مقاله ها
بازدید : 1566
رنسانس رنسانس RENAISSANCE ، { ایتالیایی : RINASCIMENTO باززایی }. عموماً، به جنبشی فكری و عقلانی اطلاق می‌شود كه در سده چهاردهم از شهرهای شمالی ایتالیا سرچشمه گرفت؛ و در سده شانزدهم به اوج خود رسید. تا قرنی پیش، رنسانس را « تولد دوباره هنر و ادبیات تحت تأثیر سرمشقهای كلاسیك باستان» و یا « كشف جهان و انسان » تعریف كرده بودند؛ ولی تاریخنویسان سده بیستم نظرهایی تازه در مفهوم و حدود زمانی این جنبش پیش نهاده‌اند. اصطلاح « تولد دوباره» ( ریناشیتا ) را نخستین بار وازاری به كار برد (1550)؛ و محتملاً، یاكب بوركهارت آن را در معنای وسیع‌تری رایج كرد (1860 ). به علاوه، امروزه چنین نظری مورد قبول قرار گرفته است كه اگرچه ایتالیا خاستگاه رنسانس بود، و در آنجا این دگرگونی فرهنگی و هنری با درخشش بسیار رخ نمود؛ سایر نواحی اروپا نیز سهمی مهم در بسط و غنای دستاوردهای آن داشتند. در تاریخ هنر، معمولاً، دوران رنسانس را به مراحل آغازین(حدود 1300-حدود 1420)، پیشین (حدود 1420- حدود 1500)، و پسین یا اوج (حدود 1500- حدود 1527) بخش می‌كنند. در تحول هنر رنسانس – از آغازین تا مرحله اوج- روندی صعودی از طبیعتگرایی به سوی كلاسیك‌گرایی را می‌توان بازشناخت. جتو بیشتر مشتاق بازنمایی واقعیت مرئی بود؛ حال آنكه ، رافائل می‌كوشید به منظم‌ترین صور طبیعت دست یابد. البته، این گرایش كلاسیكی در رنسانس نتیجه تقلید هنرمندان از مجسمه‌های یونانی و رومی نبود. بلكه نگرشهای همانندی را باز می‌تابید. هنرمندان رنسانس از طریق تقلید صور طبیعی، و گردآوری و تلفیق عناصر زیبای آن، به تدریج قالب « كلاسیك» خاص زمان خود را ساختند. در واقع، رنسانس در جریان بازشناسی هنر كلاسیك باستان تفسیری تازه از اصول كلاسیكی ارائه كرد، كه یك الگوی آرمانی جدید را پدید آورد. تا مرحله اوج رنسانس، مسایل مربوط به بازنمایی طبیعت حل شد؛ و دانشی وسیع مشتمل بر روشهای ژرفا‌نمایی، كالبد شناسی، برجسته نمایی، تناسبات و غیره فراهم آمد. لئوناردو داوینچی لئوناردو داوینچی (1452-1519)، یكی از هنرمندان مرحله اوج رنسانس انسانی كه الگو و عصاره هنرمند- نابغه و انسان كامل است، به گونه شگفتی در جهان معاصر تبدیل شده و همچون یك پیامبر و فرزانه روزگار، در نقطه آغاز عصر نوین تاریخی ایستاده و نقشه راههائی را كه هنر و علم در پیش خواهند گرفت ترسیم می‌كند. دامنه و ژرفای علائق او بی‌سابقه و چنان گسترده و بزرگ بودند كه او را نسبت به تحقق تمامی آنچه نیروی تخیل جوشانش می‌توانست به تصور آورد، نا امید می‌كرد. حتی امروزه، ما با شگفتی به دستاوردها و نقشه‌های غیر قابل اجرایش می‌نگریم. ذهن و شخصیت او در نظر ما پدیده‌ای فوق انسانی و خود او انسانی اسرارآمیز و دست نایافتنی می‌نماید: همچنانكه یاكوب بوركهارت می‌نویسد:« ما هیچگاه نمی‌توانیم خطوط كرانه‌ای غول آسای طبیعت لئوناردو را جزبه صورتی گنگ و دور از دسترس به تصور آوریم .» گرچه ما در اینجا بیشتر با لئوناردو به عنوان یك هنرمند سروكار داریم، به ندرت ممكن است بتوانیم هنرش را جدا از عملش بشناسیم زیرا طراحیهای علمی او، خود جزو آثار هنری و مدلهائی برای تعیین حدود طبیعت‌اند، كه یكی از هدفهای علم است. كنجكاوی مهار ناپذیر لئوناردو به بهترین شكل ممكن از یادداشت‌های حجیمی احساس می‌شود كه طرحهای مربوط به مسائل گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی، جانورشناسی، هیدرولیك، مهندسی نظامی، اطلاعات جانوری، كالبد شكافی، و جنبه‌هائی از علوم فیزیك شامل مكانیك، پرسپكتیو، مبحث نور، روشنایی، و رنگ در سراسر آنها پراكنده‌اند. هدف بزرگ لئوناردو در نقاشیها و تلاشهای علمی‌اش، كشف قوانین بنیادی جریان و فعل و انفعالات طبیعت بود. او با یك چنین هدفی، به مطالعه بدن انسان پرداخت و كمكهای توصیف ناپذیری به رشد اطلاعات ما درباره فیزیولوژی و روان شناسی كرد. لئوناردو معتقد بود كه واقعیت به معنای مطلق واژه، برای انسان قابل دریافت نیست و ما فقط با مشاهده جلوه‌های متغیر آن می‌توانیم بشناسیمش. به همین علت، او چشم را حیاتی‌ترین اندامها و بینایی را ضروریترین كار آدمی دانسته است، چون آدمی به كمك چشم خویش می‌تواند جلوه یا تصویرهای واقعیت را مستقیماً و عمیقاً درك كند. از این رو می‌توان پی‌برد كه چرا لئوناردو بارها در یادداشت‌هایش تأكید كرده است كه هدف اصلی تمام پژوهشهای علمی‌اش این بوده است كه از خودش یك نقاش ماهرتر و بهتر بسازد. لئوناردو در فلورانس چشم به جهان گشود و در كارگاه هنری وروكیو آموزش دید. همشاگردیهای او هنرمندانی چون كردی و بتی چلی بودند. به زودی، تحت حمایت لرنتسو مدیچی قرار گرفت، و مقام استادی وعضویت در صنف لوقا قدیس را یافت(1472). قدیم ترین آثاری كه از او به جای مانده مشتمل‌اند بر یك طراحی از چشم‌انداز دره آرنو (1473)، كه توجه وی را به شكل صخره‌ها و ساختار زمین نشان می‌دهد؛ و نیز مشقهایی كه در آنها راه‌حلهای تازه‌ای در پرداختكاری چین پارچه به چشم می‌خورد. چندی بعد به خدمت لدویكو اسفرتسا (دوك میلان) درآمد(1482)؛ و در مقام نقاش، پیكره‌ساز، معمار و مهندس نظامی به كار مشغول شد. تا زمان سقوط حكومت دوك نامبرده به دست فرانسویان در میلان باقی ماند (1499). در همین زمان به مانتوا، و سپس به ونیز رفت؛ و در اینجا به كار مهندسی نظامی پرداخت. چند سالی را در فلورانس گذرانید (1500-1508). پرده منالیزا را كشید (1503-1506). از سوی حاكم فرانسوی شهر میلان به آن شهر فراخوانده شد؛ و مدت پنج سال درگیر مطالعات و تهیه نقشه‌های ساختمان یك آبراهه بود. بعداً، به اتفاق ملتسی- شاگرد و دستیار خود- به واتیكان رفت(1513)؛ ولی نتوانست حمایت پاپ لئو دهم را جلب كند. سر انجام، رهسپار فرانسه شد؛ و مورد استقبال گرم فرانسوآ اول قرار گرفت. تا آخر عمر در كاخ سلطنتی، نزدیك آمبوآز، به سر برد. از لئوناردو فقط چند نقاشی كامل در دست است. البته آثار دیگری را نیز به او منسوب می‌كنند. به عقیده برخی هنرشناسان، فرشته زانو زده در سمت چپ پرده غسل تعمید مسیح (حدود 1470)، اثر وروكیو، كار لئوناردو است. او در اجرای چند پرده نقاشی، دستیار وروكیو بود؛ و همین امر؛ بحثهای بسیاری را درباره سازنده اصلی نقاشیهای مزبور برانگیخته است. پرده بشارت(حدود 1474)، را به دلیل منظره رمز آمیز پس زمینه و ژرف‌نمایی حساب شده آن به لئوناردو نسبت می‌دهند. همچنین، دو پرده مادنا را – از آثار دوره كارآموزی او می‌دانند. او پرده‌ای به نام ستایش مجوسان را برای صومعه‌ سان دناتو آغاز كرد(1481)؛ ولی آن را ناتمام گذاشت. تركیب‌بندی این پرده به لحاظ گروه‌بندی و سكنات گویای پیكرها، و كاربست اسلوب سایه‌روشن‌كاری (كه از مشخصات پرده ناتمام هیرنوموس قدیس-حدود 1483 – نیز هست)، اهمیت دارد. لئوناردو دو پرده با عنوان باكره صخره‌ها كشید؛ كه نسخه قدیم تر – محفوظ در موزه لوور- از ارزش هنری بیشتری برخوردار است. در دواران اقامت در میلان، چند تكچهره از بانوان درباری نقاشی كرد. بانو و قاقم- محتملاً، چهره معشوقه دوك میلان- از این جمله است. این پرده، استادی او را در تنظیم شكلها، و مطالعه روانشناختی «مدل» نشان می‌دهد. لئوناردو در منالیزا، در كمال استادی، درك خود را از رمز هستی به نمایش گذاشت. شكلها، در این نقاشی، به رغم صراحت و وضوح، با لطافت بسیار در هم آمیخته‌اند. در اینجا، او اسلوب محوكاری در برجسته‌نمایی را استادانه‌تر از قبل به كار برد. طرح دقیق بزرگی نیز برای نبرد آنگیاری كشید، كه امروزه اصل آن موجود نیست؛ ولی چند رو نگاشت- از جمله توسط روبنس – از آن در دست است. اگرچه لئوناردو در مجسمه‌سازی نیز كارآزموده بود، اثری در این زمینه از خود باقی نگذارده است. او در میلان، نمونه اولیه مجسمه اسفرتسا سوار بر اسب را ساخت، كه به دست سربازان فرانسوی از بین رفت (1499). قدرت رسامی بی‌دلیل لئوناردو را در طراحیهای بیشمار او از سر، بدن برهنه و منظره، می‌توان تشخیص داد. دفترهای به جا مانده از او- با روش نگارش معكوس – مشاهدات و بررسی‌های عمیق درباره تناسب، پرسپكتیو، مسایل نور،كالبد شناسی، سیما شناسی، و تصویرگری علمی‌اش را نشان می‌دهند.رساله‌ای نیز در باب نقاشی نوشت، كه در سده شانزدهم دست به دست می‌گشت. هنرمندانی چون كردجو، جرجنه ، رافائل، آندرئا دل سارتو، تحت تأثیر تركیب‌بندی‌های سنجیده، و طرز كاربرد نور و سایه در نقاشیهای او قرار گرفتند. لئوناردو به طور غیر مستقیم، حتی بر روبنس و رمبرانت نیز اثر گذاشت و از جمله دیگر آثارش: پرده مریم عذرا ، مریم كودك و حنا قدیسه (حدود 1516 )؛ طرح جنگجوی كهن (حدود 1475)؛ طرح جنین در رحم ( حدود 1510 ) طرح تك چهره خود هنرمند (حدود 1512 ).

طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود