مقاله ها
مترجم : ‌امیر یاری
بازدید : 624

 

اشاره :
قرار بود برای این شماره نگاهی به دوربین‌های برتر سال 2005 داشته باشیم. البته همانطور كه می‌دانید انتخاب برترین‌ها در زمینه تجهیزات دیجیتال در هر رده و گروهی كه باشد، به هر حال یك انتخاب كاملا سلیقه‌ای است و همیشه نظرات خاص شخصی یا گروهی در این باره دخیل هستند. هر بار در هر جا به این گونه فهرست برخورد كردید، ابتدا باید توجه كنید كه انتخاب‌ها مربوط به كدام سایت یا مجله معتبر و به پشتوانه كدام گروه علمی و پژوهشی جمع‌ آوری شده است. زیرا بیش از كار‌آیی و قابلیت‌های یك وسیله، در حقیقت گروه تحقیقاتی، ابزارها و دقت آزمایش‌های انجام شده، رتبه یك وسیله دیجیتالی و اعتبار آن را تعیین می‌نمایند. اما برای بسیاری از كاربران همیشه یك سوال اساسی باقی می‌ماند: آیا این دوربین یا وسیله دیجیتالی كه در رتبه اول قرار گرفته واقعا از فلان مدل دیگر بهتر است؟ آیا اگر این دوربین را خریداری كنم، تمامی نیاز‌های من را برآورده خواهد‌كرد یا بهتر بود دوربین رده دوم یا سوم را می‌خریدم؟اگر قرار باشد عكاسان تنها به عدد مگاپیكسل نگاه كنند، مسلما دوربین هشت مگاپیكسلی انتخاب بهتری است. اما پیكسل به تنهایی همه چیز نیست. قابلیت‌های دیگری هم هستند كه ممكن است در نگاه اول به چشم نیایند. بااین حال حتما دلیلی وجود دارد كه قیمت یك دوربین شش مگاپیكسلی حداقل دو برابر یك دوربین هشت مگاپیكسلی است. اولین چیزی كه باید بدانید، درباره پیكسل‌ها و تفاوت آن‌هاست و این‌كه چرا DSLRها بهترینند؟در سال گذشته حداقل پنج دوربین ‌‌DSLR با وضوح عادی شش مگاپیكسل به بازار آمد و در مقابل دست‌كم بیش از ده دوربین دیجیتال كامپكت هشت مگاپیكسل به بالا معرفی شدند كه برخلاف دوربین‌های ‌DSLR امكان تعویض لنز را ندارند. چرا عكاسان حرفه‌ای هرگز به سراغ دوربین‌های كامپكت نمی‌روند؟ این مسئله یكی از بزرگ‌ترین تردید‌های دنیای عكاسی دیجیتال است كه معمولا در هنگام خرید برای عكاسان دردسرساز می‌شود: كدام نوع را بخرم؟‌

 

 
‌"یك دوربین هرچه مگاپیكسل بیشتری داشته باشد، كیفیت آن هم بالاتر است." بارها این جمله را از  بسیاری از كاربران دوربین‌های دیجیتال و فروشندگان این دوربین‌ها شنیده‌اید. در حقیقت، این جمله بیش از آن‌كه یك نظر علمی باشد، یك شعار تبلیغاتی به شمار می‌آید. حتی در حالتی كه دو دوربین از یك نوع باشند (فرضا هر دو دوربین از نوع كامپكت باشند) باز هم نمی‌توان بدون در نظر گرفتن قابلیت‌های دیگر، تنها با دانستن مگاپیكسل دو دوربین، یكی از آن‌ها را بهتر از دیگری دانست. بگذارید مثال واضح‌تری بزنیم: مدتی پیش شركت سونی یك مدل پنج مگاپیكسلی از دوربین‌های سری ‌‌Cybershot خود را با نام‌ ‌Cyber-shot DSC-T1 به بازار فرستاد و در همان هنگام دوربین دیگری از شركت نیكون با نام ‌‌Nikon D2H به بازار آمد كه دارای یك حسگر چهار مگاپیكسلی بود.
 
اما لنز قابل تعویض داشت و اصطلاحا ‌‌DSLR بود. اگر می‌خواستیم به پیشنهاد مذكور عمل كنیم، باید دوربین پنج مگاپیكسلی سونی را انتخاب نماییم. اما تمامی كاربران حرفه‌ای به سراغ ‌Nikon D2H رفتند. مسلما آن‌ها هم می‌دانند كه دوربینشان تنها چهارمگاپیكسل خروجی دارد. پس چرا حرفه‌ای‌ها به سراغ ‌Nikon D2H می‌روند؟ برای پاسخ این سوال باید یك سری مفاهیم پایه‌ای را توضیح دهیم. اما در همین ابتدا بهتر است تاكید كنیم كه پیكسل‌ها تنها نشان دهنده مقدار هستند، نه هیچ چیز دیگر!‌

پیكسل چیست؟
پیكسل‌ها كه در محاوره به نام ‌Pel و در زبان رسمی فناوری به نام ‌‌Picture Element نامیده می‌شوند، همانطور كه از نام آن‌ها برمی‌آید به عنوان كوچك‌ترین جزء یك عكس شناخته می‌شوند. برای فهم بهتر این نكته  یك دیوار ساخته شده از آجر را تصور كنید كه هر كدام از آجرهای آن رنگ خاصی دارند (و البته ممكن است برخی از آجرها هم همرنگ باشند). حال تصور كنید هنگامی كه از فاصله خیلی دور به این دیوار نگاه می‌كنید، یك شكل خاص روی آن مشهود باشد. این شكل همان عكس دیجیتالی است و آجرهای رنگی تشكیل دهنده آن هم همان پیسكل‌ها هستند كه در سطرها و ستون‌های پی‌درپی قرار گرفته‌اند.‌

در یك دوربین دیجیتالی هر پیكسل از یك دیود حساس به نور (photodiod) ساخته می‌شود كه نور تابیده شده از سوژه را ثبت می‌كند. هرچه این دیودهای حساس به نور بزرگ‌تر باشند، مسلما نور بیشتری را می‌توانند ثبت كنند و نهایتا عكس كلی جلوه طبیعی‌تری خواهد داشت.‌


شكل 1
 

امروزه دو نوع حسگر مختلف در دوربین‌های دیجیتال مورد استفاده قرار می‌گیرند. معمولا دوربین‌های دیجیتال كامپكت و خانگی ‌(‌Point  Shoot) از حسگر‌های Interline Transfer) ‌IT) و دوربین‌های دیجیتال ‌‌SLR از‌
(Full-Frame Transfer (FFT ‌بهره می‌برند.

اصلی‌ترین تفاوت بین این دو نوع حسگر این است كه حسگر‌های ‌‌FFT نسبت به حسگر‌های ‌‌IT از دیود‌های حساس به نور بزرگ‌تری استفاده می‌كنند، عكس‌هایی به مراتب با كیفیت‌تر تهیه نمایند، در حساسیت‌های ‌‌ISO بالاتری كار می‌كنند و نویز نسبتا كمتری در تصاویر بر جا می‌گذارند.‌

این روزها تفكیك‌پذیری دوربین‌های دیجیتال به طور مداوم در حال بالا رفتن است. در حالی كه ابعاد فیزیكی حسگرها بدون تغییر باقی مانده‌است. در نتیجه اندازه دیودهای حساس به نور روز به روز كوچك‌تر و بالطبع كیفیت عكس‌های آن‌ها هم پایین‌تر می‌آید. به‌عنوان مثال آزمایش‌های تشخیص میزان نویز در شرایط یكسان عكسبرداری میان دوربین پنج مگاپیكسلی ‌HP Photosmart 945 و مدل قبل از آن یعنی دوربین‌ ‌HP Photosmart 850 نشان می‌دهد كه میزان نویز در عكس‌های حاصل از مدل پنج مگاپیكسلی بالاتر است. اگر كیفیت عكس تنها به وضوح حسگر دوربین بستگی داشت، چرا باید كیفیت عكس‌های مدل جدیدتر نسبت به مدل همتای قبل از خود پایین‌تر باشد؟ پاسخ این سوال باز هم ما را به این واقعیت باز می‌گرداند: پیكسل‌ها تنها نشان‌دهنده مقدار هستند و نه هیچ چیز دیگر!‌
  
