ند قرن پیش رو باید مرور کنیم که عدهای از مردم با هم جمع میشند، خونه میساختند یا جنگ میکردند و مواردی از این قبیل. همون ساختن خونههای گِلی یا کَندن دیوارهای غار برای زندگی، نیاز به کار گروهی داشت و از همون زمان این مفهوم به خوبی جا افتاد؛ کاری که به تنهایی نتیجهای در بر نداره و باید چند نفر با کمک هم دیگه اون رو انجام بدند. تو دنیای امروز و سال 2012 که تو اون هستیم و با پیشرفت تکنولوژی، این مفهوم خیلی خیلی بیشتر از قبل درک میشه و هر جایی که شما برید، نمونهای ساده از کارهای گروهی رو میبینید. از ادارهها گرفته تا زمینهای کشاورزی و برداشت محصولات. تو این بین، میخوام یک مقدار این حیطه همکاری رو محدودتر کنم و برسم به جایی ادارات یا دفتر نشریه. اگه تو این دفتر شما یک سری نکات رو رعایت نکنید، اعتبار اون مجموعه رو زیر سوال میبرید و جلوی پیشرفت رو میگیرید. در ادامه به تعدادی از این موارد اشاره می کنم.
- نداشتن زمانبندی درست برای انجام کارها
همه ما وقتی تو یک گروهی شروع به کار میکنیم، مهمترین چیز ممکن زمانبندی برای انجام کارها است. اگه مسئول نشریه به شما میگه در طول هفته این کارها رو انجام بده، باید انجام بدید، چون در صورت انجام ندادن اون، یک بخشی از کار میافته. شما یک پازل رو در نظر بگیرید که تو مغازه داره به فروش میرسه، اگه چند تیکه از اون پازل نباشه، شما حاضرید اون رو بخرید؟ قطعا از خرید پشیمون میشید و میرید به مغازهای که پازل کامل رو داشته باشه و پازل ناقص بدرد هیچ کسی نمیخوره چون اون لذت دیدن تصویر کامل بعد از چیدن، تمام هویت پازل هست. تو گروهها هم همینطوره و اگه شما بخواید پازل کامل گروه رو ناقص کنید، باعث میشید که کسی خریدار گروه شما نباشه!
- دادن وعدههایی که هیچوقت عملی نمیشند
اگه دارید یه سری قولهایی میدید که خارج از توانایی شما هست، قطعا به مجموعه آسیب میزنید. اگر برنامهنویس هستید و یه سری کار گرافیکی رو به عهده می”گیرد، به شدت باعث اُفت خروجی کار گروه میشید و یا اگر اون کار رو بلد هستید و وقت کافی برای انجامش ندارید، دوباره همون ضربه رو به گروه میزنید. وقتی یک سری وظایف رو قبول کنید که مطمئنید تو هر شرایطی میتونید یک زمان مخصوص بهش اختصاص بدید و به نحو احنست اون کار رو انجام بدید.
- ارتباط نداشتن با سایر اعضای گروه
یکی دیگه از مشکلاتی که تو کارهای گروهی دیده میشه، عدم ارتباط با سایر اعضای گروه هست. اگه تو یک دفتر واحد باشید، به اجبار هر روز کل اعضا رو میبینید و ناخودآگاه از احوال کارها با خبر میشید، اما اگه به صورت مداوم همدیگه رو نمیبینید، باید به هر نحوی با همدیگه ارتباط داشته باشید. مسئله کاری و دوستیها دو مسئله کاملا جدا هست. اگر شما با یکی از اعضای گروه دوست خوبی هستید، همونقدر هم باید تو کار خوب باشید و با همه اعضای گروه همیشه ارتباط داشته باشید. این نزدیکی ارتباطی چند تا مزیت داره که از مهمترین اونها میشه به بررسی بهتر شرایط، هماهنگتر شدن، گرمتر شدن روابط مجموعه و اعضا و بالا رفتن راندمان کار اشاره کرد به طوری که شما همیشه در حال تبادل نظر و دادن ایدههای جدید میتونید باشید.
- فقط ایده کافی نیست!
اگه ایده پرداز خوبی هستید، همون قدر هم تو عملی کردن ایدهها باید خوب باشید. انجام کامل کارها در کنار ایدههای ناب، بهترین حالت ممکن است. وقتی تو یک گروه نظری میدید، باید با هم اندیشی سایر اعضا، بالاخره اون کار رو به نتیجه برسونید و یک سرانجامی داشته باشه، نه اینکه فقط حرفش رو بزنید و موقع عمل کردن از مجموعه دور بشید. پس در کنار صحبتها، باید عملی هم داشته و به اجرا شدن کارها و ایدهها هم اهمیت داد.
- بیخیال بودن و احساس مسئولیت نداشتن
توی بعضی از گروهها، هیچ فشاری روی شما نیست، که بیشتر تو مجموعههایی هست که طرف مقابل حقوق خاصی دریافت نمیکنه و صرفا برای علاقه کار گروهی انجام میده، مثل بعضی از پروژههای دانشگاهی یا عضویت نشریه دانشگاه. تو این جور جاها یکی از بدترین مواردی که دیده میشه، تنها یدک کشیدن اسم هست و اینکه صرفا شخص مقابل بگه من اونجا عضو هستم و کار پژوهشی میکنم اما در عمل طوری دیگری هست. با کم کاری هر کدوم از اعضاء، فشار بیشتری به بقیه میاد و این خودش مشکل ساز میشه. اگر یک کاری رو با هر شرایطی قبول می:کنید، سعی کنید شونه خالی نکنید. وقتی حرفی میزنید تا آخرش وایستید و باعث بهم خوردن توازن گروه نشید.
- بررسی شرایط و مشخص کردن اهداف
اگر یک ساعت وقت خالی در روزهم ندارید، قطعا نمیتونید روزی 2 ساعت به مراکز حمایت از کودکان سرطانی برید و کارهای کامپیوتری اونها رو انجام بدید. اگر در اول این شرایط رو بدون فکر کردن قبول کنید و بعدها نیم ساعت هم به اون مرکز سر نزنید، کسی به شما چیزی نمیگه و کار خاصی باهاتون نداره و شاید تشکر هم بکنند چون شما کاملا داوطلبانه اومدید اما در نهایت بدون اینکه کار خودتون رو درست انجام بدید، یک ضربه بزرگ به اون مرکز میزنید و آخرش هم میرید. پس هر جایی که میرید باید اول ببینید وضعیت خودتون چطوریه و نکات بالا رو هم رعایت کنید. سری دیگه ای هم هستند که روزی چند ساعت وقت آزاد دارند و باز همون قول روزی 2 ساعت رو به اون مجموعه حمایت از کودکان سرطانی برای انجام کارهای کامپیوتری میدند، اما ترجیح میدند که اون چند ساعت رو در سطح شهر بچرخند یا بازی کامپیوتری کنند و زیاد اهمیتی برای کار داوطلبانه خودشون قائل نیستند؛ این هم باز مشکل بالا رو به ارمغان مییاره و خوب نیست.
- کمک کردن به بقیه تو شرایط خاص
بعد از طی کردن تمامی نکات بالا و به فرض اینکه همه اعضا کارهاشون رو به نحوه احسنت انجام میدند؛ گاهی اوقات یک شرایط خاص پیش میاد که یکی دو نفر نمیتونند کارهای از قبل تعیین شده رو انجام بدند، اینجور مواقع بقیه اعضا در صورت امکان یک مقدار بیشتر به خودشون فشار میآرند و وظایف اونا رو تا حدودی انجام میدند. این بی انصافی هست که تو اون شرایط سایر اعضا بگند ما وقت آزاد خودمون رو نیاز داریم و قادر به انجام سایر کارها نیستیم! این مورد رو میشه تو ویژهنامه یک روزنامه بررسی کرد که تمام اعضا نشریه علاوه بر داشتن صفحات اختصاصی خودشون تو روزنامه، یه مقدار اضافه کاری میکنند و هر کدوم یک بخشی از ویژهنامه رو به عهده میگیرند تا هم اعتبار مجموعه بالا بره و هم اینکه کار بین اعضا تقسیم بشه و فشار کمتری به کسی بیاد.
تو موارد بالا، سعی کردم عمده مشکلات کارهای گروهی و راههای رفع اونها رو بگم. این رو به خاطر داشته باشید که تو کارهای گروهی، یک کنار نشستن هیچ معنایی نداره و همیشه به صورت پویا باید باعث بالا رفتن کیفیت خروجی کار بشید و با این کار، بعد چند سال یک اثر موندگار از خودتون به جا می زارید و یک فرد تاثیر گذار تو اون مجموعه میشید.