اخبار
منبع :
به‌گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این شاعر كه روز گذشته مهمان ماه خانه شاعران ایران بود، در سخنانی گفت: به‌قول حافظ موسوی، شعر چیزی است كه همه در آن خودكفا شده‌اند و فكر می‌كنند مقداری مشكل خانوادگی می‌خواهد و سیگار و... و نیاز به فرم و محتوا و موسیقی هم ندارد. باید بگویم كه نه‌خیر؛ این‌گونه نیست.
شمس لنگرودی در ادامه گفت: ما بخشی از زندگی خود را كه دوست داریم، زندگی می‌كنیم و آن بخش‌هایی كه امكان زندگی ندارد، در ضمیر ناخودآگاه ما انباشته می‌شود و برای همین است كه بعد از مدتی انسان موجودی پیچیده می‌شود.
وی تاكید كرد: این چیز‌هایی كه انسان می‌خواست و نتوانست به آن‌ها برسد، به دو شكل بروز پیدا می‌كند؛ یكی در خواب و دیگری در هنر. هنر یك نوع خواب دیدن در بیداری است؛ چیزی شبیه خواب است. شاخه‌های گوناگونی برای هنر پیدا می‌شود، اما صحبت ما درباره شعر است و فرق اساسی آن با خواب در این است كه در هنر، به‌رغم شباهت ظاهری با خواب، یك مكانیزم و انضباط درونی وجود دارد، كه واجد یك تم معنایی است.
شمس لنگرودی تصریح كرد: ما تا جایی كه می‌توانیم، زندگی می‌كنیم و از آن‌جا كه نمی‌توانیم، در رؤیا می‌گذرانیم. خیال بستر هنر است. كسی كه دست به آفرینش ادبی می‌زند، از شكل ابتدایی تخیل خام تا تخیل فرهیخته یك مسیر را طی می‌كند. واژه خیال به‌معنای تصویر در آینه است و هر شیء در هر آینه‌ای یك بازتاب دارد. هنر هم این گونه است. هنر فرهیخته تخیلی است كه مبتنی بر یك تفكر فرهیخته باشد. شاعر، هنرمند وقتی به فرافكنی آن‌چه كه در زندگی روزمره است، می‌پردازد، هر چقدر به ابزار كار خود مسلط باشد و این ابزار مبتنی بر تفكر باشد، كارش عمیق‌تر، فرهیخته‌تر و زیباتر می‌شود.
او در بخش دیگر صحبت خود درباره این‌كه چرا شعر امروز این‌گونه است، گفت: انقلاب مشروطیت خیلی خودخواسته نبود، و می‌بینیم كه از ابتدا دچار یك دوگانگی تاریخی می‌شویم. بودلر محصول جامعه خود است، اما نیما یوشیج و صادق هدایت محصول طبیعی جامعه ما نیستند. جامعه ناهمگون شكل گرفته است و ناهمگون پیش می‌رود و به دو دلیل این امكان نیست كه جامعه ما با مدرنیته پیش برود؛ یكی به دلیل زمینه تاریخی جامعه‌ ما و دیگر به‌دلیل شرایط سیاسی، اجتماعی در دوران معاصر.
او در ادامه متذكر شد: این تنها شعر و ادبیات نیست؛ ما در همه زمینه‌ها دچار تشتت هستیم، و شعر از وضعیت اجتماعی، سیاسی جدا نیست.
شمس لنگرودی افزود: عموم مردم فكر می‌كنند كه شعر یك درددل است و دیگر آن ارزش‌های و مولفه‌های قبلی شعر معنا ندارد. احمد شاملو و دیگران ارزش ندارند، و شروع می‌كنند به سرودن شعر، بی آن‌كه متوجه باشند چه می‌سرایند. شعر گفتن سوت زدن نیست؛ نواختن ویولون است. باید آن را فراگرفت. به گمان من شاعر باید خود را بشناسد. با پس و پیش كردن كلمه خلاقیت بزرگی به‌وجود نمی‌آید.
او همچنین تصریح كرد: آن‌كه می‌پرسد چرا شعر امروز این‌گونه است، حق دارد؛ چرا كه هنر از خصوصی‌ترین مسائل زندگی افراد است و مخاطب اثر هنری را تهیه می‌كند تا در خلوت خود از آن استفاده كند؛ چه ضرورتی دارد مخاطب اثر هنری را تهیه كند كه آن را نفهمد؟
در ادامه شمس لنگرودی در پاسخ به پرسشی درباره تاثیر تئوری‌ها بر شعر دهه‌های 70 و 80 گفت: عده‌ای بر اساس نیاز برای حل مسائل گفت‌وگو‌هایی با خود و جهان دارند كه حاصل آن تئوری است. عده‌ای می‌خواهند از رهگذر تئوری كشور‌های پیشرفته مسائل خود را حل كنند. متاسفانه این به شعر ما خیلی ضربه زده است. تئوری اگر بر حسب ضرورت و یك نیاز درونی باشد، بسیار سازنده است، اما اگر به خاطر ارعاب دیگران باشد، بسیار مخرب است. به‌گمان من تئوری به‌خودی خود، نه خوب است و نه بد؛ بستگی به این دارد كه به چه منظوری از آن استفاده كنیم.
او همچنین درباره این‌كه ابزار برای انقلاب شعری چیست، گفت: انقلاب خلاقیت می‌خواهد؛ نه دیوانه‌بازی. دیوانه‌بازی زمانی ارزش دارد كه خلاقیت در آن باشد. ابزار شعر اساسا واژه است و شاعر باید واژه را خوب بشناسد. همچنین شاعر جوان باید ادبیات كهن را تا حد مقدور بشناسد؛ نه این كه در آن دفن شود. آن چه كم‌اهمیت‌تر از قبلی نیست، به درك ما از هستی مربوط است و باید این را مورد مداقه قرار دهیم كه ما چه دركی از زندگی داریم و بی خودی تصور نكنیم می‌فهمیم. بنابراین مرحله بعد از شناخت ادبیات، تامل ما در هستی و حیات است و سوم نیز آن كه به ابزار كار خود تسلط پیدا كنیم. آن‌گاه مردم خواهان آن اثر هنری خواهند بود.
در بخش دیگری از این نشست، حمیدرضا شكارسری - منتقد و شاعر - با اشاره به این‌كه شمس یكی از ستون‌های شعر ایران در دو سه دهه گذشته است، افزود: ما هر چقدر از شعر كلاسیك به‌سمت شعر امروز می‌آییم، داشتن ‌هاله‌ای از نور به دور خود و نیز اسطوره بودن آن رنگ می‌بازد. به تعبیری از هنر والا به سمت هنر غیروالا می‌آییم و دیگر خبری از آن ‌هاله نیست. در روند شعر شمس لنگرودی، سیر طبیعی این حركت را به‌طور ملموس احساس می‌كنیم.
او در ادامه گفت: در آثار شمس، گفتمان، توجه به فرم‌های صوری زبان است و هرچه از كتاب "رفتار تشنگی" به‌سمت "باغبان جهنم" پیش می‌آییم، به‌سمت فرمی در حركت است و دیگر خبر از فخامت زبان نیست. به تعبیری رابطه كار‌های شمس با مخاطب یك رابطه همگانی یا دموكرات است.
او اظهار كرد: "قصیده لبخند چاك‌چاك" نماینده گفتمانی است كه از ویژگی‌های آن جزیی‌نگری و عینی‌نگری است. در "نت‌هایی برای بلبل چوبی" دیده می‌شود كه این اثر به لحاظ زبان و فخامت زبانی كه شاعر از آن فاصله گرفته است، دوباره به زبان پیش از "قصیده لبخند چاك‌چاك" برمی‌گردد و اتفاق عجیب در "پنجاه و سه ترانه عاشقانه" می‌افتد، كه به‌طور كلی از آن مجموعه‌های قبلی فاصله می‌گیرد و زبان به سمت صمیمیت و زبان گفتار حركت می‌كند. ضمن این‌كه این فاصله گرفتن از زبان فخیم به‌شكل هوشمندانه صورت می‌گیرد.
شكارسری سپس گفت: ما همین تحول را در تغییر گفتمان فرم‌گرایی و محتواگرایی می‌بینیم.
وی در ادامه یادآور شد: انقلاب جریان‌های تئوریك شعری را برای مدتی دچار توقف می‌كند و برای شعر رمانتیك نیز شرایط مناسب فراهم نبود، كه از این رو در ادامه حركت خود در سال‌های اول انقلاب بازمی‌ماند و آن جریانی كه با تاثیرپذیری از انقلاب تقویت می‌شود، شعر منتظم سیاسی - اجتماعی است. مسیر طبیعی حركت این جریان شعری از فرم به سمت محتوا است و رفته‌رفته این جریان به تعادلی بین فرم و محتوا می‌رسد. و یكی از شاعرانی كه در تعادل بین فرم و محتوا سهم بسزایی داشته است، شمس لنگرودی است.
شكارسری در تشریح گفتمان موجود در شعر شمس لنگرودی گفت: گفتمان دیگر كه در شعر این شاعر است و تحول آن را شاهدیم، حركت از گفتمان سیاست‌زدگی به سیاست‌گریزی است، و این در بررسی آثار شمس از "رفتار تشنگی" به‌سمت "پنجاه و سه ترانه عاشقانه" بارز است. گاهی این سیر حركت و تغییر گفتمان ناشی از شرایط سنی، محیطی است، اما هرچه كه هست، این تحول غیرقابل انكار است.
او در ادامه تصریح كرد: اتفاق عجیب دیگر در "باغبان جهنم" می‌افتد و در این مجموعه دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی شاعر را می‌بینیم كه گاهی این دغدغه‌ها فراملی می‌شود؛ با این تفاوت كه نسبت به كار‌های دهه 60 با پختگی بیش‌تر به این كار اقدام می‌كند.
شكارسری معتقد است: تغییر دایمی‌ گفتمان‌ها در شعر هر شاعری بخصوص شمس، علاوه بر این‌كه مدیون ملاحظات هنری است، اما می‌تواند به‌نوعی پاسخ به نیاز‌های اجتماعی هم باشد. در عین حال هم كه به ظرافت‌های اثر هنری خود توجه دارد، به سفارش اجتماعی هم بی‌اعتنا نیست.
پایان‌بخش این مراسم، شعرخوانی شمس لنگرودی بود، كه آخرین شعر خود را با یادی از عمران صلاحی به او تقدیم كرد.

طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی



جدیدترین اخبار

نام : *

پیغام : *

 
سیستم تعمیر و نگهداری بهبود - PM