جهان- ترجمه - ونداد جلیلی:
درباره سوءاستفاده دولتهای مهاجم و به ظاهر متمدن جهان امروز از تمامی عرصههای زندگی انسان امروزی، كه هنر نیز تنها یكی از این عرصههاست، بسیار شنیدهایم.
در زمینههای به ظاهر فرهنگی، كه سینمای هالیوودی نمونه روشنی از آن است، از هر فرصتی برای استناد صفات غیرانسانی به مردمی كه مورد حمله سیاسی و نظامی آنها قرار میگیرند، استفاده میكنند و خود با اسم پر آب و تاب «جنگ علیه تروریسم» وحشیانهترین و جنونآمیزترین صدمات را به نوع بشر وارد میكنند.
گذشته از این حتی در زمینههای كاملا غیرفرهنگی - سیاسی و نظامی نیز از آنچه هنر مینامند و در واقع مبتذلترین نوع كالاهای تولیدی بازار شبهفرهنگی است، علنا استفاده كرده و قساوت و بربریت خود را به رخ میكشند.
جالب اینجاست كه پس از سالها بهرهگیری آمریكا از این روشهای شنیع، نهادهای هدایتشده و ناتوانی از قبیل صلیب سرخ، تازه به صرافت این افتادهاند كه « آیا این سر و صدای نابهنجار – در كنار روشهای دیگری كه به كار گرفته میشود – باعث بیخوابی و آزارهای روانی دیگری میشود یا نه»!
دیوید گری به شدت به اقدام بازجوهای آمریكایی كه از موسیقی او برای به حرف آوردن زندانیان عراقی سوءاستفاده كردهاند، اعتراض كرده است. چرا باید از موسیقی او استفاده شود و موسیقی چه تاثیری روی زندانیان میگذارد؟
این نخستین باری نیست كه میشنویم كه از ترانههایی كه برای همه آشنا هستند در آنچه دولت آمریكا «جنگ علیه تروریسم» مینامد، استفاده شده است. در سال 2003 ریك هافمن، یكی از كهنهسربازان آمریكایی در زمینه «عملیات روانی»، در مصاحبهای با بی.بی.سی به استفاده از برخی از ترانههای نامآشنا برای در هم شكستن اراده بازداشتشدگان عراقی اشاره كرده بود.
گزارشهای اخیر نشان میدهد كه در حال حاضر ترانههای عامهپسند افراد و گروههایی از قبیل «بیجیز»، «اِمینم» و «نیل دائمند» و مجموعهای از ترانهها كه دیوید گری آنها را به طنز «پرفروشترین ترانههای گوانتانامو» مینامد، نیز به فهرست بازجویان آمریكایی افزوده شده است.
مدتهاست كه نیروهای مسلح از موسیقی استفاده میكنند، ولی استفاده از آن در بازجوییها قدمت زیادی ندارد. «جان رانسن» روزنامهنگار در كتابش، «مردانی كه خیره به گوسفندان مینگرند»، ریشههای این تكنیك را در فعالیتهای نظامی دهه 1970 مییابد. در كتابچههای راهنمای نظامی این دوره توصیه شده بود كه «موسیقی بومی با ترانههایی درباره صلح» پخش شود و از آن بهعنوان ابزاری برای بیانگیزه كردن دشمنان آمریكا استفاده شود. این راهبرد سرآغازی بود برای تهدیدها و تجاوزهای صوتی امروزی. یكی از آشناترین نمونهها، عملیاتی بود كه در سال 1989 انجام شد و در خلال آن سربازان آمریكایی كاخ ریاستجمهوری پاناما را محاصره كرده و سعی كردند با پخش موسیقی پر سر و صدا ژنرال «نوریگا» را به تسلیم شدن وادار كنند.
براساس گفتههای كسانی كه پیش از این در نتیجه دخالت نظامی آمریكا در افغانستان و عراق و توسط ماموران این كشور بازداشت شدهاند، در بازجوییهای آنها از موسیقی بهعنوان ابزاری برای پیشبرد بازجوییها استفاده میشد.
براساس مدارك موجود، انتخاب آهنگها طبیعتا روند چندان پیچیدهای نداشته است. روزنامهنگار نیویوركی، «جاستین شراك» با سربازان آمریكایی بازگشته از جنگ مصاحبه كرد. موضوع این مصاحبهها تجربیات روزمره آنها بوده است.
براساس گفتههای این سربازان، افسران ارشد وظیفه انتخاب آهنگها را بر عهده نداشتهاند و ظاهرا سربازان با استفاده از آرشیو شخصی خودشان و براساس برنامهریزی «تاثیرگذاری محیطی» ترانههایی را برای بازداشتشدگان پخش میكردهاند. این برنامهریزی كه با عناوین «شكنجه بدون تماس فیزیكی» و «شكنجه سفید» نیز توصیف شده است به تلاش برای متقاعد كردن مظنونها، بدون تماس فیزیكی قابل تشخیص، اطلاق میشود.
این روش انتخاب با استفاده از ناهمخوانیها و عدمتجانس فرهنگی ترانهها با بازداشتشدگان بازده بالاتری دارد. تعجبی ندارد كه ترانههای هیپ هاپ و متال، كه پیشزمینههای فرهنگی آمریكاییهای جوان را منعكس میكنند، و ترانههای وطنپرستانهای از قبیل «آمریكا»، اثر «نیل دائمند»، ترانههای مورد علاقه سربازان آمریكایی باشند.
گزینههای دیگر، مثلا ترانههای «كریستینا آگوئیلار»، در دسته بهرهگیری از عملیات روانی جای میگیرند، چون از لحاظ فرهنگی برای بازداشتشدگان، كه اغلب مذهبی هستند، اهانتآور هستند. به گفته «باب ایرز»، متخصص امور امنیتی، هدف از این روشها «از بین بردن پایداری مظنونین و خرد كردن تحمل آنها است، به شكلی كه آسیب بدنی به آنها وارد نشود. شنیدن این ترانهها مثل این نیست كه یكی از آثار باخ برای فرد پخش شود و او بتواند در موسیقی غرق شود و تسكین بیابد. در اینجا موسیقی هیچ تغییری ندارد.
صداها بدون اینكه تغییری بیابند مرتب و مكرر پخش میشوند.» از نظر دكتر«مایك پیل» از بنیاد درمانی مراقبت از قربانیان شكنجه، هدف از استفاده از موسیقی این است كه فرد بازداشتشده متوجه شود كه هیچ كنترلی بر آنچه حواس او با آن درگیر است ندارد. محرومیت از تحریك حسی نرمال و عدمتوانایی در كنترل محیط اطراف فرد موجب ناتوانكردن فرد و در نهایت زدودن صفات انسانی او میشود.
از اینرو انتخاب ترانهها به اصول مشخص و تعیینشدهای نیاز ندارد. تاثیر مورد نظر و
دلخواه بازجویان با بهرهگیری از شدت صدا و تكرار به دست میآید و ویژگیهای معمولی آهنگها، مثل كلام ترانه و وابستگیهای فرهنگی آن، تاثیر ناچیزی دارند.
در سال 2005 یكی از بازداشتشدگان به نام «حاجی علی» در مصاحبه با «دیلیمیرر» گفته بود كه آنچه برای او پخش میشده یك ترانه كامل نبوده، بلكه تنها عبارت كوتاه «بابیلن... بابیلن... بابیلن» [نام شهر قدیم بابل به زبان انگلیسی و نام و بخشی از ترانهای از دیوید گری] بارها و بارها تكرار میشده است. به گفته علی «این صدا یك شبانهروز تمام پخش میشد و شدت آن آنقدر بلند بود كه فكر میكردم سرم منفجر خواهد شد.»
در یكی از گزارشهای اتحادیه اروپا در زمینه افغانستان فاش شده است كه این موسیقی، به خودی خود چندان شباهتی به موسیقی ندارد و بیشتر به سر و صدای آزاردهنده شبیه است، با اصوات دیگری از قبیل «صدای رعد، صدای بلند شدن هواپیما، صدای خندههای شدید و عصبی و صداهای وحشتناكی كه فرد را در كابوسی ابدی فرو میبرد» تركیب میشود.
نهادهایی از قبیل صلیب سرخ مشغول بررسی این هستند كه آیا این سرو صدای نابهنجار – در كنار روشهای دیگری كه بهكار گرفته میشود – باعث بیخوابی و آزارهای روانی دیگر میشود یا نه!«سارا مكنیس» از سازمان عفو بینالملل در این باره میگوید: «مهم است كه به خاطر داشته باشیم كه این مسئله ارتباطی به موسیقی ندارد بلكه عملا از این به ظاهر موسیقی برای ترساندن، از خود بیخودكردن و بالاخره در هم شكستن زندانیان از آن استفاده میشود. چه از موسیقی پخش شده با صدای بسیار بلند استفاده شود و چه از نور و یا حرارت زیاد، استرسزاییهای دردناك و تظاهر به غرق كردن زندانیان در آب، این روشها بیرحمانه و غیرانسانی هستند و براساس قوانین بینالمللی اكیدا ممنوع هستند.»
نكته عجیب درباره پخش این ترانهها در گوانتانامو، افغانستان و عراق، كه همه از آن آگاه هستند، این است كه این موضوع اغلب بیاهمیت دانسته میشود.
با پیشرفت فناوری، تكنیكهای نظامی جدیدی ابداع میشود و قراردادهای مربوط به امور جنگی نیز باید با این ابداعات اصلاح شوند. به همین دلیل وقتی شنیده میشود كه یك ترانه كوتاه و مشهور در چنین شرایطی مورد استفاده قرار میگیرد، باید سؤالاتی اساسی در زمینه تجاوز به قوانین بینالمللی از طریق به كارگیری چنین تكنیكهایی مطرح شود.