مقاله ها
نویسنده : دكتر احمد بادكوبه هزاوه
بازدید : 404

 نهاد حسبه در تاریخ حكومت مسلمانان از نهادهاى وابسته به تشكیلات قضایى و وظیفه آن نظارت بر امور شهرى و رفتار شهروندان بوده است .


آغاز شكل‏گیرى نهاد حسبه در تاریخ اسلام مورد اختلاف صاحب نظران و مورخان است; برخى تاریخ تشكیل این نهاد را به زمان پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و جانشینان وى باز مى‏گردانند و عده‏اى دیگر به دوره اموى و عباسى . در این مقاله نگارنده ضمن بیان آراى گوناگون و نقد آن‏ها . ، شكل‏گیرى سازمان حسبه در آغاز خلافت عباسى را به صواب نزدیكتر مى‏داند .


واژه‏هاى كلیدى: حسبه، محتسب، بازار، امر به معروف و نهى از منكر


حسبه یكى از تشكیلات ادارى، مذهبى مسلمانان در دوره خلافت اسلامى بوده كه وظیفه آن نظارت بر اداره امور شهرى و رفتار شهروندان بر پایه احكام دینى و عرفى جامعه اسلامى بوده است . این سازمان وابسته به تشكیلات قضایى بوده و ریاست آن را محتسب بر عهده داشته است . سازمان حسبه پیش از آن كه هویتى ادارى داشته باشد، دینى بوده است و بنا بر دیدگاه اندیشمندان مسلمان نزدیك‏ترین پیوند را با فریضه امر به معروف و نهى از منكر داشته است . این نكته در اولین رساله‏هایى كه در شرق و غرب عالم اسلامى در باره حسبه به نگارش درآمده و اكنون در دسترس مى‏باشد به خوبى نمایان است . كتاب «الاحتساب‏» حسن اطروش (م 304 ه) حاكم علوى و زیدى مسلك طبرستان و نیز «احكام السوق‏» یحیى بن عمر اندلسى (م 289 ه) بهترین گواه این مدعاست . این دیدگاه در كتاب «احكام السلطانیه‏» ماوردى (م 450 ه) چنان بزرگ نمایى شده است كه وى سعى كرده است امر به معروف و نهى از منكر را تقریبا منحصر در یك نهاد حكومتى، یعنى سازمان حسبه، كند و از حسبه تعریفى كاملا فقهى ارائه داده است:


«حسبه همان امر به معروفى است كه آن معروف ترك شده و نهى از منكرى است كه آن منكر آشكار شده است‏» (1) گرچه كاربرد اصطلاح «حسبه‏» مربوط به اوایل قرن دوم هجرى مى‏باشد، اما نمونه‏هاى فراوانى را از سیره و سنت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و جانشینان او مى‏توان یافت كه ایشان بر رفتار شهروندان به ویژه عملكرد بازاریان نظارت داشته و آنان را امر به معروف و نهى از منكر مى‏كردند . از همین رو برخى از نویسندگان معاصر در باره زمان تاسیس نهاد حسبه اختلاف نظر پیدا كرده و هر گروه با توجه به یك یا چند شاهد تاریخى به اظهار نظر پرداخته‏اند . اما آن چه كه در این مقاله مورد تاكید نگارنده است ردیابى اولین نشانه‏هاى حسبه به عنوان یك سازمان و نهاد حكومتى است، نه رفتارهایى كه بعدها با عنوان حسبت‏شناخته شد .


به دلیل نارسایى مدارك و اسناد موجود، آغاز پیدایش سازمان حسبه در سرزمین‏هاى اسلامى به درستى معلوم نیست و تعیین تاریخ دقیق آن دشوار است . هم‏چنین، مورخان و نویسندگان علاقه‏مند به این موضوع در تعیین بنیان‏گذار نهاد حسبه اتفاق نظر ندارند .


الف - برخى تاسیس این سازمان را به زمان حكومت رسول خدا صلى الله علیه و آله در مدینه باز مى‏گردانند . گزارش‏هاى تاریخى حاكى از آن است كه پیامبر صلى الله علیه و آله براى نظارت بر بازار مدینه و مكه والیانى گماشته بود . گویا این شواهد تاریخى به همراه توصیه‏هاى فراوانى كه بعدها از وظایف محتسبان قرار گرفته، موجب اظهار این راى شده است كتانى در كتاب نظام الحكومة النبویه (التراتیب الادرایه) فصلى را به حسبه رسول الله صلى الله علیه و آله و فصل دیگر را به تعیین والیان و سرپرستان بازار در عهد ایشان اختصاص داده است . (2)


با دقت در عبارت‏پردازى سیره حلبى مى‏توان دریافت كه گفته كتانى ماخوذ از سیره حلبى است (3) اما نظارت پیامبر صلى الله علیه و آله بر بازارهاى مكه و مدینه و تعیین مسوول براى آن‏ها را با حسبه زمان خود مقایسه كرده است و حتى از اطلاق واژه حسبه رفتار پیامبر (ص) در این مورد خاص پرهیز كرده است . بنابراین، نمى‏توان با استناد به گفته‏هاى كتانى و عنوان بندى او، آغاز سازمان حسبه را از زمان رسول اكرم صلى الله علیه و آله دانست .


ب - عده‏اى بر این باورند كه عمربن خطاب، دومین جانشین پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله، بنیان گذار این نهاد نظارتى و اولین محتسبى بود كه دره (تازیانه) در دست گرفت . گویا قلقشندى اولین كسى است كه این نظر را ابراز كرده است (4) و گروهى از نویسندگان معاصر نیز به تقلید از او این سخن را تكرار كرده‏اند . (5)


اما درست آن است كه شكل‏گیرى سازمان حسبه در زمانى دورتر از عصر پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و دوره خلفاى راشدین به وقوع پیوسته و آن چه كه این گمان و باور ناصواب را دامن زده است در آمیختگى حسبه به عنوان یك اصطلاح و نظام ادارى، با وظایف و اعمالى است كه بعدها به عنوان مظاهر حسبه شناخته شده است درست است كه بسیارى از سخنان و عملكردهاى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و جانشینان وى مصادیق بارز احتساب و امر به معروف و نهى از منكر در روابط اجتماعى و زندگى روزمره مردم بوده است كه پس از شكل‏گیرى نهاد حسبه، مستند شرعى و قانونى محتسبان واقع شد; اما اطلاق اصطلاح حسبه و محتسب بر رفتار پیامبر صلى الله علیه و آله و حاكمان جامعه اسلامى در قرن اول جز از باب تسامح نخواهد بود .


ج - خانم سهام ابوزید مدعى است كه ظهور تشكیلات حسبه به دوره امویان و زمان حكومت هشام بن عبدالملك (105- 125 ه) باز مى‏گردد . وى با استناد به گزارش بلاذرى و ابن سعد معتقد است درزمان هشام در شهر واسط، مهدى بن عبدالرحمن و ایاس بن معاویه به سرپرستى حسبه بازار رسیدند . (6) اما آن چه در مراجعه به منابع یادشده یافت مى‏شود، انتصاب ایاس بن معاویه به ولایت‏حسبه بازار واسط در زمان ولایت ابن هبیره بر عراق و در عصر یزیدبن عبدالملك (101- 105 ه) مى‏باشد . (7)


باید یادآور شد كه اطلاق واژه حسبه به اداره امور بازار در دوره اموى، به ندرت در منابع آمده است (8) و بیش‏تر از عبارت «العامل على السوق‏» و «والى السوق‏» و «صاحب السوق‏» و «العریف‏» به جاى محتسب و نیز «استعمله على السوق‏» و «ولى على السوق‏» و امثال آن براى حسبه استفاده شده است; از این رو اگر استعمال واژه حسبه در این گزارش‏هاى نادر به واقع حكایت از كاربرد این واژه در اواخر عصر اموى داشته باشد، نه كاربردى تسامح‏آمیز از سوى مورخانى كه در دوره عباسى مى‏زیستند و با واژه حسبه آشنایى كامل داشتند، مى‏توان نتیجه گرفت كه اولین نشانه‏هاى كاربرد واژه حسبه، در اوایل سده دوم هجرى و در زمان حكومت امویان بوده است . با وجود این، تنها چیزى كه این گزارش‏ها به اثبات مى‏رسانند، اطلاق حسبه بر نوعى نظارت ادارى بر بازارها بوده است و وظیفه اصلى مسؤول بازار، جمع‏آورى مالیات و حفظ نظم و آرامش بوده است و این گونه مقدمات شكل‏گیرى نظام حسبه با وظایف گسترده‏تر براى محتسب را در اوایل دوره عباسى نوید مى‏داده است . به هر صورت، دیدگاه خانم سهام ابوزید مبنى بر پیدایش حسبه در زمان هشام‏بن عبداالملك (105- 125ه) نیز از انتقاد مصون نمانده است . (9)


بیش‏تر مورخان معاصر و خاورشناسان، پیدایش حسبه و محتسب را مربوط به دوره آغازین خلافت عباسى مى‏دانند، اما در تعیین تاریخ دقیق آن اختلاف نظر دارند . (10)


د - باور دیگر آن است كه پیدایش حسبه در زمان منصور عباسى (136- 185ه) بوده است . شواهد تاریخى، وجود محتسبان در كوفه و بغداد در عصر این خلیفه را تایید مى‏كند . ابوعبدالرحمن عاصم‏بن سلیمان احول (م 141 یا 142ه) فقیه و محدثى بود كه در مدائن به امر قضا اشتغال داشت و سپس منصور دوانیقى او را بر حسبه پیمانه‏ها و ترازوها در كوفه گمارد . (11) یحیى‏بن معین از مسؤولیت عاصم‏بن احول در رسیدگى به ترازوها و پیمانه‏هاى بازاریان در مدائن (نه كوفه) خبر داده در محتسب بودن وى تردید كرده است . (12)


محتسب دیگرى مى‏شناسیم كه منصور پس از ساخت‏بغداد او را براى رسیدگى به بازارها به منصب حسبه گمارد . وى ابوزكریا یحیى‏بن عبدالله نام داشت و در سال 157 هجرى به جرم گرایش به ابراهیم‏بن عبدالله (13) و تحریك مردم علیه منصور، به دار آویخته شد . گویند همین ماجرا یكى از علل انتقال بازارهاى بغداد به خارج حصار شهر، یعنى در «كرخ‏» در آن زمان بود . (14)


ه - عده‏اى مهدى عباسى (158- 169ه) را اولین كسى مى‏دانند كه منصب محتسبى را پدید آورد; (15) زیرا او با تمام قدرت به سركوب مخالفان خود كه وى آنان را زندیق مى‏نامید، برخاست و شاید بهترین تشكیلاتى كه مى‏توانست او را در رسیدن به این هدف یارى كند، حسبه بود . مهدى عباسى به افرادى چون عبدالجبار محتسب و حمدویه كه به «صاحب الزنادقه‏» شهرت یافته بودند، ماموریت داد تا زندیقان را به سختى شكنجه و مجازات كنند . (16)


در نقد این نظر باید گفت: ماموریت‏یافتن عبدالجبار محتسب براى قلع و قمع زندیقان، به سبب توانایى نظامى او بوده است نه از باب وظیفه محتسبى او، و كسانى كه صاحب زنادقه را همان محتسب دانسته‏اند تنها به گمانه زنى پرداخته‏اند . هم‏چنین، لازمه سركوبى مخالفان، تشكیل سازمان حسبه نبوده است، بلكه با تقویت نیروى نظامى یا تشكیل ماموران ویژه، خواسته خلیفه برآورده مى‏شد .


و گروهى دیگر از نویسندگان، آغاز محتسبى را به زمان هادى عباسى (169- 170ه) نسبت داده‏اند . استدلال اینان به گزارش ابوالفدا در «المختصر فى اخبار البشر» است كه وى در شرح حال نافع مدنى از قراء سبعه، او را محتسب خوانده است; (17) در حالى كه كلمه «محتسب‏» همواره به معنى عهده‏دار منصب حسبه نیست و احتمال دارد كه در عبارت ابوالفدا محتسب به معنى لغوى آن مراد باشد; یعنى نافع از قاریان و عالمانى بود كه براى رضاى خداوند و كسب اجر معنوى به تعلیم و تدریس علم قرائت مشغول بود و از كسى مزد نمى‏گرفت . بنا به گفته تیان، احتمال دیگر آن است كه محتسب در این جا به معنى عام آمر به معروف و ناهى از منكر باشد .


به هر روى، گر چه نشانه‏هاى اندكى از كاربرد واژه حسبه به معنى نظارت بر بازار در اواخر دوره امویان وجود دارد، اما آغاز حسبه به عنوان یك نظام ادارى نوپا، به آغاز حكومت عباسیان و به احتمال قوى به عصر منصور عباسى باز مى‏گردد . آن چه این گمان را قوت مى‏بخشد موقعیت‏برتر پایتخت تازه تاسیس عباسیان بود كه در زمان منصور عباسى با دقتى شگرف و نقشه‏اى ماهرانه بنیان نهاده شد . بغداد كه در قلب سرزمین‏هاى اسلامى جاى داشت‏با راه‏هاى مواصلاتى آبى و خاكى و با شهرسازى نوین، در اندك زمان به مركز بزرگ مبادله كالا و تجارت تبدیل شد و طبیعى است كه چنین شهرى نیاز به سازمانى كارآمد و قدرتمند براى مراقبت از بازارها داشته باشد و از این رو سازمان حسبه مى‏توانست‏با تكیه بر تجارب عصر اموى در نظارت بر بازارها، خاصه زمان هشام‏بن عبدالملك، (18) و نیز دستورالعمل‏هاى شرعى به یادگار مانده از بزرگان صدر اسلام، این وظیفه حساس را در عرصه اقتصادى و سپس با گسترش این سازمان، در حوزه دینى و اخلاقى، بر عهده گیرد .


سازمان حسبه در سرزمین‏هاى غربى اسلامى پس از استقرار فاتحان عرب و مسلمان، بر اساس الگوهاى شرقى، كار خود را آغاز كرد . ابتدا وظایف محتسب بر عهده والیان و صاحب شرطه بود و پس از چندى، قاضیان عهده دار این منصب شدند . در افریقیه اولین محتسب، سحنون‏بن سعید (م 240ه) بود . وى بزرگ فقیه مالكى قیروان بود كه در حكومت محمدبن اغلب (226- 243ه) به مقام قضا رسید و در سال 234 هجرى هم زمان منصب حسبه را نیز پذیرفت . او اولین قاضیى بود كه مسؤول حسبه بازار شد و پیش از او این وظیفه بر عهده والیان بود . (19) در اندلس پیشینه نهاد حسبه به عهد امارت هشام‏بن عبدالرحمن (72- 180ه) باز مى‏گردد . وى فطیس‏بن سلیمان (م حدود 205ه) را سرپرست‏بازار كرد . (20) در غرب اسلامى تا قرن‏ها از اصطلاحات «خطه السوق‏» ، «ولایه السوق‏» و «احكام السوق‏» به جاى حسبه و نیز از واژه «صاحب السوق‏» به جاى محتسب استفاده مى‏شد . ابن بشكوال كه در قرن ششم هجرى مى‏ریسته در شرح احوال یكى از محتسبان به نام ابن‏مشاط رعینى قرطبى (م 397ه) مى‏گوید: «او به احكام حسبه گماشته شد كه نزد ما «ولایة السوق‏» نامیده مى‏شود» . (21) اولین تالیف مستقل در موضوع حسبه نیز احكام السوق اثر یحیى‏بن عمر اندلسى (م 289ه) مى‏باشد . (22) وجود تالیفاتى كه به صراحت از حسبه و محتسب یاد كرده است نشان از رواج این اصطلاح در قرن پنجم هجرى دارد . كتاب آداب الحسبه سقطى مالقى (م حدود 500ه) و رساله ابن‏عبدون اشبیلى در قضا و حسبه (قرن 6ه) كه هر دو به كوشش لوى پروونسال در مجله آسیایى (23) به چاپ رسیده است از این دست تالیفات به شمار مى‏آیند .


منابع
- ابن‏ابار محمدبن عبدالله: الحلة السیراء، به كوشش دزى (لیدن، بریل، 1847- 1851م .)


- ابن‏اثیر، على بن محمد: الكامل فى التاریخ، به كوشش تورنبرگ (بیروت، دارصادر، 1402ه .)


- ابن بشكوال، خلف‏بن عبداالملك: الصلة، به كوشش فرانسیسكو كودرا (مادرید، بى‏نا، 1882- 1883م .)


- ابن سعد، محمد: الطبقات الكبرى، به كوشش احسان عباس (بیروت، بى‏نا، 1973م .)


- ابوالفداء، عمادالدین: المختصر فى اخبار البشر (بیروت، دارالبحار، 1959م .)


- ابوزید، سهام مصطفى: الحسبة فى مصر الاسلامیة من الفتح العربى الى نهایة العصر المملوكى (قاهره، الهیئة المصریة العامة للكتاب، 1986م .)


- اصفهانى، ابوالفرج: الاغانى (بیروت، دارالفكر 1390ه و قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومى، بى‏تا .)


- بلاذرى، احمدبن یحیى: كتاب جمل من انساب الاشراف، به كوشش سهیل زكار و ریاض زركلى (بیروت، دارالفكر، 1417ه .)


- حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام (مصر، مكتبة النهضة المصریة، 1964م .)


- - ، النظم الاسلامیه (قاهره، بى‏نا، 1939م .)


- حلبى، على بن برهان الدین، السیرة‏الحلبیة، (بیروت، دارالمعرفة، بى‏تا .)


- خطیب بغدادى، احمدبن على: تاریخ بغداد (بیروت، دارالكتاب العربى، بى‏تا .)


- خوئى، ابوالقاسم: معجم رجال الحدیث (بیروت، بى‏نا، 1403ه .)


- دباغ، عبدالرحمن‏بن محمد: معالم الایمان فى معرفة اهل القیروان، به كوشش محمدالاحمدى ابوالنور و محمدماضور (مصر و تونس، مكتبة الخانجى و المكتبة العتیقة، بى‏تا .)


- سمعانى، عبدالكریم: الانساب، به كوشش عبدالله عمر البارودى (بیروت، دارالجنان، 1408ه .)


- طبرى، محمدبن جریر: تاریخ، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم (قاهره، بى‏نا، 1387ه .)


- قلقشندى، احمدبن على: صبح الاعشى فى صناعة الانشاء (قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومى، بى‏تا .)


- كتانى، عبدالحى: نظام الحكومة النبویة (التراتیب الاداریة)، (بیروت دارلكتاب العربى، بى‏تا .)


كحاله، عمررضا، مباحث اجتماعیة (دمشق، بى‏نا، 1394ه .)


- مالكى، عبدالله‏بن ابى‏عبدالله: ریاض النفوس، به كوشش حسین مؤنس (قاهره، بى‏نا، 1951م .)


- مسعودى، على‏بن حسین: مروج الذهب، به كوشش محمد محى‏الدین عبدالحمید (بیروت، دارالمعرفة، بى‏تا .)


- معتوق، رشادعباس: نظام الحسبة فى العراق حتى عصر المامون (جده، بى‏نا، 1402ه .)


- نجاشى، احمدبن على: رجال، به كوشش سیدموسى شبیرى زنجانى (قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1416ه .)


- Levi Provencal، Journal Asiatigue، 1931، 1934


پى‏نوشت‏ها:
×) استادیار دانشگاه امام صادق علیه السلام


1 . على بن محمد ماوردى، الاحكام السلطانیه، به كوشش خالد عبداللطیف (بیروت، دارالكتاب العربى، 1410 ه) . ص 39 .


2 . عبدالحى كتانى، نظام الحكومة النبویة (التراتیب الاداریة)، (بیروت، دارالكتاب العربى، بى تا) ج 1 ص 5- 284 .


3 . عبارت سیره حلبى چنین است: «باب یذكر فیه من ولى السوق فى زمنه صلى الله علیه و آله و تصدق هذه الولایة الان بالحسبة و متولیها بالمحتسب‏» ; على بن برهان الدین حلبى، السیرة‏الحلبیة، (بیروت، دارالمعرفة، بى‏تا .)


4 . احمد بن على قلقشندى، صبح الاعشى فى صناعة الانشا (قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومى، بى‏تا) ج 5، ص 452 .


5 . ر . ك: حسن ابراهیم حسن، تاریخ اسلام، (مكتبة النهضة المصریة، 1964 م) ج 1، ص 489; همو، النظم الاسلامیه (قاهره، بى‏نا، 1939 م) ص 355 و عمر رضا كحاله، مباحث اجتماعیة (دمشق، بى‏نا، 1394 ه) ص 253 .


6 . سهام مصطفى ابوزید، الحسبة فى مصرالاسلامیة من الفتح العربى الى نهایة العصر المملوكى، (قاهره، الهیئه المصریة العامة الكتاب، 1986) ص 63 .


7 . احمدبن یحیى بلاذرى، كتاب جمل من انساب الاشراف، به كوشش سهیل زكار و ریاض زركلى (بیروت، دارالفكر، 1417 ه) ج 11، ص 388 .


8 . همان .


9 . براى توضیح بیش‏تر ر . ك: رشاد عباسى معتوق، نظام الحسبه فى العراق حتى عصر المامون (جده، بى‏نا، 1402ه) ص 53- 54 .


10 . براى اطلاع بیش‏تر ر . ك: همان، مقدمه، تیان 623 .


11 . محمدبن سعد، الطبقات الكبرى، به كوشش احسان عباس (بیروت، بى‏نا، 1973م) ج 7، ص 257، هم‏چنین ر . ك: احمدبن على نجاشى، رجال، به كوشش سیدموسى شبیرى زنجانى (قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1416ه) ص 301 و ابوالقاسم خویى، معجم رجال الحدیث (بیروت، بى‏نا، 1403ه) ج 9، ص 184، 185 و 187 .


12 . ر . ك: عبدالكریم سمعانى، الانساب، به كوشش عبدالله عمرالبارودى (بیروت، دارالجنان، 1408ه) ج 1، ص 92- 93 و احمدبن على خطیب بغدادى، تاریخ بغداد (بیروت، دارالكتب العربى، بى‏تا) ج 12، ص 244 .


13 . ابراهیم‏بن عبدالله‏بن حسن‏بن على‏بن‏ابى‏طالب علیه السلام كه علیه منصور عباسى قیام كرد و در سال 145ه در باخمرا كشته شد .


14 . ر . ك: محمدبن جریر طبرى، تاریخ، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم (قاهره، بى نا، 1387ه) ج‏7، ص‏653 و على‏بن‏محمدبن‏اثیر، الكامل فى التاریخ، به كوشش تورنبرگ (بیروت، دارصادر، 1402ه) ج 5، ص‏574- 575 و ج‏6، ص‏13 .


15 . حسن ابراهیم، حسن، همان .


16 . محمدبن‏جریرطبرى، همان، ذیل سنه‏163 و ابوالفرج‏اصفهانى، الاغانى (بیروت، دارالفكر، 1390ه و قاهره، وزارة‏الثقافة و الارشادالقومى، بى‏تا) ج‏2، ص‏72- 73 .


17 . عبارت او چنین است: «و كان نافع امام اهل المدینة فى القراءة و یرجعون الى قراءته و كان محتسبا، فیه دعابة و كان اسود شدید السواد» ; عمادالدین ابوالفدا، المختصر فى اخبار البشر (بیروت، دارالبحار، 1959م) ج 3، ص 17 .


18 . ر . ك: محمدبن جریرطبرى، همان، ص 203 و على‏بن حسین مسعودى، مروج الذهب، به كوشش محمدمحى‏الدین عبدالحمید (بیروت، دارالمعرفة، بى‏تا) ج 3، ص 223 .


19 . عبدالله‏بن ابى‏عبدالله مالكى، ریاض النفوس، به كوشش حسین مؤنس (قاهره، بى‏نا، 1951م) ج 1، ص 276 و عبدالرحمن‏بن محمد دباغ، معالم الایمان فى مغرفه اهل القیروان، به كوشش محمدالاحمدى ابوالنور و محمدماضور (مصر و تونس، مكتبة الخانجى و المكتبة العتیقه ، بى‏تا) ج 2، ص 87 .


20 . محمدبن عبدالله‏بن ابار، الحلة السیراء، به كوشش دوزى (لیدن، بریل، 1847- 1851م) ص 60 .


21 . خلف‏بن عبدالملك‏بن بشكوال، الصلة، به كوشش فرانسیسكو كودرا (مادرید، بى‏نا، 1882- 1883م) ص‏30 .


22 . این رساله به كوشش محمودعلى مكى در مجله صحیفة المعهد المصرى به سال 1956 میلادى به چاپ رسیده است .


23. Levi Provencal، Journal Asiatigue، 1931، 1934

 


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی

نام : *

پیغام : *

 

سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر تجمیع
طراحی پرتال سازمانی - بهبود پورتال
طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای بهبود