... یعنى نمى‏توانم خدا را بدون وجود (یعنى ذات كامل مطلق را بدون عالیترین كمال ) تصور كنم." (23)
با توجه به مطالبى كه گذشت‏برهان دكارت را بصورت زیر مى‏توان نوشت:
1- آنچه ما به نحو روشن و متمایز درباره چیزى درك مى‏كنیم حقیقت دارد.
2- ما به نحو روشن و متمایز درك مى‏كنیم كه مفهوم موجود مطلق كامل (كاملترین موجود) مستلزم وجود آن موجود است.
3- بنابر این ، موجود مطلقا كامل نمى‏تواند فاقد وجود باشد. (24)
صورت دوم برهان دكارت:
1- از نظر منطقى ضرورى است آنچه ذاتى یك طبیعت است تصدیق شود.
2- وجود از نظر منطق بخش ضرورى واجب الوجود است.
3- بنابراین اذعان به اینكه یك واجب الوجود موجود است، ضرورى است . (25)
دكارت تلاش كرد تا برهانش را به گونه‏اى معرفى كند كه از انتقادهایى كه گانیلو متوجه برهان آنسلم كرد، محفوظ باشد. لذا بر این نكات تاكید مى‏ورزید: 1- این برهان فقط براى موجود مطلق كامل یا واجب الوجود قابل استفاده است. 2- براى همه ضرورى نیست كه به خداوند بیندیشند، اما اگر كسى شروع به تفكر درباره خداوند بكند، باید ; خداوند را به عنوان موجود ضرورى تصور كند.3- تصور خدا، تصورى خیالى از واجب الوجود نیست. (26)
نكته دیگرى كه دكارت متذكر مى‏شود منشا مفهوم كاملترین موجود در ذهن است وى در "تامل سوم" مى‏گوید:
"مراد من از كلمه "خدا" جوهرى است نامتناهى ، سرمدى ، تغییر ناپذیر ، قائم به ذات، عالم مطلق، قادر مطلق ، كه خود من و هر چیز دیگرى را آفریده و پدید آورده است. اما این صفات به قدرى عظیم و والاست كه هر چه بیشتر در آنها تامل مى‏كنم كمتر یقین مى‏كنم مفهومى كه از آنها دارم بتواند تنها از خود من صادر شده باشد... من كه موجودى متناهى‏ام، نمى‏توانم مفهومى از جوهر نامتناهى داشته باشم، مگر اینكه جوهرى كه واقعا نامتناهى است آن را در من نهاده باشد." (27)
بنابر آنچه ذكر شد مى‏توان گفت: "ما مفهومى از خدا داریم و تنها علت قابل تصور براى این مفهوم ، خدایى است كه وجود خارجى دارد، بلكه صرف تحلیلى از محتواى این مفهوم به خودى خود، براى اثبات وجود خدا كافى است . زیرا اگر مفهوم خدا با مفهوم كمال یكى است چگونه مى‏توانیم این را نبینیم كه وجود به عنوان یكى از كمالاتى كه این مفهوم بر آنها دلالت دارد و یا از آنها حكایت مى‏كند، در این مفهوم مندرج است؟" (28)

مناظره بین گاسندى و كارت
پى‏یرگاسندى، با اظهار اینكه برهان وجودى، وجود را با صفت در هم آمیخته، با آن به مجادله برخاسته است و نكاتى را در این رابطه مطرح كرده، از جمله اینكه: 1- وجود نه صفتى براى خدا و نه صفتى براى مثلث است; وجود چیزى است كه در غیاب آن هیچ صفت‏یا كمالى وجود ندارد. آنچه وجود ندارد هیچ كمالى ندارد و آنچه وجود دارد كمال دارد، اما وجود هیچ یك از آنها نیست.
2- خداوند بیش از آنكه یك مثلث‏باید وجود داشته باشد، نیازمند وجود نیست، زیرا ذات هر یك مى‏تواند جداى از وجودش اندیشیده شود.
3- ما فقط با استدلال مى‏دانیم مجموع زوایاى مثلث 180 درجه است ، نه با فرض . ما به همین نوع استدلال نیاز داریم تا بدانیم وجود باید به خداوند تعلق داشته باشد، نه صرفا فرض اینكه چنین است در غیر اینصورت مى‏توان اثبات كرد هر چیزى وجود دارد. (29)
پاسخ دكارت
دكارت در پاسخ مى‏گوید:
1- وجود صفت است (همانند قدرت مطلق) بدین معنا كه قابلیت توصیف چیزى را دارد و وجود ضرورى ، صفت ضرورى واجب الوجود است، زیرا به ذات خداوند به تنهایى تعلق دارد.
2- نمى‏توانیم مثلث را با خدا در پرسش از وجود ضرورى، قابل مقایسه بدانیم ، زیرا رابطه وجود با مثلث (یعنى یك ممكن الوجود) نسبت‏به ارتباطش با وجود ضرورى ، كاملا" مغایر است. (30)
پاسخ اول دكارت قابل نقد است و در واقع اشكالى كه گاسندى مطرح كرد مبنى براینكه وجود صفت نیست‏به مهم‏ترین اشكال برهان وجودى ناظر است كه ما به ذكر آن در بیان كانت مى‏پردازیم.

مهمترین ایراد برهان مذكور
ایراد كانت
كانت در سطحى عمیق ، فرض بنیادینى را كه برهان دكارت بر آن استوار است، تخطئه مى‏كند.
فرضى كه بر اساس آن وجود مانند مثلثیت محمولى است كه چیزى یا شكلى مى‏تواند واجد یا فاقد آن باشد. ... او خاطر نشان مى‏كند كه مفهوم وجود، چیزى به مفهوم شى‏ء خاص یا نوع یك شى‏ء ، نمى‏افزاید. مثلا" یك اسكناس صد دلارى خیالى شامل همان تعداد دلار است كه یك صد دلارى واقعى ، ... از این رو اینكه بگوییم x موجود است‏به این معنى نیست كه علاوه بر صفات متعدد دیگر از صفت وجود داشتن نیز برخوردار است، بلكه به این معنى است كه چنان چیزى در عالم واقع وجود دارد... برتراند راسل دقیقا همین نكته را در عصر جدید ، در تحلیل خود از معناى عبارت یا تعبیر " وجود دارد" بیان كرده است. (31)
كانت در اثر معروف خویش ، یعنى نقد عقل محض این نقد را چنین بیان مى‏كند:
"هر محمولى ممكن است در مورد یك شى‏ء تصور شود، ولى هنگامى كه مى‏گوییم، این شى‏ء هست، كمترین اضافه‏اى به آن شى‏ء نشده است و الا دقیقا همان چیزى كه وجود دارد نخواهد بود بلكه چیزى بیشتر از مفهومى كه ما تصور كرده بودیم، خواهد بود. بنابراین ما نمى‏توانیم بگوییم كه دقیقا متعلق مفهوم ما، وجود دارد. اگر ما در مورد یك چیز هر جنبه‏اى از واقعیت را به استثناى یكى تصور كنیم، كمبود واقعیت‏با گفتن اینكه آن شى‏ء ناقص وجود دارد ، جبران نمى‏شود بلكه بر عكس ، آن شى‏ء با همان نقصى كه من آن را تصور كردم وجود دارد. زیرا در غیر این صورت آنچه كه وجود دارد با آنچه من تصور كرده‏ام متفاوت است، بنابراین هنگامى كه من یك موجودى را به عنوان واقعیت متعالى و بى‏نقص تصور كنم این سؤال هنوز باقى است كه آیا چنین تصورى در واقع هم وجود دارد یا نه؟" (32)
بار دیگر به برهان وجودى نظرى مى‏افكنیم:
- تمامى كمالات ممكن باید به موجود مطلقا كامل حمل شود.
- وجود، كمال ممكنى است كه ممكن است‏به موجود مطلقا كامل حمل شود.
- بنابراین، وجود باید به موجود مطلقا كامل حمل شود.
«بر اساس انتقاد كانت صغراى قضیه غلط است. وجود، كمالى كه امكان حملش بر هر چیز باشد نیست. وجود، محمول یك خصوصیت نیست‏بلكه نمونه آوردنى از یك خصوصیت‏یا شى‏ء است. ماهیت تعریف را مى‏دهد و وجود، نمونه و مثالى را از آنچه تعریف شده است فراهم مى‏آورد. بنابر این وجود، نه چیزى به مفهوم موجود مطلقا كامل مى‏افزاید و نه چیزى را از آن مى‏كاهد. این انتقاد، از زمانت كانت تا كنون مطرح است.» (33)

اشاره‏اى به سایر طرفداران برهان مذكور
قبل از كانت، لایب نیتز و اسپینوزا نیز صورتى از برهان وجودى ارائه كردند كه آنها نیز خالى از اشكال نیود. همچنین پس از كانت افرادى مانند هارت شورن و مالكولم به باز سازى برهان مذكور پرداختند و صورتى از آن را ارائه دادند كه از انتقاد و اشكال مخالفان برهان مصون نماندند. (34) - البته پرداختن به این نظرات فرصت دیگرى را طلب مى‏كند.
روشن است كه بسیارى از افراد در خصوص اعتبار این برهان همچنان اختلاف نظر دارند. كسانى معتقدند كه برهان وجودى آشكارا مغالطه آمیز است ; زیرا از «تحلیل » یك تصور نمى‏توان حكمى درباره واقعیت‏خارجى داد. عده‏اى دیگر این برهان را معتبر مى‏دانند. اما معتقدند كه شاید نتوان تقریر مذكور از برهان وجودى را اثبات به شمار آورد، زیرا بدون علم به صدق مقدمات آن پى برد. (35)
الوین پلنتینجاد (36) مى‏نویسد:
من فكر مى‏كنم كه (مقدمه اصلى، یعنى اینكه «بزرگى در حد اعلى‏» مى‏تواند مصداق داشته باشد) صادق است ; بنابراین به گمان من این تقریر از برهان وجودى معتبر است. اما ما باید در اینجا دقت داشته باشیم و بپرسیم كه آیا این برهان یك جزء موفقیت آمیز از الهیات طبیعى است و آیا وجود خداوند را اثبات مى‏كند. به گمان من پاسخ منفى است ... لزومى ندارد تمام كسانى كه مقدمه اصلى این برهان را مى‏فهمند و درباره آن تامل مى‏كنند... آن را بپذیرند. مع ذلك، بدیهى است .... كه پذیرش این مقدمه مستلزم هیچ امر خلاف عقل یا نامعقولى نیست. بنابراین به نظر من این برهان صدق اعتقاد به وجود ضرورى را اثبات نمى‏كند، بلكه اثبات مى‏كند كه پذیرش این اعتقاد معقول است. (37)
سخن در مورد برهان وجودى را با این نكته به پایان مى‏بریم كه ، اگر برهان مذكور بى‏اعتبار باشد پس باید بسیارى از اندیشه‏هاى بزرگ با این فكر فریب خورده باشند از این جهت كه آنها به برهانى عقلا گریز ناپذیر اعتقاد دارند كه واقعا بى‏اعتبار است. و باید دلایلى براى این فریب خوردن وجود داشته باشد. مخالفین برهان وجودى، دلیل فریب‏خوردگى را در برهان، در چهار چوبهاى مختلف مطرح كرده‏اند كه در جاى خود قابل طرح و بحث مى‏باشد.
منابع:
1- ادواردز پل: مقاله خدا در فلسفه، دایرة‏المعارف، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى - چاپ آرین، تهران ، 21372- دكارت رنه: تاملات در فلسفه اولى، ترجمه دكتر احمد احمدى، چاپ اول، تهران 1361، چاپ مركز تولید و انتشارات مجتمع دانشگاهى ادبیات و علوم انسانى‏3- ژیلسون - اتین: نقد تفكر فلسفى غرب، انتشارات حكمت، چاپ سوم‏4- هیگ - جان: فلسفه دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى ، چاپ اول، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، سال 51372- هاسپرز جان: فلسفه دین، ترجمه گروه ترجمه و ویراستارى مركز مطالعات و تحقیقات اسلامى حوزه علمیه قم‏6- ال. گیسلر نورمن: فلسفه دین، ترجمه حمید رضا آیت اللهى، انتشارات حكمت ، چاپ اول ، 71375- پترسون مایكل، هاسكر ویلیام، رایشنباخ بروس ، بازینجر دیوید: عقل و اعتقاد دینى، ترجمه احمد نراقى و ابراهیم سلطانى، چاپ قیام، چاپ اول سال‏1376

پى‏نوشت‏ها:
*) Ontological argument
1) Oapriori Reasoning
2) posteriori Reasoning
3- ادواردز پل: دایرة المعارف، مقاله خدا در فلسفه، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى ، ص 35
4) قدیس آنسلم (آنسلم)، 1034-1109 م Anselm ، اسقف اعظم كانتربرى ، مجتهد مسیحى
5) رنه دكارت،1596-1650م، Descartes Rene ، فیلسوف و ریاضى دان فرانسوى
6 ) آر.ام. ایتون: گزیده‏هاى دكارت، ص‏33، (نقل از فلسفه دین ، نورمن، ال. گیسلر، ج اول ، ص 228، ترجمه حمیدرضا آیت اللهى ;زینسون، آتین: نقد تفكر فلسفى غرب ، ترجمه دكتر احمد احمدى ، ص 142)
7 ) گیسلر نورمن . ال: فلسفه دین، ترجمه حمید رضا آیت اللهى ، ص‏186
8 ) هیگ - جان: فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص‏46 و47
9 ) پروسلوگیوم (خطابه) proslogium
10) هیگ - جان: فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص‏46 و47
11) همان منبع
12) ال گیسلر - نورمن: فلسفه دین، ج 1، ص 188
13) همان منبع ، ص‏189
14) همان منبع ، ج 1، ص 190-191
15) پترسون مایكل، هاسكر - ویلیام، رایشنباخ بروس، بازینجر دیوید: عقل و اعتقاد دینى، ترجمه احمد نراقى، ابراهیم سلطانى، ص‏135-136
16) اشاره است‏به این عبارت از كتاب مقدس "احمق در دل خود مى‏گوید كه خدایى نیست" (كتاب مزامیر، مزمور چهاردهم.) كه آنسلم از منكر خدا با این واژه نام مى‏برد.
17) عقل و اعتقاد دینى ، ص‏136
18) همان منبع
19) همان، ص‏137
20) هیگ - جان: همان منبع ، ص‏49
21) ادواردز پل: دایرة المعارف، مقاله خدا در فلسفه ، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى ، ص‏46
22) رنه دكارت: تاملات در فلسفه اولى،ترجمه دكتر احمد احمدى ، ص 104-105
23) همان منبع ، ص 105-106
24) ال.گیسلر. نورمن: همان منبع ، ص 194
25) همان منبع
26) همان منبع ، ص 195
27) دكارت رنه: همان منبع ، ص‏76
28) ژیلسون اتین: نقد تفكر فلسفى غرب، ترجمه دكتراحمد احمدى ، ص 171.
29) ال،گیسلرنورمن: همان منبع ، ج 1، ص‏199-200
30) همان منبع
31) هیگ جان: همان منبع ، ص 51
32) هاسپرز جان: فلسفه دین، ترجمه و ویراستارى مركز مطالعات و تحقیقات اسلامى حوزه علمیه قم ، ص 25-26
33) ال. گیسلر نورمن: همان منبع، ص‏207
34) علاقه‏مندان مى‏توانند به منبع قبل و همچنین «فلسفه كانت‏» نوشته یوسف كرم، ترجمه محمدرضا محمدرضایى و سایر كتب فلسفه دین مراجعه نمایند.
35) عقل و اعتقاد دینى: همان منبع، ص 141
36) ALVIN PLANTINGA
37) همان منبع

 
 
 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود