اخبار
منبع : 7zero-fa.blogspot.com

اشیای پرنده ناشناخته یا یوفو [ UFO=Unidentified Flying Object ]  اصطلاح رایج برای هر پدیده? هوایی که علت آن نمی‌تواند به آسانی و یا بلافاصله توسط ناظر شناخته شود، است. نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا، که در سال ???? این اصطلاح را ابداع کرده‌ است، در ابتدا اصطلاح یوفو را به اشیایی که پس از بررسی دقیق توسط محققان متخصص، ناشناخته باقی می‌ماند، اطلاق کرد. هر چند امروزه اصطلاح یوفو اغلب برای توصیف هر گونه منظره ناشناخته که توسط ناظر گزارش می‌شود، استفاده می‌شود. فرهنگ عامه غالبا اصطلاح یوفو را به عنوان یک مترادف برای فضاپیمای بیگانگان استفاده می‌کند. 

سازمان ها و مراكز مطالعاتی یوفو در آمریكا
 گروه های متعددی در این كشور برای مطالعه یوفو شكل گرفته اند و یا اینكه عقیده و آراء آنان را تبلیغ میكنند . لیست زیر اسامی سازمان های آمریكایی و علامات اختصاری آنان را نشان می دهد :
 

Active
Aerial Phenomena Enquiry Network (APEN)
Center for the Study of Extraterrestrial Intelligence (CI)
Center for UFO Studies (CUFOS)
Disclosure Project
Enlightened Contact with Extraterrestrial Intelligence (ECETI)
Exopolitics Institute (ExoInst)
Fund for UFO Research (FUFOR)
Institute for Cooperation in Space (ICIS)
Mutual UFO Network (MUFON)
National Investigations Committee On Aerial Phenomena (NICAP)
National UFO Reporting Center (NUFORC)
Project 1947
International UFO Congress
[UFOHQ.ORG] (UFOHQ)
UFO search squad (UFOSS)
UFO Research of North America (UFORNA)

Inactive
Aerial Phenomena Research Organization (APRO)
Citizens Against UFO Secrecy (CAUS)
Civilian Research Interplanetary Flying Objects (CRIFO)
Civilian Saucer Intelligence (CSI)
Coalition for Freedom of Information
MidOhio Research Associates (MORA)
National Institute for Discovery Science (NIDSci)
UFO Investigators League : UFOIL

آلن هاینک کیست؟
پروفسور آلن هاینک در دهه های گذشته مدیریت بخش اخترشناسی و اخترفیزیک دانشگاه نورت وسترن آمریکا را به عهده داشت. طی چندین سال پروفسور آلن هاینک مشاور فنی هواپیمایی آمریکا را به عهده داشت. در این زمان بود که وی تحقیقات خود را روی اشیاء پرنده ناشناخته آغاز کرد.


آلن هاینک


کار او همان پروژه معروف کتاب آبی بود. آلن هاینک توانست در مدت ده سال به تمام مدارک و اطلاعات رسمی آمریکا دست یابد و از وقایع سری که هنوز در جریانش قرار نگرفته بود آگاهی یاید.

پروژه سری کتاب آبی
بیش از بیست سال از 1948 تا 1969 نیروی هوایی آمریکا سرگرم بررسی گزارش های مربوط به اشیای پرنده ی ناشناخته بود. در بیشتر این مدت وظیفه ی این کار بر عهده ی گروهی بود که نام رمزی پروژه کتاب آبی را روی خود گذاشته بودند.

پروژه ی کتاب آبی حاصل تکامل دو پروژه ی قبلی یعنی پروژه ی ساین و گراج بود که برای مطالعه در مورد پدیده ی یوفوها تشکیل شده بودند. اما به علت عدم برنامه ریزی و بی تجربگی منحل شده بودند. با هجوم یوفوها در سال 1952 ضرورت مطالعه سیستماتیک بر روی یوفو ها آشکار شد و پروژه ی کتاب آبی شکل گرفت. این پروژه تحت فرماندهی سروان ادوارد جی راپلت، به سرعت بررسی دقیقی را بر روی مشاهدات یوفوها آغاز کرد.

شاهدان یک پرسش نامه ی 8 صفحه ای را پر می کردند. عکس ها و نگاتیو آنها تجزیه و تحلیل می شد و مصاحبه هایی در محل واقعه انجام می گردید. متخصصین، شواهد ستاره شناسی، گزارش هوا شناسی و پرواز های هواپیما ها را در ساعت حادثه به دقت مورد بررسی قرار می دادند.

روی هم رفته این گروه می توانست تشخیص دهد که این گزارش های مربوط به یوفوها  تقلبی هستند یا مربوط به پدیده های طبیعی. اما در هر حال با تعصب اعلام نشده انتساب آنها را به موجودات فضایی رد می کرد. بنابراین درصد ناچیزی از موارد گیج کننده حل نشده باقی ماند. محققین در این مورد دو راه پیش رو داشتند. یا بپذیرند که موفق به تشخیص ماهیت شی پرنده نشده اند، یا از هر نوع توضیح دور از دسترس اجتناب کنند.


نتیجه گزارش کندون
البته هیچگاه گزارش نهایی پروژه کتاب آبی فرصت انتشار نیافت چراکه در 27 اوت 1966 به دلیل اختلالی که در سیستم مخابرات پایگاه استراتژیک موشکهای قاره پیما در داکوتای شمالی و همزمان با رویت شیء پرنده ناشناسی رخ داد ، جانسون رییس جمهور وقت آمریکا را وادار کرد تا دستور تشکیل یک کمیسیون دیگر به سرپرستی ادوارد کندون را صادر کند.  وی و همکارانش به بررسی بیش از 100 مورد از معتبرترین گزارشها پرداختند. اعضای این کمیسیون 60 نفره که اعضا آن را تیمی از اخترشناسان ، مهندسان ، خلبانان و حتی روانشناسان تشیکل می دادند؛ سرانجام نتیجه این تحقیق را که به گزارش کندون مشهور شد در 1000 صفحه و با تایید آکادمی ملی علوم آمریکا ، منتشر کردند. 


گزارش کندون

در این گزارش مفصل اعلام شده بود تمامی موارد بررسی شده در این گزارش دارای توضیحات علمی و قابل قبول بوده و ارتباطی با موجودات هوشمند فرازمینی یا فعالیتهای جاسوسی دیگر کشورها ندارند. 

این گزارش ها اگرچه با ذایقه علاقمندان ارتباط با موجودات فضایی سازگاری نداشت اما انجام آنها نشان از اهمیت یافتن این موضوع در بین اذهان علمی جامعه داشت. اینک طبقه بندیهای گوناگونی برای این اشیا ناشناس انجام شده بود. گزارشهای معتبر در سه دسته با عنوان برخورد نزدیک از نوع اول تا سوم دسته بندی می شد.

مشاهده از دور و برخورد از نزدیک
آلن هاینک به دو شیوه اساسی برخورد با بشقاب پرنده رسید : مشاهده از دور و برخورد از نزدیک. در مشاهده از دور بشقاب پرنده دورتر از آن است که بیننده بتواند مشخص کند که چه چیزی را دیده است و یا بتواند جزئیات آن را شرح دهد. ولی هنگامی که بیننده گزارش می دهد از فاصله نزدیک با بشقاب پرنده ها برخورد کرده است می توان گفت برخوردی از نزدیک صورت گرفته است. 

برخورد نزدیک و تقسیم بندی آن
در یوفولوژی ، برخورد نزدیک یک رویداد است که در آن شاهد، شی پرنده ناشناخته را می بیند. این اصطلاح و نظام طبقه بندی آن توسط ستاره شناس و یوفولوژیست معروف، آلن هاینک آغاز شده بود و آن را برای اولین بار در سال 1972 در کتاب خود به نام تجربه بشقاب پرنده ارائه داد. او سه نوع برخورد اول، دوم و سوم را معرفی کرد. انواع دیگر از برخوردهای نزدیک بعدا توسط دیگران اضافه شدند.

تقسیم بندی هاینک

اول
رویت یک یا چند شی پرنده ناشناس، شامل :

  • بشقاب های پرنده [ Flying Saucer ]
  • نورهای عجیب
  • اشیای پرنده ای که به نظر نمی رسد ساخته دست بشر باشند

دوم
رویت یک یوفو و اثرات ناشی از آن، شامل :

  • تشعشع یا گرما
  • خسارت وارد شده به زمین
  • حلقه های کشتزار [ برای اطلاعات کامل تر به این پست بروید ]
  • فلج کردن انسانها یا دچار خلسه کردن
  • ترساندن حیوانات
  • تداخل در انواع موتورهای الکتریکی، گیرنده های تلویزیونی یا رادیویی
  • زمان گمشده : ایجاد خلائی در حافظه شخصی که به خاطر رویت یوفو بوده [ فقط به دلیل رویت و نه تماس فیزیکی ]

سوم
رویت موجودات ناشناخته در داخل بشقاب پرنده یا در نزدیکی آن یا برخورد کردن با آنها


طبقه بندی بلوچر

یوفولوژیست معروف، تد بلوچر برخورد نزدیک از نوع سوم هاینک را 6 حالت در نظر گرفته است.

  • A : موجود ناشناخته فقط درون یوفو [ سفینه فضایی ] دیده شود
  • B : موجود ناشناخته بیرون و درون یوفو دیده شود
  • C : موجود ناشناخته کنار یوفو دیده شود ولی بیرون یا درون سفینه نمی رود
  • D : موجود ناشناخته دیده شود ولی خبری از یوفو نیست. اما در همان زمان گزارش هایی مبنی بر رویت یوفو در همان منطقه داده شده
  • E : موجود ناشناخته دیده شود ولی خبری از یوفو یا گزارشی درباره آن نیست  
  • F : نه یوفو و نه موجود نا شناخته ای دیده نشده اما موضوع نوعی ارتباط با هوش فرا زمینی تلقی می شود

چهارم
انسانی توسط یوفو یا سرنشینان آن ربوده می شود. این نوع در تقسیم بندی هاینک وجود ندارد

پنجم
نامگذاری شده توسط استیون گریر یکی از اعضای گروه CI . نوعی که در آن شخص، مدعی برخوردهای مشترک ، تماس های دو جانبه و وقایع تولید شده از طریق ارتباط آگاهانه و یا داوطلبانه است، به نوعی همکاری با هوش فرازمینی. این بسیار شبیه به برخی از گزارش های کسانیست که از 1950 مدعی ارتباط منظم با بیگانگان خیرخواه بوده اند که آنها را به نام Contactee می شناسند.

ششم
در وب سایت مایکل نیزبیت ، سناریوی ششمی پیشنهاد شده است. در این سناریو بشقاب پرنده ها باعث حوادثی نظیر صدمه مستقیم یا مرگ می شوند. این رده در تقسیم بندی هاینک قرار نگرفت. در برخورد نزدیک از نوع دوم در تقسیم بندی او هیچ گونه اشاره ای به تماس فیزیکی بین انسان و موجود بیگانه نشده است.


هفتم
The Black Vault Encyclopedia Project نوع جدیدی را ارائه می دهد. برخورد نزدیک از نوع هفتم : جفت گیری بین یک انسان و فرازمینی، که منجر به تولید
انسان-بیگانه می شود. معمولا این نوع افراد را به نام کودکان ستاره ای می شناسند. این مفهوم شبیه به ترویج ایده های نظریه پردازان فضانوردان باستانی مانند اریک فون دنیکن، زکریا سیتچین و رابرت تمپل است. ، که در تعامل با نظریه ای هست که می گوید، موجودات بیگانه بر نسل انسان در زمان های قدیم، تاثیر گذاشته اند.

جمجمه کشف شده متعلق به یک کودک ستاره ای

ربوده شدگان
در زیر لیست برخی از کسانی را مشاهده می کنید که مدعی شدند توسط موجودات بیگانه ربوده شده اند

Betty and Barney Hill United States 1961-09-19
 Herbert Schirmer United States 1967-12-03
Charles Hickson and Calvin Parker United States 1973-10-11
Travis Walton United States 1975-11-05
Allagash United States  1976-08-20
Jan Wolski Poland 1978-05-10
Robert Taylor United Kingdom  1979-11-09
Kelly Cahill Australia  1993
Meng Zhaoguo China  1994-06
 
ربوده شدن بتی و بارنی هیل
داستان بتی و بارنی هیل در سپتامبر
1961 در منطقه نیو همپشایر شروع شد. بارنی که اخیراً دچار سرطان شده بود با همسرش بتی تصمیم می گیرند که یک سفر کوتاه به کانادا داشته باشند. این زوج از آبشار نیاگارا و مونترئال دیدن میکنند و در نوزدهم ماه، آنها شروع به بازگشت به خانه خود در پورت اسموث میکنند. شب بود و در آسمان صاف، ماه هلالی شکل روی منظره پوشیده از درختان می تابید. حدود یک ربع ساعت از ده شب گذشته، در سه مایلی جنوب شهر لنکستر، بارنی متوجه چیزی شبیه یک ستاره درخشان یا سیّاره ای با حرکت نامنظم شد. بارنی جسم را به بتی نشان داد و هر دو به سمت آن حرکت کردند. آن دو احساس کردند که دارند یک هواپیما را می بینند که ظاهر شده و دوباره ناپدید میشود. بطوری که باد ایجاد شده از موتور آن باعث حرکت درختان شده و جلوی دیده شدن آن را میگیرد.

بتی و بارنی هیل
همانطور که آن دو به مسیر ادامه دادند، درست در شمال ووداستوک شیی به طور عجیبی حرکت کرد. بارنی اتومبیل را متوقف کرد تا با دوربین دوچشمی به شی پرنده نگاه کند. او نورهای چند رنگ و ردیفهایی از پنجره را روی یک جسم مسطح دید که به نظر میرسید به طرف او حرکت میکند. وقتی که جسم به سی متری او رسید، بارنی سرنشینان سفینه را دید و از ترس به طرف ماشین فرار کرد. آنها سوار ماشین شده و به سرعت دور شدند. بعد از اینکه به راه افتادند، آنها دیگر نتوانستند آن جسم عجیب را ببینند تا اینکه ناگهان یک صدای بیپ مانند عجیبی شنیدند. وقتی که آنها دوباره صدای بیپ را شنیدند متوجه شدند که سی و پنج مایل دورتر از جایی که دو دقیقه پیش بودند ، قرار دارند. سکوت در اتومبیل برقرار بود تا وقتی که به خانه رسیدند. بتی، دخترش ژانت را صدا کرد و اتفاقی را که افتاده بود، برای او تعریف کرد.

ژانت به او گفت که به مقّر نیروی هوایی در نزدیکی آنجا مراجعه کرده و چیزی را که دیده اند گزارش کنند. بالاخره بتی قبول کرد و به پایگاه هوایی مراجعه کرد. او با ژنرال پائول دبلیو هندرسون صحبت کرد که به بتی گفت یوفو در رادار آنها هم دیده شده است. بعد از این واقعه بتی کابوسهایی میدید در مورد اینکه او و شوهرش بر خلاف میلشان به یک سفینه عجیب برده شده اند. دو هفته بعد دو خبرنگار داستان آنها را شنیدند و بعد از ملاقات با بتی و بارنی و ثبت دقیق اتفاقات آن شب، متوجه شدند که دو ساعت زمان در داستان بتی و بارنی به حساب نیامده است. 

بعد از رفتن گزارشگران و برخی بررسی های روانپزشکی ، بتی و بارنی تصمیم گرفتند با روانپزشک و متخصّص اعصاب مشهور بوستون دکتر بنیامین سیمون که یکی از معروف ترین پزشکان در تخصّص خود بود، ملاقات کنند. بعد از یک سری معاینات اولیه تشخیص اولیه دکتر سیمون اضطراب وابسته به حادثه شب نوزدهم سپتامبر 1961 بود. مرحله بعد پیدا کردن چه بودن آن اتفاقات بود.دکتر سیمون شروع به انجام هیپنوتیزم عمیق روی بارنی و بتی کرد ولی سرعت پیشرفت کار کم بود. اما بعد از شش ماه تلاش، نظر حرفه ای دکتر سیمون این بود که بتی و بارنی ربوده شده و برای آزمایش  به سفینه ای ناشناخته برده شده بودند. 

با هیپنوتیزم، آن دو بخاطر آوردند که ماشین آنها متوقف شده و سفینه بیگانه در جاده جلوی ماشین آنها فرود آمده بود. آن موجودات از سفینه بیرون آمده و آن دو را با خود به سفینه برده بودند و بر روی آنها یک سری آزمایشات پزشکی انجام داده بودند و قبل از آزاد کردن، با هیپنوتیزم به آنها دستور داده شده بود که راجع به این اتفاق چیزی بازگو نکنند. موجوداتی که بوسیله آن دو شرح داده میشد، موجوداتی بیگانه با سر کچل بودند که حدود صد و پنجاه سانتیمتر قد داشتند و پوستشان مایل به خاکستری بود. آنها سر گلابی شکل و چشمان مورب شبیه چشم گربه داشتند. این از اولین اشاره ها در فرهنگ عمومی یوفو به موجوداتی است که بعدها به نژاد خاکستری مشهور شدند. 

بتی و بارنی هر کدام در خلال آزمایشات به یک اتاق جداگانه برده شده بودند و هم آزمایش پزشکی و هم آزمایش روانی روی آنها انجام شده بود. در قسمتی از این آزمایشها از پوست، مو و ناخن آنها نمونه برداری شده بود. در یک آزمایش دیگر یک سوزن دراز داخل ناف بتی شده بود و به او گفته شده بود که آزمایش بارداری است. بارنی توضیح داده بود که از او به زور نمونه اسپرم گرفته شده بود. بتی شرح داد که به او یک کتاب به عنوان یادبود این ملاقات داده شده بود ولی بعداً پس گرفته شد. یک واقعیت عجیب دیگر این بود که بیگانه ها ظاهراً تصوری از زمان و رنگ ها نداشتند. در جایی هم آنها از اینکه دندان های بارنی میتوانست بیرون آورده شود تعجب کرده بودند.

نقشه ای از ستارگان که به بتی نشان داده شده بود

بتی از یکی از موجودات بیگانه پرسیده بود که از کجا آمده اند و در جواب او یک نقشه از ستارگان به وی نشان داده شده بود. او تحت شرایط هیپنوتیزم شکل نقشه را به خاطر آورد و این نقشه توسط یک معلم مدرسه به نام مارگوری فیش مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. خانم فیش همه ستاره های شناخته شده تا فاصله 55 سال نوری از منظومه شمسی را بررسی کرد و شباهتی بین نقشه بتی هیل و سیستم ستاره ای زتا که 37 سال نوری با ما فاصله دارد، مشاهده کرد.

ربوده شدن کالوین پارکر و چارلز هیکسون
درست یک روز قبل از ماجرای مشهور کالوین پارکر 19 ساله و چارلز هیکسون 42 ساله در دهم اکتبر 1973 پانزده نفر از جمله دو افسر پلیس، مشاهده یک یوفوی نقره ای رنگ بزرگ که به آهستگی از روی یک مجتمع مسکونی در خیابان تامانی پریش در نیو اورلئان عبور میکرد را گزارش داده بودند. کمتراز 24 ساعت بعد هیکسون و پارکر ترس بزرگ زندگی شان را تجربه کردند. رویارویی ترسناک با یک بشقاب پرنده وحشت انگیز. 


این دو مرد هر دو ساکن شهر گائوتیر بودند و حدود ساعت نه شب در حال ماهیگیری در رودخانه پاسکاگولا بودند. آنها ناگهان صدایی شبیه وزوز از پشت سرشان شنیدند. هر دو اطراف را جستجو کردند تا منبع صدا را پیدا کنند. در کمال ناباوری، آن دو یک سفینه تخم مرغی شکل درخشان با نور آبی در قسمت جلو آن دیدند که تنها چند متر بالای سطح زمین بی حرکت ایستاده بود و حدود نه متر از ساحل رودخانه فاصله داشت. در حالیکه پارکر و هیکسون از تعجب خشکشان زده بود، یک در باز شد و سه موجود عجیب در آب شناور شده و شروع به عبور از عرض رودخانه نمودند و مستقیم به طرف آنها آمدند. 

با اینکه آن موجودات پا داشتند از آنها استفاده نمیکردند و به سادگی به حالت شناور از عرض رودخانه عبور کردند. آنها حدود 150 سانتی متر قد داشتند و سرهای گلوله ای شکل بدون گردن و یک شیار بجای دهان داشتند و جایی که دماغ و گوش باید باشد آنها چیزهای خیلی باریک مخروطی شکل و برجسته مثل هویج برای سر آدم برفی داشتند. 

هیکسون که از ترس و ناباوری میخکوب شده بود، بوسیله دو تا از آن موجودات ربوده شد و سومی پارکر را که از ترس بیهوش شده بود گرفت. هیکسون بعداً شرح داد که وقتی یکی از موجودات بازوهایش را زیر بدن او قرار داد، تمام بدنش بی حس شد. او سپس داخل یک اتاق درخشان در داخل سفینه شناور شد. در این اتاق او روی یک وسیله چشم مانند که همه بدن او را آزمایش میکرد، شناور بود. بعد از آزمایش او از حالت شناوری خارج شد و موجودات احتمالاً برای انجام آزمایش بر روی پارکر، اتاق را ترک کردند و حدود بیست دقیقه بعد آن دو به بیرون از سفینه عجیب منتقل شدند. پارکر در حالیکه روی زمین افتاده بود، دعا میخواند و گریه میکرد. یک یا دو دقیقه بعد سفینه مستقیم به سمت بالا رفت و ناپدید شد. 

وقتی که آن دو مجدداً آرامش خود را به دست آوردند آنها نمی دانستند چه کاری باید بکنند. آنها میترسیدند که این واقعه را برای کسی تعریف کنند چون فکر میکردند با ناباوری و استهزای مردم مواجه می شوند. بالاخره آنها به پایگاه هوایی کسلر در بیلوکسی تلفن زدند. بعد از چند روز ستاد تحقیقات حوادث هوایی پروفسور دانشگاه کالیفورنیا، جیمز هاردر را برای تحقیق فرستاد. و دکتر جی. الن هاینک نماینده نیروی هوایی آمریکا هم در این بازجویی و تحقیق حضور داشت.  

هاردر، هیکسون را هیپنوتیزم کرد ولی بخاطر ترس زیاد او، این مرحله ناتمام ماند. دو فرد ربوده شده تشویق به انجام آزمایش دروغ سنجی شدند که جواب این آزمایش برای هر دو نفر منفی بود. بعد از انجام آزمایشات مختلف هاردر و هاینک که هر دو در کار خود بسیار مورد احترام و حرفه ای بودند، داستان دو مرد را باور کردند و اعلام کردند : به طور قطع در این مورد چیزی وجود دارد که غیر زمینی است.

مورد عجیب بیلی مایر 
بیلی ادوارد آلبرت مایر مشهور به بیلی مایر در سوم فوریه سال 1937 در سویس بدنیا آمد. بیش از 56 سال است که بیلی مدعی است که تماس های فیزیکی و تله پاتی با موجوداتی فرازمینی که از مجموعه خوشه ای به نام پلایرن ( plejarens ) آمده اند دارد. در مورد بیلی مایر باید ذکر کنم که بیلی مایر کشاورز یک دست سویسی است که تحصیلات عالی ندارد.

بیلی مایر
در طی تماس هایی که با موجودات بیگانه داشت بیلی اجازه یافت تا از بشقاب پرنده آنها به نام beamship فقط در حال مانور و پرواز عکس برداری کند. او بیش از 1000 عکس واضح از یوفوها برداشته است.

اورست بلندترین قله دنیا نیست !
سازمان National Geographic در شماره ژانویه 2002 مجله خود صحت یکی از ادعاهای بیلی مایر را که حدود 30 سال پیش ( دهه 70 ) مطرح کرده بود تایید کرد. بیلی مایر سی سال پیش ادعا کرده بود که موجودات فرازمینی به او گفته اند قله اورست مرتفع ترین کوه در کره زمین نیست !


وی در یکی از نوشته های قدیمی خود آورده که قله چیمبورازو در اکوادور 2150 متر از قله اورست بلندتر است. برای این که کره زمین کاملا گرد نیست. و برای همین ارتفاع از سطح دریا مقیاس درستی برای اندازه گیری ارتفاع کوه ها نیست. National Geographic در ادامه توضیح می دهد که اخیرا دانشمندان متوجه شده اند چرخش زمین به دور خود باعث شده که سطح زمین کاملا یکدست و اصطلاحا کروی نباشد. بنابراین اگر ارتفاع کوه ها را نسبت به مرکز زمین بسنجیم. کوه چیمبورازو 2200 متر بلندتر از اورست است. اما اگر مبنای اندازه گیری را سطح دریا اختیار کنیم.در آن صورت قله اورست 2540 متر از چیمبورازو بلند تر است. ( لینک مطلب )


کوه اورست : فاصله قله تا مرکز زمین : 6382250 متر
کوه چیمبورازو : فاصله قله تا مرکز زمین : 6384450 متر



بازهم یاد می کنم که بیلی مایر یک کشاورز یک دست سویسی است. که تحصیلات عالی هم ندارد. سی سال پیش ادعایی را مطرح ساخته که دانشمندان اکنون به صحت آن پی برده اند.

چرا بیلی مایر در بین یوفولوژیست ها از شهرت خاصی برخوردار است؟

ادعای وی این است که از کودکی تا بحال بیش از 250 بار با موجودات فرازمینی از ستارگان پلادین دیدار و گفتگو کرده است که اوج این تماس ها در دهه 70 میلادی بوده است. در میان تمام کسانی که ادعای ارتباط با موجودات فرازمینی را می کنند، بیلی مایر از جایگاه ویژه ای برخوردار است. زیرا وی برای صحت ادعای خویش عکس ها و فیلم های بسیار شفافی از بشقاب پرنده ها گرفته است. به گفته خودش این اجازه را موجودات فرازمینی به او داده اند .عکس ها و فیلم ها و نوارهایی که حاوی صداهای بشقاب پرنده ها ست.

نمونه فلز اهدا شده
همچنین او فلزاتی را از طرف فرازمینی ها به دانشمندان اهدا کرده است که در کره زمین یافت نمی شوند. 

ناگفته نماند که در حرف ها، عکس ها و فیلم های او تضادهای بسیاری دیده شده است.

زنی که توسط موجودات فضایی باردار شده بود
خانم جیوانا از ایتالیا کسی است که تصور میشود از تماس با موجودات فرا زمینی باردار شده باشد ! این جریان موجب شوک واقعی در اروپا و بخصوص در ایتالیا شده است. این داستان مشابه یک رمان علمی تخیلی می ماند اما با توجه به آثار و شواهد موجود ، مورد جیوانا تاثیر برانگیز است.

شرح واقعه

این داستان توسط جیوانا که در منطقه سرد دنیا زندگی میکند عنوان گردیده است، داستانی نه درباره تماس، بلکه در خصوص ربوده شدن وی که اولین بار در ? سالگی آغاز شد.

اکنون او ?? سال سن دارد و برای اولین بار در خصوص این ماجرا سخن می گوید :


من به یاد می آورم بشقاب پرنده ای رو که در هوا معلق بود ، اون به رنگ متالیک بود (نقره ای) ، من بخاطر نمی آورم به چه صورت و چگونه وارد آن شدم و خودم رو در هوا شناور میدیدم – ? موجود در اتاق من وجود داشتند ، هیچ چیزی به من متصل نبود ( در حالت خوابیده معلق در هوا ) و آنها گفتند که حرکتی نکنم.

مصاحبه کننده : و اونها چگونه این رو به شما گفتند؟


جیوانا : بوسیله تله پاتی این رو گفتند ، اونها گفتند که برای اینکه اتقاقی برای من نیفتد من حرکتی نکنم و اینکه اونها قصد ندارند آسیبی به من وارد کنند.

- پس اونها چه قصدی داشتند؟


اونها بیشتر در حال تحقیق روی مواد بیولوژیکی بودند – بافت و خون و … ، من وقایع این جریان رو کم کم به یاد می آورم ( در طول گذشت زمان پس از واقعه )

- آیا دلیل یاد آوری شما به خاطر نشانه هائی است که داشتید؟


بله ، این به خاطر نشانه هائی بوده که من داشتم.


نشانه ها
محل‌های زخم کوچک در نقاطی مانند کمر ، سینه ، پا
محل اثراتی از نور ( مانند شب تاب-با انعکاس نور مشابه ماورائ بنفش بر روی بدن او، رنگی فسفری در نقاط مختلف بدن جیوانا دیده می شود، مشابه باقی ماندن اثر زمانی که دست خیس به بدن برخورد کند و اثر بجای بگذارد)

این ماده روی پوست تمام آن موجودات فرا زمینی بوده که پس از تماس در بدن ما نفوذ کرده و به عنوان یک ماده ضدعفونی کننده مورد استفاده قرار گرفته ، به همین علت از آلوده شدن آنها توسط ما و همچنین ما توسط آنها از برخورد فیزیکی جلوگیری بعمل می آمده.

- زمانی که در آزمایشگاه تجزیه شدند مشخص گردید که این ماده از مواد طبیعی نبوده ، این ماده مشتق از سیلیس و میکا شناسائی شد – این نمونه از اتاق جیوانا گرفته شده است ( داخل یک پلاستیک ) و آن در یک پارچه لوله شده در منزل وی پیدا شده است.

بنظر محققین اثری از نیترات فسفر در آن ماده پیدا نشده که موجب درخشندگی طبیعی آن است ، این یک ماده بسیار خاص است – الکترونهای این ماده بسیار برانگیخته و شگفت آور هستند که ما به اون تغییر ساختاری میگیم و به آن یک میدان بزرگ مغناطیسی میدهد.

مثل این میماند که ما فسفر را در یک شتاب دهنده ذره ای بگذاریم که البته جیوانا به هیچ وجه نمی توانسته در خانه خودش چنین چیزی را بسازد – جیوانا شرح میداد که آنها قادر بودند با نور از حرکت انسان جلوگیری کنند ( زمانی که معلق در سفینه بر روی او آزمایش انجام میشد )
 

جیوانا فیلم ها و عکس هائی داشت از بشقاب پرنده ای که او را ربوده بود ، این فیلمها تاثیر گذار هستند و توسط جیوانا با تلفن همراه در شب گرفته شده اند که می توان حرکت مورب بشقاب پرنده با نوری قوی در داخل در حال پرواز را مشاهده کرد که بنظر نمی رسد چیزی مشابه آن در زمین باشد ( تا کنون تولید یا ساخته شده باشد )

در عکس های دیگر تصاویر بسیار روشن و واضح هستند ، با آثار و شواهد مرجع میتوان اطمینان حاصل کرد که آن یک بشقاب پرنده است ، معاینات رادیولوژیک جیوانا ثابت کرد که در مغز او چیزی کاشته و نصب شده است – مطالعاتی انجام شد که آن شی غیر عادی بوده است.

او گفت : من هیچ زخمی نداشتم که بنظر رسد شیئ رو داخل بدنم کنند.
 

در زمان مطالعات و آزمایشات بر روی جیوانا ، یکی از دکترها چیزی مشابه به نوزاد در بدن او پیدا کرد اما بنظر یک نوزاد نمی رسید ، با عوارض بوجود آمده در بدن او بعد از مدتی سقط جنین جیوانا صورت گرفت و چیزی که پس از سقط توسط دکتر دیده شد وحشتناک بود.

یک ترکیب دو رگه بین انسان و موجودات فضایی – تمام مراحل توسط دوربین ثبت شد ، تصاویری بسیار تکان دهنده ، نوعی جفت که در داخل بدن جیوانا تولید شده بود پیدا شد ، موجودی با ویژگی های انسانی دارای بالا تنه و پائین تنه با دو دست و پا ، نیم تنه بالا و صورت آن مشابه نژاد ربایندگان فضائی بنظر میرسد ( بصورت غورباقه مانند با چشمهائی بزرگ )



ویدیوی زیر کل ماجرا را نشان می دهد




ناپدیدشدن فردریک والنتیچ، خلبان استرالیایی
با شروع پروژه بلوبوک گزارش های بسیاری مبنی بر دیده شدن جسم ناشناخته پرنده در این طرح به ثبت رسید اما در هیچ گزارشی خبر از ربوده شدن فرد یا چیزی داده نشد تا اینکه ناپدید شدن خلبان فردریک والنتیچ پس از به پرواز درآمدن و مخابره دیدن شیء ناشناخته در آسمان به برج مراقبت فرودگاه مورابین، سروصدای بسیاری برپا کرد. اگر چه مقامات مسؤول هیچ گاه صریحا اعلام نکردند که والنتیچ ربوده شده اما صحبت نکردن در مورد این موضوع موجب شد تا بسیاری رای به ربوده شدن والنتیج توسط یوفوها بدهند.


روز 21 اکتبر سال 1978 شرایط برای بلند شدن هواپیماها بسیار مساعد بود و باد ملایمی می وزید. فردریک والنتیچ 20 ساله- دانشجوی خلبانی کلاس چهار نیروی هوایی- با 150 ساعت تجربه پرواز برای تمرین بیشتر، سوار بر هواپیمای آموزشی سسنا ال 182 -با سرعتی تقریبی 256 کیلومتر در ساعت- شد تا از فرودگاه مورابین ملبورن به مقصد تنگه باس به پرواز درآید. 


والنتیچ به وقت محلی ساعت 18:19 مورابین را ترک کرد و با واحد سرویس هوایی تماس گرفت تا حضور خود را در آسمان اعلام کند. تا ساعت 19:00 که به کیپ اوتوای برسد هیچ تماس غیرعادی ای از خلبان دریافت نشد. شش دقیقه ای از رسیدن والنتیج به اوتوای می گذشت که او با استیو رابری -افسر بخش پرواز ملبورن- تماس گرفت و از وجود هواپیمای دیگری در ارتفاع 1524 متری خودش خبر داد. اما از برج مراقبت پیام رسید که در این ساعت هیچ رفت وآمد دیگری مخابره نشده است و نباید هواپیمای دیگری با چنین ارتفاعی در آسمان باشد. چند دقیقه از ردوبدل شدن این پیام ها نگذشته بود که والنتیچ گزارش کرد هواپیمایی که تا به حال مانند آن را ندیده با چهار چراغ بزرگ که نور بسیار قوی ای هم دارد قابل مشاهده است. او دقیقا نمی توانست بگوید که چه چیزی را دیده اما نظر والنتیچ این بود که هواپیمای ناشناخته در 300 متری هواپیمای خودش با سرعت بسیار بالایی در حرکت است و به دنبال آن، نزدیک شدن عمدی جسم پرنده ناشناخته به سسنا را خبر داد.

در ساعت 19:09 افسر رابی از والنتیچ خواست که موقعیت و ارتفاع خود و جسم ناشناخته را گزارش کند. والنتیچ با اعلام ارتفاع شروع به توضیح مشخصات پرنده آهنین غول پیکر کرد و هنگامی که رابی در مورد اندازه تقریبی شیء پرنده از والنتیج سؤال کرد، هیچ پیامی از خلبان مخابره نشد. 30 دقیقه ای از قطع ارتباط می گذشت که دوباره تماس برقرار شد و خلبان از چرخیدن جسم پرنده در بالای سرش خبر داد. پس از ارسال این پیام 28 ثانیه سکوت برقرار شد و پس از تماس مجدد، والتنیچ از ناپدید شدن یوفو خبر داد و دوباره 28 ثانیه تماس قطع شد.


بعد از برقراری مجدد تماس، افسر رابی مدام در تلاش بود تا اطلاعات بیشتری در مورد جسم پرنده ناشناخته و موقعیت آن به دست آورد و نظر والنتیج این بود که شاید یک فروند هواپیمای نظامی در تعقیب او باشد. 29 ثانیه بعد از اینکه والنتیچ با افسر رابی صحبت کرد، در ساعت 19:12:09 خلبان فردریک والنتیچ گزارش کرد که انگار موتور هواپیمایش نقص فنی پیدا کرده و مجبور است که در جزیره کینگ فرود آید. پس از ارسال این پیام، در مدت بسیار کوتاهی هیچ پیام دیگری مخابره نشد و ناگهان والنتیچ از آن سوی خط رادیویی به برج مراقبت گفت: «این یک هواپیما نیست». تقریبا 17 ثانیه صدایی شبیه به برخورد آهن پاره ها به یکدیگر از فرستنده هواپیمای والنتیچ به گیرنده برج مراقبت مورابین رسید و سپس تماس برای همیشه قطع شد.
 

آغاز جست وجو برای یافتن خلبان
به دنبال قطع پیام از سوی والنتیچ و فرود نیامدن او در جزیره کینگ،
گروه ویژه تجسس و امداد به منطقه ای که رادارها ناپدید شدن خلبان را نشان میدادند اعزام شدند و دو هواپیمای آر.ای.ای.اف.پی- 3 اورین برای یافتن والنتیچ فورا به پرواز درآمدند. جست و جو و تلاش برای هواپیما و خلبان گمشده هفت روز به طول انجامید. اما گروه هر چه بیشتر می گشت نتیجه کمتری عایدش می شد و سرانجام تفحص در روز 25 اکتبر سال 1978 خاتمه یافت. تنها اثر برجای مانده از ماجرا رد سوخت هواپیمای والنتیچ بود که جست و جوگران آن را در نزدیکی محلی که آخرین پیام از سوی والنتیچ مخابره شد، یافتند. 


اگر چه همه ابتدا تصور می کردند که این مایع یافت شده متعلق به هواپیمای والنتیچ است اما آزمایش های انجام شده روی آن نتیجه را طور دیگری گزارش داد، به عقیده متخصصان این سوخت متعلق به وسیله های هوانوردی نبود. نکته ای که تمامی مسؤولان پرونده ناپدید شدن والنتیچ را در حیرت فرو برد این بود که هواپیمایی که خلبان گمشده با آن به پرواز درآمد مجهز به چهار جلیقه نجات و رادیو تماس اضطراری و همچنین در شرایط خراب شدگی موتور قادر به حرکت کردن تا چند دقیقه بود. اما به نظر می رسد خلبان از هیچ یک از آنها استفاده نکرده یا فرصت استفاده از آنها را نداشت. پس از راهی شدن گروه نجات و بی نتیجه ماندن تلاش های جست و جوگران، تحقیقات از سوی بخش رسمی حمل و نقل در جهت یافتن سرنخی از خلبان و هواپیمای ربوده شده آغاز شد. اما متاسفانه آنها هم پس از دو هفته جست و جوی مداوم به نتیجه نرسیدند و هیچ ردی از هواپیما پیدا نشد؛ گویی که اصلا هیچ هواپیمایی در آسمان به پرواز درنیامده بود. سرانجام پس از تمامی تحقیقات انجام شده در 27 آوریل سال 1982 تنها سرنخ موجود از حادثه 21 اکتبر سال 1978 تماس های رادیویی موجود بین والنتیچ و برج مراقبت مورابین اعلام شد.

سرنخ هایی مهم از پرونده والنتیچ
زمانی که آخرین پیغام ارسالی از سوی والنتیچ به برج مراقبت مورابین ارسال شد، حدود 17 ثانیه صداهای مبهم و شبیه به برخورد تکه های آلومینیوم و آهن به یکدیگر در نوار ضبط شده از این گفت و گو به ثبت رسیده است. پل نورمن و جان آچت- دو محققی که روی این پرونده کار می کردند- یک نسخه کامل از این مکالمه را برای انجام تحقیقات بیشتر و تحلیل روی آن از بخش حمل و نقل هوایی استرالیا و پدر فردریک گرفتند. یک نسخه آن را آچت به ملبورن و نسخه دیگر را نورمن به آمریکا برد تا عمراه دکتر ریچارد هینز- یکی از محققان ناسا و استاد دانشگاه سن جونز- روی آن کار کنند بلکه سرنخ جدیدی بیابند. هینز با گوش کردن به نوار، نظر خود را این طور اعلام کرد : 

«در این نوار صدای شش انفجار جداگانه به گوش می رسد که هر یک پس از اتمام دیگری اتفاق می افتد. اما هیچ سرنخ مشخص یا بسامدی که بتوان با آن چگونگی ماجرا را تشخیص داد وجود ندارد» 
گزارش های دیده شدن یوفو
پس از اینکه خبر ناپدید شدن والنتیچ به گوش عموم رسید، تعدادی از مردم با پلیس تماس گرفتند و خبر از مشاهده اتفاقات غیرمعمول در محل زندگی شان دادند. در میان آنها 20 نفر مصرانه اصرار داشتند که شیئی را که نورهای سبز رنگی داشته در آسمان دیده اند و در این رابطه تعدادی از شاهدان که محل زندگی شان در دو کیلومتری خلیج آپولو بود، ادعا می کردند که نور سبز رنگی را دیده اند که هواپیمای والنتیچ را تعقیب می کرده و در آن زمان، هواپیما حالت سقوط و شیب به طرف سطح زمین داشت و جالب اینجاست که طبق نظر یوفو شناسان این ادعاها دقیقا شبیه صحبت های والنتیچ هنگام دیدن آن شیء عجیب بود.


نظر پدر والنتیچ

«امیدوارم که آدم فضایی ها پسرم را ربوده باشند تا اینکه سانحه هوایی ای برایش اتفاق افتاده باشد. اینکه هیچ کس نتوانسته سرنخی از فردریک پیدا کند بدین معناست که مطمئنا یوفو، او و هواپیمایش را با خود برده. پسرم در اوقات فراغتش در مورد یوفوها بسیار مطالعه می کرد. همیشه در پی یافتن اطلاعات جدیدی در این مورد بود اما هیچگاه در این مورد داستان پردازی نمی کرد و به دنبال حقیقت می گشت. او در مورد هر نکته ای که ذهنش را به خود مشغول می کرد آن قدر تحقیق و مطالعه می کرد تا هیچ ابهامی در آن مورد برایش وجود نداشته باشد»

این حرف ها را گویدو والنتیچ -پدر خلبان گمشده- به خبرنگار آسوشیتدپرس پس از ناپدید شدن پسرش زد.
 

تئوری های منطقی در مورد ناپدید شدن خلبان سسنا 182
اولین احتمالی که در مورد پیدا نشدن هیچ اثری از والنتیچ به ذهن می رسد این است که خلبان به عمد ناپدید شده است زیرا دقیقا زمان ناپدید شدن والنتیچ، پلیس ملبورن گزارشاتی مبنی بر فرود مرموز یک هواپیما در فاصله ای نه چندان دور از کیپ اوتوا دریافت کرد.


نظر دیگر این است که والنتیچ به درستی نتوانسته مسیر خود را تشخیص دهد و همین عدم تشخیص صحیح موجب شده تا خلبان سروته هواپیما را براند و نوری که از آن صحبت می کرد، نور هواپیمای خودش بود که در آب منعکس می شد و او خیال می کرد که یوفو دیده است و هنگامی که سرگرم تشخیص شیء ناشناخته بود ناگهان به درون دریا سقوط کرد. اما این فرضیه سریعا از سوی مقامات هوایی رد شد زیرا به گفته آنها هواپیمای سسنا 182 بال های بلندی دارد که سوخت این هواپیما تنها زمانی تامین می شود که در جهت جاذبه قرار گرفته باشد. بنابراین برعکس پرواز کردن با این هواپیما به هیچ عنوان امکان پذیر نیست. 

در سال 2000 یک کارآگاه خصوصی حوادث طی تحقیقاتش به این نتیجه رسید که به دلیل اینکه موتور و سیستم رادیویی هواپیمای والنتیچ دچار مشکل شده، او نتوانسته به درستی مسیر خود را تشخیص دهد و همین موجب شده تا در دریا سقوط کند. 

بعضی ها هم براین باورند که او با قاچاقچیان مواد مخدر برخورد کرده و توسط آنها کشته شده است. به دنبال چنین نظری فیلیپ کلاس- یکی از منتقدان مسائل یوفو در سال 1992- اعلام کرد که خود والنتیچ قاچاقچی بوده و به دلیل اینکه خانواده او درخطر بودند خودکشی کرده است. 

در این بین یوفوشناسان براین باورند که دیدن جسم پرنده با نورهای سبزی را که والنتیچ به برج مراقبت مخابره کرد، یک وسیله نقلیه فرازمینی بوده که یا او را دزدیده اند یا به نوعی موجب انحراف والنتیچ از مسیر شده اند؛ موضوعی که باعث شد پای یوفوها به این ماجرا باز شود. آخرین جملات ارسالی از سوی خلبان والنتیچ بود که ادعا می کرد سایه شیء غول پیکری را که اصلا شبیه هواپیما نیست و صدای عجیبی هم دارد در بالای سر خود می بیند.
 

گفت وگوی والنتیچ با برج مراقبت
این گفت و شنودها اولین صفحه از گفت و گوی سه صفحه ای به ثبت رسیده در برج مراقبت مورابین است :


ساعت 19:06:14 والنتیچ : از دلتا سیرا به برج مراقبت ملبورن. آیا هواپیمای دیگری در ارتفاع زیر 50000 مشاهده می کنید؟


سرویس پرواز، افسررابی : دلتا سیرا هیچ پرواز دیگری مشاهده نمی شود.


به نظر می رسد هواپیمای غول پیکری در این ارتفاع در حال حرکت است.


19:06:44 چه نوع هواپیمایی است؟


نمی توانم تشخیص دهم. چهار چراغ بسیار نورانی دارد شبیه به چراغ های فرود.


19:07:31 ملبورن، دلتا سیرا صحبت می کند. هواپیما از بالای سر من رد شد. او تقریبا در فاصله 305 متری من در حال پرواز است.


پیام دریافت شد. تایید کنید که آیا هواپیمای بزرگی است یا خیر؟


اه ه ه؛ نمی توانم دقیقا تایید کنم زیرا سرعتش بسیار بالاست. آیا رادار هواپیمای دیگری را در نزدیکی من نشان می دهد؟


نه هیچ هواپیمایی مشاهده نمی شود.


19:08:18 ملبورن، هواپیما از سمت شرق در حال نزدیک شدن به من است. 


19:08:41 بازشدن میکروفن برای دو ثانیه.


19:08:48 انگار که می خواهد با من بازی کند. در حال پرواز بالای سر من است. سرعتش سه برابر سرعت من است.


موقعیت خود را گزارش کن.


چهار، پنج، صفر، صفر


مطمئنی که نمی توانی سوژه را شناسایی کنی؟


کاملا مطمئنم.


پیام دریافت شد، تماس را حفظ کن.


19:09:27: از دلتا سیرا به برج مراقبت، این یک هواپیما نیست. این...(قطع تماس)


19:09:42: می توانی مشخصات آن را توضیح دهی؟


(برقراری تماس به مدت 3 دقیقه) ظاهرش کشیده به نظر می رسید. بیشتر از این نمی توانم توضیح دهم زیرا سرعتش زیاد بود. پشت سر من است. الان باید در ملبورن باشد.


19:10: هواپیما یا هر چه که هست اندازه اش چقدر است؟


19:10:19: به نظر می رسد که در یک نقطه ایستاده. الان دارم می چرخم و آن هم بالای سر من می چرخد. نور سبز رنگی دارد و جنسش انگار که از آهن است. تمام بخش بیرونی درخشان به نظر می رسد.


19:11:00: تشخیص دادید که چه نوع هواپیمایی را دیده ام؟ هواپیمای نظامی است؟


دلتا سیرا، هواپیما ناپدید شده، تایید کن.


تکرار کنید.


آیا هواپیما هنوز با توست؟


از سمت جنوب غربی در حال نزدیک شدن به من است.


19:11:50: به نظرم موتور هواپیما دچار مشکل شده. باید هر چه زودتر فرود بیایم.


مقصدت کجاست؟


می خواهم در جزیره کینگ فرود بیایم. جسم ناشناخته دوباره بالای سرم است. خدای من ! این هواپیما نیست.


دلتا سیرا صدایم را می شنوی؟
(قطع تماس)


19:12:28: (برقراری تماس) از دلتا سیرا به ملبورن...(شنیده شدن صداهای مبهم و قطع تماس).



منشاء های گوناگون اشیاء پرنده ناشناخته
  • تعبیر نادرست پدیده های فیزیکی شناخته شده ( پدیده های ستاره شناسی، هواشناسی، نوری و غیره )
  • پدیده های فیزیکی شناخته نشده ( مانند پدیده های نادر الکتریسیته جو، پدیده های ابری، پلاسمای طبیعی و غیره)
  • پدیده های ناشی از تکنولوژی پیش قراول ( مانند قمر مصنوعی، وسایل نقلیه آزمایشی، پدیده های ناشی از مراجعت سفینه های فضایی به داخل جو و غیره )
  • سفینه های تجسسی موجودات هوشمند خارج از زمین
  • پدیده های روان شناسی شناخته نشده
  • درغگویی و تقلب مشاهده کننده در تهیه گزارش و مدارک مربوطه
  • خیالاتی شدن مشاهده کننده
  • اشتباه گرفتن هواپیماهای جاسوسی با یوفو [  برای اطلاعات بیشتر به این پست بروید ]
برای اینکه بدانیم کدام یک از هفت نظریه فوق منشاء اشیاء پرنده ناشناخته است متخصصین مختلف باید گزارش ها و مدارک مربوط به آنها را به طور دقیق مطالعه و بررسی نمایند.

بیشتر دانشمندان نظریه شماره 4 را منشاء اشیاء پرنده ناشناخته می دانند. به عبارت دیگر آنها معتقدند که اشیاء پرنده ناشناخته احتمالاً سفینه های تجسسی دنیای خارج از زمین هستند که برای مطالعه در فضا به پرواز در می آیند.

  
پدیده ی نادر صاعقه های توپی
گاهی رعد و برق و شرایط آب و هوای توفانی باعث تولید نوع خاصی از صاعقه می شود. به این حالت، صاعقه توپی می گویند. در صاعقه های معمولی، مولكول های هوا براثر رعد و برق بار الكتریكی می گیرند و برای لحظاتی درخشان می شوند اما در بعضی شرایط این مولكول های باردار شده در یك وضعیت دایره ای شكل قرار می گیرند و مانند توپ درخشان به حركت درمی آیند. انرژی زیاد درون آنها پس از برخورد با اشیای دیگر به صورت صدایی بلند آزاد می شود. این برخورد خرابی به بار می آورد.


یک صاعقه توپی
برخی از این مشاهدات توسط دانشمندان توجیه شده اند اما بسیاری از آنها همچنان در هاله ای از ابهام و ناشناخته باقی مانده اند. در ادامه 10 گزارش از مشاهده یوفوها در جهان که تا کنون هیچ توضیح علمی و منطقی برای توجیه آن ارائه نشده است، معرفی خواهند شد.


1947-07-08 Roswell
در تمامی گزارش های رسیده مبنی بر دیده شدن جسمی پرنده در آسمان، تا به حال هیچ موردی مانند حادثه رازول در سال 1947 جنجال به پا نکرده است. حامیان نظریه یوفو ادعا می کنند ارتش آمریکا هواپیمای ناشناخته سقوط کرده را در این پدیده ضبط کرده است. این رویداد جنجالی که به خوبی تحت پوشش رسانه ای قرار گرفت به یکی از پر طرفدارترین پدیده های ناشناخته جهان تبدیل شده است.

توجیح : ارتش آمریکا برای توجیه این پدیده اعلام کرده است این انفجار به خاطر برخورد بالنی اکتشافی متعلق به برنامه ای طبقه بندی شده در زمینه هواشناسی بوده است.

برای اطلاعات کامل تر به این پست بروید.

نوع برخورد، از نوع : 3


1947-06-24 Kenneth Arnold
کنت آرنولد در حال کمک برای یافتن یک هواپیمای گمشده بود که این ماجرای عجیب برایش اتفاق افتاد. او فکرش را هم نمی کرد که دیده هایش را دیگران باور کنند اما در تربیون روزنامه دیلی شیکاگو قسم خورد که گفته هایش عین واقعیت است :
اولین چیزی که که به آن برخورد کردم یک سری نورهای ممتد بود که مستقیم به چشمم می تابید و چشمم را می زد انگار که یک آینه نور آفتاب را در چشمانم منعکس می کرد. 
پس از اینکه او به همراه خلبانش ادعا کردند 20 جسم پرنده را به صورت زنجیره ای در نزدیکی کوهستان رنیر دیده اند، رسانه ها این پرونده را مورد بشقاب پرنده نامیدند. آرنولد این اجرام را بشقابهای پرنده ای توصیف کرد که بر روی آب حرکت می کردند. 

عکسی گرفته شده از 8 یوفو در اکلاهما
در 12 جولای 1947
مشابه آنچه که آرنولد دیده بود

توجیح : تا کنون توجیهی برای این پرونده ارائه نشده و ارتش آمریکا آن را توهم خوانده است.

نوع برخورد، از نوع : 2


1952-07-12 Washington D.C
درسال 1952 که مطالعه در مورد یوفوها به اوج خود رسیده بود، از 12 تا 29 جولای، فرودگاه ملی واشنگتن و پایگاه هوایی اندرو روی صفحه نمایش رادار خود اجرام آسمانی ناشناخته ای را که در آسمان واشنگتن بر فراز کاخ سفید و پنتاگون با سرعت 160 کیلومتر در ساعت در حال پرواز بودند، مشاهده کردند.


برج مراقبت فرودگاه واشنگتن به محض دیدن این اجرام در آسمان و دریافت گزارش های دیگر از پایگاه های مختلف، فورا به پایگاه هوایی اندرو چنین مخابره کرد: «برج اندرو، آیا کاملا روی صفحه رادارت پوشش داری؟ در قسمت باند شرقی پایگاه هواپیمایی در حال پرواز می بینی؟»

از برج اندرو به برج مراقبت واشنگتن : «نه، هنوز چیزی معلوم نیست اما تماس های زیادی در این مورد مخابره شده. در حال جست و جو هستیم»


«چطور نمی بینید هدف بسیار بزرگ است؟ اکنون به لبه غربی باند شما نزدیک شده، به شمال غربی باند شرقی. انگار قصد دارد از محوطه شمالی پایگاه عبور کند و به سمت شرق برود. تقریبا یک چهارم مایل از شمال غربی باند سمت راست فاصله دارد»

«اکنون هدف در چه وضعیتی قرار دارد؟»

«الان درپنج مایلی شرق قابل رویت است»

«از کجا آمده؟»

«به طور ناگهانی آن را در هفت مایلی شرقی یافتیم و از آن موقع در حال تعقیبش هستیم»

«میدان حرکتیش چگونه است؟»

«تاکنون که با سرعت یکنواختی در حال حرکت است»


این دو برج مراقبت همچنان در حال مخابره اطلاعات بودند که ناگهان برج اندرو چنین گزارش داد : «از پایگاه اندرو، از پایگاه اندرو... رادار، هدف بزرگی را به طرف شمال شرقی پایگاه اندرو نشان می دهد، بیشتر از دو عدد در محوطه جنوبی»


«به نظر می رسد چهار یا پنج تایی باشند مثل شهاب سنگ یا چیزی شبیه به آن هستند. چهار تا پنج عدد از آنها را در اطراف پایگاه اندرو نشان می دهد. اوه خدای من، باور نکردینه! خیلی زیاد هستند، خیلی هم سریع حرکت می کنند»
 

«دیگر در صفحه رادار قابل رویت نیستند»

به محض ردوبدل شدن چنین گزارش هایی بین دو برج مراقبت، نیروی هوایی آمریکا دستور به پرواز درآمدن دو جنگنده را صادر کرد اما به دلیل اینکه باند فرودگاه در دست تعمیر بود، این دو جنگنده با تاخیر به پرواز درآمدند. زمانی که در آسمان از اجسام سحرآمیز خبری نبود و آنها به آشیانه بازگشتند. همین که دو خلبان هواپیماهای خود را فرود آوردند، ناگهان همان علائم روی صفحه رادار نمودار شد و این بار جنگنده ها سریعا به پرواز درآمدند و با سرعت به سمت یوفوها حرکت کردند. 


هیچ کس نفهمید که نورهای پرسرعت چه بودند و بحث برسر آنها بسیار داغ بود که یک هفته بعد، این اشیای پرنده بار دیگر در 26 جولای در همان منطقه دیده شدند و مانند دفعه قبل، جنگنده ها برای یافتن راز نورهای مبهم در آسمان واشنگتن به پرواز درآمدند. اما باز هم مانند مورد قبلی تا به آنها نزدیک می شدند هیچ چیز نمی دیدند و همه جا تاریک می شد و به محض اینکه به آشیانه باز می گشتند، بار دیگر رادارها وجود اجرام پرنده را در آسمان علامت می دادند. 

توجیح : در 29 جولای، کنفرانس خبری با حضور سرلشکر جان ای سامسفورد ترتیب داده شد و منابع رسمی اعلام کردند که اختلالات آب و هوایی و دما موجب شده تا نور زمین به درون ابرها ساطع شود و ابرها شبیه به اجسام شناور در آسمان به نظر برسند. اما این توضیح از نظر متخصصان شناسایی اجسام آسمانی پرنده و یوفوشناسان به هیچ عنوان قابل قبول نبود و حتی در پرونده بلوبوک هم توجیه اختلال دما رد شده است. یکی از مسؤولان کنترل رادار در مورد این نظریه چنین اظهار نظر کرده است :
«علائم تغییرات دما روی صفحه رادار همیشه ضعیف هستند و به راحتی قابل تشخیص، زیرا به آرامی حرکت می کنند. متخصصان ما به خوبی می دانند که در هر شرایط آب و هوایی ای، آسمان به چه صورت خواهد شد و حتی وجود پرندگان هم در صفحه رادار به خوبی قابل تشخیص است. اما این علائم ناشناخته بسیار واضح بودند و با سرعتی باور نکردنی حرکت می کردند»
نوع برخورد، از نوع : 1


1957-11-02 Levelland
یکی از موارد حیرت آور و باور نکردنی مشاهده یوفو، مورد لولند سال 1957 است. تقریبا هشت مورد گزارش مستند از دیده شدن شیء با مشخصات مشابه و گزارش تعدادی از ماموران اداره پلیس لولند و هفت مورد اثبات نشده توسط افراد ناشناخته در رابطه با این پرونده به ثبت رسیده است. 

در این سال پلیس گزارشهای متعددی مبنی بر اینکه موتور خودرو این افراد در هنگام نزدیک شدن جسمی درخشان و تخم مرغی شکل به صورت ناگهانی از کار افتاده است از رانندگان دریافت کرد. به گفته رانندگان موتور خودروها پس از دور شدن این جسم مجددا به صورت خوکار فعال شده است. 

توجیح : نیروی هوایی علت این پدیده را طوفان الکترونیکی عنوان کرد.

نوع برخورد، از نوع : 2


1966-04-06 Westall
در ششم آوریل سال 1966 بچه های دو مدرسه در وستال، یکی از شهرهای حومه ملبورن استرلیا مشغول درس خواندن بودند. یکی از دانش آموزان سرش را بلند کرد تا از پنجره کلاس بیرون را تماشا کند که ناگهان فریاد زد : «نگاه کنید، نگاه کنید، بشقاب پرنده! آنجاست پشت درخت های کاج». با فریاد او همه سرشان را به طرف پنجره برگرداندند تا بشقاب پرنده را تماشا کنند و در یک چشم برهم زدن بیش از 200 دانش آموز و تقریبا همه کادر دو مدرسه سراسیمه از کلاس ها خارج شدند و به طرف محل حادثه دویدند. اما وقتی که به چراگاه رسیدند شیء پرنده دوباره به پرواز درآمده و ناپدید شده بود و تنها اثری که از خود بر جای گذاشته بود، شکلی دایره وار از علف های سوخته بود. نه تنها دانش آموزان و کارمندان مدرسه، شاهدان عینی این ماجرا بودند. بلکه شهروندان بسیاری هم دیده شدن جسم پرنده در آسمان را به پلیس گزارش کردند.

توجیح : با وجود اینکه شاهدان این پدیده همچنان بر آنچه دیده اند پافشاری می کنند، سازمانهای استرالیایی این جسم ناشناخته را هواپیمای آزمایشی ارتشی خوانده اند.

نوع برخورد، از نوع : 1


1967-10-04 Shag Harbour
گزارشهای این واقعه نشان می دهد در این روز جرمی بزرگ با بندر شگ برخورد کرده است که وزارت دفاع کانادا پس از انجام تحقیقات و بررسی های متعدد، این واقعه را به عنوان پدیده ای مرموز و حل نشده دسته بندی کرد.

توجیح : کمیته کاندان که مسئولیت تحقیق درباره یوفوها را به عهده دارد موفق به کشف واقعیت این حادثه نشد.

نوع برخورد، از نوع : 2


1976-09-19 Tehran
در این حادثه جسم پرنده ناشناخته ای تجهیزات الکتریکی دو فروند هواپیمای F-4 را به همراه تجهیزات کنترل زمینی از کار انداخت. مقاماتی که بررسی این موضوع را به عهده داشتند جسم بیگانه را فرازمینی خواندند. 

توجیح : توجیهی که توسط متخصصان ارائه شد نقص تجهیزات الکترونیکی و اشتباه در دید خلبان بوده است.

برای اطلاعات کامل تر به این پست بروید.

نوع برخورد، از نوع : 2


1986-05-19 S?o Paulo

این ماجرا میان برزیلی ها به «شب یوفوها در برزیل» شهرت دارد؛ شبی اسرارآمیز در ماه می سال 1986 که 21 شیء ناشناخته برفراز آسمان شهرهای ریودوژانیرو، سائوجوز و سائوپائولو نمایان شدند و در پی آن تعداد زیادی جت به آسمان پرواز کرد تا بلکه اجسام پرنده را شناسایی کنند؛ اما به محض اینکه رادارها موقعیت اجسام را شناسایی می کردند و به آنها نزدیک می شدند، در کمال تعجب ناپدید می شدند

توجیح : محققان این اجسام پرنده را ذرات ناشی از برخورد ایستگاه فضایی سوویت با اتمسفر اعلام کردند.

نوع برخورد، از نوع : 1


1990-03-30 Belgian
در حدود 13 هزار و 500 نفر در این روز اعلام کردند شاهد پرواز جسمی سه ضلعی عظیم، بی صدا و سیاه رنگی بوده اند و در حدود دو هزار و 600 اظهاریه در رابطه با آنچه دیده شده بود نوشته شد. این جسم توسط رادارهای ناتو نیز ردیابی شد. 

از تمامی گزارش های رسیده مبنی بر دیده شدن یوفو، یکی از پرونده هایی که بیشترین شاهدان را دارد، مورد بلژیک سال 1989 است که تقریبا حدود 30 گروه مختلف و سه گروه پلیس که هر کدام در ایستگاه خاصی حضور داشتند، آن را گزارش کرده اند و در تمامی این گزارش ها دیده شدن شیء پرنده مثلثی شکل و مسطح با چراغ هایی زیر آن در ارتفاع پایین به ثبت رسیده است. به گفته شاهدان، هنگامی که یوفو از آسمان شهر لی یژ بلژیک به طرف مرز هلند و آلمان می گذشت، هیچ صدایی از این جسم ناشناخته غول پیکر به گوش نمی رسید. چند ماه پس از این ماجرا، اتفاق شگفت انگیز دیگری به وقوع پیوست.
 

بدین ترتیب که در 30 مارس سال 1990 یکی از کاپیتان های پلیس ملی بلژیک با قرارگاه نظامی کشور تماس گرفت و با عصبانیتی توام با اضطراب خبر عبور یک شیء بزرگ مثلثی شکل را از آسمان بلژیک داد و همزمان با این تماس، رادارهای دو ایستگاه زمینی که یکی از آنها ایستگاه کنترل ناتو در نزدیکی شهر گلونز واقع در شمال شرقی بروزل بود، از به ثبت رسیدن سیگنال هایی مبنی بر وجود جسم ناشناخته ای در صفحه های نمایش خود خبر دادند.
 

پس از اینکه سیستم اطلاع رسانی تمامی پایگاه ها فعال شد، مسؤولان با کمال تعجب مشاهده کردند که چهار ایستگاه دیگر گزارشی مشابه دو ایستگاه دیگر دریافت کرده اند. همه ایستگاه ها خبر دادند که شیء ناشناخته روی صفحه رادار آنها به آرامی در حال حرکت است و سیگنال هایی ارسال می کند که به هیچ عنوان قابل شناسایی نیستند. 

سریعا دستور به پرواز درآمدن دو جنگنده اف 16 برای شناسایی جسم ناشناخته پرنده صادر شد و یکی از جت ها رادارش را روی جسمی که مثل نقطه کوچکی در صفحه علامت می داد، قفل کرد. به گزارش خلبان تنها چند ثانیه پس از اینکه روی هدف متمرکز شد، هدف مورد نظر سرعتش را افزایش داد و به سرعت از محدوده رادار دور شد و بدین ترتیب پس از یک ساعت عملیات تعقیب و گریز پرنده ناشناخته در آسمان شب بروزل ناپدید شد؛ 
«یوفو با سرعت بسیاری که حاکی از داشتن تکنولوژی بسیار بالا بود مانور داد و رادار حدود پنج ثانیه ای علامت داد که جسم پرنده از ارتفاع 3048 متری به 153 تغییر ارتفاع داده اما دوباره به سرعت به ارتفاع اولیه برگشت»
این نکته قابل توجه را خلبان جت اف 16 هنگام تعقیب یوفو گزارش کرد
 

تا چند ماه مردم شب و روز همچنان یوفو را در آسمان می دیدند و بیشتر از  1000 مورد گزارش دیده شدن این جسم پرنده ناشناخته به پلیس داده شد. به اظهار شاهدان این جسم آن قدر در ارتفاع پایین حرکت می کرد که با چشم غیر مسلح هم دیده می شد و داستان یوفو به یکی از مهم ترین موضوعات رسانه های بلژیک تبدیل شد. 

شاهدان به محض دیدن شیء پرنده دوربین هایشان را روی آن تنظیم می کردند و عکس می انداختند تا به خیال خودشان سند معتبری تهیه کنند اما مسأله رمزآلود این ماجرا در این بود که هرچه می کوشیدند تا از این پرنده آهنین عکس بگیرند به هیچ عنوان امکان پذیر نبود و هنگام ظاهر کردن نگاتیوها، تمامی عکس های گرفته شده یا تار می شد یا می سوخت.

پروفسور آگوست میسن -استاد فیزیک دانشگاه کاتولیک در لووین- نور مادون قرمز را علت اصلی تار شدن تمامی عکس های گرفته شده خواند و حتی او برای اثبات کردن این تئوری، شیئی را در معرض اشعه مادون قرمز قرار داد و سپس از آن عکس گرفت. نتیجه دقیقا همان چیزی بود که برای عکس های گرفته شده از یوفوی مثلثی اتفاق افتاد. با همه تلاشی که مردم برای داشتن کوچک ترین مدرکی از یوفو به کار بستند سرانجام یکی از شاهدان موفق شد در ماه آوریل سال 1990 از فیلم ویدئویی ای که گرفته بود عکسی تهیه کند. در آن عکس سطح زیرین شیئی که در سه نقطه آن چراغ هایی روشن بود به خوبی نشان داده شده بود و این فریم عکس در سراسر جهان به نمایش گذاشته شد که نمونه کلاسیک از یک یوفو است. با وجود نزدیک به 1000 شاهد ماجرا، جت های فرستاده شده برای تعقیب یوفو، تایید رادارها و نظامیان، دیده شدن یوفوها در بلژیک یکی از مستند ترین مواردی است که نمی توان آن را انکار کرد.


عکس حیرت انگیز یوفو در بلژیک
توجیح : توضیح و توجیه قانع کننده ای درباره این این جسم پرنده ارائه نشده است و تنها برخی معتقدند تعدادی از شاهدان به احتمال زیاد هلیکوپتری را با یوفو اشتباه گرفته اند.

نوع برخورد، از نوع : 1


Turkey May–Sept 2008
نگهبان شب مجتمع ینی کنت در این سال ادعا کرد از چندین جسم پرنده بیگانه طی دوره ای چهار ماه تصویر برداری کرده است. این تصاویر توسط مرکز تحقیقات علوم فضایی سایروس به عنوان مهمترین تصاویری که تا کنون از یوفوها به ثبت رسیده است، مورد بررسی قرار گرفتند.


نوع برخورد، از نوع : 1



ویدئوی زیر یکی از بهترین ویدئوها در زمینه یوفو هاست. این آرشیو تماماً توسط دوربین های خود ناسا ثبت شده.



توضیح یکی از صحنه های ویدیوی بالا. آیا جنگی در فضا درگرفته؟



روز جهانی یوفو 2 جولای و 24 جون هست که مردم در این دو روز برای چندین دقیقه به آسمان خیره می شوند و امیدوارند یوفویی ببینند.

برای دیدن عکس های واقعی از یوفوها به همراه توضیحات از سال 1870 تا به امروز به این سایت بروید.

طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی



جدیدترین اخبار

نام : *

پیغام : *

 
سیستم تعمیر و نگهداری بهبود - PM