مقاله ها
نویسنده : كامبیز كبیری
بازدید : 1076


در ضلع جنوبی روستای وشته واقع د ارتفاعات جنوبی دره طالقان، بنای برجی شکلی قرار دارد به نام پیر نمیر و یا پیر وشته طالقان.بنای مزبور با ارتفاع 2358 متر از سطح دریا و به موقعیت جغرافیایی 36 درجه و 9 دقیقه عرض و 50 درجه 48 دقیقه طول، در نزدیکی چشمه ای موسوم به پیری دره واقع است.

در مورد شجرنامه و یا شخصیت پیروشته متاسفانه اطلاعی در دست نیست ( پازوکی، ص372) ، اما تعدادی از پیرمردان روستا نقل می کننند که در داخل مقبره؟ سنگ قبری مرمرین وجود داشته که برروی آن مطالبی نوشته شده بود. یکی از همین پیر مردان ادعا می کند که مطالب مذکور را بخاطر دارد، اما تاریخ آن را چون عربی بوده فراموش کرده است. مطلب چنین است:« این بقعه متبرکه را امر فرمود سلطان میرزاعلی از برای درویش نمیر دام الورعه خلد المکه» (پازوکی؛ همان). علی رغم فراموش شدن تاریخ بقعه، اما عنوان میرزا علی که در جای خود بدان خواهیم پرداخت از اهمیت بسزایی برخوردار است.


جغرافیای تاریخی:

پیشتر گفتیم که بنای پیروشته در ارتفاعات جنوبی دره طالقان قرار گرفته است، حمد الله مستوفی درباره اجتماعات انسانی این منطقه میگوید : کلاتها بوده و دیه های معتبر کمتر باشد. (نزهة القلوب؛ ص179) سید ظهیر الدین مرعشی در طول اقامت چهارده روزه خود در طالقان(880 ق)، به دوتـا از این دهکـده ها به نامهای جوزستان و پاته اشاره می کند که امروزه تنها روستای جوزستان در منتهی الیه شرقی دره طالقان برجای باقی مانده است همچنین از جمله کسانی که از طالقان نام می برد،

می توان به زکریا محمد بن محمود قزوینی اشاره کرد.

او درکتاب آثار البلاد و اخبار العباد(674 ق) می گوید: طالقان رستاویست دارای قریه ها که درکوهستان واقع شده فی ما بین قزوین و گیلان و کوههای دیلم، در کوههای طالقان زیتون و انار هست و از آنجا زیتون و انار به قزوین می آورند. (ص174) ابولفداء (672-732 ق) نیز از قول ابن حوقل می‌گوید: طالقان به دیلم نزدیکتر است تا به قزوین (تقویم البلدان؛ ص487)، در این رابطه و با توجه به گفته امین احمد رازی از مورخان قرن یازدهم: از حوالی جرجان وحدود دامغان تا کوهستار ری و طالقان همه طبرستان است.( هفت اقلیم؛ ص57) چنین می توان نتیجه گرفت که در اوایل حکومت صفویه، طالقان هم بخشی از سرزمین طبرستان بوده است. درحالی که تا پیش از آن ابوریحان بیرونی (362-440 ق) از طالقان به عنوان طالقان دیلم (آثار الباقی؛ ص 182) و سمعانی (506-562 ق) بخشی از آن را، از آن ری و بخش دیگر را از آن قزوین (الانساب؛ ص363) بیان کرده بوده اند.

باری، عاقبت محمد حسن خان صنیع الدوله وزیر انطباعات و حاکم قاجاری طالقان، تمامی این اشارات وامثال آن را خلاصه کرده می گوید:اسم و شرح طالقان در کتب جغرافی و تاریخ عرب و عجم مسطور و مذکور است بعضی آن را ولایت نوشته و برخی روستا، یکی بلده و روستا نگاشته و دیگری بلوک. و از این جمله برمی آید که ناحیه معظمی بوده است و در اینکه این ناحیه از مضافات و متعلقات کدام ولایت است

اختلاف عقیده وجود دارد. بعضی آن را جزء طبرستان دانسته، زمره ای داخل درخاک گیلان، جماعتی جزیی از خاک ری وعده ای طالقان را متعلق به قزوین دانسته اند، و عقیده شخصی من برآن است که طالقان خود ناحیه و ولایتی مفروز و مستقل بوده است.» (جغرافیای قدیم و جدید طالقان؛ ص11)

ضمناً مناطق دیگری نیز با نام طالقان وجود دارند که از جمله آنها می توان به طالقان طخارستان:« طالقان بزرگترین شهر طخارستان است، واقع در دشتی که مسافت آن تا کوهسار زیاده از یک پرتاب تیر نیست.» (جوینی؛ ص200) و یا طالقان جوزجان خراسان که مغولان پس از هفت ماه محاصره آن را در سال 617 هجری تصرف و با خاک یکسان کردند، اشاره کرد. مقدسی در اواسط قرن چهارم هجری(357 ق) می نویسد:« طالقان در دو موضع است یکی شهری است در دیلـم، و دیگر طالقان جـوزجـانـان.» ( احسن التقاسیم؛ ص26) البته او از طالقان طخارستان اطلاعی نداشته است.

معماری بقعه پیروشته:

تاکنون قریب به بیست بنای سنگی با پلان دایره( نظیر دو بنای گوسارخانه فیروزکوه از دوره ایلخانی)، مربع(نظیر برج بیامه سی لاریجان از دوره تیموری ) و هشت ضلعی (نظیر آرامگاه های ناحیه تارم قزوین از دوره آل بویه- سلجوقی) در البرز مرکزی مورد شناسایی قرار گرفته اند، که بنای بقعه پیروشته نیز در زمره آنها می باشد.

بنای مزبور با پلان هشت ضلعی و مصالح لاشه سنگ و ملات گچ و ماسه برروی صفه ای که از وصالی تخته سنگ های بزرگ با صخره طبیعی ایجاد گردیده، احداث شده است. (تصویر شماره 2) سابقه پلان هشت ضلعی یعنی زدودن زوایای مربع به دوره اسلامی باز می گردد. در اینرو ش که قبه با سهولت بیشتری برروی بدنه قرار می گیرد، دیگر نیازی به گوشواره های مثلثی نیست. این پلان که از دوره سلجوقی تا اواخر دوره ایلخانی از عمومیت بالایی برخوردار بود، از این تاریخ به بعد در فضای داخلی تعدادی از مقابر به طرح چلیپا و یا مربع تغییر حالت می‌دهد. از جمله این بناها می‌توان به امامزاده علی‌بن جعفر (713ق) و یا احمد بن قاسم (780 ق) در قم و نیز امامزاده حسین‌رضا ورامین (ایلخانی) اشاره كرد.

همچنین انتخاب ورودی در ضلع جنوب شرقی بقعه نیز، همچون ورودی مقبره سلطان ویس نیاق در ارتفاعات قزوین (سلجوقی؟) احتمالاً به دلیل وزش باد شمال طالقان

و یا بادهای باران زای باختری منجیل بوده است.

درباره پوشش سقف بقعه، آن گنبدی رك (هشت وجهی) و دو پوسته است. بناهایی با گنبدهای كثیرالاضلاع در نقاط مختلف ایران و در دوره مختلف زمانی وجود دارند كه از جمله آنها می‌توان به بناهایی با گنبد هشت ضلعی در شمال ایران متعلق به قرن نهم و یا بناهایی با گنبد شانزده ضلعی در قم (= مغول و تیموری) اشاره كرد. در این میان به نظر می‌رسد كه گنبدهای دوازده ضلعی از پراكنش بیشتری برخوردار بوده‌اند، چنانكه تقریباً می‌توان نمونه‌هایی از آن را در تمام ایران و از دوره تیموری تا دوره قاجار مشاهده كرد. (مرادی؛ ص 116)

همچنین برخلاف نمای بیرونی بقعه و شته كه دارای هیچگونه تزیینی نیست، در داخل و در نمای هر ضلع، طاقنماهایی به چشم می‌خورند كه در بالای آنها ردیفی گوشوار مانند پوسته داخلی گنبد را دور می‌زنند. در هر یك از این طاقنماها كه با آجرهای نره لعابدار (فیروزه‌ای و لاجوردی) مورد تزیین قرار گرفته‌اند، دو نقش محراب گونه لاجوردی دیده می‌شود. به كارگیری دو طاقنمای هم پهلو در اسپر یك طاقنمای بزرگتر، تزیینی مسبوق به سابقه است. چنانكه می‌توان نظایر آن را در طاقنماهای بیرونی گنبد شیخ جنید توران پشت یزد (سلجوقی؟) و نیز به صورت دو طاقنمای شكنجی در اضلاع بیرونی آرامگاه‌های ناحیه تارم قزوین (آل بویه؟) مشاهده كرد. بنا به گفته اسكوفیلد: «تنها خود شكل نیست كه خوشایند است، بلكه انتخاب تعداد محدودی از اشكال است كه تكرار یافته و بدین نحو وحدتی را در یك اثر معماری به وجود می‌آورند» (معماری تیموری در ایران و توران؛ ص 287). در پایین طاقنماها، نغول‌هایی كه احتمالاً با كاشیهای (= فیروزه‌ای، لاجوردی و سیاه) چسبیده بر سطح یك توده ملات گچ بدست آمده در قسمت درگاه مورد تزیین قرار گرفته بوده‌اند (شیزری؛ ص 11)، دیده می‌شوند. (تصویر شماره 3) این نغول‌ها در حال حاضر فاقد هرگونه تزیین‌اند.

استفاده از كاشی لاجوردی در كنار كاشی فیروزه‌ای برای نخستین بار در بنای مسجد ملك زوزن یعنی از اواخر دوره خوارزمشاهی آغاز می‌شود، پیش از آن یعنی در دوره سلجوقیان تنها از كاشی فیروزه‌ای آن هم در حجمی بسیار محدود مورد استفاده قرار می‌گرفته است. كاشیهای سیاه رنگ نیز همراه با كاشیهای سبز و قهوه‌ای از دوره ایلخانی وارد بناهای اسلامی می‌شوند

در مجموع به نظر می‌رسد كه بنای بقعه پیر وشته دارای یك دوره ساخت، یك دوره الحاقی و بیش از شش بار اندود گچ خصوصاً در پوسته داخلی گنبد می‌باشد. لایه‌های اندود در چند نقطه به خوبی قابل تشخیص‌اند و كاشیكاری‌ها همراه با درگاه فرو ریخته نیز احتمالاً مربوط به دوره الحاقی این بنا می‌باشند. این درگاه به علت آنكه با ملات گل ساخته شده بود نتوانست در طی سالیان دراز دوام بیاورد و لذا با حركت تدریجی سنگها بر روی یكدیگر از بین می‌رود. كاشیكاریها هم متاسفانه به دست انسان مضطرب گردیده‌اند. ضمناً در كف ضخره‌ای این بقعه، هیچ نشانه‌ای از حفر گودال به مانند آنچه كه در قبور سنگی قلعه گبری ری (آل بویه) و یا آرامگاهی در سوادكوه مازندران (پیر شهریار؛ 880 ق) دیده می‌شود (ستوده؛ ص 433) وجود ندارد. پس در نتیجه این احتمال هست كه بنای پیر وشته نه یك آرامگاه، بلكه همانطور كه از قول عبدالوهاب قزوینی خواهیم آورد، تنها یك قدمگاه در ضلع جنوبی دره طالقان باشد. و سنگ قبری هم كه برخی از روستاییان بدان اشاره می‌كنند، به مانند سنگ مرمر بقعه آقا سید حسین لنگرود (از دوره كیائیه) كه در آن خبر آتش سوزی شهر و نیز بازسازی بنا ذكر شده، تنها یك كتیبه سنگی بوده است.

تاریخ گذاری قدمگاه پیروشته:محمد بن عبدالوهاب قزوینی در حواشی كتاب تاریخ جهانگشای جوینی آورده است: «وشته از قرای معتبر طالقان وسطی است، بر یسار شاهرود و محادی دهكده نویزك. در این قریه قدمگاه پیری است كه طرف توجه اهالی است و خوارق عادات به آن نسبت می‌دهند.» (ص 398) بیشتر گفتیم كه یكی از پیر مردان روستای وشته، مطالب نوشته شده بر روی سنگ قبر؟ مفقود شده این بنا را به خاطر دارد، اما تاریخ آن را چون عربی بوده فراموش كرده است. مطلب چنین است: «این بقعه متبركه را امر فرمود سلطان میرزاعلی از برای درویش نمیر دام الورعه خلدالملكه» (پازوكی؛ ص 372) شاید رسالت باستان شناسی ایجاب نكند كه ما بطور یكطرفه و تنها بر فرض صحت قول یكی از اهالی روستا، به تاریخ گذاری این بنا مبادرت بورزیم، اما عنوان میرزاعلی كه در حدود پنج قرن پیش در منطقه حضوری پر رنگ و تاریخی داشته، بسیار قابل تأمل و سوال برانگیز است. یعنی نمی‌تواند اتفاقی باشد.میرازعلی كیست؟ تا پیش از روی كار آمدن دولت صفویه و سپس تثبیت آن در عصر شاه عباس (م 1038)یكسری حكومتهای محلی در ایران

علی‌الخصوص در ناحیه شمال وجود داشته‌اند

كه از جمله آنها می‌توان به سادات مرعشی در طبرستان و حكام كجور در رویان (غرب مازندران) كه به ترتیب در سالهای 986 و 1006 هجری قمری به حیات آنها توسط صفویان خاتمه داده می‌شود، اشاره كرد همچنین سید محمد تقی میر ابولاقاسمی در كتاب تاریخ و جغرافیای طالقان می‌نویسد: «از جمله حكمرانان گیلان كه قبل از روی كار آمدن صفویه قدرت و نفوذی در قسمتهای شمال ایران داشتند و به عقیده بعضی از مورخین نسب آنان به امام زین‌العابدین می‌رسد كیائیه‌اند.» (ص 15) مناطق تحت تسلط این حكومت (780 – 1001 ق) كه به وسیله یكی از شاگردان سید قوام به نام سید علی كیا و با تأسی از نهضت مرعشیان مازندران (760 – 986 ق) پایه گذاری گردید، به غیر از گیلان طالقان را هم شامل می‌گردد.سید ظهیر الدین مرعشی در كتاب تاریخ گیلان و دیلمستان می‌گوید: «از جمله حكمرانان كیائیه، كاركیا ناصركیا بود كه ملك پدری را كه شامل كوه گیلان و رودبار و طالقان بود با برادرش امیر سید احمد تقسیم كرد و طالقان در حوزه فرماندهی برادرش درآمد.» (ص 183) میر ابوالقاسمی هم اضافه می‌كند: «در سال 853 الغ بیك (پسر شاهرخ تیموری) به طالقان آمد و با عبور از طالقان خرابی و ویرانی زیادی بدانجا وارد آورد و چون سید احمد اطاعت و فرمانبرداری الغ بیك را پذیرفته بود، دستور داد تا قلعه فالیسین با تمامی طالقان به او سپرده شود ... در سال 908 سلطان حسن از طرف برادرش میرزاعلی (883 – 911 ق) بحكمرانی طالقان انتخاب گردید.» (ص 16) همینطور كه می‌بینیم میرزاعلی یكی از حكمرانان سلسله كیائیه است. حسین لاهجی در اوایل قرن دهم هجری و در كتاب تاریخ خانی – كه اصلاً برای همین سلسله تالیف گردیده – می‌گوید: «بعد از اتمام شرایط تعزیت و انقضای مصیبت (وفات سلطان محمد كیائیه) چون حضرت سلطان حسن با حضرت میرزاعلی هم عهد بود، دیگر برادران را هم عهد فرمودند و سلطانت را به حضرت میرزا علی هم عهد بود، دیگر برادران را هم عهد فرمودند و سلطنت را به حضرت میرزاعلی ارزانی داشتند.» (ص 11) با نگاهی به تاریخ سلطنت میرزاعلی (883 – 911 ق) در می‌یابیم كه او مدتی را با شاه اسماعیل صفوی (907 – 930 ق) هم

عصر بوده است. در این رابطه دكتر عبدالحسین نوایی در كتاب شاه اسماعیل صفوی می‌گوید :

«خاندان كاركیا از روز نخست با شاه اسماعیل به صفا و صداقت پیش آمد و شاه صفوی هنگامی كه از دست آق قویونلوها به گیلان گریخته بود، مدتها در پناه میرزاعلی در رشت بسر برد و میرزا در حفظ و حراست آن بازمانده سلطان حیدر كوشش تمام نمود.» (ص 310) شاه اسماعیل كه در این زمان كودكی بیش نبود، به مدت شش سال تحت نظر و مراقبت میرزا علی با خواندن و نوشتن و تعلیم قرآن و فنون سواری و تیراندازی آشنا شد، و سپس در سن دوازده سالگی لاهیجان را به قصد اردبیل ترك نمود. باری، خصایل نیكو و قابل توجه میرزا علی در قلم دیگر مورخین از جمله سید ظهیر الدین مرعشی كه در خدمت همین سلسله به تألیف و احراز مقامات مختلف كشوری و لشكری نایل آمد، مسطور است. او از آغاز به كار میرزا علی می‌گوید: «چون به سعادت و كامرانی به تخت شهنشهی بنشست، اعیان ملك و اركان مملكت را به نوازش خسروانه مفتخر ساختند و هر یكی را فراخور منصب آن كس التفات خسروانه مرعی فرمودند و رسم و آئین كه سابقاً در میان مردم آن ایام جاهلیه مانده بود، مثل آنكه شخصی را كه پسر نبود به دختر میراث نمی‌دادند و ستاندن زن زر و سایر امور بدعیه را بفرمود تا از روی دفاتر محو گردانند و بر موجب شریعت عزا سلوك نمایند و غلامان زرخریده غفران پناهی را خط آزادی داده، جهت هر یكی مرسوم و مواجب نسق فرمودند و روح مطهر مزكی معلای غقران پناهی را به ختم كلام مجید در همه جمعات شاد می‌گردانیدند.» (ص 415)

حال با این تفاصیل، اگر ما گواه پیرمرد روستای وشته را درست بپنداریم، به تقریب می‌توان گفت كه بنای قدمگاه پیروشته و یا به قولی پیر نمیر، مربوط می‌شود به اواخر قرون میانه اسلامی یعنی مصادف با حیات سلطان میرزاعلی (883 -911 ق) حاكم كیائیه گیلان. در غیر این صورت و با توجه به كثرت استعمال پلان و گنبد منشوری بنا كه نظایر آن را در دیگر مقابر این دوره مانند امامزاده سلطان مطهر وردهن (847 ق) و یا امامزاده علی شكرناب آبیك (884 ق) نیز می‌توان دید، محتمل‌ترین دوره برای تاریخ گذاری این بنا، همین قرون میانه اسلامی به ویژه نیمه دوم آن می‌باشد. «این نوع سبك معماری هر چند كه مربوط به شمال ایران است، اما در شهر ری نضج می‌گیرد.» (پیرنیا؛ ص 143) افزون بر آن یعنی به علت احترامی كه دراویش در این دوره از آن برخوردار بودند لذا ساختن آرامگاه و یا قدمگاه نیز، برای آنان امری به دور از

انتظار نمی‌باشد. سید ظهیر‌الدین مرعشی درباره جنگی كه بین سلطان محمد كاركیا (پدر میرزاعلی) با حاكم رشت امیره محمد در سال 863 هجری اتفاق افتاد می‌گوید: «تدبیری دیگر امیره محمد را بجز التماس و تضرع ... نماند، فلهذا او را فرزندی بود به سن پنج و شش سال، آن را با جمعی از درویشان رشت همراه ساخته ... با التماس تمام بفرستاد كه آنچه كردم از آن پشیمانم و توقع عفو دارم.» (ص 292) این روایت به خوبی بیانگر احترامی است كه دراویش در این دوره از آن برخوردار بودند، احترامی كه با روی كار آمدن دولت صفویه تا حدودی كمرنگ می‌شود:» در دوره صفویه، برخی از صفویان كشته و برخی از ایران و قلمروی حكومت صفوی گریختند.» (كیوان قزوینی؛ ص 49) ضمناً برخلاف بقعه عون بن محمد در ماسوله (969 ق) ك همچون قدمگاه وشته به شكل هشت گوش ساخته شده است، مابقی بقاع دولت كیائیه گیلان در دو شكل مربع (نظیر بقعه میرشمس الدین لاهیجان) و مستطیل (نظیر بعقه سید ابوجعفر جابكسر و یا بقعه امیر بنده در كلاچای) برپا گردیده‌اند. این بقاع كه مهمترین عنصر تزیینی آنها دیوار نگاره‌های مذهبی به خصوص تصاویری از واقعه كربلا است، از دوره صفوی تا معاصر بارها مورد مرمت قرار گرفته‌اند.

پیر نُمیر یا نَمیر:

در میان القاب و عناوین اهل طریقت و فتوت، عناوینی همچون؛ پیرخرقه، پیر صحبت، پیرمقراض، پیرتوبه، پیرشهریار، پیرتعلیم و ... به كرات به چشم می‌خورد، اما تاكنون نامی از عنوان پیر نمیر و یا به اعتقاد ما نمیر، در تاریخ این جماعت به ثبت نرسیده است.

واژه نمیر كه برخلاف نمیر دارای هیچ معنایی در فرهنگ لغات فارسی و تازی نیست، اگر چنانكه درگذشته به یك نامجا اطلاق نمی‌گردیده است، علی‌الظاهر لقب با مسمایی برای پیر روستای وشته به شمار نمی‌آمده است. در عوض واژه نمیر كه در لغت دارای معانی چند، از جمله؛ «نمیرنده، نامیرنده، كه نمی‌میرد» (دهخدا؛ ج 48، ص 803) و یا «آب فراوان و پاكیزه» (عمید؛ 1922) است، برای عنوان لقب یك درویش از اعتبار موجه‌تری برخوردار است مثلاً پیری كه آموزه‌هایش جاودانه است و یا به مانند پیر مقراض كه با قیچی سر و كار داشته (برای زدودن پینه‌های پیشانی از كثرت سجده!) به نوعی با آب در ارتباط بوده است. فراموش نكینم كه در نزدیكی بنای پیر وشته- همانطور كه پیشتر هم افتاد

چشمه‌ای قرار دارد به نام پیری دره علی ایحال درباره مصداق تاریخی و نمیرنده كلمه نمیر و تنها برای نشان دادن این قسم از معانی آن، ما در انیجا تنها به دوچرخه‌ نمونه از جمله كتاب شرفنامه اثر امیر شرف خان بدلیسی (1005ق) اشاره می‌كنیم.

آنجا كه درباره حكام خیزان می‌گوید:« و عشیرات آن ولایت بنمیران ملقبست و وجه تسمیه نمیری آنست كه هر كس از عشایر و قبایل ایشان فوت می‌شد، حكام آن دیار علوفه و وظیفه او را بلاقصور به اولاد او اگر خورد باشد و اگر بزرگ باشد میدادند، چیزی از آن زیاده و نقصان نمی‌‌كردند از این جهت به نمیری لقب یافتند.» (ص273) خیزان از بلوكات شهرستان بتلیس است و شهرستان بتلیس یكی از چهار شهرستان استان بتلیس در بین مثلث ارزروم، دیاربكر و دریاچه و آن در شرق آناطولی بوده است.

نمونه دیگر، مربوط می‌شود به فرقه‌ای از غُلاة جمع غالی است كه در پارسی به معنی گزافه گویان می‌باشد. ایشان فرقه‌هایی از شیعه هستند كه در تشیع افراط نموده و درباره پیامبر و ائمه خود به گزافه گویی پرداخته‌اند. به عنوان مثال بعضی از غُلاة سرخی شفق را از خون امام حسین (عثمانی) در كربلا میدانند و می‌گویند پیش از آنكه امام شهید شود، شفق را رنگ سرخ نبوده است نیز؛ «گروهی اندك از كسانی كه در روزگار علی بن محمد به امامت او گراییده بودند ] پس از وی [ به پیامبری مردی كه محمد بن نصیر نمیری بنام داشت بگرویدند، وی مردم را به پیغمبری خویش می‌خواند و میگفت ابوالحسن عسگری او را بدین كار برانگیخته و نیز سخنانی در پیرامون تناسخ می‌گفت و درباره ابوالحسن گزافه گویی می‌كرد، و او را به خدایی رسانیده بود... باید دانست كه ایشان... نمیریه نام دارند»(مشكور؛ص137). شرح عقاید این فرقه كه هنوز هم بقایایی از ایشان در جبال سوریه ساكن‌اند، به تفصیل در كتاب الملل و النحل شهرستانی (479-548ق) آمده است.

اما در رابطه با حضور پیر نمیر در ده وشته و برپایی قدمگاه آن در ارتفاعات، در ابتدا میباید به این نكته اشاره نمود كه اصولاً در نزد این جماعت مسافرت كردن از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. به قول حلاج؛ در هر جایی كه خواستم قرارگاهی نیافتم. در واقع اینگونه نیست كه مثلاً همانطور كه سادات در صفحات شمالی ایران و یا كرامیان در شهرهای هرات و نیشابور از نفوس بیشتری برخوردار بودند، دراویش نیز از یكچنین وضعیتی تبعیت كنند. آنان در سرتاسر ایران و اكناف و در تمام ازمنه اسلامی پراكنده بودند.

وانگهی انتخاب بلندی در ایجاد قدمگاه و یا حتی آرامگاه نیز، بدون شك به اصل مراقبت و خلوت گزینی صوفیان در كوهستان باز می‌گردد. در نظر فردوسی نخستین كسی كه برای این منظور روحانیون (آتوریان) را به كوهستان فرستاد تا خدا را عبادت كنند، جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران است: گروهی كه آتوریان خوانیش به رسم پرسندگان دانیش جدا كردشان از میان گروه پرستنده را جایگه كرد كوه بعدها در دوران اسلامی تعدادی از صوفیان مانند شیخ روزبهان بقلی (م606) و یا شیخ احمد ژنده پیل (م536)، با برداشت نادرست از عزلت نشینی پیامبر اكرم (ص) «به كوه حرا شد و از خلق برید» (غزالی؛ ص434) مدتی از عمر خود را در كوهستان بسر بردند. این اقدام حتی برخی از فیلسوفان را به صرافت انداخت تا در تمثیلات و كنایات خود از آن بهره بجویند. ما در خاتمه یكی از ژرف‌ترین آنها را برگزیده‌ایم.« آیا كسی تا كنون بر كوهی بلند ماهی گرفته است؟ و اگر آنچه من بر این بالا می‌خواهم و می‌كنم جز دیوانگی نباشد، به از آن است كه در آن پایین از انتظار باوقار شوم و سبز و زرد.» (نیچه، ص253).


كتابنامه

1- ابولفداء، عمادالدین اسماعیل؛ تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1342.

2- بدلیسی، امیر شرف خان؛ شرفنامه، به تصحیح محمد عباس، ناشر علی اكبر علمی، 1364.

3- بیرونی، ابوریحان، آثارالباقی، ترجمه اكبر داناسرشت، تهران، امیركبیر، 1363.

4- پازوكی طرودی، ناصر؛ آثار تاریخی طالقان، تهران، میراث فرهنگی، 1382.

5- پیرنیا، محمدكریم؛ شیوه‌های معماری ایران؛ تدوین غلامحسین معماریان، موسسه نشر هنر اسلامی، 1366.

6- جوینی، عطاملك؛ تاریخ جهانگشای جوینی (ج3) به كوشش عبدالوهاب قزوینی، تهران، نشر بامداد، 1355.

7- رازی، امین احمد؛ هفت اقلیم (ج3)، به تصحیح جواد فاضل، طهران، نسخه خطی كتابخانه مجلس، 1343.

8- ستوده، منوچهر؛ از آستارا تا استارباد (ج4)، تهران، نشر آگاه، 1366.

9- سمعانی، عبدالكریم؛ الانساب، طبع لیدن، 1912م.

10- شیزری، علی؛ گزارش كاوش بنای پیر وشته طالقان، میراث فرهنگی كرج،1381.

11- صنیع الدوله، محمد حسن خان؛ جغرافیای قدیم و جدید طالقان، كتابخانه كاخ گلستان، 1301.

12- غزالی، محمد؛ كیمیای سعادت، به كوشش احمد آرام، تهران، آفتابی، 1333.

13- قزوینی، كیوان؛ استوار در بیان و عقاید و اعمال صوفیان، تهران، سپهر،1311.

14- قزوینی، زكریا محمد بن محمود؛ آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه عبدالرحمن شرفكندی، تهران، موسسه علمی اندیشه جوان، 1366.

15- كیانی، محسن؛ تاریخ خانقاه در ایران، طهوری، 1369.

16- كیانی، محسن؛ تاریخ خانقاه در ایران، طهوری، 1369.

17- گلمب، لیزا/ویلبر، دونالد؛ معماری تیموری در ایران و توران، ترجمه كرامت الله افسر و محمد یوسف كیانی، تهران، میراث فرهنگی، 1374.

18- لاهجی، حسین؛ تاریخ خانی، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگی ایران، 1352.

19- مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب به كوشش گای لسترانج، تهران، دنیای كتاب 1362.

20- مشكور، محمدجواد، ترجمه فرق الشیعه نوبختی، چاپ بنیاد فرهنگی، 1353.

21- مقدسی،شمس‌الدین ابی عبدالله، احسن التقاسیم، طبع لیدن، 1877م.

22- میرابوالقاسمی، محمدتقی، تاریخ و جغرافیای طالقان، تهران، نشر ندا 1372.

23- مرعشی، سید ظهیرالدین؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، به تصحیح منوچهر ستوده، تهران، انتشارات اطلاعات، 1364.

24- مرادی، محمد؛ بقعه باباپیر محمد آبدانان، مجله میراث جاویدان، سال دهم، شماره، 1382.

25- نوایی، عبدالحسین، شاه اسماعیل صفوی، تهران، چاپ ارغوان، 1368.

26- نیچه، فردریش، چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات آگاه، 1378.

مراجع:

1- قابل ذكر است كه كلمه بقعه، تنها در معنای مدفن اشخاص نامی و مقدس نیست. (بنگرید به: فرهنگ عمید، ذیل واژه بقعه)

2- تا پیش از آن‌ ما تنها در آرامگاه خواجه اتابك كرمان (سلجوقی)، شاهد محیط مربع در درون نمای هشت ضلعی هستیم.

3- در اصطلاح معماری؛ "نغول" به فرو رفتگی چهارگوش و بدون قوس اطلاق می‌شود.

4- متاسفانه نام این شخص در كتاب آثار تاریخی طالقان (= منبع مورد رجوع) ذكر نگردیده است.

5- سید قوام الدین مرعشی معروف به میر بزرگ، بنیان گذار سلسله مرعشیان (760 – 986 ق) در مازندران است.

6- یكی از اركان ده‌گانه تصوف، سفرهای فراوان برای عبرت آموزی است.

7- فرقه‌ای در خراسان كه مؤسس آن محمد بن كرام (190 -255 ق) از اهالی زرنج سیستان بود.

 

 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود