مقاله ها
بازدید : 502

 سالى كه در آن قرار داریم، به نام مبارك حضرت مولى الموحدین، امیرالمؤمنین، على‏بن ابى‏طالب‏علیه السلام، زینت‏یافته است. رادمردى كه تاریخ براى او مثل و مانندى سراغ ندارد. مقتدایى كه همگان را شیفته و شیداى خویش ساخته است. بزرگمردى كه تا ابدیت‏سرمشق بشریت است و همواره چون خورشید بر تارك اسطوره‏ها مى‏درخشد.

او اولین مردى است كه به پیامبر عظیم‏الشان ایمان آورد و از كودكى در دامان نبوت و عصمت تربیت‏شد. على‏علیه السلام بزرگ‏ترین حامى دین خدا است كه با ایثار، تلاش و از خودگذشتگى بى‏مانندش، موانع عظیم پیشبرد اهداف پیامبر را از میان برداشت و مشكلات بزرگ را برطرف كرد. اخلاص على‏علیه السلام و بزرگى اقدامات او در راه دین آنچنان است كه القاب «لافتى الا على، لاسیف الا ذوالفقار (1) »و «ضربة على فى یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین (2) »را از منبع وحى دریافت كرد و مقامش نزد خداوند آنچنان رفیع است كه در آیه مباهله «نفس (3) »پیامبر شمرده شده است.

تمامى متفكران و فرزانگانى كه بیش از هزار سال به تحقیق و پژوهش درباره شخصیت این امام همام پرداخته‏اند، به عجز خویش از دستیابى به قله رفیع شخصیت او اذعان كرده‏اند.

در جهان اسلام همگان از عارف و عالم و صوفى و فیلسوف و متكلم و... معارف خویش را از سرچشمه علوم بى انتهاى او مى‏دانند.

مراحل زندگانى على‏علیه السلام
زندگانى امیرالمؤمنین‏علیه السلام را مى‏توان، به سه دوره متفاوت تقسیم كرد:

اول: دوران حیات پیامبر كه دوره آغازین اسلام و حضور على‏علیه السلام در صحنه‏هاى دفاع و حمایت از دین است. در این دوران شخصیت‏بى‏مانند مولى الموحدین بروز و ظهور یافت.

پیامبر عظیم‏الشان اسلام نیز در این دوران با شناساندن آن حضرت به مسلمانان، جایگاه و وضعیت رهبرى اسلام را در دوران پس از پیامبر روشن فرمودند.

دوم: دوران بیست و چند ساله پس از ارتحال پیامبرصلى الله علیه وآله تا خلافت امیرالمؤمنین‏علیه السلام. در این دوران حوادث گوناگونى مسیر رهبرى اسلام را از راهى كه پیامبر تعیین فرموده بود، تغییر داد. در این دوران نیز جهان اسلام از نور وجود امیرالمؤمنین بهره‏مند بود و به رغم همه مصایب، آن حضرت با مشاوره و راهنمایى و همفكرى در اداره حكومت اسلامى به پیشرفت و گسترش اسلام در جهان كمك مى‏فرمود.

سوم: دوران پنج‏ساله خلافت و زمامدارى حضرت على‏علیه السلام است. در این دوران آن حضرت شعارهایى محورى در جهت اصلاح جامعه اسلامى مطرح فرمودند. و اقداماتى را براساس آن‏ها آغاز نمودند.

اساس اصلاحات مورد نظر امیرالمؤمنین علیه السلام
اساس اصلاحات امیرالمؤمنین بر دو پایه استوار بود:

الف: اجرا و گسترش عدالت در جامعه;

ب: بازگشت‏به ارزش‏ها و سنت‏هاى عهد پیامبرصلى الله علیه وآله.

امیرالمؤمنین در اجراى اصلاحات بر این عزم بود كه ناروایى‏ها و ناراستى‏ها و انحرافاتى را كه در دوران بیست و سه ساله پس از پیامبر به‏ویژه سال‏هاى اخیر خلیفه سوم به‏وجود آمده بود، از میان بردارند. از این رو در آغاز دوران خلافت، با همگان اتمام حجت فرمودند و در خطبه معروفشان تاكید فرمودند كه اموال به ناحق گرفته شده را به بیت‏المال باز مى‏گردانند.

آن حضرت در اجراى همین اصلاحات، بى‏اعتنا به مصلحت اندیشى‏هاى غیر الهى، فرمان عزل همه فرمانداران غیر شایسته و انتصاب فرمانداران لایق را صادر فرمودند، آنچه در اداره نظام اسلامى و بررسى كارنامه مدیران حكومتى براى امیرالمؤمنین در اولویت اول قرار داشت، اجراى عدالت، رفع ظلم و تجاوز، احقاق حقوق و اجراى احكام دین بود.

پرهیز از دنیا طلبى نیز نزد آن حضرت جایگاه ویژه‏اى داشت و زمامداران حكومت ایشان با كمترین گرایشى به سوى دنیاطلبى - كه بى‏تردید به تبعیض و بى‏عدالتى مى‏انجامد - توبیخ مى‏شدند. امروز نیز در جامعه اسلامى ایران شعار اصلاحات محورى‏ترین شعار شده است. نكته‏اى كه در این باره شایسته توجه و التفات است، سوءاستفاده‏هایى است كه از این شعار مى‏شود. اما متاسفانه گرد و غبار درگیرى‏هاى گروهى، دلسوزان را از این نكته مهم غافل كرده است.

باید توجه داشت كه گروهى در قالب جراید، سخنرانى‏ها و گفتارها، ندانسته و یا زیركانه به دنبال القاى این مطلب هستند كه دوران اعتقاد و التزام و اجراى احكام دین گذشته است و باید به دنبال اصلاحاتى بود كه با محدود كردن حضور دین در جامعه و گسترش آزادى‏ها، فضاى مناسب‏ترى را ایجاد كند و از ادامه حضور دین در اداره جامعه جلوگیرى شود!!

با بررسى كامل‏ترى از دوران حكومت امیرالمؤمنین‏علیه السلام، مى‏توان تصویر روشن‏ترى از اصلاحات و بازگشت‏به ارزش‏ها را ارایه داد و به این حقیقت آشكار پى برد، كه تنها راه نجات و رستگارى و تامین سعادت دنیا و آخرت حركت اصلاحى به سوى ارزش‏هاى دینى و معنوى است.

گذرى كوتاه بر شكل‏گیرى حكومت علوى
به دنبال یك سلسله نابسامانى‏ها و فساد گسترده ادارى و مالى كه در دوران حكومت‏خلیفه سوم - به ویژه در شش ساله دوم آن - در جامعه اسلامى حكمفرما شده بود و سرانجام منجر به شورش و انقلاب وسیع مسلمانان و قتل خلیفه شد، على‏علیه السلام به حكومت رسید.

تشكیل دولت و حكومت توسط على‏علیه السلام كه بیست و چند سال از صحنه سیاست و مسند خلافت‏به دور مانده بود، در واقع با اصرار و پافشارى انقلابیون صورت گرفت.

شورشیان و ناراضیان، به بذل و بخشش‏هاى بى‏حساب و كتاب، به ریخت و پاش بیت‏المال توسط دستگاه خلافت و تصرف‏هاى غیر مجاز در آن، قبضه منصب‏هاى مهم و كلیدى توسط خویشان فاسد و ناصالح و آلوده خلیفه (از بنى امیه) ظلم و ستم بر مردم، بى‏اعتنایى و بى توجهى خلیفه و كارگزارانش به انتقادها و حقگویى‏هاى خیرخواهان و حتى آزار و شكنجه و تبعید آنان كه صحابه بزرگى مانند، ابوذر، عماریاسر و عبدالله بن مسعود دچار آن شدند و اقدامات نادرستى از این قبیل، معترض بودند، و از نابسامانى‏ها و مرگ سنت‏ها و رواج بدعت‏ها و بى‏عدالتى‏ها به ستوه آمده بودند و اصلاح این امور را جز به دست تواناى على‏علیه السلام مقدور و عملى نمى‏دانستند.

از این رو پس از كشته شدن خلیفه، باشور و هیجان و ازدحام فوق‏العاده‏اى به على‏علیه السلام مراجعه كرده و خواستار قبول خلافت توسط آن حضرت شدند! و چون امام پس از چند روز تامل و تاخیر - به خاطر زمینه‏هاى نامساعد و مشكلات بزرگى كه در برابر اصلاحات وجود داشت - خلافت را پذیرفت، موجى از شادى و سرور در مدینه به وجود آمد كه خود حضرت آن را چنین توصیف مى‏كند:

شما دستم را (براى بیعت) گشودید و من بستم، شما آن را به سوى خود كشیدید و من آن را عقب كشیدم، پس از آن همچون شتران تشنه كه روز آب خوردن به آبشخور حمله مى‏كنند و به یكدیگر تنه مى‏زنند، در اطراف من گرد آمدید آنچنان كه بند كفشم پاره شد، عبا از دوشم افتاد و ضعیفان زیر دست و پا رفتند!

آن روز سرور و خوشحالى مردم به خاطر بیعت‏با من چنان شدت داشت كه خردسالان به وجد آمده بودند، پیران خانه نشین با پاى لرزان براى دیدن منظره بیعت‏به راه افتاده، و بیماران براى مشاهده این صحنه از بستر بیمارى بیرون خزیده بودند.

این شور و هیجان و خوشحالى مردم، به امید اصلاح نابسامانى‏ها و بى‏عدالتى‏ها، توسط آن شخصیت‏بزرگ و تكیه گاه مردم در روزهاى توفانى بود.

خطوط برجسته برنامه‏هاى اصلاحى على‏علیه السلام
اینك كه امید و انتظار و تشنگى فراوان جامعه آن روز را براى برقرارى حكومت عدل اسلامى و مبتنى بر سیره پیامبر اسلام از نظر گذراندیم، باید ببینیم على‏علیه السلام چه برنامه هایى در پاسخ به این انتظارها و خواسته‏ها درنظر گرفت؟ البته تبیین و توضیح همه شاخصه‏ها و خطوط درخشان برنامه‏هاى آن حضرت، در این نوشتار كوتاه نمى‏گنجد، اما در زیر به خطوط برجسته آن اشاره مى‏كنیم:

نصب كارگزاران صالح و لایق
نخستین و فورى‏ترین طرحى كه امام آن را اجرا كرد عزل كارگزاران فاسد قبلى، و نصب و تعیین كارگزاران صالح، پارسا ولایق بود.

كارگزاران هر دولت و حكومتى، جلوه گاه ماهیت آن حكومت‏به شمار مى‏روند، از این رو چهره حكومت آن حضرت را مى‏توان در سیماى كارگزاران او تماشا كرد.

انتخاب كارگزاران امام بر اساس «ضابطه‏» بود نه «رابطه‏»! حضرت على‏علیه السلام در تعیین نمایندگان دولت در شهرها و مناطق مختلف، خود را وامدار هیچ كس، حتى آنان كه او را به قدرت رسانده بودند، نمى‏دانست، و كارها را تنها به دست‏بنى هاشم نسپرد، بلكه كارگزاران او از گروه‏هاى مختلف آن روز یعنى از مهاجران، انصار، یمانى‏ها، مضرى‏ها، هاشمى‏ها و غیر هاشمى‏ها بودند. امام به دو چهره بارز سیاسى آن روز یعنى طلحه و زبیر منصبى واگذار نكرد، چه، آن دو تشنه قدرت بودند، نه شیفته خدمت! از آن حضرت نقل شده است كه در مورد چگونگى بیعت مردم با او، و برخوردش با این دو نفر، چنین فرمود:

مردم را دعوت به بیعت كردم، هركس با میل و رغبت‏بیعت كرد از او پذیرفتم، و هر كس خوددارى كرد، او را به حال خود واگذاشتم، نخستین كسى كه با من بیعت كرد، طلحه و زبیر بودند، آن دو، به من گفتند: با این شرط با تو بیعت مى‏كنیم كه در خلافت‏با تو شریك باشیم، گفتم: نه، ولى شریك من در توانایى، و مددكار من به وقت ناتوانى باشید... طلحه امید حكمرانى یمن و زبیر امید حكمرانى عراق را داشت.

امام برخلاف مصلحت اندیشى‏هاى غیر اصولى افرادى همچون مغیره و عبدالله بن عباس كه پیشنهاد ابقاى كارگزاران عثمان، به ویژه معاویه را داشتند، با نفى سیاست: «حقیقت‏» فداى «مصلحت‏»! حاضر به ابقاى معاویه نشد و فرمود:

به خدا سوگند در دینم سازشكارى نمى‏كنم و امور كشور را به افراد پست نمى‏سپارم!

فریاد و خروش بر ضد جامعه دو قطبى
امام كه در زمان خلیفه سوم، شاهد صحنه تلخ تمركز و تداول ثروت در دست‏یك اقلیت، و فقر و محرومیت اكثریت‏بود، انگیزه خود را از قبول خلافت، علاوه بر درخواست و اصرار مردم كه نوعى تكلیف و وظیفه براى امام ایجاد كرد - مبارزه با نظام جامعه دو قطبى و عدم تعادل اقتصادى معرفى كرد و در خطبه مشهور به شقشقیه فرمود:

سوگند به خدایى كه دانه را شكافت و انسان را آفرید، اگر نه این بود كه آن جمعیت‏براى بیعت، گرداگردم جمع شده و به یارى برخاستند و از این جهت‏حجت تمام شد، و اگر نبود پیمانى كه خداوند از علماى امت گرفته كه در برابر پرخورى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سكوت نكنند، افسار شتر خلافت را رها مى‏ساختم و از آن صرفنظر مى‏نمودم و پایان آن را با جام آغازش سیراب مى‏كردم (همچنانكه در دوران سه خلیفه گذشته كنار رفتم، این بار نیز كنار مى‏رفتم) آن وقت (خوب) مى‏فهمیدید كه دنیاى شما در نظر من از آب بینى بز بى‏ارزش‏تر است.

مبارزه با دنیا زدگى
در زمان خلیفه سوم، بر اثر علل و عواملى كه در راس آن سیاست نادرست دستگاه خلافت‏بود، گروهى از خواص كه چرب و شیرین دنیا در ذائقه‏شان مزه كرده بود، به آفت دنیازدگى گرفتار شدند و ثروت‏هاى باد آورده، گرد آوردند و صاحب آلاف و الوف شدند و میزان تعهد و تدین و روحیه جهاد و تلاش در آنان كاهش یافت. امام در روز دوم خلافتش، طى خطبه‏اى، پس از بیان سیر تاریخى خلافت، و موقعیت درخشان خود، به گروه یاد شده اخطار كرد و فرمود:

افرادى از شما كه دنیا آنان را در كام خود فرو برده، املاكى فراهم آورده، نهرها جارى كرده، بر مركب‏هاى راهوار سوار شده و كنیزان زیبا خریده‏اند، و بدین گونه خود را به ننگ و عار آلوده كرده‏اند; فردا كه من آنان را از غلطیدن در این دنیاطلبى‏ها باز داشتم، و به مرزهاى حقوقشان كه خود مى‏دانند، باز گرداندم، خشمگین نشوند و به مخالفت‏برنخیزند و نگویند: پسر ابى طالب ما را از حقوق‏مان محروم ساخت!.

اجراى عدالت
در حكومت قبلى، گروهى از بزرگان، از بخشش‏هاى بى رویه خلیفه از محل بیت‏المال، برخوردار شده بودند.

این اقدام موجب انباشت ثروت و بیت‏المال در دست گروهى خاص، و اجحاف در باره دیگران شده بود، امام در نخستین روزهاى خلافتش اخطار كرد كه اموال به ناحق گرفته شده از بیت‏المال را بر خواهد گرداند، اگر چه مهر زنان قرار گرفته یا از محل آن غلام و كنیز خریدارى شده و یا در شهرها پراكنده شده باشد.

مفهوم اصلاحات
اصلاحات همچون بسیارى از آمال و آرمان‏هاى مقدس، مانند عدالت، آزادى، انسانیت و... مطلوب همه است، اما متاسفانه در بسیارى موارد، در این زمینه كلى گویى مى‏شود و تعریف دقیقى ارایه نمى‏گردد و از اصلاحات مورد نظر على‏علیه السلام كمتر سخن به میان مى‏آید. گروهى، به بهانه اصلاحات، به مقدسات و باورهاى مردم مسلمان حمله كرده، شبهه افكنى مى‏كنند و در تریبونهاى عمومى دم از «تجدیدنظر در تفكر دینى‏» مى‏زنند بدون آنكه توضیح دهند مقصود، تجدید نظر در كدام بخش از معارف دینى است و چگونه؟

پیام حوزه در عین مخالفت‏با تفكر «انحصارگرایى و تحجر در برداشت‏هاى دینى‏» بر این مهم تاكید مى‏ورزد كه در بسیارى از موارد شعار زیباى «قرائت‏هاى مختلف از دین‏» با غرض بى‏رنگ كردن دین و انزواى آن از راه این برداشت‏هاى بعضا شاعرانه و فریب‏كارانه است.

همه دلسوزان به خوبى مى‏دانند كه در كشور اسلامى ایران نمى‏توان از راه «نفى و طرد مذهب‏» وارد شد. از این رو دشمنان آگاه با سوءاستفاده از «كلمه حق‏» اصلاحات، شاهراهى را رو به روى خود مى‏بینند كه از مسیر «قرائت‏هاى مختلف‏» به مقصد «سكولاریسم‏» و انحصار یافتن دین به «رابطه فردى و تجربه شخصى‏» رسیده و به زدودن «اسلامیت‏» از «نظام‏» منتهى شود.

از خداوند مى‏طلبیم كه با لطف خویش گرد و غبار اختلافات و درگیرهاى جناحى را فرو نشانده و به همه علاقه‏مندان و دوستداران نظام و اسلام به ویژه جناح‏هاى سیاسى این بصیرت را عنایت فرماید كه اساس را فداى درگیرى‏هاى خود نكنند و ندانسته بسترساز دین ستیزى نباشند.

«افراط و تفریط‏» و «تحجر و مسامحه و ولنگارى‏» همگى آفت‏هاى خطرناكى براى جامعه اسلامى هستند. همگان باید بدانیم كه مهمترین الگو، در زندگى شخصى و اجتماعى و سیاسى، امیرالمؤمنین‏علیه السلام است و ایشان راه و مسیر اصلاحات را در دوران حكومت‏خویش مشخص فرموده است.

امید آنكه با الهام از على‏علیه السلام همواره سكوت و گفتار و اقدامات همه ما تنها براى رضاى خدا باشد.

پى‏نوشت‏ها:
1- بحار، ج 21، ص 40، ح 37.

2- جامع الاخبار، ص 14، الاقبال، صص 467 و 466.

3- آل عمران (3): 61.

 
 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود