یافتههای یك پژوهش اجتماعی، خط بطلانی به تفكر كسانی كشید كه تصور میكنند، "تفاوتهای فرهنگی در ناسازگاری زوجین نقش دارد".
این پژوهش اجتماعی را "مركز تحقیقات علوم رفتاری" انجام داد.این مركز زیر نظر دانشگاه علوم پزشكی بقیهالله(عج) فعالیت میكند.
بر اساس یافتههای این پژوهش، "شیوه زندگی برای زوجین قابل آموزش است و زوجین در مدت دوره آموزش شیوه زندگی، اهداف نامناسب را كنار گذاشته و اهداف مناسب و جدید را اتخاذ میكنند و سپس برنامهها و تكالیف زندگی را مبتنی بر اهداف جدید ترسیم میكنند".
این پژوهش به روش تحقیق تجربی صورت گرفت و جامعه آماری پژوهش نیز ? 80?زوجی بودند كه بیشترین ناسازگاری زناشویی را در میان 450 زوج تهرانی داشتند.
یافتههای این تحقیق نشان داد كه "به كارگیری روش آموزش و یادگیری موجب تغییر و بهبود شیوه زندگی زوجینی شده است كه ناسازگاری زناشویی داشتهاند".
همچنین یافتههای این پژوهش ثابت كرد كه "این شیوه موجب كاهش در برخی از ابعاد ناسازگاری در زوجین میشود".
این تحقیق از آن جهت اهمیت دارد كه "بسیاری از زوجین دچار ناسازگاری زناشویی ممكن است وجود تفاوت شخصیتی، اختلاف سلیقهها و اختلاف دیدگاههای خود در زمینه اهداف و برنامههای زندگی را به تفاوت فرهنگی نسبت دهند و آن را غیر قابل تغییر بدانند و از پیگیری آن برای حل مشكلات و افزایش سازگاری زناشویی احساس ناامیدی كنند".
پژوهشگری كه این تحقیق را انجام داد تلاش كرد "تاثیر روش تغییر شیوه زندگی را بر كاهش ناسازگاری زوجین" بررسی كند.