اشاره:
من هم مثل خیلیها ادواردو را قبل از پخش از صدا و سیما دیده بودم. به نظرم میآمد كه كار اشكالاتی دارد، اما در مجموع چون پخش سراسری نداشت چندان لزومی به نقد و بررسی آن نمیدیدم. وقتی ادواردو به دفعات از صدا و سیما پخش شد، تصمیم گرفتم نقدم را بنویسم، اما به پیشنهاد سردبیر هفته نامه نقد را به یك نقد و گفتوگو تبدیل كردم تا سیاوش سرمدی، كارگردان جوان ادواردو، هم فرصتی داشته باشد برای دفاع و حتی اعتراض. در نهایت ما حرفهایمان را زدیم و تصمیم را به عهدهی خوانندگان گذاشتیم.
سر و كلهی ادواردو از چه زمانی پیدا شد؟
3 سال پیش در روزنامهی دوران امروز (البته آن زمان هنوز توقیف نشده بود) خبری دیدم مبنی بر اینكه پسر یك سرمایهدار ایتالیایی خودكشی كرده است. آن روزنامه نوشته بود كه این آدم به ثروت كلان پدرش بیتوجه بوده و علیه سرمایهداری شوریده. از این شخصیت خیلی خوشم آمد. آن زمان مرحوم سید ابراهیم اصغرزاده سریال خاك سرخ را تدوین میكرد. این خبر را به سید نشان دادم، استقبال كرد و گفت باید تحقیقات كنیم. سه چهار روز بعد روزنامهی كیهان بیانیهی انجمن اسلامی دانشجویان مقیم ایتالیا را چاپ كرد كه ادعا كرده بود ادواردو آنییلی، مسلمان شیعه بوده. پیش امام هم رفته بوده و در نهایت توسط صهیونیستها به شهادت رسیده است. خودش هم حدس میزده یك چنین بلایی سرش بیاورند. سید بعد از این خبر گفت چون موضوع سیاسیست من آن را كار نمیكنم. اما من خواستم كه ادامه دهم سید چون با بچههای روایت فتح آشنا بود، با آنها صحبت كرد، اما بعد گفت كه آنها موافق نیستند. (البته خودم حدس میزدم، چون فكر میكنم روایت فتح الان به یك محیط بسته تبدیل شده كه امكانات را بین خودشان تقسیم میكنند. بگذریم...). با آقای كاسهساز صحبت كردم، ایشان موافقت كرد و هزینهی تحقیقات را هم از جیباش داد. از اینترنت تمام مطالبی كه دربارهی ادواردو وجود داشت، گرفتیم و ترجمه كردیم. آن موقع 10 روز از مرگ او میگذشت. با یكی از آشنایان كه در انجمن اسلامی دانشجویان مقیم ایتالیا بود، تماس گرفتم. اظهار بیاطلاعی كرد و گفت بروید سراغ آقای قدیری كه با ادواردو دوست بوده.
به ایشان وصل شدیم و تحقیقاتمان را شروع كردیم. طرح كه آماده شد هم به شبكه سحر ارائه دادیم، هم به موسسهی تنظیم و نشر آثار امام(ره) تمام مراحل ارائهی طرح، تصویب، بودجه و... یك سال و چهار ماه طول كشید. یك سال و چهار ماه بعد رفتیم ایتالیا.
قبل از اینكه وارد بحث محتوایی فیلم بشویم، بهتر است راجع به كیفیت ساخت صحبت كنیم. من اصولاً با این فیلم از چند جهت مخالفم كه یكی ساختار آن است، به نظر خود شما، فیلم در چه سطح كیفی قرار دارد؟
از لحاظ فنّی، فیلم بسیار ضعیفست، چون با حداقل امكانات كار كردیم. فیلم ناقص است، برنامهریزی ما 45 روز تصویربرداری بود ولی 20 روز بیشتر نشد، چون بعد از 20 روز از ایتالیا اخراج شدیم. یا مثلاً فكر میكردیم میتوانیم از تصاویر آرشیوی با كیفیت استفاده كنیم، ولی مجبور شدیم به یك نفر در ایتالیا رشوه بدهیم تا فیلم را برایمان تهیه كند. اما وقتی ما را اخراج كردند و او فیلمها را برایمان فرستاد، دیدیم كه كیفیت آنها خیلی پایین است ولی دیگر كاری نمیتوانستیم بكنیم.
ما تصور میكردیم وقتی وارد ایتالیا میشویم، مورد حمایت قرار میگیریم. در اروپا، یك گروه خارجی هر كاری بخواهد بكند، باید از طرف سفارت كشورش حمایت شود؛ اگر شما یك برگ از یك روزنامه احتیاج داشته باشید، باید از طرف سفارت نامه بزنند به آن روزنامه سفیر یك كشور حافظ منافع تمام هموطناناش در سرزمین غربت است، ولی سفارت و رایزنی، ما را بایكوت كردند.
چرا؟
میگفتند نباید این فیلم ساخته شود. من به آقای بروجردیــ سفیر ایران در واتیكانــ گفتم شما بیایید در ساخت فیلم شركت كنید، بعداً در مورد پخش به عنوان شریك نظر بدهید. هر فیلمی كه ساخته میشود، قرار نیست پخش شود. احیاناً اگر روابط ما با ایتالیا به هم خورد، آن موقع اگر خواستیم، پخش میكنیم گفت نه، من هم گفتم: من این فیلم را میسازم، چه شما حمایت كنید چه نكنید!.
طبیعتاً در این شرایط دست آدم خیلی بسته است؛ میخواهی با فلان روزنامهنگار مصاحبه كنی، نمیتوانی، میخواهی از آرشیو استفاده كنی، نمیتوانی. خدا نكند نیروهای امنیتی هم گیر بدهند.
اگر یك گروه فیلمسازی، داخل همین شهر تهران، بدون مجوز سه پایه و دوربین بكارد و شروع كند به تصویربرداری، در عرض چند دقیقه پلیس از راه میرسد و كاسه و كوزهشان را جمع میكند. ابتدای فیلم نریشنست كه میگوید: عوامل تهیهی فیلم در ایتالیا بازداشت شدند و....
آیا شما توقع داشتید در مقابل كار غیر قانونیای كه انجام دادید، دولت ایتالیا لبخند میزد؟
اولاً، ویزای ما، ویزای فیلمبرداری بود. كارت بین المللی صدا و سیما هم داشتیم. ثانیاً، ما را موقع تصویربرداری دستگیر نكردند، داشتیم توی خیابان قدم میزدیم، آمدند گفتند «شما همانهایی هستید كه دیروز با یك ماشین سفید از اینجا عبور كردند؟»
گفتیم: بله، سوارمان كردند و بردند، تا غروب بازداشت بودیم و بازجویی میشدیم. بعد رفتیم هتل كه وسایل را بازرسی كنندــ البته من نوارها را قبلاً به یك بندهی خدا داده بودم- هر قدر گشتند چیزی پیدا نكردند. بعد گفتند ویزای شما اشكال دارد.
پس بیچارهها سندی را كه لازم داشتند، پیدا نكردند. اگر یك گروه خارجی بیاید ایران برای تصویربرداری، علاوه براینكه باید از وزارت ارشاد مجوز بگیرد، یك نفر نماینده هم به عنوان همراه، از آنها مراقبت میكند.
نه، اصلاً اینطور نیست. همین خانم كریستین امانپور، آخرین باری كه به ایران آمد و بعد از آن ظاهراً ممنوع الورود شد، به شیوهی كاملاً مخفیانه رفته بود از یك پارتی تصویر گرفته بود و خیلی محرمانه سراغ دخترها و پسرها رفته بود. ضمناً اگر یك خبرنگار خارجی بیاید ایران، مسئولین ما سرو دست میشكنند كه با او مصاحبه كند، ولی در اروپا كاملاً موضوع برعكس است. تازه سوژهای كه ما انتخاب كردیم، سوژهای نبود كه اگر سراغ دولت ایتالیا میرفتیم، اجازهی تصویربرداری بدهند. یك آدم از نظر معنوی به حضرت امام(ره) وابسته است، این آدم را میكشند و بدون كالبدشكافی، خاكشاش میكنند. حتی وقتی یكی از دوستاناش اعتراض میكند به نظام قضایی ایتالیا و شكایتی علیه قاضی پرونده مینویسد، اعلام میكنند پرونده مختومه است، خلاصه خون یك نفر پایمال شده است. وقتی سفارت ایران با ما راه نمیآمد، میخواستی دولت ایتالیا همكاری كند؟
در فیلم یك تناقض وجود دارد؛ در فیلم اشاره میشود كه او ادواردو از ثروت پدرش چشمپوشی كرده، اما از آن طرف، او در رابطه با ریاست فیات اعتراض داشته كه این یك تناقض است. در عین حال میبینیم برای ریاست فیات یك خانواده تصمیم میگیرد، نه یك نفر كه مثلاً پدر ادواردو باشد. ظاهراً قرار نبوده كه ثروت برسد، چون پول فقط مال پدرش نبوده است.
ببینید، فیات یك مدیریت دارد، یك مالكیت، مالك اصلی شركت، پدر ادواردو است. فیات یك شركت سهامیست و هر آدمی میتواند سهام بخرد و با توجه به همین سهام در مجمع عمومی كارخانه صحبت كند. پدر او زمانی مدیریت شركت را هم به عهده داشته، اما در یك دوره به علّت سرطان پروستات ادارهی كارخانه را به افراد خانواده میسپارد. این مدیریت مخصوص فیات و چند شركت تابع آن است، در حالی كه ثروت جیووانی آنییلی خیلی فراتر از این چند كارخانه است.
یك پدر حق دارد پسرش را به هر دلیل از ارث محروم كند، حق ندارد؟
چرا.. حق دارد...
پس چرا شما در فیلم، این انتقال مدیریت را غیر قانونی تلقی كردهاید؟
اصلاً واژهی غیرقانونی در فیلم نیامده، علاوه بر این مرگ ادواردو نشان میدهد كه پدرش قصد نداشته او را از ارث محروم كند. اساساً قضیهی فیلم هم همین است. پدری مثل جیووانی آنییلی كه پایاش لب گور است، پسری مثل ادواردو دارد و نمیخواهد او را از ارث محروم كند. در این گیر و دار، یك جمع یهودی كه وارد این خانواده شده، قبل از اینكه پدر بمیرد، سر پسر را زیر آب میكنند كه ثروت به خودشان برسد.
بگذریم كه جواب سوال قبل را هنوز ندادهاید، اما در مورد آن سندی كه در فیلم نیامده ولی حرفاش هست، توضیح بدهید. اگر این آدم نمیخواسته كسی بفهمد كه مسلمان شده، چرا سند گرفته؟ ضمناً به سندی كه وجود ندارد، چه استنادی میشود كرد؟
یك روال عادی در سفارتخانههای ما هست كه در بین اهل سنت هم هست كه اگر كسی مسلمان شود یك گواهی را امضا میكند كه احیاناً پس از مرگ او را در قبرستان مسلمانان دفن كنند، یا برای ازدواج و... بعد این سند را روزنامهها كه قرار نبود چاپ كنند، مسلمان شدن ادواردو از خانوادهاش پنهان نبوده...
ولی در فیلم اشاراتی شده كه خانوادهاش حدس میزدند كهمسلمان شده...
نه، اصلاً این طور نیست. به هیچ وجه ماجرای تشرف او به اسلام از پدر و مادر و دیگر اعضای خانوادهاش پنهان نبوده. آن سند انتشار عمومی در سطح رسانهها نداشته، ولی به درد میخورده، مثلاً ادواردو یك بار برای آمدن به ایران، آن سند را برده به كنسولگری ما در میلان و ویزای ایران را گرفته است. نسخهی اصلی سند دست خودش بوده رونوشتاش هم در سفارت. هر 2 سال یك بار تمام مدارك برای بایگانی از سفارتخانهها به وزارت خارجه ارسال میشوند. اما وقتی به وزارت خارجه مراجعه كردیم، چون اینكه تلاشی برای یافتناش بكنند، گفتند مفقود شده است.
مسلمان شدن ادواردو چه تأثیری در عملكردهای او داشته؟ و اساساً بای تبلیغ اسلام فعالیتی هم داشته؟
اعتقادات او كاملاً فردی و درونی بوده، البته نه اینكه هیچ فعالیتی نكرده؛ به عنوان مثال یك ناشر آمریكایی قصد داشته كتاب آیات شیطانی را به ایتالیایی ترجمه و چاپ كند، او هم رفته سراغ ناشر و سعی كرده منصرفاش كند. همچنین به ملاقات مشاور امنیت ملی آمریكا رفته بوده و از فشارهایی كه به ایران وارد میكردند، انتقاد كرده بوده است. یك بار هم به طور ناشناس برای دانشجویان ایرانی كه به علّت تظاهرات و درگیری با منافقین دستگیر شده بودند، وكیل میگیرد و تا مدتی دانشجویان فكر میكردند سفارت لیبی برایشان وكیل گرفته (آنها هم میدانستند سفارت ایران از این بخارها ندارد!)، ولی بعداً میفهمند كار ادواردو بوده است.
وقتی اولین بار فیلم را دیدم، بی اختیار به یاد شایعاتی كه در مورد فاطیما شنیده بودم، افتادم.
این مشكل را ما هم هنگام تولید داشتیم، یكی از دلایل عدم حمایت سفارت ایران از ما همین بود. سفیر ایران در واتیكان (آقای بروجردی) میگفت هنوز دیپلماتهای اینجا به ما خرده میگیرند. از آن ماجرا خاطرهی تلخی برای اینها مانده بود. البته من خودم فیلمی را كه آقای حاتمیكیا ساخته بود، دیدهام. آقای حاتمیكیا رو به دوربین میگوید: «این فاطیما، حضرت فاطمه(س) نیست»، ولی تهیه كننده فیلم احتمالاً بر مبنای تحقیقات دیگری و با همان تصاویر فیلم را برای پخش به تلویزیون داد. فیلم ادواردو هیچ ربطی به فاطیما ندارد. آن یك روایتی از معجزه بود و این یك اتفاق واقعی بر اساس مدارك و شواهد است.
بعد از پخش فیلمنامهای در مطبوعات منتشر شد كه نشان میداد كه وزارت خارجه با پخش این فیلم مخالف بوده، نظر شما چیست؟
موضوع پخش یا عدم پخش فیلم به من به عنوان سازنده اثر هیچ ربطی ندارد. مالكیت فیلم با تلویزیون است و آنها برای پخشش تصمیم میگیرند. اما دوست دارم به نكتهای اشاره كنم و آنها عدم وجود تعامل و ارتباط صحیح میان مستندسازان و وزارت خارجه است. این دوستان برخوردشان در مراحل تولید چنین فیلمهایی كاملاً سلبی است و نمیدانند كه همان طور كه یك فیلم میتواند روابط را به هم بزند میتواند در فرصتی مناسب عامل عزت كشور شود، به شرطی كه مسئول سیاست خارجه در كنار فیلمسازان به عنوان همفكر و كمك كننده باشد. این آقایان همیشه از موضع بالا برخورد میكنند و دلشان نمیخواهد وارد این مسائل بشوند. این هم نتیجهاش میشود كه یك زمانی دخالت میكنند كه دیگر دیر شده.
اروپاییها همیشه این ارتباط صحیح میان فیلمسازان وسیاستمدارانشان وجود دارد و همانطور كه میدانید شبكه BBC زیر مجموعه وزارت امور خارجه انگلیس است.
فكر كنم حرفهای زیادی هنوز باقی مانده است. من چیزی نمیگویم تا شما هرچه دوست دارید بفرمایید.
موضع صهیونیسم در ایران درست تبیین نشده است. جوانان ما چیزی از آن نمیدانند و در نهایت این كه همهی حرفها و نظرها در این زمینه با نوعی شعارزدگی همراه است. باید برای رفع این مشكل كاری كرد و ما میخواستیم ادواردو قدمی در این زمینه باشد. حرفهای بیشتر هم بماند برای مصاحبهای دیگر!