فرآیند تحول هر جامعه از یك مرحله اقتصادی و اجتماعی به مرحله دیگر، توسعه نامیده میشود. بر این اساس فعالیتهای توسعهیافتگی،«فعالیتهایی است كه یك نظام، سیستم یا یك كشور برای ارتقای وضعیت موجودش در دست اقدام دارد»[1] برای تحقق توسعه، لازم است كه در كنار سایر اقدامات، رشد جمعیت نیز تحت كنترل درآید. هر چند توسعه، رابطه مستقیمی با جمعیت ندارد؛ اما میتوان گفت عدم توازن رشد منابع با رشد جمعیت، مانعی بر سر راه برنامههای توسعه است.
بعد از انقلاب صنعتی با افزایش جمعیت، توازن میان رشد جمعیت و رشد منابع از بین رفت؛ از این رو سیاستهای جمعیتی به سمت كاهش «زاد و ولد و باروری» رفت. سیاست جمعیتی، زمانی طراحی میشود كه مسئله جمعیتی به وجود آمده باشد. در هر كشوری این سیاست در كنار سایر سیاستها در قالب یك برنامه كلان دولتی تدوین شده، به اجرا درمیآید.
درایران سیاستهای جمعیتی مبتنی بر تنظیم خانواده در دو دوره به اجرا درآمده است:
دوره اول(47-1357).
دوره دوم از سال 1368 تاكنون.
آمارهای رسمی سال 1365 نشان داد كه جمعیت كشور در دهه گذشتهاش از رشد 5/3% برخوردار بوده است. این مسئله سبب نگرانی دولتمردان شد. (چنین رشدی، جمعیت كشور را تا 20 سال آینده به دو برابر میرساند.) به همین دلیل سیاستها سمت و سویی به طرف كاهش موالید گرفت كه از سال 1368 به اجرا درآمد. در همین رابطه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی و وزارت علوم، فرهنگ و آموزش عالی، موظف شدند كه واحد درسی به نام «جمعیت و تنظیم خانواده» در كلیه رشتههای آموزشی بگنجانند .
سرفصلهای مصوب این واحد درسی عبارت بودند از:
1- تاریخچه تنظیم خانواده در ایران و جهان
2- تعریف تنظیم خانواده، اهدف و استراتژی در ایران و جهان
3- شاخصهای جمعیتی، حركات جمعیت، مشكلات ناشی از جمعیت زیاد در جهان و ایران
4- جنبههای اپیدمیولوژی بهداشت و حركات جمعیت
5- سیاستهای جمعیتی، ضوابط و معیارهای مسایل جمعیتی
6- تأثیر تنظیم خانواده و فاصلهگذاری در سلامت بقای مادران و كودكان
7- روشهای مختلف پیشگیری از بارداری.
8- استفاده از روشهای نوین در پیشگیری از بارداری.
9- تأثیر آموزش در برنامههای تنظیم خانواده.
10-برنامهریزی، بهداشت و تنظیم خانواده.
11-ارزشیابی برنامههای بهداشت و تنظیم خانواده.
این واحد درسی جزو دروس عمومی اجباری محسوب شده و برای تدریس در كلیه رشتههای تحصیلی در دورههای كاردانی، كارشناسی، كارشناسی ارشد پیوسته در همه دانشگاهها و مؤسسات عالی كشور، طراحی گردیده است.
نكته قابل توجه آنكه هر چند اطلاع رسانی و ارتقای سطح آگاهی دانشجویان به وسیله آموزشهای كلاسیك از جایگاه مهمی برخوردار است؛ اما اشكالات عمدهای در محتوای این كتابها و حتی نوع انتخاب سرفصلها به چشم میخورد. با بررسی این كتابها معلوم میشود بخشی از گزارههای مطرح شده آن متناسب با فضای فكری و فرهنگی كشور ما نیست و گویا برای سیستم دیگری طراحی شده است. شكی نیست اتكا به حمایت سازمانهای بین المللی سبب میشود سیاستهای آنها در برنامهریزی داخلی تأثیر زیادی بگذارد. صندوق جمعیت ملل متحد «UNFPA» كه از دهه 1970 فعالیتش را در كشور ما شروع كرده، در سالهای اخیر چندین طرح را در كشور به اجرا درآورده است.[2] همكاری این سازمانها با مراكز علمی در تدوین كتابهای آموزشی نیز دیده میشود[3] و دور از انتظار نیست كه اندیشهها و تفكرات غربی دراین كتابها انعكاس پیدا كنند.
در چنین مواردی كه طرحهای بینالمللی در كشور به اجرا درمیآید میبایست مراقب باشیم كه فرهنگ و آموزههای دینی و ملیمان آسیب نبیند. اصرار بر این آموزهها سبب میشود هر تغییری را به راحتی نپذیریم. در كنفرانس بینالمللی جمعیت كه در سال 1994 در قاهره تشكیل شد، عنوان «تنظیم خانواده» جای خود را به بهداشت باروری داد.[4] بهداشت باروری عنوان عامی است كه روابط آزاد را هم در برمیگیرد. منشأ تغییر این واژه تغییری است كه در روابط جنسی در كشورهای دیگر رخ داده است از این رو در فضای فرهنگی كشور - كه روابط عمدتاً در چارچوب خانواده است- قابل طرح نیست. با این حال تأثیر این تغییر در برنامههایی كه از سوی صندوق جمعیت ملل متحد در كشورمان اجرا شد، كاملاً محسوس بود.
با بیان این مقدمه، سراغ متون درسی دانشگاه در بحث تنظیم خانواده میرویم. در بررسی این متون پیشفرض ما مطلوب بودن مسئله تنظیم خانواده است. یعنی با وجود نظرات مخالف در این زمینه ما فرض میگیریم كه اصل كنترل موالید به خاطر پیامدهای مثبتش، امری مطلوب و پسندیده است و با این نگاه به نقد متون میپردازیم.
1- فقدان رویكرد فرهنگی و اخلاقی
غریزه جنسی غریزهای است كه پس از فعال شدن، نیاز به كنترل دارد. به همین دلیل دستورات متعددی در مكاتب مختلف برای مهار و تعدیل این غریزه وجود دارد. این مسئله به قدری مهم است كه بخشی از اخلاق به آن ارتباط دارد. «اخلاق جنسی گویای آن دسته از هنجارهای حاكم بر عادتها و رفتارهای بشری است كه ابعاد فعالیت صحیح غریزه جنسی را بیان میكند»[5] یعنی اینكه چه رفتار جنسی صحیح و كدام نارواست. از این رو در تربیت جنسی افراد، علاوه بر رعایت اصولی، باید به آموزش عفت و كنترل و تعدیل این غریزه هم توجه كرد. اسلام برای حفظ حیا و پاكدامنی افراد، دستورات بسیاری دارد كه تحقق آنها زمینه رشد اخلاقی ومعنوی را فراهم میكند(حفظ نگاه از نامحرم، در اختیار گرفتن اندیشه و خیال، پوشش مناسب، محدود كردن روابط جنسی به حریم خانواده و ...) متأسفانه، متون آموزش تنظیم خانواده، به رفتارهای جنسی میپردازد و اشارهای به رفتار صحیح جنسی و هنجارهای موجود نمیكند، تنها بحث بهداشت جنسی و جنبههای بیولوژیكی مد نظر قرار داده است. توصیههای مربوط به بهداشت جنسی هر چند فینفسه مطلوب است، اما قطعاً كافی نیست، چه بسا این جزیی نگری و غفلت از مباحث ارزشی آثار مخربی بر رفتار مخاطبان داشته باشد.
در غرب نیز پس از بروز مشكلات و انحرافات ناشی از آموزشهای جنسی، رویكرد جدیدی نسبت به این مسایل شكل گرفته است. هدف این رویكرد آموزش عفت است و سه امر را توصیه می كند.
1- خویشتن داری جنسی، تنها راه سلامت بهداشت بوده و از نظر اخلاقی گزینهای مسئولانه برای جوانان مجرد است.
2- وسایل پیشگیری نمیتواند ارضای جنسی قبل از ازدواج را تبدیل به ارضایی مسئولانه كند زیرا نمیتواند سلامت جسمانی آدمی و سلامت عاطفی و اخلاقی او را تأمین كند.
3- تنها راه درست سلامت جنسی، ارضای آن از طریق برگزیدن همسر و شریك زندگی است.[6]
همچنان كه ملاحظه میشود تجربه كشورهای غربی، آنها را به سمت وارد كردن اخلاق در برنامههای آموزشی سوق میدهد چه نیكوست متون آموزشی ما نیز با طرح این مباحث گام مثبتی در جهت تربیت جنسی افراد بردارد.
2- تشریح دستگاه تولید مثل زن و مرد به طور شفاف
از جمله سرفصلهایی كه توسط وزارت علوم تعیین گردیده، بحث تنظیم خانواده است این بحث طی چند فصل آموزش داده میشود. از جمله میتوان اشاره كرد به:
الف: تشریح دستگاه تولید مثل زن و مرد
ب: روشهای جلوگیری از بارداری
از آنجا كه هدف اصلی این واحد درسی آشنا كردن دانشجویان جوان با ضرورت كنترل جمعیت و آثار مثبت آن در زندگی است، تشریح كامل اندامهای جنس مردانه و زنانه به طور كامل همراه با تصاویر مربوطه ضرورتی ندارد. ارائه توضیحاتی دقیق در مورد دستگاه تناسلی كه خاص رشتههای علوم پزشكی است، موجب تحریك جنسی مخاطبین میگردد. با توجه به اینكه اكثر مخاطبین مجرد و هنگام ازدواج، موظف به شركت در دورههای تنظیم خانواده هستند، پرداخت كامل به این مطالب چندان ضروری به نظر نمیرسد.
در جامعه اسلامی همه آموزشها باید بر اساس حیا صورت بگیرد. چرا كه فقدان حیا زمینه رفتارهای ناشایست را فراهم میكند. در حالت طبیعی، انسانها به هنگام صحبت كردن در مورد مسایل جنسی مأخوذ به حیا هستند. كه این روحیه برای بقا لازم است.
مسایل جنسی باید به نحو خصوصی و شخصی بیان شود، شكی نیست كه هر چه مفاهیم و مسایل مربوط به آموزش جنسی در عرصههای عمومی مطرح شود، اصل رعایت حیا آسیب خواهد دید. با وجود افزایش سن ازدواج در جامعه، اكثر دانشجویانی كه با این مباحث بیپرده آشنا میشوند در وضعیت تجرد به سر میبرد و با توجه به داشتن شرایط جسمانی برای ازدواج از قدرت تحریك پذیری بالایی برخوردارند، از این رو، امكان دارد با نگاه مبتذل گونه به این مسایل، زمینه ارتكاب جرایم جنسی برایشان فراهم شود. تجربه كشورهای غربی نیز این مطلب را تأیید میكند. به عنوان نمونه كمیته كار و منابع انسانی سنای امریكا اعلام كرد در بین سالهای 1981-1971 ایالتهایی كه بیشترین بودجه را صرف تنظیم خانواده كرده بودند، بیشترین افزایش سقط جنین و موالید نامشروع را داشتند.[7]
مسلماً اصل سیاست تنظیم خانواده مشكل ساز نیست؛ بلكه شیوههای طرح ارائه این مباحث است كه مشكلات را ایجاد میكند. اصولاً آموزش جنسی و شیوههای كنترل، از آن جهت برای جوانان قابل توصیه است كه مشكلات و نیازهای این دوره برایشان بیسابقه است، لذا تجربهای در مدیریت آن ندارند؛ اما باید توجه كرد كه این نیازها در این مرحله به شدت تنشزاست و از این رو بیان صریح و بی پرده این مطالب تأثیر منفی در مدیریت غرایض جوانان خواهد داشت.
3- تأكید بر محافظت از بیماریهای مقاربتی
در ذیل روشهای پیشگیری از بارداری و در ذكر فواید برخی از آنها بحث حفاظت از بیماریهای مقاربتی مطرح شده است. (جمعیت و تنظیم خانواده/ دكتر اكبر بربریان صفات 118،119،122)
بیماریهای مقاربتی بیماریهایی است كه از راه تماس جنسی انتقال داده میشود. واضح است اگر روابط جنسی همیشه محدود به خانواده باشد، درصد انتقال این بیماریها بسیار پایین میآید. بیان این مسئله (بیماریهای مقاربتی) در كتابهای درسی در كنار ارائه نشدن طرح روشنی برای آموزش هنجارهای جنسی، عملاً به دانشجویان اینگونه تلقین میكند كه گویا آنها در معرض هنجار شكنی جنسی هستند. این برنامهها در صدد به حداقل رساندن عوارض این رفتارها هستند، یعنی نهایت توجه این برنامه، معطوف به بهداشت روابط است و در مورد محدودهی روابط و نرمهای حاكم بر آن، خالی از توجیه و سفارش است. حتی برخی از عبارات كتاب تصریح به روابط آزاد دارد. مثلاً درمعرفی مناسبترین افراد برای استفاده از IUD به چهار مورد اشاره شده است، مورد اول زنان زایمان كردهای كه فقط با شوهر خود رابطهی جنسی ندارند [8] یا در بحث قلمرو خدمات تنظیم خانواده به چند مورد اشاره شده، از جمله ارائه خدمات لازم برای مادرانی كه ازدواج نكردهاند.[9]
پس پیشفرض این است كه روابط جنسی در بین جوانان، در هر دو حیطه مطرح میشود. و از این رو برای بهداشت جنسی و كنترل جمعیت هر دو عرصه مورد توجه بوده است. القاء این تفكر زمینهساز هنجار شكنی جوانان خواهد بود. بدین معنا كه چون این مسئله از سوی برنامهریزان جامعه، مسلم فرض شده و یك رفتار عمومی تلقی میشود، افراد برای مبادرت به آن محذور چندانی نمیبینند و راحت نسبت به آن اقدام میكنند؛ اما نكتهای كه نباید از آن غفلت كرد این است كه به راستی چه میزان از موارد ابتلا به بیماریهای مقاربتی معلول ناآشنایی افراد با این مسایل است؟ در مواردی كه افراد هنجارهای اخلاقی جامعه را رعایت نمیكنند و بر مركب غرایز خود سوار میشوند چه تضمینی وجود دارد كه مسایل بهداشتی را رعایت بكنند؟
در هر حال ما نیازمند یك برنامهریزی دقیق هستیم كه در عین حفظ نرمها و هنجارهای جامعه میزان باروری را كنترل كند و بهداشت روابط را حفظ كنند.
4- معرفی سقط به عنوان یكی از راههای پیشگیری
در ذیل راههای پیشگیری از بارداری و به عنوان آخرین گزینه، بحث سقط درمانی مطرح شده است. هر چند در تعریف سقط درمانی، آمده است:«اختتام حاملگی به منظور نجات جان مادر قبل از زمانی كه جنین خارج شده، قادر به زنده ماندن باشد.[10] اما فهرست كردن آن در ذیل شیوههای پیشگیری از بارداری و اشاره نكردن به اضطراری بودن آن، قابل تأمل است سه گروه ممكن است خواستار سقط جنین باشند.
1- افرادی كه حاملهاند و فقط به سبب ضرر جانی مجبور به سقط جنین هستند.
2- افرادی كه ناخودآگاه حامله شدهاند و بدون دلیل محكم خواستار اختتام حاملگی هستند.
3- افرادی كه به خاطر رابطهی جنسی خارج از چارچوب خانواده، باردار شدهاند و اینك خواهان پایان دادن به بارداری هستند.
اگر سقط به عنوان درمان باشد(در مورد اضطرار و با تجویز پزشك) مخاطبین این بحث فقط گروه الف هستند. اما به نظر میرسد كه جنبهی درمانی آن چندان مهم نیست؛ زیرا این راه به عنوان دهمین راه پیشگیری از بارداری معرفی شده است و در موادری كه سقط، جنبهی درمانی پیدا كند، انگیزهی سقط، كنترل موالید نخواهد بود؛ بلكه این انگیزه در دو مورد بعدی قویتر است. به عبارت دیگر اگر ادلهی ادامهی حیات جنین برای مادر یا كودك ضرر داشته باشد، پزشك سقط را تجویز میكند؛ زیرا ادامه حیات جنین مضر به حال مادر است نه به این جهت كه این فرزند ناخواسته است یا ... اما جایگاه این مطلب در كتاب «تنظیم خانواده» با در نظر گرفتن نگاه كلی كتاب كه روابط خارج از خانواده را هم مطرح میكند ذهن مخاطب را به سمت و سوی دیگری سوق میدهد.
مطابق قانون، سقط جنین فقط در موارد خاص و با تجویز پزشك جایز است، اما در این كتاب اشارهای به این مطلب نشده؛ بلكه در مقابل روشهای مختلف سقط درمانی بر حسب سن جنین بیان شده است. مثلاً در مورد روش سقط جنین 6-4 هفته گفته شده: با ایجاد مكش و تخلیه محتویات رحم با استفاده از سرنگ مخصوص كه این روش را میتوان به طور سرپایی و در مطب در كمتر از چند دقیقه بدون انجام بیحسی عمومی یا موضعی حتی توسط افراد آموزش دیده گروه پزشكی (نظیر ماما) نیز انجام داد.[11] همچنان كه گذشت این نحوه بیان به صورت غیر مستقیم سقط را به عنوان وسیلهای برای پیشگیری از بارداری برای همه معرفی میكند كه این مطلب نه با قوانین ما سازگار است، نه با عرف همخوانی دارد.
القای این تفكر در نهایت میتواند تعداد موالید را كاهش دهد؛ اما تأثیری منفی بر رفتارهای جنسی افراد خواهد داشت و این اختلال توجیه شدنی نیست.
این نكته را باید مد نظر قرار داد كه برنامهریزی وسیاستگذاری، زمانی مفید خواهد بود كه طرحهای ارائه شده جامع باشند و همه جوانب را تحت پوشش خود درآورند نه آنكه با اجرای آن، بخشهای مهم فرهنگ و ... آسیب ببینند.
مطلب دیگر آنكه سقط جنین آثار منفی زیادی بر جسم و روح مادران دارد كه در این كتاب اشارهای به پیامدهای منفی آن نشده است. مطابق پژوهش «جرج گرانت» نویسندهی برجستهی آمریكایی «مطالعات پژوهشگران 9 كشور و 7 دانشكده پزشكی امریكا، نشان میدهد كه سقط جنین زندگی مادر را شدیداً تهدید میكند و خطر ناباروری در آینده و نقص مادرزادی را بسیار بالا میبرد. [12]
نكته آخر آنكه افراد متقاضی كه شرایط سقط جنین قانونی را ندارند، برای انجام خواستهی خود هر وضعیتی را میپذیرند و حاضر میشوند در مطبها و مكانهای فاقد استاندارد، توسط افراد غیر متخصص جنین را از بین ببرند، این وضعیت سلامت مادران را به شدت مورد خطر قرار میدهد.
غیر از اشكالات مذكور، عباراتی نیز در این كتابها دیده میشود كه قابل تأمل است:
1- طرح «تجدید نظر در قوانین و مقررات مغایر با سیاستهای جمعیتی كشور» قوانین داخلی ما نسبت به كنترل موالید دارای انعطاف زیادی است. حتی اموری مثل عقیمسازی كه حرمت شرعی دارد، قانونی شمرده میشود. به نظر میرسد قانون مانع كنترل موالید قانون ممنوعیت سقط جنین باشد كه نه تنها در شریعت و قوانین؛ بلكه در عرف بسیاری از كشورها پسندیده نیست. هر چند به تدریج این ممنوعیت در كشورهای غربی برداشته شده است.
2- در پیشنهادات در زمینهی اشاعهی برنامه تنظیم خانواده آمده است:
«بالا بردن موقعیت اجتماعی زنان و مشاركت دادن بیشتر آنان در امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی كشور»
گویا این امر بهترین راه نهادینه كردن این برنامه و اجبار زنان برای استفاده از برنامهی تنظیم خانواده میباشد. عملاً نیز این گونه بوده است. با حضور زنان در عرصههای كار و فعالیت اجتماعی تمایل به فرزندآوری نیز كاهش یافت و خود به خود سیاست كنترل موالید مؤثر شد. البته این قضاوت با توجه به برداشت متعارف امروز از مفهوم مشاركت صورت گرفته است.
3- «استقرار نظام اطلاعاتی مناسب جهت پایش و ارزشیابی فعالیتها» در كنار «ایجاد ارتباط با سازمانهای بینالمللی» نیز نشان دهنده دور اندیشی متفكران این برنامه برای كشورهای در حال توسعه است. این برنامهها تحت حمایت و كنترل كشورهای غربی است به نحوی كه نتایج آن را به صورت مستمر را پیگیری میكنند. دفتر امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در مورد جمعیت كشورهای مختلف پیشبینیهایی انجام داده و در فواصل (2 تا 5 سال) آن را مورد تجدید نظر قرار میدهد. [13]
در پایان توجه خوانندگان را به چند پیشنهاد جلب میكنم:
1- شكی نیست كه جمعیت و میزان رشد آن بر بسیاری از جنبههای زندگی تأثیرگذار است. (بهداشت، آموزش، كار، مسكن و ...) از این رو لازم است كه دولتمردان با مطالعات دقیق و متناسب با شرایط داخلی، برنامهریزی خاصی برای كنترل آن داشته باشند. همسویی كامل با طرحهای بینالمللی و اتخاذ سیاستهای یكسان، سبب میشود - حداقل مواردی- اصول و ارزشهای آنها حاكم بر برنامهها و سیاستهای ما گردد و چه بسا در آن بخش فرهنگ ما را دچار آسیب كند. اساساً پیچیدن نسخه واحد برای كشورهای مختلف با فرهنگها و ارزشهای متفاوت، كار مفیدی نخواهد بود و هر كشور میبایست مطابق با اصول خود، سیاست جمعیتی خاصی را در پیش گیرد.
2- همچنانكه اشاره شد در تعدادی از این كتابها توضیحات غیر ضروری در مورد دستگاه تولید مثل زن و مرد، وسایل پیشگیری همراه با تصاویر و ... داده شده است. طرح این مطالب در جای خودش (مشاورههای اجباری هنگام ازدواج) بسیار مفید و لازم است. از این رو پیشنهاد میشود كه این مباحث صرفاً در آن دورهها به افراد ارائه شود.
3- مشكل عمدهای كه در زندگی بسیاری از جوانان دیده میشود، ناآشنایی با حقوق و تكالیف زوجین است. این مسئله سبب میشود افراد پس از زندگی مشترك نتوانند تعامل مناسبی با همسر خود داشته باشند.
4- خوب است مسئولان از این فرصت استفاده نموده و در دروس دانشگاهی، بحثی را راجع به خانواده و حقوق و تكالیف متقابل زوجین قرار دهند.
پینوشت:
1- زنان مشاركت و برنامهریزی برای توسعهی پایدار، ج 1، مركز امور مشاركت زنان، ص66.
2- جمعیت و تنظیم خانواده در جمهوری اسلامی ایران، متین و ژاله دون لو، ص 130.
3- جمعیت، توسعه و بهداشت باروری، دكتر حبیب زنجانی، دكتر محمد میرزایی، دكتر كامل شادپور، دكتر امیر هوشنگ مهریار، مقدمه.
4- همان، ص 116.
5- اخلاق و رفتارهای جنسی، یوسف غلامی، ص 16.
6- آموزش جنسی در مدارس، حجه الاسلام غلامرضا متقیفر، مجله تربیت اسلامی، سال سوم شماره 8.
7- جنگ علیه خانواده، فصل مراقبت از روح دانشآموزان، ارزشهای اخلاقی و آموزش فنی.
8- جمعیت و تنظیم خانواده، دكتر اكبر بربریان، ص 125.
9- همان، ص 88.
10-همان، ص 166.
11-همان، ص 167.
12-جنگ علیه خانواده، فصل سقط جنین یا كشتار نامریی، رویارویی خانواده.
13-جمعیت توسعه و بهداشت باروری، جمعی از نویسندگان. ص 64.
لازم به ذكر است كتابهای ذیل در این تحقیق مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
1- جمعیت توسعه و بهداشت باروری، نویسندگان: دكتر حبیبا... زنجانی، دكتر محمد میرزایی، دكتر كامل شادپور، دكتر امیر هوشنگ مهریار.
2- جمعیت و تنظیم خانواده، نویسنده: مهندس پریوش همسرشت، مهندس اسماعیل دلپیشه، انتشارات چهر.
3- جمعیت و تنظیم خانواده، نویسنده دكتر صمد كلانتری، انتشارات فروغ ولایت.
4- جمعیت و تنظیم خانواده، نویسنده: دكتر اكبر بربریان، انتشارات نوردانش.