برخلاف تصور عموم از حسگر‌های حساس به نور، باید بدانید كه حسگر‌های دوربین‌های دیجیتال كاملا كوررنگ هستند! در حقیقت این فیلتر‌های رنگی هستند كه برای انتخاب اطلاعات رنگی به كمك حسگر‌ها می‌آیند. یكی دیگر از مشكلات حسگر‌های عادی این است كه هر دیود حساس به نور تنها امكان ثبت یك رنگ از بین سه رنگ سبز، قرمز و آبی را دارد و در صورتی كه نوری را با تنالیته رنگی متفاوت از آنچه فیلتر آن می‌پذیرد دریافت كند، به راحتی آن را نادیده می‌گیرد.چنان‌كه گویی هیچ نوری دریافت نكرده است. به همین علت توزیع رنگ‌ها در سطح فیلتر یك حسگر یكی از اصلی‌ترین چالش‌های ساخت حسگر‌ها، هستند.یكی از معمول‌ترین روش‌های چیدن رنگ‌ها در كنار هم (در سطح فیلتر موجود در بالای حسگر) الگوی موزاییكی بایر نامیده می‌شود كه در آن رنگ سبز به دلیل حساسیت بیشتر چشم به این رنگ دوبرابر رنگ‌های آبی و قرمز در یك تركیب شطرنجی قرار می‌گیرند.البته مدل‌های چیدمان دیگری هم وجود دارند كه از آن جمله می‌توان از روش چیدمان چهار رنگ كه در برخی از دوربین‌های شركت سونی موجود است اشاره كرد. در این مدل به جای سه رنگ، از چهار رنگ استفاده می‌شود كه  رنگ چهارم بین سبز و آبی یا در حقیقت رنگ ‌Cyan است.البته تا امروز تنها یك مدل دوربین (‌Foveon X3) ساخته شده است كه توانسته از سه فیلتر رنگ تك رنگ كامل بر روی هم برای استفاده از هر سه رنگ اصلی روی یك دیود حساس به نور استفاده كند. برای توضیح بیشتر در این باره می‌توانید به شماره‌های گذشته ماهنامه شبكه مراجعه كنید.
 

تعداد پیكسل‌ها یا ابعاد حسگر؟
از نظر عكاسان حرفه‌ای، ابعاد فیزیكی یك حسگر اصلی‌ترین فاكتور نشان‌دهنده پتانسیل كیفیت آن دوربین است. برای فهم بهتر این موضوع به شكل شماتیك زیر دقت كنید تا مفهوم تفاوت فیزیكی در ابعاد حسگر‌های مختلف را احساس كنید:‌

همانطور كه می‌بینید حداقل شانزده حسگر دو سوم اینچی (تقریبا 08/11 میلی‌متر) در یك فیلم نگاتیو معمولی 35 میلی‌متری قرار می‌گیرند و نسبت یك حسگر ‌Canon 20D در برابر آن 56/2 برابر است. حال تصور كنید كه در یك دوربین هشت مگاپیكسلی كامپكت، چطور تعداد هشت میلیون پیكسل در چنین سطح كوچكی قرار می‌گیرند. مسلما در چنین حالتی تعداد پیكسل‌ها زیادتر شده و ابعاد آن‌ها تا چند برابر كوچك‌تر می‌شود كه بالطبع حساسیت به نور آن‌ها نیز پایین میآید. بنابراین در نور كم، مقدار الكترون‌های نوری كه هر كدام از فتودیودها دریافت‌كرده‌اند كمتر است و دوربین مجبور است برای تشخیص تفاوت در پیكسل‌ها ضریب تعداد الكترون دریافت شده (یا همان میزان قدرت سیگنال خروجی به ورودی) را چند برابر كند. كاملا واضح است كه این افزایش ضریب الكترون‌ها نهایتا به افزایش نویز در تصاویر منجرمی‌شود.‌

اما از آنجا كه حسگر‌های موجود در دوربین‌های ‌‌DSLR اساسا دیود‌های حساس به نور بزرگ‌تری دارند، سطح بیشتری برای جذب الكترون‌های نوری دارند و موجب بالا رفتن حساسیت كلی حسگر می‌شوند. به همین دلیل در هنگام افزایش ضریب تعداد الكترون‌های خروجی نویز كمتری را ایجاد می‌كنند و ضمنا می‌توانند در نور كم محیط با حساسیت‌های ‌‌ISO بالاتری كار كنند.

اما اكنون این سوال مطرح می‌شود كه پس چه دلیلی دارد كه یك شركت سازنده دوربین سعی می‌كند دوربین‌هایی با وضوح بالاتر را جایگزین مدل‌های قبلی كند؟ حسگر موجود در یك دوربین هشت مگاپیكسلی می‌تواند تصاویری با حداكثر اندازه 3264 * 2448 پیكسل ایجاد كند.
 
خروجی چاپ
 وضوح حسگر دوربین
 
ده در پانزده سانتی متر
 دو مگاپیكسل
 
بیست در 25 سانتی متر
 سه مگاپیكسل
 
25 در سی سانتی متر
 چهار مگاپیكسل
 
سی در چهل سانتی ‌متر
 پنج مگاپیكسل
 
جدول 1
 
در حالی كه یك دوربین شش مگاپیكسلی می‌تواند عكس‌هایی با حداكثر اندازه 3072 * 2048 پیكسل را ثبت كند. اگر شما یك عكس دارای تفكیك‌پذیری هشت مگاپیكسل را با یك چاپگر 300dpi چاپ كنید، بالاترین اندازه چاپ 88/10 * 16/8 اینچ یا در حقیقت 35/276*26/207 میلی‌متر خواهد بود. در حالی كه این ابعاد در مورد یك دوربین شش مگاپیكسلی 24/10 * 83/6 اینچ یا 1/260 * 48/173 میلی‌متر است. (البته این مقدار در حقیقت حداكثر ابعاد با بهترین كیفیت ممكن است).‌

باز هم به سراغ سوال اصلی برمی‌گردیم: پس این اعداد بالاتر پیكسل‌ها، به چه درد می‌خورند؟ اگر تا به‌حال برای چاپ عكس‌های دیجیتال به مراكز چاپ عكس مراجعه كرده باشید، احتمالا با یك مشكل عمومی چاپ عكس‌های دیجیتال روبه‌رو شده‌اید: ‌‌pixilation یا جداشدگی پیكسل‌ها.‌

این مسئله به عنوان بزرگ‌ترین انتقاد عكاسان آنالوگ نسبت به عكس‌های دیجیتالی عنوان می‌شود و اصولا سال‌هاست كه به عنوان اصلی‌ترین مشكل دنیای تصویرگری دیجیتال مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. اساسا جدایش پیكسل‌ها به معنی بزرگ بودن آجرها یا همان پیكسل‌های یك تصویر است كه به شكل مربع‌های كنار هم با لبه‌های تیز و غیرهماهنگ به نظر می‌آید و معمولا در بخش‌هایی از تصویر كه دارای گرادینت‌های رنگی (تغییر تدریجی یك رنگ به رنگی دیگر) هستند، بیشتر به چشم می‌آید. به‌ویژه اگر عكس در ابعاد بزرگ چاپ شود.‌

اصولا عكس‌های حاصل از یك دوربین دیجیتال دو مگاپیكسلی تا ابعاد چاپ ده در پانزده سانتی‌متر این جداشدگی را نشان نخواهد داد. اما چاپ عكس‌های همین دوربین با ابعادی برابر بیست در  25 سانتی‌متر دقیقا منجر به جدایی پیكسل‌ها خواهد شد. كاربران دوربین‌های دیجیتال باید بدانند كه به هیچ وجه نباید قدرت حسگر دوربین‌های خود را با نگاتیوهای هالید نقره دوربین‌های آنالوگ كه حدودا كیفیت چاپی برابر یك دوربین بیست مگاپیكسلی دارند مقایسه كنند. در ضمن نباید تصور كنند كه می‌توانند عكس‌های دیجیتال خود را با هر تفكیك‌پذیری‌ای‌ ذخیره كنند و بدون اهمیت به وضوح آن‌ها در هنگام چاپ تصمیم بگیرند كه چه اندازه‌ای می‌خواهند آن‌ها را چاپ كنند.‌

اما آیا به دلیل محدودیت‌های چاپ عكس می‌توان از لذت و سادگی عكاسی دیجیتال چشم‌پوشی كرد و آیا باید اصولا دوربین‌هایی را كه وضوح پایینی دارند از سبد خرید كنار گذاشت؟

جواب این سؤال منفی است! به جدول 1 دقت كنید. اطلاعات این جدول بیان می‌كند كه اصولا افرادی كه می‌خواهند عكس‌هایشان را همانند سال‌ها پیش در حد یك آلبوم خانوادگی چاپ و نگهداری كنند، به دوربینی با حسگر بیش از سه مگاپیكسل احتیاج نخواهند داشت. اگر نمی‌خواهید همانند گرافیست‌ها روبه‌روی كامپیوتر بنشینید و مدت‌ها با یك عكس دیجیتالی سر و كله بزنید، بهتر است به هیچ وجه پولتان را بابت سه مگاپیكسل‌ بیشتر خرج نكنید و در هنگام خرید به سایر قابلیت‌های دوربین دقت بیشتری بكنید.

تفاوت در لنز‌ها و تاثیر بر عمق میدان‌
حسگر‌ها می‌توانند بر عمق میدان (‌Depth of Field) دوربین نیز تاثیرگذار باشند. دوربین‌هایی كه حسگر‌های كوچك‌تری دارند، اصولا نسبت به دوربین‌های ‌‌35mm عمق میدان بیشتری ‌را ایجاد می‌كنند. برای فهم این مطلب باید در ابتدا عمق میدان در دوربین‌های دیجیتال را توضیح دهیم. ‌

 

نسبت عددی برای چاپ عكس‌ها
 
‌اصولا نسبت عددی سه به دو در دوربین‌های ‌‌DSLR در برابر نسبت‌های چهار به سه دوربین‌های كامپكت، بهتر می‌تواند با كاغذ‌های استاندارد عكاسی همخوانی پیدا كند. به بیان ساده‌تر، هنگامی كه شما یك عكس حاصل از دوربین ‌DSLR را روی كاغذ‌های استاندارد عكاسی چاپ می‌كنید، عكس بیشتری روی صفحه كاغذ خواهید دید. زیرا در صورتی‌كه یك چاپگر بخواهد نسبت چهار به سه عكس یك دوربین كامپكت را با نسبت سه به دو كاغذ استاندارد عكاسی هماهنگ كند، به طوری كه تمامی عكس مذكور كاملا در داخل كادر قرار بگیرد، مجبور است لبه‌های كاغذ را برش بزند و این لبه‌های اضافی در هر حال از كل عكس حذف می‌شوند. روش دیگر این است كه فاصله عرضی عكس را مبنا قرار دهد تا لبه‌های كاغذ بدون استفاده نماند و برش نخورد. در این صورت فاصله عمودی همان چیزی نیست كه شما در داخل نمایشگر خود می‌بینید و كمی از بالا و پایین عكس بیرون از كاغذ چاپ قرار خواهد گرفت و حذف می‌شود.

 
 

 

تمامی عكاسان حرفه‌ای عمق میدان را به عنوان یكی از عوامل مهم  عكاسی در نظر می‌گیرند. عمق میدان به معنی محدوده‌ای است كه تصویر سوژه در آن محدوده به شكلی واضح ثبت می‌شود و در خارج از آن سوژه محو خواهد بود. این محدوده با سه پارامتر اصلی كنترل می‌شود: دیافراگم دوربین، فاصله بین دوربین و سوژه و نهایتا اندازه حسگر دوربین (در دوربین‌های آنالوگ، همان اندازه فیلم در نظر گرفته می‌شود).

هر چه دهانه لنز یا دیافراگم دوربین كوچك‌تر باشد، فاصله سوژه از دوربین بیشتر باشد و حسگر دوربین ابعاد كوچك‌تری داشته باشد، عمق میدان بزرگ‌تری تشكیل خواهد شد. این قانون در مورد تمامی دوربین‌های دیجیتال و آنالوگ صادق است.‌

عكاسان در هنگام تنظیم دوربین دو تكنیك اصلی را برای عمق میدان در نظر می‌گیرند: ‌‌Selective focus یا فوكوس انتخابی، كه معمولا در عكسبرداری پرتره مورد استفاده قرار می‌گیرد و اصولا عمق میدان را محدودمی‌كند. در این روش با خارج كردن پشت زمینه از محدوده عمق میدان و محو كردن آن، توجه بیننده به ابعاد مهم‌تر تصویر جلب می‌شود.‌

روش دیگر استفاده از حداكثر عمق میدان دوربین است كه وضوح تصویر را در تمامی بخش‌‌های سوژه بالا می‌برد و معمولا از نزدیكی دوربین تا فاصله بسیار دورتری از پشت سوژه كاملا‌ً واضح خواهد بود. این تكنیك مخصوصا در عكاسی منظره  كاربرد دارد.‌

برای استفاده از این قابلیت در هنگام استفاده از یك دوربین باید قبل از شروع به كار از تمامی قابلیت‌ها و محدودیت‌های دوربینتان اطلاع داشته باشید. در مورد دوربین‌های 35میلی‌متری، دستیابی به تكنیك فوكوس انتخابی یا عمق میدان حداكثر، چندان سخت نیست.

كافی است دیافراگم دوربین را تا مثلا‌‌ ‌f2.8 كم كنید (باز كنید) و سرعت شاتر را بالا ببرید تا بتوانید محدوده عمق میدان را به حداقل برسانید و پشت زمینه محو داشته‌باشید.

یا این‌كه دهانه دیافراگم را تا ‌f22 (یا بالاترین دیافراگم ممكن دوربینتان) ببندید و سرعت را تا حد ممكن پایین بیاورید؛ كه البته ممكن است اگر بدون سه پایه عكاسی كنید، تصویر شما دچار لرزش شود. اما این تكنیك‌ها در هنگام استفاده از دوربین‌های دیجیتال به همین سادگی انجام نمی‌شود.
 
اصولا در دوربین‌های كامپكت كه لنز آن‌ها جدا‌شدنی نیست  دستیابی به فوكوس انتخابی مشكل و در برخی موارد واقعا غیرممكن است.‌

محاسبه عمق میدان در دوربین‌های دیجیتال
عملا عمق میدان تعریف دیگری از "مقدار وضوح قابل قبول" در یك عكس است. محاسبه مقدار دقیق عمق میدان در دوربین‌های دیجیتال به چند عامل اصلی بستگی دارد: درجه بزرگ‌نمایی و فاصله از سوژه در حال عكسبرداری. اصولا در هنگام عكسبرداری تصور می‌شود كه "یك نقطه عادی در یك تصویر چقدر باید بزرگ و محو شود كه به صورت یك دیسك كوچك درآید و تصویر در آن منطقه غیر واضح به نظر برسد؟" محدوده عملی كه برای این مفهوم تعریف می‌شود، به دایره حداقل اغتشاش معروف است.‌

به عنوان یك قانون كلی همیشه عمق میدان یك دوربین دیجیتال در یك دیافراگم مشخص برابر همان عمق میدان در یك دوربین معمولی ‌‌35mm ضربدر یك ضریب تكثیر لنز یا ‌‌LMF است. (ضریب تكثیر یا ‌‌LMF برای هر دوربین با تقسیم عدد عمق میدان لنز بر مقدار عمق میدان همان لنز در یك دوربین 35 میلی‌متری به دست می‌آید.

افزایش عمق میدان در لنز‌های دوربین‌های دیجیتال در برخی موارد مفید است و در برخی موارد هم نتایج نامطلوبی ارائه می‌دهد. نتیجه مفید این مسئله این است كه معمولا شانس بیشتری برای تهیه عكس‌هایی با جزئیات بیشتر پدید می‌آورد و معمولا اجزای تصویر در این حالت وضوح بالاتری دارند. اما در طرف مقابل امكان محو كردن پشت‌زمینه در هنگام عكسبرداری از سوژه‌های نزدیك یا كلوز‌آپ را محدودتر می‌كند. به همین علت میزان ضریب ‌‌LMF در دوربین‌های مختلف بسته به كاربردی كه آن دوربین دارد می‌تواند مفید یا غیرمفید باشد.‌
 
اما دوربین‌های ‌‌DSLR دقیقا همان نتیجه‌ای را می‌دهند كه لنز مورداستفاده در دوربین‌های آنالوگ 35میلی‌متری نشان می‌دهد. ضمن این‌كه ضریب ‌‌LMF پایین‌تر به شما امكان می‌دهد در محدوده گسترده‌تری از فاصله بین دوربین تا سوژه از فوكوس انتخابی استفاده كنید. البته بسیاری از دوربین‌های دیجیتال تنها از دیافراگم‌های محدودی پشتیبانی می‌كنند و گرچه حداكثر دیافراگم معمول در دوربین‌ها  ‌f2.8 است،  برخی از این دوربین‌ها نمی‌توانند دیافراگم‌های بیشتر از ‌‌‌f8 را انتخاب كنند. ‌

ضبط ویدیویی
اگر دوست دارید گاهی با دوربین دیجیتال عكاسی خودتان كلیپ‌های كوتاه خانوادگی هم تهیه كنید، باید به طور كلی دوربین ‌DSLR را فراموش كنید. این دوربین‌ها امكان ضبط تصاویر متحرك را ندارند. همانطور كه گفته شد این دوربین‌ها از حسگر‌های ‌‌Full Frame استفاده می‌كنند. در هر دو نوع حسگر ذكر شده سطح فتودیودها در معرض نور قرار می‌گیرند و با الكترون‌های تابیده شده پر می‌شوند. اما در دوربین‌های دیجیتال ‌SLR، شاتر دوربین به صورت مكانیكی باز و بسته می‌شود و بدین ترتیب می‌تواند هر بار كه باز و بسته می‌شود، یك عكس را ثبت كند.
 
در حالی كه در دوربین‌های دیجیتال معمولی این كار به وسیله جریان‌ الكترونیكی انجام می‌گیرد و همانطور كه می‌دانید در هنگام استفاده از یك جریان الكترونیكی محدودیت زمانی بسیار ناچیزی برای قطع و وصل مجدد وجود دارد.‌

این مسئله به توصیف دقیق‌تری نیازمند است. در دوربین‌های دیجیتال معمولی نور در حال تابیدن به حسگر است. در مقطع زمانی‌ای كه لازم است حسگر نور را ثبت كند به وسیله یك جریان الكتریكی به حسگر فرمان داده‌می‌شود كه فعال شود و فتودیودها ثبت مقدار الكترون شارژ شده در هر سلول را آغاز ‌كنند. به محض تمام‌شدن بازه زمانی تابش نور، حسگر نیز از كار می‌افتد و مقدار الكترون انباشته شده در هر دیود حساس به نور اندازه‌گیری و گزارش می‌شود. تمامی این اعمال در كمتر از یك چشم بر هم زدن اتفاق می‌افتد. حال تصور كنید كه دوربینی قادر به ضبط تصاویر ویدیویی با میزان سرعت سی فریم در ثانیه است. معنی این جمله این است كه حسگر دوربین مذكور می‌تواند سی بار در یك ثانیه فعال و غیر فعال شود و در هر بار شروع به كار، تمامی الكترون‌های موجود در دیود‌های حساس به نور را اندازه گیری نماید و گزارش آن را به پردازنده دوربین بفرستد.

اما در دوربین‌های تك لنزی انعكاسی (‌SLR) این كار را یك آیینه باز و بسته شو انجام می‌دهد و اصولا نمی‌تواند با چنین سرعتی عكس‌های پی‌درپی یا همان فریم‌های ویدیویی را ثبت كند. بنابراین عملا امكان فیلمبرداری با دوربین‌های ‌‌DSLR وجود ندارد.

منظره‌یاب
هر عكاسی دوست دارد در هنگام كار ببیند كه دقیقا در حال عكسبرداری از چه كادر و زاویه‌ای است و این شاید مهم‌ترین دلیلی باشد كه عكاسان را وادار می‌كند بیش از منظره‌یاب كوچك دوربین از نمایشگر بزرگ ‌‌LCD دوربین دیجیتالشان استفاده كنند. از آنجایی‌كه منظره‌یاب اغلب دوربین‌های دیجیتال تنها 80 تا 90 درصد كادر اصلی عكس را نمایش می‌دهند، در دوربین‌های‌ ‌DSLR بهتر است برای دیدن كادر اصلی عكس از منظره‌یاب دوربین استفاده كنید. ضمن این‌كه در دوربین‌های‌ ‌DSLR كه از حسگر‌های‌ ‌Full Frame استفاده می‌كنند، دقیقا به همان دلیلی كه در مورد ناتوانی در ضبط ویدیویی گفته شده، امكان نمایش تصویر روی ‌LCD وجود ندارد و كاربران این قبیل دوربین‌ها "باید" برای عكسبرداری و دیدن كادر از منظره‌یاب دوربین استفاده كنند.‌

اما در دوربین‌های دیجیتال معمولی دو دسته منظره‌یاب وجود دارد: منظره‌یاب‌های نوری كه همان چیزی است كه در دوربین‌های ‌‌DSLR وجود دارد و دقیقا همان كادر اصلی عكس را نشان می‌دهد و منظره‌یاب یا
 electronic viewfinder) EVF) یا الكترونیكی كه در حقیقت یك نمایشگر كوچك الكترونیكی است كه تصویر خود را از تصویر پردازش شده و كوچك شده نمایشگر اصلی دوربین می‌گیرد و اصولا همان تصویر را در ابعاد كوچك‌تر نشان می‌دهد.‌

استفاده از این منظره‌یاب‌های الكترونیكی هم مفید است و هم مضر. خوبی این منظره‌یاب‌ها این است كه شما دقیقا همان چیزی را می‌بینید كه دوربین آن را ثبت می‌كند و ضمنا می‌تواند تمامی اطلاعاتی كه روی نمایشگر شما نشان داده می‌شوند را هم نمایش دهد. اما كیفیت آن‌ها معمولا بسیار پایین است و اصولا از نظر نورپردازی و دیدن رنگ واقعی محیط با مشكل مواجه خواهید شد. به عنوان مثال، در هنگام عكسبرداری از سوژه‌هایی با پس‌زمینه روشن در اغلب موارد خطوط سفید رنگی را روی تصویر مشاهده می‌كنید كه به ندرت روی عكس اصلی ثبت می‌شوند. اما كادر بندی را مشكل‌ می‌سازند.‌

نتیجه‌گیری
‌تعداد پیكسل‌های دوربین‌های مختلف و در برخی جهات حتی فهرست برترین‌ دوربین‌های سال نمی‌تواند دقیقا تضمین كند كه دوربین مورد نظر شما همه نیازها‌یتان را برطرف می‌سازد. همانطور كه تشریح شد، در بسیاری موارد حسگر‌های  با تفكیك‌پذیری بالای دوربین‌های دیجیتال معمولی نویز بیشتر و كیفیت پایین‌تری نسبت به دوربین‌های ‌‌Full Frame دیجیتال ‌‌SLR دارند. نكته دیگر این‌كه، چون نسبت طول و عرض فیزیكی حسگر یك دوربین‌‌DSLR به نسبت قابل چاپ با دستگاه‌های عكاسی نزدیك‌تر است، باز هم اختلاف بین تفكیك‌پذیری دوربین‌های دیجیتال ‌‌SLR و كامپكت معمولی كمتر می‌شود.‌

هیچ شكی نیست كه در مقایسه بین دو دوربینِ هم نوع با وضوح‌های متفاوت، دوربینی كه حسگری با وضوح بالاتر دارد می‌تواند عكس‌های بزرگ‌تری تهیه كند. اما آزمایش‌ها نشان می‌دهند كه دوربینی كه وضوح كمتری دارد، در نور كم محیط عكس‌های شفاف‌تری ثبت می‌كند و معمولا در حساسیت‌های ‌‌ISO بالاتر، نویز كمتری تولید می‌كند. اما در حالت كلی DSLRها به دلیل ساختار خاص حسگر‌هایشان اصولا نتیجه بهتری می‌دهند.‌

اگر می‌خواهید به طور حرفه‌ای به عكاسی دیجیتال بپردازید و برای این‌ كار هزینه‌ای در حدود یك میلیون تومان كنار گذاشته‌اید، لازم است كاملا دقت كنید كه دوربینی كه می‌خواهید بخرید چه قابلیت‌هایی دارد و نیز نحوه كاربرد دوربینتان و انتظاری كه از آن دارید را در نظر داشته باشید. شاید به عنوان یك عكاس حرفه‌ای بهتر باشد یك دوربین بسیار خوب‌ ‌‌35mm و یك اسكنر پرقدرت بخرید. زیرا ممكن است بعدا به چاپ مجدد عكس‌هایی بزرگ‌تر از حداكثر اندازه قابل چاپ یك عكس قدیمی احتیاج پیدا كنید. نهایتا این‌كه، اگر تمامی نكات بالا را می دانید و باز هم روی تصمیم خودتان پافشاری می‌كنید، قبل از خرید، به خواندن یك مقاله بررسی دوربین و یا دیدن عكس‌های آن روی اینترنت و مجلات تبلیغاتی بسنده نكنید. حتما به بازار بروید و دوربین را از نزدیك ببینید و درباره آن پرس‌وجو كنید. فراموش نكنید گاهی ممكن است لا‌زم باشد با دوربین عكاسی كنید تا به وضعیت واقعی آن پی ببرید.
 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود