نویسنده : محمّد رضا شفیعی كدكنی
بازدید : 803
تعریف شعر غنایی:
شعر غنایی در نظر «لامارتین» و «موسه» و بسیاری از شاعران رمانتیك شعری است كه شاعر، «خویشتن خویش» را موضوع آن قرار مى دهد. و به همین مناسبت تصّور مى كردند كه این شعر غنایی شعری است شخصی، در صورتی كه چنین نیست شعر غنایی شعری است كاملاً اجتماعی و اگر تعریف این گروه را بپذیریم، بخش عمدهای از شعر غنایی را باید از حوزهی تعریف غنایی بیرون كنیم. تعریف دقیق شعر غنایی شاید چنین باشد:
«شعر غنایی سخن گفتن از احساسات شخصی است»، به شرط این كه از دو كلمهی «احساس» و «شخصی» وسیعترین مفاهیم آنها را در نظر بگیریم؛ یعنی تمام انواع احساسات از نرمترین احساسات تا درشتترین آنها با همهی واقعیاتی كه وجود دارد احساس شخصی بدان معنی كه خواه از روح شاعر مایه گرفته باشد و خواه از احساس او، به اعتبار این كه شاعر فردی است از اجتماع، روح او نیز در برابر بسیاری از مسائل با تمام جامعه اشتراك موضع دارد.
دوران شعر غنایی:
شعر حماسی در دوران طفولیّت جوامع به وجود مىآید و شعر غنایی شعری است كه در دوران جوانی جامعهها رشد مى كند. بدین گونه كه فرد«خویشتن خویش» را باز مى یابد و «نداهای درون» خویش را مىشنود. با این همه شعر غنایی در جوامعی كه به مرحله ی كهولت و پیری رسیدهاند نیز ظهور دارد. عوامل آن: به كار بردن «من» بیش از حد نیاز به لّذتها، بدبینی برخاسته از دست نیافتن به آرزوها، رنج حاصل از اندیشه دربارهی بودن و كوششهای ذهن در باب آزادی و.... است. بر روی هم انسانیّت در مرحلهی جوانی و پیری یك نوع اندیشه و احساس دارد، یعنی در پیری بازگشتی دارد به احساسات دوران جوانی خویش، اما تعبیر و برداشت او از نوع احساسات، در دوران پیری و جوانی، یك سان نیست.
موضوعات شعر غنایی:
توانایی تخیل در آفرینش حوادث و قهرمانان، آن گونه كه در شعر حماسی دیده مىشود، بىكرانه است. اما در برابر نفسانیّات انسان، اسن آفرینش در حدّی معیّن مىایستد؛ زیرا در نفس انسان احساسات ثابت است و نوع احساساتی كه بشر در تاریخ با آن رو به رو بوده در یك جدول معّین، تقریباً ثابت مانده است. این احساسات موضوعات شعر غنایی است و می توان آن ها را به احساسات مربوط به فرد، خانواده، انسانیّت وطن، طبیعت و خدا محدود كرد. با این تفاوت كه نوع احساسات ما در برابر مسائل متغّیر است . مرگ در یك دوره، برای افراد یك جامعه وحشتناك است و گاه ممكن است برای اجتماعی یا افرادی شیرین باشد. البته بعضی از این موضوعات به نسبت تازگی دارد؛ مثلاً احساس نسبت به انسانیّت و یا احساس نسبت به وطن امری جدید است.
در شعر فارسی وسیعترین افق معنوی افق شعر غنایی است. مطالعه در تطّور انواع غنایی در ادب فارسی، گستردهترین زمینهی بحث است. موضوعاتی كه در ادب فارسی، حوزهی شعر غنایی را تشكیل مىدهد تقریباً تمام موضوعات رایج است، به جز (حماسه و شعر تعلیمی). حتّی داستانهای منظوم ادب پارسی(كه نمی توان به دقّت عنوان دراماتیك و نمایشی بر آن اطلاق كرد) همه در مقولهی شعر غنایی قرار مىگیرند؛ و در یك نگاه اجمالی: شعرهای عاشقانه، فلسفی، عرفانی، مذهبی، هجو، مدح و وصف طبیعت همگی مصادیق شعر غنایی هستند نكتهی قابل ملاحظه این كه در ادبیّات فارسی این مفاهیم اغلب با یكدیگر آمیختهاند و یك قطعه شعر یا یك قصیده تركیبی است از مجموعهی این مفاهیم. غزل فارسی كه یكی از سرشارترین حوزههای شعر است، نمونه خوبی است كه در آن می توان آمیزش انواع غنایی را به خوبی ملاحظه كرد. در غزل حافظ مسائل اجتماعی (كه با بیانی غنایی بر اساس «من» گسترده و اجتماعی شاعر مطرح مىشود) با مسائل خصوصی(از قبیل مرثیهی دوست یا فرزند) و مباحث فلسفی(آغاز و انجام زندگی و سرنوشت انسان و اعتراض در برابر نظام كائنات) و هجو و طنز محیط و وصف طبیعت به هم مىآمیزد؛ و در یك زمینهی كلّی عرفانی سیر مىكند اینها همه انواع جداگانهی غنایی هستند كه در شعر او تركیب یافتهاند.
در آغاز ادب دری، این انواع از یكدیگر بیشتر تمایز دارند. هر قدر شعر فارسی به كمال نزدیكتر مىشود، این مفاهیم به یكدیگر بیشتر مىآمیزند ناگفته پیداست كه یكی از علل اصلی این آمیختگی انواع غنایی در ادب فارسی (ونیز ادب عرب) تأثیر قوالب شعری و سنّتهای ادبی است. حكومت قالب و فرم سبب شده است كه سلسلهی تداعی، انواع مضامین شعری را در یك شعر در كنار یكدیگر قرار دهد.
اصطلاح غنایی، كه در برابر لیریك (Lirique) فرنگی در سالهای اخیر در ادبیات فارسی و عربی رایج شده، در قدیم نبوده. چنان كه پیش از این گفتیم قدما برای مجموعهی غنائیّات، اصطلاح خاصّی نداشتهاند. تغییراتی از نوع غزل یا تغزّل در ادبیات ما بوده كه در طول زمان مفهوم آن تغییرات وسیعی یافته است. همچنین هجو، مصادیق گوناگون داشته، اما مجموعهی اینها را با نام خاصّی نمىخواندهاند كلمهی غنایی (از ریشهی غنا به معنی موسیقی و نواختن و آواز خواندن) برابر است با كلمه لیریك(به معنی شعری كه همراه با «لیر» ـ یك نوع آلت موسیقی ـ خوانده مىشده است) در زبان یونانی قدیم كه بعدها به ادبیات اروپایی راه یافته است.
امروزه در مطبوعات و زبان منتقدان مطبوعات، اصطلاح غنایی یا لیرك به معنی محدود و ناقص آن به كار می رود. مثلاً هر شاعری را كه از عشق (به معنی محدود و كودكانه و جوانهی آن) سخن بگوید شاعر غنایی مىخوانند، در صورتی كه چنین نیست. تقریباً تمامی آثار شعری معاصر ما(جز در نمونههایی كه مصداق دقیق حماسه یا بعضی تجربههای نمایشی و گاه تعلیمی قرار مىگیرد) نمونههای شعر غنایی است. با این تفاوت كه در یك نوع، از «من» تنها و رمانتیك و بیمارگونهی فردی سخن مىرود، (عاشقانههای روزنامگی و قطعههای ادبی منظوم) و در یك نوع از «من» گسترده و اجتماعی هنرمند(مثل بعضی از شعرهای نیما یا اخوان ثالث و ملكالشعرای بهار) سخن گفته مىشودو همهی اینها مصادیق شعر غنایی هستند.
در بررسی انواع غنایی در شعر فارسی زمینهی اجتماعی را نباید فراموش كرد. هجوهای فردی را با هجوهای اجتماعی نباید در یك طراز قرار داد. مرثیههای خصوصی را با مرثیههای عام و اجتماعی نباید یكسان شمرد؛ و بر همین قیاس هر یك از انواع غنایی را با توّجه به ارتباط و پیوندی كه با جامعه و قلب تاریخ دارد، باید به خوبی بررسی كرد. چنین سنجشی مىتوان ارزش گویندگانی از انواع حافظ یا عبید را به خوبی دریافت.
طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی