تأملاتی در عكاسی جنگ و انقلاب
اگر از عدسی دوربین عكاسان انقلاب و همگام با آنها در سالهای انقلاب و جنگ سفر كنیم، با تفسیر جدیدی از زیباییشناسی هنر عكاسی در ایران، بدون تقلید از عكاسی گذشته، روبهرو خواهیم شد كه در احساسات شما درك و جهانبینی، متفاوت و منحصربهفرد بوده و روایتگر شكل تازهای از فرهنگ زندگی، در دل تركیببندیهای عكسهاست. قابهای چشمگیری كه در عین به تصویر كشیدن كلیتی از فضا و چهرهها در انقلاب و جنگ، با اوج گرفتن آن روزها، در بیداری مردم در حفظ انقلاب جایگاه ویژهای دارد. مهمترین بخش، در هنر عكاسی آن سالها، دیدن بصیرت درونی انسانها بود. در مقابل تهاجم عظیم نظامی دشمنان از خارج و حركتهای مسلحانة گروههای سیاسی در داخل كه برای ویران كردن و درهمریختن انقلاب، شرایط سخت و بحرانیای را بهوجود آورده بودند، احساسات پاك مردم با دفاع عاشقانه شرایط جدیدی را عینیت بخشیدند و در این میان، شیوة نگاه عكاسان انقلاب كه ذهنشان درگیر احساسات عمیق مردم شده بود، در بیان تصاویر عكسهایشان بار ادبیات را نیز با شیفتگی خود همراه كردند. و در این راستا، عصارة تلاشهای مردم را منبع الهام و جهانبینی خود قرار داد و دغدغة زیبایی شناختیشان را بر اساس درك مقاومت آرمانی یك ملت بنا نهادند. و با دیدگاه واقعی هنر عكاسی، موضوعات را با تمام وجود خود و باورهایشان به ثبت رساندند داستان عكاسی در سالهای جنگ یكی از شاخههای سخت و دشوار در این عرصه است. و عكاسان با حضورشان در جنگ، در بدترین شرایط، با دوربینهای كوچكشان، در روزهایی كه نمیتوانستی زاویة دلخواهت را پیدا كنی، طبیعیترین بخش زندگی در جنگ را در قاب عكسها ثبت كردند. در بین هنرها، عكسهای آن روزگار با فضاهایی انباشته از جزئیات و كلیات انسانها را به تعمق در تاریخ برمیانگیزند. تصاویری كه نمایش رنجهایی است كه مردم برای حفظ انقلاب متحمل شدهاند. هنر عكاسی پیش از انقلاب، در حالت تزیینی و نمایشی صرف بود؛ ولی بعد از انقلاب در حركتهای مردمی جامعه موضوعات واقعی را نشانه گرفت و به این ترتیب، هنر عكاسی شیوة بیانی قابل باورتری از جریانات سیاسی و اجتماعی را، با دیدی هوشمندانه و متعهد به تضادها، بهوجود آورد و عین شیوة نگاه، موجب شد كه هنر عكاسی در انقلاب و جنگ بتواند جایگاه ویژهای را نیز در جهان بهدست آورد. و این گونه، موقعیت مناسبی برای مطرح كردن پیامها و ارتباطات بصری عكسهای انقلاب فراهم شد. عكاسان در سالهای دفاع مقدس، با حضور متعهدانهاشان در دل نبردها، در جبههها و همنفس بودن با مردان میدانهای نبرد، حماسهها و ایثارهای رزمندگان را به تصویر كشیدند. روح و جسم عكاسان با رویارویی با خطرات، در جنگ پیوند خورده بود. و طبیعیترین بخش زندگی خود و رزمندگان را در تصاویر مستند عكسهای سالهای دفاع مقدس به یادگار گذاشتند. آنها مانند سربازان جنگ، در خط مقدم، تنها با دوربین كوچك خود ایستادند. چهبسا عكاسانی كه جان خویش را در میان باروتها جا گذاشتند. آنچه عكاسان جنگ را با جدیت استمرار تشویق میكرد، درك عمیق و محو شدن در عشق مردان خاكریز، در مقاومتهایشان بود. آنها اوج شكوه را در انبوه رنج جستوجو میكردند. و در حفظ آرمانها و هویت دینی و ملی خود سینة خاكهای این سرزمین را با قابهای عاشقانه خود پیوند میزدند. از خود گذشتن انسانهایی كه زیبایی رنگها را در تركیب نفسهایشان خیره میكردند، دوربین عكاسان را افسون میكرد. و عكاسان جنگ نیز با درست نگاه كردن، این تركیبها را به جان نگاتیوها میریختند. در آن سالها، هنر عكاسی ایران درخشانترین و پربارترین دوره را به خود دید و هر دوربین به اندازة صداقت و ذوق خلاقیتش با این ایثارها ارتباط برقرار میكرد.
در سالهای جنگ عكاسانی كه با پردازش افكار نسل جنگ، شكلگیری فرهنگ مقاومت و شكوه آن لحظههای درخشان را با عدسی دوربینهاشان از بند تكنیك محض و فرمگرایی بیمحتوا خارج ساختند و تنها عمق احساسات و جلوههای ایمان انسانها بهعنوان جانمایة تصاویر عكاسان جنگ قرار گرفت. و چهبسا عكاسانی كه با پرداختن به منظرههای شكوه و دلدادگی ملت نقشهای ماندگاری در تاریخ عكاسی ایران به جای گذاشتهاند. ولی در حال حاضر در احاطة رفتارهای كج و تغییر چهرههایی كه با اندیشهها و جهانبینی و ذهنیتهای تقلیدیشان تفسیرهایی را در ذهن جامعه نقش میكنند كه روح و جسم عدسی دوربینهایی را كه صادقانه همگام بودهاند، درشت با تركیببندی كادرهای پیچیده، در شلوغی كانون قدرتهای سیاسی اقتصادی و فرهنگی با فرصتطلبیهای آگاهانه باروت مرگ را به ریههای جامعه پاشیدهاند و هنر عكاسی را بهدنبال جذابیتهای كاذب پرترههای رنگارنگ نامناسب و با نادیده گرفتن ماهیت واقعی جامعه مسیری را میپیماید كه سالها قبل پیموده است. و بدون درك از حقیقت و از خونهایی كه عدسی دوربینها را رنگین كرده، روشهای كاذب و تجملی را در پیش گرفته و عمق چشمان نسلها را گرفتهاند تا خونهای ریختهشده بر سینة تاریخ این سرزمین را به فراموشی بسپارند دِل دوربینهایی كه بر روی خونهای خاكریزها روئین تن شده بودند، در بازی بزرگان دیگر فرصتی ندارند و هیچكسی قصد كمك به آنها را ندارد.
حالا دیگر این خصلت طبیعی به نظر میآید، به واقع شناخت و هضم فضای موجود بسیار دشوار شده است. چرا كه برای نسل ما آسمانی پیدا نیست. امروز عدسی دوربینهای سالهای انقلاب و جنگ با فاصله گرفتن از بازی با كلمات، و با تن خستهاش دیگر تحمل بستن قابهای دروغ را ندارد. ولی نمیتواند سفر عاشقانه سالهای جوانیاش را در روزگار پرتلاطم انقلاب به فراموشی بسپارد؛ چرا كه با تاریخ این سرزمین همسفر بوده است.
مهمترین بخش، در هنر عكاسی آن سالها، دیدن بصیرت درونی انسانها بود.