مقاله ها
نویسنده : داود الهامى
بازدید : 418

یگانه پرستى و آیین زردشت
طبق بعضى از جملات اوستا،«اهورا مزدا» به بزرگى وعظمت توصیف شده است و نسبت‏به خدایان دیگر یك نوع برترى و بزرگى دارد (1) .این چند جمله هر چند صراحت در یگانه پرستى زردشت ندارد ولى به توحید از ثنویت نزدیكتر است. كسانى كه زردشت را موحد دانسته‏اند این جملات را دلیل قاطع و محكم بر مدعاى خود گرفته‏اند و تمام جمله‏ها و بندهایى را كه در اوستا در ثنویت و شرك صریح و روشن است، نادیده انگاشته‏اند; حتى در دو فقره از «گاتها» اهریمن در مقابل هرمز قرار گرفته و این دو فقره یسناى سوم فقره 4 و یسناى دهم فقره 2 مى‏باشد، بدین ترتیب‏«ثنویت‏» و دو خدایى در این فقرات از «گاتها» نیز به چشم مى‏خورد.

بنابراین هرگاه مجموع اوستا را در نظر بگیریم، در مرحله اول عقیده به تعدد خدایان مبنى بر طبیعت پرستى ناتورالیسم Natoralisme سپس ثنویت و دوگانه پرستى و در مرحله آخر یگانه پرستى به طور ضعیف و نامحسوس نمایان است.

لذا مى‏بینیم زردشتیان قبل از آمدن اسلام به ایران با مساله توحید هیچ‏گونه آشنایى نداشتند و بعد از اسلام نیز هر كجا با علما و دانشمندان اسلامى بحث مى‏كردند شدیدا از عقیده ثنوى خود دفاع مى‏نمودند. در جهان تا پیش از ترجمه اوستا، توحید مطلق و خالص با دین اسلام مترادف بود. اما پس از دوران نخست ترجمه‏هاى اوستا، زردشتیان هند و پس از آن زردشتیان ایران خواستند از این ویژگى اسلام سود جویند و خود را نخستین پیروان یكتاپرستى در جهان معرفى كنند. روحانیان زردشتى و كسانى كه دین دو هزار سال قبل ایران را در فكر خود مى‏پروراندند، در صدد برآمدند زردشت را در ردیف حضرت موسى، عیسى و محمدصلى الله علیه و آله و سلم قرار دهند و به دنبال این قبیل افكار كتابهاى چندى به فارسى انتشار پیدا كرد و از اینها آنچه به زمان ما نزدیكتر است كتاب «فروغ مزدیسنى‏» به قلم «كیخسرو شاهرخ كرمانى‏» و كتاب «ادبیات مزدیسنا و گاتها» به قلم ابراهیم پورداود است. نویسنده‏ى هر دو كتاب زردشت را در جرگه‏ى پیامبران دانسته و اهورا مزدا را با خداى متعال تطبیق كرده‏اند.

مؤلف كتاب تاریخ ادیان در این باره مى‏نویسد:

توضیح این نكته ضرورى به نظر مى‏رسد كه اخیرا نویسندگانى مبدا آیین زردشت را از بدو ظهورش، توحید به تمام معنى خوانده و ثنویت آن را یك امر ظاهرى بیش نشمرده‏اند و این ثنویت را فقط راهى براى حل (مساله‏ى شر) دانسته و چنین پنداشته‏اند كه تمام معتقدات آیین زردشت معاصر، همان است كه چند هزار سال پیش بوده است اگر صورت كنونى آیین زردشت را در نظر بگیریم و از كانون تطور و تطابق و تكامل مستثنى و بدورش تصور كنیم، قضاوتى كه درباره‏ى دین زردشت معاصر شده، به نظر خواهد رسید. ولى اگر در تاریخ آیین مزبور و تطور و تحولاتى كه در آن راه یافته است دقیق شویم این آیین را نیز از شمول قانون تطابق با محیط اجتماعى و مراجعه به عوامل دینى گذشته و معاصر و تاثر از آنها... مستثنى نخواهیم یافت، منتها حذف اساطیر و تصریح بعدى توحید در دین زردشت‏بیشتر معلول غلبه آیین اسلام و اهمیت مقام توحید در آن بود، نظرى به تاریخ ایران بعد از اسلام این حقیقت را بر ما روشن مى‏كند. (2)

ابراهیم پورداود براى این كه عقیده شخصى خود را با اوستا منطبق سازد و آن را در فكر خواننده رسوخ دهد در ترجمه فارسى اوستا راه خلافى رفته است! چنان كه مؤلف كتاب «تاریخ اجتماعى ایران باستان‏» تحت عنوان بى‏اعتبارى ترجمه‏هاى ابراهیم پورداود از اوستا مى‏نویسد:

پورداود در كتاب ادبیات مزدیسنا و در ترجمه گاتها و یسنا همه جا هرمز یا اهورا مزدا را خداوند یكتا نامیده و خدایان دیگر زردشت را از فرشتگان وى شمرده است و براى این كه چنین عقیده‏اى را با اوستا منطبق سازد لفظ «ایزد» ، «یزدان‏» و «بغ‏» را كه هر سه در زبان فارسى قدیم و جدید به معنى خداوند است در ترجمه‏هاى خودگاهى به لفظ «فرشته‏» تبدیل كرده، و گاهى معنى عبارات و واژه‏ها را چنان تغییر داده كه خواننده تحت تاثیر عقاید مترجم قرار مى‏گیرد و از توجه به اصل مطلب و مقصود زردشت‏باز مى‏ماند. سپس مى‏افزاید: در صفحه 29 جلد اول كتاب ادبیات مزدیسنا، چنین مى‏نویسد: پس از ظهور زردشت‏خداى یگانه به اهورا مزدا موسوم شده است. همچنین در صفحه 36 همان كتاب مى‏نویسد: زردشت‏به قوم خود گفت آنچه در بالا و پایین است جمله را یك آفریده، سازنده است و جز او كسى شایسته ستایش نیست و حال آن كه در كتاب زردشت و حتى در كتب زمان ساسانیان هیچ كجا هرمز به صفت واحد و یگانه توصیف نگشته و همچنین زردشت هیچ كجا قید ننموده كه (به جز اهورا مزدا كسى شایسته ستایش نیست) بلكه بر عكس آن به نام هر یك از خدایان زردشت ژست مخصوصى در ستایش و نیایش تنظیم یافته است و اكثر جزوات اوستا مشتمل بر این نیایشها و ستایشها مى‏باشد». (3)

پورداود براى این كه اهورا مزدا را خداى یگانه معرفى كند در اوستا هر كجا از خدایان دیگر زردشت‏با لفظ «یزدان‏» و «ایزد» یاد شده و شاید این لفظ بیش از یكصد مورد در اوستا تكرار شده است همه را به «فرشته‏» معنى كرده است در صورتى كه این واژه در زبان فارسى كنونى و یا در پهلوى ساسانى و زبان اصلى اوستا در ردیف بغ Baqha به معنى خداوند استعمال شده است لذا دار مستتر Dasmestatr دانشمند فرانسوى این دو لفظ را همه جا به واژه Dtev و خداوند ترجمه كرده است (4) حتى خود پورداود نیز در دیباچه كتاب به جاى بسم الله جمله به نام یزدان بخشنده بكار برده است و «یزدان‏» را به معنى خدا گرفته است.

روى این دلیل و دلایل دیگرى كه در محل خود ذكر شده است (5) ترجمه‏هاى فارسى نامبرده، از جزوات پراكنده خود اوستا، بى‏اعتبارتر است و محققان از مراجعه به آنها نمى‏توانند عقاید زردشت را به دست آورند. زیرا در این ترجمه‏ها علاوه بر این كه حقیقت افكار زردشت و دین ایران باستان منعكس نشده ، خود این ترجمه‏ها و تفسیرها باعث تحریف اوستا هم شده است متاسفانه اخیرا عده‏اى از استادان و دانشجویان تحت تاثیر افكار خاص او قرار گرفته و ترجمه‏هاى او را مدرك قرار داده‏اند كه دور از واقعیت است .

بدین جهت مؤلف تاریخ اجتماعى ایران باستان، بعد از آن كه نمونه‏هاى زیادى از اشتباهات پورداود را در ترجمه‏هاى اوستا یادآورى نموده، نوشته است:

این قبیل اشتباهات و خطاهاى وى به قدرى كثیر و متعدد است كه ذكر همه آنها از گنجایش كتاب ما بیرون مى‏باشد. منظور پورداود در این ترجمه‏ها این بود كه مندرجات اوستا را در نظر خوانندگان فارسى زبان با عقاید شخصى خود منطبق سازد و یك اوستاى نوبنیاد و نوظهور و غیر واقعى به محققان ایرانى عرضه بدارد و راهى را كه امثال آنكتیل دو پرون و دیگر دانشمندان غیر ایرانى در توسعه فرهنگ و ادبیات فارسى پیموده‏اند در نظر محققان یا دانشجویان ایرانى معكوس و وارونه جلوه دهد.

پورداود در ترجمه‏هاى فارسى از قاعده‏ى اصلى ترجمه منحرف شده و به هیچ یك از خوانندگان و محققان فارسى زبان مجال نداده كه در تفسیر كتاب زردشت همت گمارند و عقیده‏اى غیر از آنچه وى راجع به زردشت‏بیان داشته، اتخاذ كنند و این امر سبب شده كه تاكنون محققان و اوستا شناسان ایرانى در صدد انتقاد از گفته‏هاى پورداود و یا در صدد تفسیر و تحقیق در فلسفه و افكار زردشت‏برنیامده‏اند. (6)

حال باید دید چه باعث‏شد كه پورداود اقدام به چنین ترجمه‏هایى كرده است روحانیان متعصب زردشتى بعد از ترجمه‏هاى اوستا به زبانهاى اروپایى با وضعى مواجه شدند كه بر خلاف میل و عقاید دینى آنان بود با این كه به هیچ‏وجه حاضر نمى‏شدند كه كتابهاى دینى خود را در دسترس دیگران قرار بدهند با این حال از یك طرف ملاحظه نمودند جزوات اوستا به دست دانشمندان غربى افتاده و ترجمه‏ى این جزوات نیز همه جا به زبانهاى اروپایى منتشر شده است و از طرف دیگر در این ترجمه‏ها زردشت را همه جا پیرو خدایان متعدد معرفى كرده‏اند و این امر سبب مى‏شد از جماعت زردشتیان روز به روز كاسته شود و یا حتى جوانان پارسى نیز دین كهن خود را ترك گویند از این جهت در صدد برآمدند از خود عكس‏العملى در برابر ترجمه‏هاى اروپایى اوستا نشان دهند و این واكنش و عكس العمل را انجمن زردشتیان بمبئى به عهده گرفت از یك طرف مجله مزدائیسم را در پاریس تاسیس نمودند و از طرف دیگر هیاتى به تهران اعزام داشت و این هیات در مراجعت، خود پورداود را كه در آن زمان در حدود سى سال داشت‏به هندوستان دعوت نمودند و او نیز روى جهاتى این دعوت را با كمال میل پذیرفت و مدت دو سال در هندوستان ماندگار شد. آنها ترجمه‏هاى فارسى اوستاى دست‏خورده را با نام وى در بمبئى چاپ و در تهران انتشار دادند و این جریان را خود پورداود در دیباچه كتاب خود به تفصیل بیان نموده وحتى پشت جلد كتابها قید شده كه به نفقه اوقاف پشوتن ماركر فارسى به چاپ رسیده است.

تردیدى نیست كه روحانیان زردشتى در انتشار این ترجمه‏ها و در تحمل مصارف سنگین آنها جز تبلیغات دین خود و لو به حالت تحریف شده، منظور دیگرى نداشتند و پورداود نیز در این ترجمه‏ها از ابتداى امر آلت دست‏بوده و بس. اما وى از این اقدام ناپسند خود نتایج ثانوى نیز به دست آورد و آن این كه در دانشگاه تهران به سمت استادى در رشته اوستا شناسى منصوب گردید. (7)

خلاصه كسى كه بخواهد واقعا عقاید زردشت را به دست آورد باید ترجمه‏ها و تفسیرهاى ناقص و نارسا ومخدوش ابراهیم پورداود و آنان را كه از او تقلید كوركورانه كرده‏اند كنار بگذارد تا به واقعیت زردشت و آیین مزدیسنى پى ببرد.

آیا اهریمن همان شیطان است؟
در اینجا باید این نكته توضیح داده شود كه آیا اهریمن در آیین زردشتى با شیطان در دین اسلام فرقى ندارد؟ بعضى از محققان ایرانى مى‏كوشند معتقدات خودشان را راجع به آیین زردشت‏با افكار اسلامى تعبیر و تفسیر كنند از آن جمله اهریمن و دیوها را كه در جزوات اوستا یاد شده با شیطان و شیاطین تطبیق مى‏نمایند و اهریمن را با شیطان یكسان مى‏شمارند و مى‏گویند اگر اهریمن را مخلوق اهورا مزدا بدانیم آن وقت اهریمن زردشتیان مساوى مى‏شود با شیطان كه از نظر اسلام مخلوق خدا و عامل بدیهاست، همچنان كه اهورا مزداى زردشتى را با الله مسلمانان تطبیق مى‏كنند.

ولى این عقیده مسلما درست نیست و شیطان و ابلیس در دین اسلام با اهریمن تفاوت دارد همانطور كه الله اسلام با اهورا مزدا متفاوت مى‏باشد زیرا:

اولا: شیطان در اسلام مخلوق خداست ولى اهریمن در آیین زردشت‏خود آفریده و خودساخته و بى‏نیاز از اهورا مزداست.

ثانیا: در اسلام خلقت موجودى به شیطان نسبت داده نمى‏شود و اساسا شیطان قوه خلاقه ندارد و چیزى را نمى‏تواند خلق نماید از نظر اسلام همه اشیا با دست قدرت خداوند به وجود آمده است و هر چه هم آفریده، خوب و نیك آفریده است، قلمرو عالیت‏شیطان این است كه فقط مى‏تواند در دل انسان وسوسه كند و او را به گناه تشویق كند شیطان بیش از حد دعوت كردن به كارهاى زشت، قدرتى بر انسان ندارد.

«وما كان لى علیكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لى‏». (8)

در صورتى كه اهریمن در اوستا به صفت آفریننده متصف شده و مى‏تواند علاوه بر دیوها و پریان نامرئى، جانداران محسوس و مرئى از قبیل: وزغ، مورچه، مار، عنكبوت، حشرات و گرگ را خلق كند و بیمارى و آفت از قبیل: سیل، زلزله، طوفان و باد خطرناك پدید آورد.

ثالثا: اهریمن همه جا با خداى زردشت رقابت مى‏كند چنان كه در فصل اول وندیداد اوستا نقل شده كه خداوند زردشت وقتى براى سكونت اقوام ایرانى شهرها و كشورها آفرید اهریمن بر ضد وى قیام كرد و در هر كدام یك مخلوق زشت و بدكار پدید آورد«آریاویچ‏» مسكن اولیه این اقوام بسیار با نزهت‏بود و در آنجا بیمارى و دروغ هیچكدام وجود نداشت. اهریمن بر ضد آن سرماى سخت و مار بزرگ خلق كرد. وقتى سرزمین سعد خلق شد آفت ملخ در آن پدید آمد، همچنین در آفرینش مرو، بلخ، رى، پارت، گرگان و دیگر كشورهاى ایرانى نشین در هر كدام یك مخلوق دیو آفریده پدید آمد و اسباب زحمت ایرانیان را فراهم نمود اما شیطان در مقابل خداوند متعال عاجز و ناتوان است.

رابعا: مرگ و سرما و زمستان در دین زردشت مخلوق اهریمن است. اما در دین اسلام خالق مرگ هم خداست‏«الذى خلق الموت والحیاة لیبلوكم ایكم احسن عملا...» (9) و سرما در زمستان نیز حادثه‏ى سودمند و مفیدى مى‏باشد از اینجا كاملا مى‏توان فهمید كه اندیشه مخلوقات بد و ناشایست و این كه نظام آفرینش ناقص است‏به هیچ‏وجه در اندیشه قرآنى راه ندارد.

در اینجا تذكر این نكته بسیار لازم است كه گاهى در ترجمه‏هاى فارسى آیات قرآن و یا احادیث كلمه «شیطان‏» به «دیو» و یا «اهریمن‏» ترجمه مى‏شود البته به طور مسلم این ترجمه صحیح نیست، زیرا كلمه شیطان و ابلیس معادل فارسى ندارند وباید عین كلمه آورده شود. دیو یا اهریمن به مفهوم حقیقى از نظر قرآن وجود خارجى ندارد و كاملا با مفهوم شیطان و ابلیس كه در قرآن آمده، مغایرت دارد.

اهورا مزدا با الله قابل تطبیق نیست
كسانى كه زردشت را یگانه پرست مى‏دانند مى‏كوشند اهورا مزدا را با الله تطبیق كنند ولى از این نكته غافلند كه به هیچ‏وجه نمى‏توان اهورا مزدا را مساوى با الله دانست; زیرا خدایى كه اسلام معرفى مى‏كند و مردم را به سوى او فرا مى‏خواند «رب العالمین‏» یعنى پروردگار و آفریننده و صاحب اختیار همه جهانیان است‏خداى اسلام، واحد، ابدى و براى همه ملتها و جهانیان است و تنها خداى آسمانى و یا زمینى متعلق به ملت‏سامى، یا مردم آریایى و یا نژادهاى دیگر نیست در صورتى كه زردشتیان غیر از اهورا مزدا به خدایان متعدد معتقدند و براى هر كارى خدایى و براى هر مقامى ربى قایلند و اهورا مزدا و خدایان دیگر اوستایى كه سمت‏یاورى آن را دارند، مخصوص مردم آریاست و لذا وقتى ایران با یونان مى‏جنگید«زئوس‏» خداى خدایان یونان با اهورا مزدا با هم در آسمان جنگ مى‏كردند و علاوه بر این، ثنویت و دوگانه‏پرستى زردشتیان از همه معروفتر است. اهورا مزدا را خداى خیر و اهریمن را خداى شر مى‏دانند در صورتى كه از نظر اسلام خدا یكى است و شریكى ندارد یعنى چیزى یا كسى دركارها با او همكارى ندارد. از نظر اسلام خدا به همه چیز تسلط و حاكمیت و احاطه دارد و فوق همه است و محكوم و محدود موجودات عالم نیست.

ولى به عقیده زردشتیان اهورا مزدا سالها با دشمن خود اهریمن زد وخورد داشت وبالاخره اهورا مزدا نتوانست دشمن را از خود دفع كند وجنگ همچنان شعله‏ور بود و چون جنگ طولانى شد فرشتگان میانجیگرى كردند و اعلان آتش دادند و پیمان متاركه جنگ بستند به این ترتیب كه اهورامزدا، عالم را مدت هفت هزار سال به شیطان واگذار كند و به او حكومت مطلقه بدهد تا بر حسب میل و اراده‏ى خود آنچه مى‏خواهد بكند وپس از این مدت اهریمن را بكشد و چون این قرارداد به امضا رسید و طرفین تعهد كردند كه نسبت‏به عهد خود وفادار باشند، فرشتگان شمشیرهاى هر دو را گرفتند و در ذیل عهدنامه اضافه كردند كه هر كدام از طرفین خلاف عهد عمل كند با شمشیر خودش كشته خواهد شد (10) ; بدین ترتیب اهورا مزدا محكوم موجودات دیگر است.

خدایى كه اسلام معرفى مى‏كند مادى نیست و جسم ندارد و هیچ‏گاه نه در این جهان و نه در آخرت به صورت انسان یا موجود دیگرى در نمى‏آید و نیز نمى‏توان خدا را با چشم دید و نه او را مجسم ساخت. ولى اهورا مزدا مادى است و شكل و شمایل دارد و لذا مجسمه‏اش همه جا دیده مى‏شود. در نقشهایى كه از دوره ساسانى در نقش رجب و نقش رستم و طاق بستان مانده، اهورا مزدا تاج سلطنت را به اردشیر یا شاهپور یا خسرو عطا مى‏كند و این نشان مى‏دهد كه مؤبدان زردشتى از اهورامزدا بتى ساخته‏اند. كریستن سن، نقش رستم را این چنین شرح مى‏دهد:

«اهورمزدا تاجى كنگره دار بر سر نهاده است و گیسوان مجعدش از بالاى سر و میان تاج پیداست. حلقه‏هاى گیسو و ریش دراز و مربع او هیئتى بسیار عتیق دارد لكن از حیث لباس چندان با شاه متفاوت نیست او نیز نوارهاى چین خورده دارد كه از تاجش آویخته است، زین و برگ اسبان (اسباهورامزدا و اسب شاه) یكسان است فقط لوحى كه در قسمت مقدس زین شاه نهاده‏اند، منقش به سر شیران برجسته است اما زین اسب اهورامزدا داراى نقش گل است‏». (11)

در زمان ما روى تابلو بسیارى از مؤسسات زردشتى نقش اهورامزدا با همان ریش و عصا ویال و كوپال به عنوان یك آرم ملى به چشم مى‏خورد و این خیلى عجیب است زردشتیان از یك طرف خود را موحد قلمداد مى‏كنند و اهورا مزدا را همان الله مسلمانان كه به تعبیر قرآن «لا تدركه الابصار وهو یدرك الابصار و هو اللطیف الخبیر» (12) :«او را هیچ چشمى درك نمى‏كند و حال این كه او بینندگان را مشاهده مى‏كند و او نامرئى و به همه آگاه است‏» معرفى مى‏كند و از طرف دیگر شكل و شمایل برایش مى‏كشند و تاج و ریش و عصا برایش مى‏سازند و او را به صورت یك بت نمایش مى‏دهند. به قول استاد شهید مطهرى: «حقیقتا مایه شرمسارى ایران و ایرانیان است كه با این كه چهارده قرن است‏به عالى‏ترین مفاهیم توحیدى نایل شده‏اند و نغزترین گفتارها را به نثر و نظم در این زمینه انشا كرده‏اند، خداى مجسم و شاخ و بالدار برایش بكشند و بعد هم اصرار كنند كه این را به عنوان یك آرم ملى بپذیر. اگر این بت پرستى نیست پس بت پرستى در دنیا معنى ندارد». (13)

دلیل دیگر بر این كه اهورا مزدا با «الله‏» قابل تطبیق نیست، این است كه ایرانیان زردشتى كه مسلمان شدند و خواستند تعبیرات اسلامى را به فارسى برگردانند هرگز كلمه «الله‏» را به كلمه «اهورا مزدا » ترجمه نكردند و چون اهورا مزدا در میان زردشتیان مفهوم پستى داشت آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را معادل كلمه «الله‏» قرار دهند بلكه كلمه «الله‏»را به كلمه «خدا» ترجمه كردند كه مخفف «خود آى‏» است‏یعنى «ناآفریده‏» هر چند این كلمه نیز از حیث لغت نمى‏تواند مفهوم لفظ «الله‏» را دربرداشته باشد ولى به مرور زمان طورى شده است كه مردم از لفظ «خدا» همان مفهوم «الله‏»را مى‏فهمند یعنى همان مفهومى را كه عربى‏زبانان از لفظ جلاله «الله‏»استفاده مى‏كنند همان مفهوم را فارسى زبانان از لفظ خدا مى‏فهمند.

این تذكر نیز قابل توجه است كه بعضیها در ترجمه‏هاى فارسى قرآن و احادیث لفظ جلاله «الله‏» را به كلمات «ایزد» و «یزدان‏» ترجمه كرده‏اند ولى به طور مسلم این ترجمه ترجمه دقیقى نیست; زیرا این دو لفظ مغایر مفهوم لفظ «الله‏» است ایزد و یزدان همان خدایان كوچك اوستایى هستند كه حتى پورداود آنها را در ترجمه اوستا، به فرشته ترجمه كرده است.

عقاید و تعالیم خرافى زردشت
مسایلى را كه مربوط به گذشته و موقعیت و محیط دیگر است‏با بینش امروز نباید دید، بلكه باید هر چیز را در همان محیط و با بینش زمانش دید و تجزیه و تحلیل كرد. عقاید و تعالیم زردشت را خوب است قبل از تاثیر اسلام در زمان ساسانیان مطالعه كنیم در موقعى كه كیش زردشتى در اوج اعتلا و نهایت موقعیت‏بود. عقاید آریایى قبل از زمان ساسانیان هر چه بوده، روشن نیست ولى احدى از مورخان و محققان انكار ندارند كه عقاید و تعالیم زردشت در دوره ساسانیان به پستى و انحطاط گرایید و تعالیم او به افكارى زشت و پست و سست تبدیل شد و هزاران خرافه و پیرایه در این دوره به كیش زردشت‏بستند.

«دومزیل‏» ایرانشناس معروف تحت عنوان «رفورم زردشت‏» مى‏نویسد: «به راستى كه افكار و تعالیم زردشت‏بسیار پیشرو و شجاعانه بوده است ولى پس از درگذشت وى آنچه كه امروز به نام آیین زردشتى نامیده مى‏شود به سرنوشت ادیان و مذاهب دیگر گرفتار آمده; ساده‏تر بگوییم تعالیم اوستا تحت تاثیر سنن جارى و احتیاجات زندگى و تمایلات مؤمنین تغییر صورت داده، نوعى از شرك جاى (توحید) را گرفت و ملائكه مقربین با خداى بزرگ كوس همطرازى زدند ذبح و قربانى با مراسم شگفت آورى پاى به عرصه نهاد و اخلاقیات جاى خود را به بررسى امور وجدانى بازگذاشت‏». (14)

یكى از مفاهیم مذهبى در دوره ساسانى كه ظاهرا مولود سیاست‏ساسانى است «فرایزدى‏» است در این باره دكتر معین مى‏نویسد: طبق مندرجات اوستا «فره‏» را به صورت مرغ و ارغن (عقاب و شاهین) تصور مى‏كردند. جمشید پس از آن كه به سخن دروغ و ناروا پرداخت فر (پادشاهى) از او آشكار به پیكر مرغى به در رفت...در كارنامه اردشیر بابكان «فر» به صورت «بره‏» معرفى شده است. (15)

دكتر معین سپس داستان گریز اردشیر و كنیزك و تعقیب اردوان آن دو را چنین نقل مى‏كند: « اردوان از هر كس سراغ آنها را مى‏گرفت جواب مى‏دادند آنها را در فلان نقطه دیدیم كه به سرعت مى‏رفتند و یك «بره‏» نیز پشت‏سر آنها در حركت‏بود اردوان از موضوع «بره‏» در شگفت مى‏شود واز دستور (روحانى زردشتى) مى‏پرسد اوجواب مى‏دهد كه آن «فره خدایى‏»(پادشاهى) است كه هنوز بهش نرسیده بیاید كه بوپسوباریم (بتازیم؟ بشتابیم؟ ) شاید كه آن فربهش رسد شاییم گرفتن‏». (16)

زردشت هر یك از ستاره‏ها را موجودى مینوى و جاندار و صاحب عقل وتدبیر پنداشت. (17) در برخى از تعلیمات زردشت (اهورا مزدا) مافوق همه موجودات است ولى از طرف دیگر طبقه‏اى پیدا مى‏شوند كه با استناد به برخى از تعبیرات اوستا خود «اهورا مزدا»و همچنین «اهریمن‏» را مخلوق موجودى دیگر به نام «زروان‏» (دهر، زمان لا یتناهى) مى‏دانند و چنین افسانه مى‏سازند كه: «زروان خداى اصیل قدیم، قربانیها كرد شاید فرزندى بیابد و او را اهور مزد بنامد، بعد از هزار سال قربانى دادن از مؤثرترین قربانیهاى خود به شك افتاد، عاقبت دو پسر در بطن او مؤثر شد، یكى اهورمزد كه قربانى‏ها به نام او كرده بود، دیگر اهریمن كه زاده شك و تردید او بود، زروان وعده پادشاهى عالم را به كسى داد كه اول به حضور او بیاید. پس اهریمن پیكر پدر خویش را بشكافت و در مقابل او ظاهر شد. زروان پرسید كیستى؟ اهریمن در پاسخ گفت: «منم پسر تو» زروان گفت: پسر من معطر و نورانى است و تو متعفن و ظلمانى هستى، در این اثنا اهورمزد با پیكرى معطر و نورانى پدیدار شد زروان او را به فرزندى شناخت و به او گفت تا امروز من از براى تو قربانى كرده‏ام، از این پس تو باید براى من قربانى كنى‏». (18)

كتاب «وندیداد» كه یك جزء از پنج جزء اوستاى ساسانى است، سالمترین قسمت اوستاست كه محتواى آن شامل بیست و دو فصل و درباره فقه و شرایع و طهارت در آیین زردشتى است. البته از مطالعه در مطالب «وندیداد» حقیقت آیین زردشت و افكار و عقاید وى به خوبى روشن مى‏شود. قسمتى از این كتاب مشتمل بر افسون و دعا براى دربند كردن «دیوها» است; معنى كلمه «وندیداد» یا «وندیودات‏» (ضد دیو) است . محتویات این كتاب ماهیت دین زردشت را نشان مى‏دهد و چون این قسمت از اوستا بیش از هر قسمت دیگر آمیخته با خرافات است لذا انجمن زردشتیان این قسمت را به فراموشى سپرده‏اند و چون پورداود نیز به این جهت توجه داشت در كتاب خود وعده داده كه قریبا ترجمه «وندیداد» را منتشر خواهد كرد ولى او هرگزبه وعده خود وفا نكرد. (19) محقق ایرانشناس «كریستن سن‏» شرح مبسوطى در باره عقاید و آداب زردشتى داده، در فصل دوم كتاب خویش مى‏نویسد: «روحانیون در روابط خود با جامعه وظایف متعدد و مختلف داشته‏اند از قبیل اجراى احكام طهارت و اصغاى اعترافات گناهكاران و عفو و بخشایش آنان و تعیین میزان كفارات و جرایم و انجام دادن تشریفات عادى هنگام ولادت و بستن كستیك (كمربند مقدس) و عروسى و تشییع جنازه و اعیاد مذهبى و... روزى چهار بار بایستى آفتاب را ستایش و آب و ماه را نیایش نمود. هنگام خواب و برخاستن و شستشو و بستن كمربند و خوردن غذا و قضاى حاجت و زدن عطسه و چیدن ناخن و گیسو و افروختن چراغ و امثال آن بایستى هر كسى دعاى مخصوصى تلاوت كند، آتش اجاق هرگز نبایستى خاموش شود و نور آفتاب نبایستى بر آتش بتابد و آب با آتش نبایستى ملاقات نماید و ظروف فلزى نبایستى زنگ بزند زیرا كه فلزات مقدس بودند، اشخاصى كه به جسد میت و بدن زن حائض یا زنى كه تازه وضع حمل كرده مخصوصا اگر طفل مرده از او به وجود آمده باشد دست مى‏زدند بایستى در حق آن تشریفاتى اجرا كنند كه بسى خستگى آور و پر زحمت‏بود. «ارداى ویراز» كه از اولیاى دین زردشتى است هنگام مشاهده‏ى جهنم در میان معذبین مثل قاتل و لواط و كافر و جانى ، افرادى را هم دید كه به سبب استحمام در آب گرم و آلودن آتش و آب به اشیاى پلید و سخن گفتن در حین تناول طعام و گریستن بر اموات و راه رفتن بدون كفش، در ردیف سایر گناهكاران، معذب بودند». (20)

كریستن سن در جاى دیگر مى‏نویسد: «نصوص متعدده اوستا ثابت مى‏كند كه پرستش عناصر طبیعى از اصول دیانت زردشتى بوده چنان كه مى‏دانیم زردشتیان كمال مواظبت را مراعى مى‏داشته‏اند كه آب و آتش و خاك را آلوده نكنند مؤلفان خارجى هم این مطلب را تایید كرده‏اند».

«آگاتیاس‏» مى‏گوید: «ایرانیان احترام آب را بیش از هر چیز واجب مى‏شمردند چنان كه حتى صورت خود را در آب نمى‏شسته و جز براى آشامیدن و آب دادن به نباتات به این عنصر مقدس دست نمى‏زدند در كتاب وندیداد شرح مبسوطى راجع به آب و تاثیر آن در تطهیر مندرج است فقط چیزى كه در تطهیر مؤثرتر از آب محسوب مى‏شود بول گاو است‏». (21)

یكى دیگر از احكامى كه در اوستا سخت روى آن تكیه شده است ممنوعیت دفن مردگان و آلوده كردن خاك است. به این موضوع در كتاب «وندیداد» بیش از هر موضوع دیگر اصرار و تاكید شده است زردشتیان تا این اواخر به این دستور عمل مى‏كردند كالبد مردگان خود را در بالاى برجى (برج خاموشان) یا در «دخمه‏» نهاده طعمه طیور مى‏ساختند. (22) ولى از نیم قرن پیش به این طرف دولتهاى هند و ایران به جهت‏حفظ بهداشت عمومى و در اثر بیدارى و روشنفكر شدن خود زردشتیان به تدریج این كار ممنوع شد به طورى كه معروف است هنوز در یزد آثار این برجها باقى است. به نوشته‏ى دكتر معین : «در آیین مزدایى بسیارى از معتقدات دینى بودایى هندى منعكس است عامل اساسى در اینجا آتش است، آتش در محراب زبانه مى‏كشد و با هدایاى دایمى از خاموشى آن جلوگیرى مى‏شود... با این حال شیوه‏ى نیایش در دین ایرانى بیشتر آشكار است رست‏به همین دلیل از سوزاندن و دفن مردگان خوددارى مى‏شود، زیرا عقیده بر آن است كه نقش مردگان آتش و زمین را كه پاكیزه‏اند ملوث خواهد ساخت از این رو بعضى مردگان را به دشتها برده و طى تشریفات خاصى در هواى آزاد قرار مى‏دهند. (23)

كریستن سن مى‏گوید: «آگاتیاس‏» صریحا اظهار مى‏دارد كه به دخمه نهادن مردگان از عادات ایرانیان عهد ساسانى است. در داستان مغضوب شدن «سیاوش‏» در دربار قباد مى‏نویسد:«از جمله ایرادهاى مهمى كه انجمن بزرگ(محكمه‏ى عالى به ریاست مؤبد مؤبدان) به اوگرفت این بود كه «سیاوش‏» نمى‏خواسته است موافق عادات جاریه زندگى كند و تاسیسات ایرانى را محفوظ نگهدارد، خدایان جدید مى‏پرستیده و زن خود را كه تازه بدرود حیات گفته بود، دفن كرده است‏بر خلاف آیین زردشتى كه مقرر مى‏دارد اموات را در دخمه بگذارند تا مرغان شكارى آنها را بخورند». (24)

زردشتیان معتقدند كه عمر عالم 12 هزار سال است 9 هزار سال پیش از زردشت و 3 هزار سال بعد از زردشت كه بنا به نظر آنان فقط چهار صد سال به پایان عالم مانده است. (25)

یكى دیگر از عادات نكوهیده زردشتیان، ازدواج با محارم است. كریستن سن مى‏نویسد: یكى از مقررات خاصه فقه ساسانى «ازدواج ابدال‏» است كه نویسنده‏ى نامه تنسر به شرح آن پرداخته است. در ترجمه فارسى این نامه ذكر این قسم مزاوجت را به اختصار مى‏بینیم و تفصیل آن در كتاب «الهند» بیرونى است:... اگر مردى بمیرد و پسرى نداشته باشد باید دید اگر زنى دارد او را به نزدیكترین خویشاوندان متوفى بدهند و اگر زن ندارد دختر یا نزدیكترین بستگان او را با نزدیكترین خویشان باید نكاح ببندند ولى اگر هیچ زنى از بستگان او موجود نباشد از مال شخصى متوفى باید زنى را جهیزیه داده به یكى از مردان خویشاوند متوفى بدهند پسرى كه از این ازدواج حاصل مى‏شود فرزند آن میت محسوب مى‏شود، كسى كه از اداى این تكلیف سرباز زند سبب قتل نفوس بى‏شمار شده است زیرا كه نسل میت را قطع و نام او را تا آخر دنیا خاموش نموده است. (26)

چون این عمل بر خلاف طبع انسان بوده براى تشویق مردم به این عمل، در منابع اصیل زردشتیان ازدواج با محارم عبادت به شمار رفته وبا وعده‏ى ثواب و اجر و آثار عالى تشویق شده است از قبیل این كه ازدواج بین خواهر و برادر با فر ایزدى روشن مى‏شود و دیوان را دور مى‏كند و گناهان كبیره را محو مى‏نماید. (27)

در كتاب «ارداى ویرافنامه‏» كه آن را به «نیك شاپور» از دانشمندان زمان خسرو اول «نوشین روان‏» نسبت داده‏اند و شرحى از معراج روح زردشتى است، چنین آمده است كه در آسمان دوم روانهاى كسانى را دیده است كه «خوتیك دین‏» (ازدواج با محارم) كرده بودند و تا جاویدان آمرزیده شده بودند و در دورترین جاهاى دوزخ روان زنى را گرفتار عذاب جاویدانى دیده، زیرا كه «خوتیك دین‏» را به هم زده است، سرانجام گفته است «ویراف‏» كه روان وى به معراج رفته هفت تن از خواهران خود به همسرى برگزیده است. در كتاب سوم «دینكرت‏»در این زمینه اصطلاحات دیگرى به كار رفته از آن جمله اصطلاح «نزد پیوند» است كه به معنى پیوند با نزدیكان باشد و در این زمینه به پیوند پدر با دختر و برادر با خواهر اشاره كرده است.

«نوساى یرزمهر» از روحانیان زردشتى كه این قسمت از «دینكرت‏» را تفسیر كرده منافع زیادى بر این گونه زناشویى آورده و گفته است كه گناهان جانكاه را جبران مى‏كند (28) «بطریق مادیها» در كتاب «حقوق سریانى‏» نوشته است: عدالت‏خاصه پرستندگان اهورا مزدا به نحوى جارى مى‏شود كه مرد مجاز است‏با مادر و دختر و خواهر خود مزاوجت كند. (29)

این عمل به قدرى زشت است كه حتى در عصر حاضر خود زردشتیان نیز به شناعت آن پى برده‏اند و از اصل، آن را به عنوان یك سنت زردشتى انكار كرده و در صدد برآمده‏اند براى كلمه «خوتیك‏» تاویل و توجیهى بسازند. كریستن سن مى‏گوید:

«با وجود اسناد معتبرى كه در منابع زردشتى و كتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده مى‏شود، كوششى كه بعضى از پارسیان جدید براى انكار این عمل، یعنى وصلت‏با اقارب مى‏كنند، بى‏اساس و سبكسرانه است. (30)

سعید نفیسى مى‏نویسد: چیزى كه از اسناد آن زمان حتما به دست مى‏آید و با همه هیاهوى جاهلانه كه اخیرا كرده‏اند از بدیهیات مسلم تمدن آن زمان است، این است كه نكاح نزدیكان و محارم و زناشویى در میان اقارب درجه اول حتما معمول بوده است. (31)

آنگاه «نفیسى‏» نصوصى را كه در كتب زردشتیان از قبیل دینكرت آمده است و تصریحاتى كه نویسندگان اسلامى از قبیل : مسعودى، ابوحیان توحیدى، و ابوعلى بن مسكویه كرده‏اند مى‏آورد و سپس به داستان ازدواج قباد با دختر یا خواهرزاده خود و ازدواج بهرام چوبین با خواهر خویش و ازدواج مهران گشتسب كه بعدا مسیحى شد، با خواهر خود، اشاره كرده است.

مشیرالدوله در كتاب ایران باستان از یكى از مورخان قدیم یونانى درباره هخامنشیان نقل مى‏كند كه اینها (مغ‏ها) موافق عاداتشان حتى مادرانشان را ازدواج مى‏كنند. (32)

یعقوبى مورخ معتبر قرن سوم هجرى كه خود ایرانى است نیز مى‏گوید: ایرانیان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج مى‏كردند و این كار را نوعى صله رحم و عبادت مى‏دانستند. (33)

كریستن سن درباره عیسویان ایران مى‏گوید: آنها نیز به تقلید زردشتیان برخلاف قوانین مذهبى خود به مزاوجت‏با اقارب عادت كرده بودند. «ماربها» كه در سال 540 میلادى جاثلیق عیسویان شده بود بر ضد این امر كه خلاف شرع نصارى بود كوشش فوق‏العاده كرد. (34) البته از نظر تاریخ مسلم است كه ازدواج با محارم در میان زردشتیان كاملا رایج و معمول بوده است‏به همین جهت این موضوع درحضور ائمه اطهار مورد بحث و پرستش واقع مى‏شده است و فقهاى اسلام اعم از ایرانى و غیر ایرانى در ابواب مختلف این بحث را به عنوان این كه در خارج مصداق دارد طرح و بحث كرده‏اند.

خلاصه، به طور مسلم چنین سنتى زشت در میان زردشتیان بوده و انكار آن از قبیل انكار بدیهیات است ولى زردشتیان كه دائما كارشان حك و اصلاح اصول و فروع دین خود، مى‏باشد، ناچار شده‏اند این سنت را مانند خیلى از تعالیم دیگر از اصل منكر شوند، غافل از این كه آن قدر اسناد و مدارك در این باره وجود دارد كه ابدا قابل انكار نیست.

یكى از محققان غرب مى‏نویسد: «در روایات زرتشتى آمده كه نوشیدن شاش گاو كه به آب زرین نامیده مى‏شود، به انسان جلال و شكوه آسمانى مى‏بخشد و درون انسان را چون خورشید درخشان و پاك مى‏سازد و این مایع مقدس حیات واقعى دین است. نیرنگ در بین زردشتیان مایع مقدسى بود كه براى راندن دیوان، غلبه بر شیطان، راندن ارواح شریر از بدن جن زده و دفع امراض... به كار مى‏رفت و با دعا خوانى و ذكر اوراد و فرمولهاى خاصى همراهى مى‏شد». (35)


پى‏نوشت‏ها:
1. یسنا:28/5 29/4 بند ششم، بند یازدهم، بند شانزدهم ، یسنا:27/2 جملات دیگرى هم به همین سیاق در قسمت گاتها مى‏توان یافت.

2. تاریخ ادیان ، ص 274، دكتر على اكبر ترابى.

3. تاریخ اجتماعى ایران باستان، ص 359.

4. رجوع شود به كتاب دار مستتر:2/30.

5. تاریخ اجتماعى ایران باستان، ص 394 415.

6. همان مدرك، ص 415.

7. به دیباچه مجموعه قوانین زردشت، یا وندیداد اوستا به قلم دار مستتر مراجعه شود.

8. ابراهیم/21.

9. ملك/2.

10. مراجعه شود به كتاب چهارده مقاله سهروردى، ص 139، ترجمه سید محمد باقر سبزوارى و كتاب تبصرة العوام در باب مقالات مجوس.

11. ایران در زمان ساسانیان، ص 112 و ایضا رجوع شود به صفحات 110 و 257 و481 راجع به شمایل خدا در نقش رجب و رستم و شمایل خدا در طاق بستان.

12. انعام/103.

13. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 263.

14. تاریخ تمدن ایرانى به قلم جمعى از خاورشناسان ، ترجمه جواد محبى، ص 94.

15. مزدیسنا و ادب پارسى، ص 420.

16. مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسى، ص 421.

17. تاریخ اجتماعى ایران باستان، ص 426.

18. ایران در زمان ساسانیان، ص 173; تاریخ ایران باستان، مشیرالدوله:6/1524.

19. مجموعه قوانین زردشت‏یا وندیداد اوستا، دیباچه، ص 6.

20 و 21 و 22. ایران در زمان ساسانیان،ص 141 و142 و 167.

23. مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسى، ص 53 54.

24. ایران در زمان ساسانیان، ص 380.

25. دایرة المعارف نو، حرف ز ر، ص 2155.

26. ایران در زمان ساسانیان، ص 355.

27. دینكرد، كتاب نهم، فصل 60، فقره 2و3.

28. تاریخ اجتماعى ایران:2/39.

29. ایران در زمان ساسانیان، ص 95.

30. همان مدرك، ص 348.

31. تاریخ اجتماعى ایران:2/35.

32.ایران باستان:6/1546.

33. تاریخ یعقوبى:1/152.

34. ایران در زمان ساسانیان، ص 448.

35. آشتیانى، زرتشت مزدیسنا وحكومت،ص 358.

 


 
 

 

 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود