مقاله ها
بازدید : 228

در علم ارتباطات، پیام، مبنا و علت ارتباط است. اگر پیام نداشته باشیم دیگر دلیلی هم برای برقراری ارتباط نداریم. باز در این علم، گرافیك را یك شاخه از گونه‌ای از ارتباطات دانسته‌اند. شاخه‌ی تصویری ارتباطات غیركلامی. در واقع ارتباطات غیركلامی در سطح گسترده‌ای، تصویری‌اند، اما در نهایت گرافیك یك گروه از ارتباطات غیركلامی محسوب می‌شود
به گفته‌ی دیوید برلو ، -کارشناس ارتباطات- پیام، یك تولید علمی و فیزیكی از منبع گذار است كه دارای عوامل یا سازه‌هایی است. این عوامل، شامل كد و رمز، محتوا و نحوه‌ی ارائه هستند كه چنین تعریف شده‌اند

1. كد و رمز، عبارت است از هرگروه از نمادها كه بتوانند به شیوه‌ای ساخته شوند كه برای برخی از افراد به اصطلاح معنی‌دار باشد

2. محتوای پیام، مطالب درون پیام است كه به وسیله‌ی منبع برای بیان هدف او انتخاب شده‌ است

3. نحوه‌ی ارائه‌ی پیام، عبارت از تصمیم‌هایی است كه منبع ارتباط برای انتخاب و تنظیم و ترتیب كدها و محتواها می‌گیرد

اما گرافیك در این ساختار چه جایگاهی دارد؟ شاید گرافیك را وسیله‌ای برای برقراری ارتباط بدانند اما مسلّم است كه گرافیك به دلیل نیاز به برقراری ارتباط پدید نیامده؛ گرافیك یكی از عوامل یا طرق ایجاد و پدیداری ارتباط نیست. ممكن است بگوییم ابتدایی‌ترین ابزار و روش‌های ارتباط انسان‌ها با یك‌دیگر صورتی گرافیكی داشته است اما این بدان ‌معنی نیست كه وجود گرافیك، با وجود فی‌نفسه‌ی ارتباط رابطه‌ی مستقیم دارد. در واقع گرافیك به مثابه خط،‌ در مرحله‌ی كتابت و ثبت و تسجیل پیام‌های انسان و یا به دنبال آن مطرح گردیده و شكل خام و ناقص زبان و خط را به وجود آورده است اما ارتباط، دیرینه‌تر از این مرحله است. و از سویی، سیر تكاملی خطوط از گرافیك و تصویر، تبری جسته و سرعت و ساده‌گی بیان را در علائم قراردادی و بسیار استریلیزه‌تر از خطوط هیروگلیف دنبال كرده است. لذا گرافیك با هدف ایجاد ارتباط در عالم ارتباطات حضور نیافته است بل‌كه دو خصلت عمده‌اش، او را برای خدمت به انتقال پیام مستعد می‌سازد: یكی، افزایش سرعت دریافت پیام و دیگری، تأثیر بیش‌تر و عمیق‌تر بر مخاطب (گیرنده‌ی پیام). و البته همین‌كه گرافیك را یكی از شیوه‌های ارتباطات و انتقال پیام می‌دانند خود می‌تواند اهمیت عنصر پیام را در گرافیك روشن كند

این‌جا یك شبهه به وجود می‌آید؛ این كه اگر گرافیك دارای این خصایص است چرا سیر تكامل خطوط به تدریج از صورت تصویری و گرافیكی دور شده است؟ و اگر خط هیروگلیف شكل ابتدایی و ناقصی از خط به حساب آمده چرا بیش از صد سال است كه گرافیك، این‌چنین گسترده مطرح گردیده و بسیارند كسانی كه منتظرند تا این هنر، تبدیل به یك زبان مستقل و همه‌گانی شود؟

هنر گرافیك به ازای مزایا و خصایصی كه تاكنون برشمردیم دارای معایب و محدودیت‌هایی نیز هست كه حد و مرزی برای توسعه و گسترش آن ترسیم می‌كند. گرافیك در حوزه‌ی تبلیغات تجاری و یا زنده‌گی شهری و یا به عنوان راه‌نمای اماكن و ابنیه‌ی عمومی شاید موفق بوده باشد و به وضوح حضوری فراگیر داشته است اما در یك رفرم سیاسی چه‌قدر مؤثر بوده است؟ در نظام آموزش و پرورش هم حضور دارد، اما این حضور در چه سطحی است و چه‌قدر حیاتی و مؤثر بوده است؟ این خواص و مزایا و البته معایب، قواعد مطلقی نبوده‌اند كه بتوانند در تمام وجوه توسعه و تحولات تمدن به یك نسبت گرافیك را سهم دهند. گرافیك و به طور كل زبان تصویر، عمدتاً در انتقال پیام‌های بسیار كوتاه و ساده موفق‌ هستند. یك طراح گرافیك به تجربه دریافته است كه هرگاه پیامی را برای تبدیل به یك پوستر یا كارت و یا حتا تیزر تلویزیونی به او می‌سپارند او باید قبل از تبدیل پیام به عناصر تصویری، آن را تا جایی كه امكان دارد ساده و خلاصه كند. شعار «شهر ما، خانه‌ی ما» را می‌توان تبدیل به یك پوستر یا بروشور نمود. اما آیا یك سخن‌رانی سی دقیقه‌ای را هم می‌توان به یك پوستر مبدل كرد؟

در كتاب ارتباط‌شناسی، در توضیح محتوای پیام و نحوه‌ی ارائه، درباره‌ی چه‌گونه‌گی تركیب قطعات یك پیام بحث می‌شود و این بحث، محدود به مدل‌های احتمالی تركیب و كنار هم چیدن كلمات یك پیام با در نظر گرفتن كلمات و تعابیر مشابه است. در این مدل‌ها، كلمات تنها به یك ترتیب خطی قابل تركیب می‌باشند اما یكی از فرصت‌های مهمی كه در گرافیك، و به طور کل در هنرهای تصویری برای انتقال مؤثر پیام وجود دارد امكان تركیب غیرخطی قطعات پیام است. به این معنی كه عناصر پیام و عناصر تصویر می‌توانند به تركیب‌های گوناگونی كه لزوماً در مسیرها و خطوط متعدد و شاید بی‌نهایت، قابل تركیب‌اند. در تركیب چند عدد ما تنها یك نوع تركیب خطی داریم، به این صورت كه عددها هرچه‌قدر هم كه پس و پیش شوند در یك ردیف می‌توانند تركیب شوند اما عناصر بصری در یك صفحه‌ی سفید و یا یك فضای خالی در خطوطی افقی، عمودی، عرضی، طولی و عمقی می‌توانند قرار گرفته و تركیبات مختلفی تشكیل دهند. و این فرصت ضمن آن‌كه امكان و قدرت اثرگذاری و القای پیام را بالا می‌برد، به ما اجازه نمی‌دهد تا پیام‌های طولانی‌تر از حدی مشخص را در فرآیند تصویرگری‌مان شركت دهیم.

البته این بحث مربوط به طراحی‌هایی است كلام و خط، مطلقاً در آن حضور ندارند اگرنه در طراحی‌‌های مركب، اصل تصویرسازی از جایگاه خود ساقط می‌شود و دیگر محصول طراحی یك اثر گرافیكی خالص نیست.

باید متوجه این نکته باشیم كه بسیاری از توانایی‌های زبان تصویر، هنوز به كاربری نرسیده است و ما بسیاری از این امكانات را تجربه نكرده‌ایم و می‌توان دید كه تجربیات و ریسك‌های طراحان آینده، افق‌های جدیدی را بگشاید؛ اما مسأله‌ی عبور تاریخی خط از شكل هیروگلیف تا صورت كنونی آن را نیز در اظهار نظر و برآورد ماهیت گرافیك نمی‌توان نادیده انگاشت.

برگردیم به موضوع پیام؛ گفته شد كه در گرافیك ما پیام را ساده‌سازی می‌كنیم، اما از سویی دیگر به دنبال ایجاد پیچیده‌گی در آن نیز هستیم. چه‌گونه؟

ساده‌سازی و یا استریلیزه نمودن، بیش‌تر در فرم اثر گرافیكی اتفاق می‌افتد؛ ساده‌ نمودن تركیب، نمادها، رنگ‌ها، نزدیك نمودن فرم‌ها به سه شكل اصلی مثلث، مربع، دایره، و

اما پیچیده‌گی در محتوا و درون‌مایه‌ی اثر گرافیكی اتفاق می‌افتد؛ این پیچیده‌گی به معنی مبهم و دور از دست‌رس نمودن پیام نیست، كه نقض غرض خواهد بود؛ این، همان پیچیده‌گی است كه برای مثال در شعر مشاهده می‌كنیم. فی‌الواقع شعر، چیزی بیش از یك مثال است. ما در تدبیر انتقال پیام و تعیین شعار تبلیغاتی، به عبارتی «صنایع ادبی» در كار می‌آوریم: ایهام، تمثیل، استعاره، تضمین و... . این صنایع به چه منظوری به كار می‌آیند؟ همه‌ی این‌ها تدابیری هستند كه ادیب به منظور ایجاز در كلام و بالا بردن قدرت تأثیر بر مخاطب از آن‌ها بهره می‌گیرد؛ بنابراین پیچیده‌گی، در آثار گرافیك هم همین نقش را بازی می‌كند.

البته ذكر این نكته از قلم نیفتد كه مخاطب، همان‌طور كه در گرافیك موضوعیت دارد برای شاعر -خاصه شعرای عارف- موضوعیت ندارد و از سوی دیگر قدرت تأثیر شعر آن‌ها بر مردمان تنها از حُسن صنعت ادبی‌شان برنمی‌آید بل‌كه از عرفان‌ می‌جوشد. اما اگر می‌توان شعر را هم قالبی هنری دانست و از تكنیك و صنعت آن سخن راند، همان‌طور كه كتاب‌های درسی ادبیات فارسی در مدارس و دانشگاه به ما یاد داده‌اند پس قیاس گرافیك با شعر نیز میسّر می‌شود. كما این‌كه شعر، برای شعرای معاصر علی‌الخصوص شعر نوسرایان چیزی بیش از یك قالب بیانی نیست هم‌چنان كه گرافیك برای طراح. لذا مقایسه‌ی فوق با همین نگاه انجام شد.

دیوید برلو هم‌چنین معتقد است كه پیام در درون مخاطب وجود دارد و به عبارتی دیگر در هر پیام دو معنی وجود دارد: یك معنی برای فرستنده و یك معنی برای گیرنده. با این اساس هم، به این نظر می‌توان رسید كه هدف گرافیك، نه فقط انتقال پیام، كه تفهیم دقیق و صحیح آن است به مخاطب. مفهومی كه منظور نظر نویسنده است با آن‌چه دریافت گیرنده است (و یا به تعبیر برلو در گیرنده موجود است) دو معنای جداگانه‌اند و لذا یك ارتباط، وقتی محقق می‌شود كه منظور فرستنده و دریافت گیرنده برهم انطباق داشته باشند. لذا وظیفه‌ی گرافیك، به عنوان یك مؤثر در فرآیند ارتباطات، ایجاد این انطباق است. اما وظیفه‌ی گرافیك به عنوان هنر، بالا بردن میزان تأثیر و حقنه‌ی پیام به مخاطب است. این‌جا دیگر روشن می‌شود كه هدف گرافیك ایجاد ارتباط نیست بل‌كه مؤثر بودن ارتباط بر مخاطب است كه اهمیت دارد.

 پ) تصویر

«خط، نقطه، شكل، سطح، رنگ، بافت، تیرگی و روشنی، عناصری هستند كه همنشینی آنها و ارتباطشان بر روی صفحه سبب می‌گردد تا تصویر دیده شود... اهمیت عناصر بصری در تصویر ناشی از این هدف است [دیده شدن]. باید پذیرفت كه نقش اصلی در بیان اثر بر عهده‌ عناصر بصری است، زیرا هر عنصر بصری دارای «انرژی تصویری» است و خالق اثر با توجه به نقش و قدرت عناصر بصری، نحوه كنار هم قرار گرفتن و چیده شدنشان

 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود