كمتر كسی میداند كه فردریش انگلس ، نزدیكترین یار كارل ماركس، شیفته زبان فارسی بود و این زبان شیرین و آسان آموز را ستایش میكرد. او چندان شیفتهی زبان و ادبیات فارسی بود كه یك پژوهشگر نامدار انگلیسی را كه به ساحت شعر فخیم حافظ ( وادبیات فارسی) بیاحترامی كرده بود، به باد سرزنش گرفت.
انگلس، در نامهای كه به تاریخ 6 ژوئن 1853 برای ماركس نوشت، كوشید بخشی از شیفتگی خود به زبان و ادبیات فارسی را به ماركس نشان دهد. او حتا بر این باور بود كه زبان فارسی باید زبان جهانی باشد.\
در اینجا ما با انگلس بهعنوان دانشپژوه و اندیشمند، و نه نظریه پرداز ماركسیست سروكار داریم و با خواندن نامهی او، در مییابیم چرا در آن زمان گسترهی كاربرد زبان فارسی از اروپای شرقی و امپراتوری عثمانی تا شبه قاره هند بوده است و با خواندن این نامه درمییابیم بیتوجهی به این زبان فخیم در روزگار ما تا چه اندازه مایه اندوه، و سزاوار سرزنش است. انگلس میدانست ماركس یهودی تبار و سامی نژاد است، اما باوجود این آگاهی، ناخرسندی خویش را از زبان های سامی (كه عبری نیز جزو آنها است) ابراز میكند.
انگلس خطاب به ماركس مینویسد :
چند هفتهای است كه در پهنهی ادبیات و هنر مشرق زمین غرق شدهام. از فرصت استفاده كرده و به آموختن زبان فارسی پرداختهام. آنچه تاكنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم، از یك سو نفرت ذاتی من به زبانهای سامی است و از سوی دیگر وسعت غیرقابل توصیف این زبان دشوار با حدود چهل هزار ریشه كه در دو تا سه هزار سال شكل گرفته.
برعكس، زبان فارسی، زبانی است بسیار آسان و راحت. اگر الفبای عربی نبود كه همیشه پنج، شش حرف تقریبا یك صدا تلفظ میشوند و اعراب نیز روی كلمهها گذاشته نمیشود كه دشواریهایی در خواندن و نوشتن بهوجود میآورد با این حال قول میدهم كه در 48 ساعت دستور زبان فارسی را فرابگیرم. این هم به دلیل لجبازی با «پیپر»1 (pieper) است . اگر او خیلی مایل است كه با من به رقابت برخیزد، این گوی و این میدان. زمانی را كه برای فراگیری زبان فارسی در نظر گرفتهام حداكثر سه هفته است، حال اگر آقای پیپر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذعان میكنم كه او در زمینهی فراگیری زبان از من به مراتب بهتر است.
برای «وایتلینگ»2 (weitling) بسیار متاسفم كه فارسی نمیداند، زیرا اگر آشنایی با این زبان داشت میتوانست « آن زبان جهانی را كه در آرزو داشته، بیابد». به عقیدهی من فارسی تنها زبانی است كه در آن مفعول بیواسطه و با واسطه وجود ندارد.
در ضمن، حافظ پیر خراباتی را به زبان اصلی خواندن، لذتی دارد كه مپرس ـ اما «سرویلیام جونز» با عشق وافری كلمات زشت و ركیك را در اشعار حافظ بهكار برده است و همان اراجیف را به عنوان مثال و شاهد در كتاب
commentaras poesis asiaticae نقل كرده و به شعر یونانی درآورده است، جالب این جاست كه او ترجمهی همان كتابش را به زبان لاتین، ماورا وقاحت و پر از سخنان زشت و ركیك خوانده و رعایت نكردن عفت كلام دانسته. بدون شك جلد دوم از مجموعه آثار جونز درباره ی اشعار عاشقانه برای تو بسیار سرگرم كننده خواهد بود. اما بخش ادبیات فارسی آن به لعنت ابلیس هم نمیارزد.
1- ویلهلم پیپر (متولد 1826)، زبانشناس و روزنامهنگار، عضو اتحادیه كمونیستها، جزو مهاجرینی كه در لندن زندگی میكرد .
2- ویلهلم وایتلینگ (1808) در آغاز شاگرد نجار بود، پس از آشنایی با ماركس و انگلس از كمونیستهای افراطی شد و در سال 1849 به آمریكا مهاجرت كرد. او در آرزوی یك زبان جهانی بود و برای این منظور زبان آلمانی را پیشنهاد كرده بود، منتها با حذف مفعول بیواسطه و با واسطه.
\ این نامه در مجموعه آثار ماركس و انگلس قابل ارزیابی است.