با توجه به تازگی و اهمیت بحث در مباحث اقتصاد اسلامی بهویژه در مورد امام زمان (عج) و همچنین ایجاد آمادگی برای شناخت عصر ظهور و لزوم پاسخگویی به مسائل آن دوران، ضروری به نظر میرسد در زمینه مسائل اقتصادی و توسعه در آن عصر تحقیقات بیشتری انجام پذیرد. این مقاله میكوشد ثابت كند در زمان ظهور، در سایه آموزههای نجات بخش آخرین منجی، بشر به بالاترین درجات توسعه خواهد رسید. این توسعه علاوه بر دارا بودن ملاك های اساسی مورد نظر اندیشهورزان توسعه در عصر حاضر (قدرت تأمین نیازهای ضروری، عزت نفس، آزادی از قید بردگی، عدالت و محیط زیست) به صورت كامل، ملاك ها و مبانی جدیدی نیز دارد. این ملاكها از انسجام و استحكام بیشتری برخوردار است و با مقایسه و بررسی احادیث صحیح رسیده از معصومان (علیهم السلام) برداشت میشود.
واژگان كلیدی:توسعه پایدار، عصر ظهور، امام زمان (عج).
هدف مكتب الهی اسلام، تكامل و تعالی انسان است تا آدمی در سایه رشد عقلانی و معنوی كه از درون افراد سرچشمه میگیرد، به رشدی برونی در سطح جهانی دست یابد.
آنچه اسلام را از دیگر نظامهای فكری متمایز میكند، ارتباط بین دین و زندگی است كه آن را به صورت نظامی زنده و فعال درمیآورد. اسلام، برای همه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی انسان از جمله سازمانها و نهادهای اداره امور جامعه برنامه جامعی آورده، ولی این برنامه جز دوره محدودی در صدر اسلام اجرا نشده است. در دهههای اخیر، شاهد اشتیاق روزافزون مسلمانان نسبت به اجرای آموزههای اسلامی در زمینههای مختلف هستیم كه انگیزه تحقیقات نظری مربوط به نظام اقتصادی اسلام و كاربرد آن در اقتصادهای امروزی را افزایش داده است.
مكتب اسلام بر توسعه جهانی تأكید دارد كه به دست همه و برای همه باشد. تنها راه رسیدن به این توسعه، انقلابی همگانی است كه در سایه نیاز در سطح جهانی تحقق مییابد و به تحولی فراگیر و رشد و تكامل معنوی و عقلی میانجامد كه ریشه رشد مادی به صورت پایدار همراه با تعامل و تعادل كامل و بدون ضرر رساندن به دیگران ـ نه تنها انسانها، حتی به طبیعت پیرامون ـ است. بنابر آموزههای اسلام و دیگر ادیان الهی، منجی آخر نیز به مرز و محدوده جغرافیایی محدود نیست و مسئولیت برپایی نظام الهی را در سطوح جهانی بر عهده دارد.
در این نوشتار نویسنده میكوشد با تحقیق در متون دینی، ابعاد جهانی توسعه مهدوی را بررسی كند و به مقایسه توسعهیافتگی عصر حاضر با عصر ظهور بپردازد. به همین دلیل، تلاش شده است از احادیث معتبر كه تواتر معنایی نیز دارند، بهره جوییم.
مفهومشناسی (سیر تكاملی تعریف توسعه، تفاوت رشد با توسعه، توسعه پایدار)
در این عصر، شاهد پیشرفتهای شگرفی بودهایم كه روز به روز در حال گسترش است. سفر به فضا، اكتشاف فضاهای ناشناخته، كشف و مهار انرژی اتم، كشف و استفاده از سلولهای بنیادی، شبیهسازی و... پارههایی از نتایج پیشرفت بشر است. به همین دلیل، در هزاره سوم، منتظر رفاه، آسایش، امنیت و سلامتی در كشورهای پیشرفته بودهایم.
اقتصاد نیز از این پیشرفتها مستثنا نبوده است. یكی از جلوههای این پیشرفتهای علمی، ظهور علم توسعه است. مباحث توسعه در نوشتارهای اقتصاددانان متقدم چون آدام اسمیت، دیوید ریكاردو، تامس توماس، جان استوارت میل و كارل ماركس به فراخور زمان خودشان مطرح شده است. پس توجه علمی به سازوكارهای رشد و توسعه، بیشتر علاقهای احیا شده است تا اشتغال ذهنی تازه اقتصاددانان.
در آغاز، توسعه به حیطه درونی كشورها محدود بود. از این رو، كشورهای پیشرفته، توسعهیافتگی خود را در افزایش درآمد ملی یا با دیدی خوشبینانهتر، افزایش درآمد سرانه ملی، رفاه و توزیع عادلانه درآمد در درون جامعه خود میدیدند، حتی اگر به بهای تلف شدن و غارت منابع دیگر كشورها، استثمار و عقب نگهداشتن یا دستكم، بیاعتنایی نسبت به آنها همراه باشد. هدف نیز، تنها پیشبرد درونملیتی بود كه امكان داشت با بیتوجهی و حتی نابودی طبیعت و محیط زیست پیرامون همراه شود.
آمارها نشان میدهند كه تنها شش درصد مردم ایالات متحده امریكا، سالانه از چهل درصد منابع جهان بهرهبرداری میكنند. از طرف دیگر، یك كودك امریكایی به اندازه شانزده كودك در كشورهای توسعهنایافته، از منابع مختلف مصرف میكند.
به طور كلی، نگرش و عملكرد یاد شده تنها مستلزم رشد اقتصادی بود و فقر، بیكاری و توزیع درآمد در درجه دوم قرار گرفت. فرق توسعه با رشد اقتصادی در این است كه توسعه به شرایط تولید ـ علاوه بر رشد اقتصادی ـ اهمیت میدهد. برای مثال، توجه به محیطزیست آسیبدیده از فعالیتهای اقتصادی و پیآمدهای اجتماعی آن یا توزیع درآمد و رفاه افراد تحت عنوان توسعه قرار میگیرد. حتی ممكن است رشد اقتصادی بدون توسعه ـ انسانی ـ یا با توسعه اندك همراه باشد. رشد اگر با اقدامات اصلاحی در جهت توسعه انسانی همزمان نباشد، ممكن است به رشد خفقانآور (مخالفت با آزادمنشی و همراه با محدودیت سیاسی)، رشد بیریشه (كمتوجهی به هویت و ارزشهای فرهنگی) و رشد بیآتیه (بیتوجهی به عدالت بین نسلی و محیط زیست) بیانجامد.
به تدریج، كشورها به اشتباه خود پی بردند و حتی دهه 1970، دهه شكست توسعه اعلام شد. چون هیچ پیوند خودكاری میان رشد اقتصادی و توسعه وجود نداشت، توسعه مبتنی بر محوریت انسان مطرح شد. در این نگرش، توسعه مردم (سرمایهگذاری در ظرفیتهای انسانی)، برای توسعه مردم (رشد و توزیع منصفانه و عادلانه) و توسعه بهدست مردم (فرصت مشاركت یكسان و همگانی) اصل است.
توسعه مباحثی گستردهتر از اقتصاد سنتی و سیاسی دارد و علاوه بر تخصیص منابع كمیاب، به رشد مستمر آنها در طول زمان میپردازد كه با سازوكار اقتصادی، اجتماعی و نهادی، عمومی و خصوصی سر و كار دارند كه لازمه بهبود سریع و وسیع سطح زندگی تودههای فقیر، بیسواد و گرفتار... است. همچنین به بالاترین درجه كارآیی و ضرورت برنامهریزی اقتصادی همآهنگ داخلی و خارجی برای بهبود سطح رفاه عمومی جامعههای بشری نیاز دارد.
توسعه را باید جریان چند بُعدی دانست كه مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی مردم و نهادهای ملی و نیز رشد تسریع اقتصادی، كاهش نابرابری و ریشهكن كردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد كه مجموعه نظام اجتماعی، همآهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده است و به سوی وضع یا حالتی از زندگی كه از نظر مادی و معنوی بهتر است، گرایش مییابد.
این امور سبب شد كه در انتقاد به توسعه، مباحث توسعه پایدار و محیط زیست و توسعه سبز مطرح شود.
تعاریف فراوانی از پایداری ارائه شده است. به نظر برخی از صاحبنظران، توسعه پایدار به معنای توانایی اقتصاد برای رسیدن به رشد مطلوب و حفظ آن برای بلندمدت است. متداولترین تعریف از توسعه پایدار، تعریفی است كه كمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه در سال ???? میلادی در كنفرانس «آینده مشترك ما» ارائه داد. در این تعریف آمده است: «توسعه پایدار، توسعهای است كه نیازمندیهای حاضر را بدون لطمه زدن به تواناییهای نسلهای آتی در تامین نیازهای خود برآورده میسازد.»
پس از دهه هفتاد، خلأ ارزشها و اخلاق در ساختار توسعه مشاهده شد كه در روابط و امور اقتصادی اختلالهایی ایجاد كرد. به همین دلیل، اقتصاددانانی چون آمارتیا سن و میسرا به طرح این مباحث تشویق شدند. ریشه تمامی این اختلالها، بیتوجهی انسانها به عقل و اخلاق است. عقل و اخلاق در بهبود و كمك به حل معضلات پیچیده توسعهنایافتگیهایی كه تنها به عوامل مادی و طبیعت كمیاب چشم دوختهاند و توسعه خود را در حل نوسانهای بیتعادلی و بهبود تعادل بازارهای صرف مادی ـ مالی، پولی، ارز و... ـ میدانند، نقش مهمی دارند. ادامه یافتن روند یاد شده میتواند به بهای ذبح انسانیت، عقل و عواطف انسانی، عقب نگه داشتن دیگر ملتها و رقابتهای ناسالم همراه با حسادت، كینه و دشمنی به عنوانهای مختلف از جمله جنگ سرد باشد.
بنا به نظر برخی كارشناسان، هدف توسعه، بهبود زندگی است كه در دو جهت كنترل طبیعت و رهاییبخشی سبب پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود. بهویژه در جهت دوم ـ رهاییبخشی ـ آرمانهای ظریف اخلاقی و ارزشهای والای اخلاقی را به پیش میبرد. توسعه به معنای بهبود در مجموعه شرایط بههمپیوسته طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. توسعهگرایی نیز اعتقاد به كارآیی و مطلوبیت این نوع پیشرفت اقتصادی است. حتی برخی دیگر از صاحبنظران، فرهنگ و نظام ارزشی را یكی از اثرگذارترین عوامل بر نظام اقتصادی میدانند كه در روند توسعه باید به آن توجه كرد.
اسلام و توسعه
جهتگیری اساسی دین اسلام، آخرت است، ولی رستگاری اخروی به بهرهمندی معقول و حساب شده از مواهب مادی بستگی دارد. دستوراهای دینی تنها رنگ ماورایی ندارد، بلكه میكوشد به ساخت جامعهای متعالی در دو جنبه مادی و معنوی یاری رساند. آیات و احادیث مربوط به تولید، كار، منابع طبیعی، مصرف، دانش و عدالت اجتماعی، نشاندهنده دیدگاه اسلام درباره رشد و توسعه اقتصادی است.
احادیثی مانند «الإسلام یعلو و لا یُعلی علیه» به روشنی، اهداف اسلام را در ارتقای همهجانبه جامعه اسلامی نشان میدهد كه به برتری در تمامی ابعاد توسعه و رشد، از جمله رشد اقتصادی به عنوان یكی از مهمترین مظاهر برتری نسبی میانجامد. یا احادیثی همچون «الفقر موت الأكبر» از امام علی(ع) نیز نظر اسلام را درباره نامطلوب بودن فقر بیان میكند كه عامل اساسی آن، بیكاری، كمبود سرمایه مادی و انسانی است. احادیث بسیار دیگری نیز وجود دارد كه برای توصیف و تقدیس كار و تولید، كارگر را به مجاهد در راه خدا تشبیه كردهاند یا به انفاق و كمكهای مالی به همنوعان، زكات و خمس مربوط میشوند. به طور كلی، این احادیث میتواند ما را در زمینه توسعه و چشمانداز اسلامی یاری دهد.
در اینجا ممكن است این پرسش پدید آید كه آیا اسلام توان مدیریت یك حكومت جهانی و علاوه بر آن، توسعه جهانی را دارد یا نه؟
در پاسخ باید گفت اسلام، آخرین و كاملترین دین الهی به همین جهت ظهور كرد، ولی آموزههای آن بهجز زمانهای كوتاهی ـ در زمان رسول اكرم (ص) و خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) ـ به طور جامع و كامل اجرا نشد. با نگاهی به كتابهای تاریخی درمییابیم اسلامی كه توانست اعراب بدوی و جاهلی را در مدت كوتاهی ـ كمتر از نیم قرن ـ بر مناطق وسیع و متمدن جهان آن روز حاكم كند و مسلمانان را به پیشرفتهای شگرف در امور حكومتی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی برساند، این قابلیت را دارد كه به دست آخرین ذخیره الهی كه حكومتش در آموزههای اصیل الهی ریشه دارد، بشر را از قید بردگی و اسارت، ستم، فقر و تیرهبختی برهاند و به سعادت و رفاه، امنیت و عدالت و به عنوان هدف غایی، او را به تقرب و تكامل برساند.
گفتنی است توسعه در اسلام از درون افراد سرچشمه میگیرد. از این رو، اسلام تلاش میكند با ارتقای درونی و تعالی فرد، او را به مولدی تبدیل كند كه هدفش نه تنها رشد خود یا جامعهاش باشد، بلكه به رشد جامعه انسانی و توسعه جهانی با توجه به ملاكهای عقلی و اخلاقی بپردازد.
به نظر برخی از پژوهشگران مسلمان، نظر دین مبین اسلام در مورد پیشرفت اقتصادی این است كه تنها اعتقاد به ذات باری تعالی و داشتن تقوا، توسعه و رشد اقتصادی جامعه را ممكن میسازد. ایمان به خدا؛ یعنی اعتقاد به حضور دائمی ذات باری تعالی در همه امور اجتماع. حاصل این ایمان عبارت است از اخلاق كاری قوی، معامله مبتنی بر صداقت و درستی، تولید كارا، پرهیز از اسراف و تبذیر، عدالت اجتماعی و گردش ثروت با توجه به قبول خطر و عواید مترتب بر آن، وفای به عهد، حداكثر تعاون در فعالیتهای اقتصادی و آزادی معاملات در چارچوب احكام شرع. خلاصه اینكه هرگاه افراد جامعه به ارزشهای اسلامی ایمان آورند و به آن عمل كنند، اقتصادی قدرتمند، پویا و بالنده بهوجود خواهد آمد كه در آن، همه سرچشمههای ایجاد توزیع نامتعادل درآمد و ثروت مسدود میشود و تمامی راههایی كه ساختار اقتصاد ممكن است ضربههای درونزا را از آن طریق به پیكر اقتصاد وارد آورد، از میان برمیدارد. در چنین نظامی، بیثباتی فقط از خارج نظام میتواند وارد شود.
حتی در آموزههای اسلام در مورد دستیابی به توسعه پایدار نیز پیامهایی به چشم میخورد. این آموزهها به طور مختصر به شرح زیر است:
1. تفسیر درست زندگی دنیوی به عنوان مقدمه در مقایسه با حیات اخروی و جاودان به عنوان مقصد نهایی و ایجاد موازنه و رابطه معقول و منطقی بین این دو، همانگونه كه احادیث فراوان، دنیا را مزرعه آخرت میداند؛
2. مسئول شناختن انسان در عمران و آبادانی زمین؛
3. برابر دانستن همه افراد در همه زمانها و مكانها در بهرهبرداری از نعمتهای الهی و مواهب طبیعی؛
4. تشویق به عدالت و مساوات به منظور رعایت عدالت درون نسلی و بیننسلی، احسان، انفاق، تقوا و تعدیل غرایز انسانی؛
5. احترام قائل شدن برای اموال و ثروت فردی مشروع و مالكیت شخصی محدود؛
6. تشویق به كسب دانش و رشد فكری بدون هیچگونه محدودیت جنسی، نژادی و سنی؛
7. اصالت بخشیدن به جامعه و مصالح فردی؛
8. نهی اكید از عوامل بازدارنده و تخریبگر رشد و توسعه اقتصادی از قبیل تجمل پرستی، ولخرجی، مصرف بیرویه و ریختوپاشهای افراطی و دگرگون نمودن نعمتهای الهی با ممنوع كردن مكاسب محرمه و درآمدهای نامشروع و همچنین تحریم اسراف و اتلاف و مبارزه با فقر و بیكاری.
باید توجه داشت برخی از این موارد حتی در فهرست اخلاقیترین دانشمندان توسعه یافت نمیشود. مهمتر آنكه در اسلام، خود توسعه هدف نهایی نیست، بلكه ابزاری است برای تكامل افراد در سایه درك بیشتر فضایل در مسیر تقرب به یگانه معبود. این درست در نقطه مقابل جوامع سكولار غیردینی و وضعیت فعلی جوامع اسلامی است كه رسیدن به توسعه آن هم از نوع غربی را ـ همراه با ظواهر فریبنده دنیایی ـ مهمترین هدف خود میپندارند. تمام این نابسامانیها به دلیل دوری از اسلام ناب، رشد فساد و غفلت و از خود بیگانگی حتی در این جوامع به ظاهر اسلامی است.
اكنون با توجه به ارزشهای اصلی توسعه، به تبیین احادیث، آیات و روایات عصر حضور و مقایسه اجمالی آن با ملاكهای توسعه در زمان حاضر میپردازیم.
ملاكها و ارزشهای توسعه
منظور از این ملاكها، شاخصهایی است كه بهوسیله آن میتوان به میزان توسعهیافتگی كشورها پی برد و درجه توسعهیافتگی یا توسعه نایافتگی آنها را بهویژه در توسعه انسانی تشخیص داد. ملاكهای توسعه، مهمترین و كاراترین بحث توسعه به شمار میرود. البته این ارزشها با شاخصهای توسعه مانند ضریب جینی، امید به زندگی و... كه در حیطه كمّی و آماری برای مقایسه بین كشورهای مختلف تعریف میشوند، متفاوتند.
شاید بهترین و همگانیترین ملاكهای اصلی توسعه كه مایكل تودارو نیز در كتاب خود، توسعه اقتصادی در جهان سوم به آنها اشاره دارد، مبتنی بر سه ارزش اصلی توسعه باشد كه عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس، آزادی از قید بردگی و قدرت انتخاب كه لازمه توسعه همهجانبه در سطح جهانی و فراملیتی است. بر اساس این مبنا، توسعه به معنای ارتقای مستمر كل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر یا «انسانیتر» است.
تعبیر «معاش زندگی» همان قدرت تأمین نیازهای اساسی شامل غذا، مسكن، بهداشت و امنیت است كه با نبود یا كمبود آن، جامعه دچار عقبماندگی مطلق میشود. منظور از اعتماد به نفس نیز احساس شخصیت كردن، عزت نفس و كرامت انسانی است كه در آن، بحثهای ارزشی چون فقر فرهنگی، ارزشها، گسترش علمی و تقویت آموزش و فرهنگ قابل بحث است.
همچنین مراد از آزادی از قید بردگی یا قدرت انتخاب، آن آزادی است كه به رهایی از قید بردگی، جهل و بدبختی میانجامد.
برخی از اقتصاددانان، به مسائلی چون آزادی به صورت پررنگتر پرداختهاند. از جمله آنان به فریدمن میتوان اشاره كرد. او دو نوع آزادی اقتصادی و سیاسی را مطرح میكند كه از نظر او، آزادی اقتصادی، یك هدف است كه ابزاری برای دستیابی به آزادی سیاسی است. او رابطه این دو آزادی را رابطهای پیچیده و دوطرفه میداند كه سرانجام به افزایش رفاه توده مردم به میزان زیادی میانجامد.
با رعایت این ملاكها، جریان چند بُعدی توسعه كه مستلزم تغییرهای اساسی در ساخت اجتماعی، نگرش مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، كاهش نابرابری و ریشهكن كردن فقر مطلق است، به نتیجه میرسد. توسعه در اصل باید نشان دهد كه مجموعه نظام اجتماعی، همآهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج میشود و به سوی وضع یا حالتی از زندگی كه از نظر مادی و معنوی بهتر است، گرایش مییابد.
با توجه به تأكید دانشمندان توسعه بر مباحثی چون عدالت و محیط زیست بهعنوان اساس توسعه پایدار، لازم است در مباحث توسعه، توجه ویژه به آن معطوف شود.
مقایسه تطبیقی ملاكها و ارزشهای توسعه با روایات عصر ظهور
در ادامه، به تبیین و توزیع بیشتر مباحث توسعه و مقایسه تطبیقی ملاكها و ارزشهای توسعه با روایات مربوط به عصر ظهور میپردازیم. در ابتدای هر مبحث، درباره مفهوم و كاركرد آن ملاك توضیح میدهیم.
الف) معاش زندگی: قدرت تأمین نیازهای ضروری
بنا به نظر دانشمندان توسعه، حداقل چیزهایی كه توسعه نیازمند آن است، عبارتند از غذا، مسكن، بهداشت و امنیت كه چهار شاخص اصلی و مقدماتی توسعه در جوامع به شمار میرند. این نیازها تداومبخش زندگی است و نبود یا كمبود در آنها حالت عقبماندگی مطلق را در پی دارد كه نشانه فقر مطلق در جامعه است. توسعه اقتصادی، شرط لازم برای بهبود كیفیت زندگی است كه مستلزم پیشرفت اقتصادی همیشگی و پیوسته در سطوح مختلف شخصی و اجتماعی است. بنابراین، یكی از ملاكهای اساسی توسعه، جلوگیری از گسترش فقر و نابودی آن است.
یكی از دغدغههای علم توسعه، ریشهكن كردن فقر و بالا بردن سطح رفاه در جامعه است. با وجود این، بیشتر كشورهای جهان با آمار بالای فقر روبهرویند. در دهه 1970، با توجه به افزایش فقر، اقتصاددانان توسعه برای ایجاد یك خط فقر عمومی، اولین قدم را برای اندازهگیری میزان فقر در داخل كشورها و مقایسه بین آنها برداشتند. بدین ترتیب، مفهوم «فقر مطلق»؛ یعنی حداقل درآمد معیشتی معین برای ادامه بقا و تأمین نیازهای اصلی و ضروری جسمانی ـ غذا، پوشاك، مسكن و امنیت ـ بهوجود آمد. در سال 1985 حدود 1051 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میكردند و میزان فقر 30/5 درصد بود. همچنین تا سال 1989، 23 درصد جمعیت جهان زیر خط فقر مطلق زندگی میكردند.
این آمار رو به رشد فقر در توزیع ناعادلانه درآمد و ثروت و استثمار و غارت منابع كشورهای ضعیف در جهت پیشبرد و توسعه اهداف كشورهای قدرتمند به بهای اندك ریشه داشت. از این رو، نیاز به قدرتی كه بتواند اوضاع مستضعفان جهان را سامان دهد، احساس میشود؛ نیرویی كه با علم و درایت و قدرت مافوق تصور ناشی از توان الهی بتواند در جهت تحقق منافع بشریت قدم بردارد. چنین بشارتی در بیشتر مكتبهای الهی و غیرالهی آمده است. دین اسلام نیز از این امر مستثنا نیست. نمونه برجسته آن، آیه شریفه (وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ) است كه بنابر احادیث معتبر، نوید پیروزی حق و حاكمیت عدالت و رفاه در جامعه است.
1. تغذیه
تغذیه مناسب و كافی از ضروریات اولیه زندگی و از عوامل مهم توانایی جسمی و انجام فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و عبادی است. امام صادق(ع) میفرماید:
لیس لإبن آدم بُدٌّ من أكلة یقیم بها صلبه؛
استواری انسان به تغذیه بستگی دارد. از این رو، برای زنده ماندن و زندگی، مصرف خوراك لازم است. اسلام نیز تغذیه مناسب را شرط لازم برای زندگی میداند. روایات بسیاری بر این مطلب دلالت میكنند كه در زمان امام زمان(عج)، با افزایش درآمد اشخاص و كمكهای فراوان دولت به اشخاص، فقر ریشهكن میشود، به گونهای كه اشخاص، نیازمندی را برای كمك نمییابند. در این میان، به بیان نمونههایی از احادیث بسنده میكنیم.
رسول خدا (ص) فرمود:
در دولت او، مردم چنان در آسایش و رفاه به سر میبرند كه هرگز نظیر آن دیده نشده است. مال به قدری فراوان میشود كه هر كس نزد او بیاید، اموال فراوانی زیر پایش میریزد.
همچنین آن حضرت فرمود:
ثروت را در میان آنان به فراوانی میبخشد. كسی كه درصدد صدقه دادن باشد، اموالی برمیدارد و به مردم عرضه میكند، ولی به هر كس عرضه میكند، میگوید: من نیازی ندارم. اموال را چون سیل میریزد، ثروت را كلان كلان میبخشد و آن را نمیشمارد.
امام صادق (ع) نیز فرموده است:
به بینوایان، طعم كره را میچشاند و در روزگار او دنیا پاكیزه شود و اهل دنیا نیكو میشوند.
احادیثی از این دست فراوان یافت میشود كه نشانه بهبود وضع تغذیه افراد در نتیجه افزایش درآمد آنها و بینیازی آنان در آخرالزمان است. از جمله این بینیازیها، تأمین و استفاده از تغذیه مناسب برای كسب تواناییهای لازم در پیشبرد اهداف جهانی بهدور از نابرابری، تبعیض و ستم است.
حتی در منابع روایی، دلایلی بر زیاد شدن باران، گیاه، درختان و میوهها و دیگر نعمتهای زمینی به چشم میخورد، كه با دنیای رو به انحطاط كنونی بسیار تفاوت دارد. «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض»؛ یعنی كمیابی كه دغدغه اساسی اقتصاددانان است، جای خود را به بركت میدهد.
رسول خدا (ص) نیز فرموده است:
امت من در زمان مهدی (عج)، به نعمتی كه هرگز مانند آن را بهرهمند نشده بودند، از خوب و بد بهرهمند میشوند. آسمان برایشان باران میفرستد و زمین، گیاهان و میوههای خود را پنهان نمیكند. به روایت بغوی، آسمان از باران خود چیزی فرو نمیگذارد مگر آنكه آن را پی در پی میفرستد. زمین از گیاهان خود چیزهایی را آشكار میكند تا اینكه مردگان آرزو میكنند كاش زنده میشدند و میدیدند.
با كشف مواد جدید و استفادههای علمی و رونقی كه به دلیل لطف الهی در پرتو تعامل و عدالت بشر پدید میآید، «تنبت الأرض ضعف اُكُلها» سبب رشد استعدادهای جدید جهان میشود. در این حالت، كمیابی و تعادل و نوسانهای مخرب جای خود را به بهیابی و تعادل میدهد. در چنین زمانی، آیات تسخیر (وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِكَ لاَیاتٍ لَّقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ) كه نشان میدهد هدف از خلقت موجودات زمینی و آسمانی، انسان است، معنی مییابد.
2. پوشاك
بر اساس آموزههای دین، جامعه توسعهیافته، جامعهای است كه مردم بتوانند از لباس و پوشاك مناسب زمان خود استفاده كنند و ظاهری آراسته داشته باشند.
امام صادق (ع) فرمود:
بهترین لباس هر زمان، لباس مردم آن زمان است.
امام علی (ع):
لباس، یكی از دو گوشت است. (یعنی لباس مانند غذا در سلامت انسان نقش دارد و لازم است)
با توجه به سیره و احادیث فراوان پی میبریم كه لباس مناسب با شرایط زمان و در شأن هر فرد از لوازم زندگی و معاش فرد است. بنابر روایات مستند، با ریشهكن شدن فقر و توسعهیافتگی در زمان ظهور به گونهای كه محتاجی یافت نمیشود، افراد به پوشش مناسب دست مییابند.
3. مسكن
مسكن مناسب نیز از ضروریات زندگی است، ولی در قرن حاضر مشاهده میشود كه حاكمان كمتر توجهی به این جنبه دارند. بر اساس آمار جهانی، تعداد بیخانمانها یا افرادی كه مسكن مناسب ندارند، رو به افزایش است.
امام باقر (ع) فرموده است:
من شَقاء العیش، ضیق المنزل؛
خانه كوچك و نامتناسب با نیازهای فرد از عوامل شقاوتزا در زندگی انسان است.
همچنین آن حضرت فرموده است:
إذا ظهر القائم... یسوّی بین الناس حتّی لا تری محتاجاً إلی الزكوة؛
آنگاه كه قائم قیام كند... چنان میان مردم به مساوات رفتار میكند كه هیچ محتاج به زكات را نخواهی دید.
امام صادق (ع) فرمود:
زندگی در خانه وسیع، كه نیازهای مختلف انسان را برآورد، گوارا و دلپذیر است.
احادیثی از این قبیل بیانگر این مطلب است كه در زمان ظهور، نیازهای مردم برآورده میشود كه نیاز به مسكن از جمله مهمترین این نیازهاست.
باید دانست در تمامی این موارد، اسلام با اسراف یا مصرف ناعادلانه بدون رعایت حقوق متقابل دیگر افراد، مخالف است.
4. بهداشت
ساختار دین اسلام بر اساس پاكیزگی و بهداشت بنا نهاده شده است. شاید رایجترین حدیث پیامبر اعظم (ص) در این زمینه، حدیث «النظافة من الإیمان» باشد. پیامبر اسلام تأكید فراوانی بر این امر داشت تا آنجا كه فرمود:
بُنی الإسلام علی النظافة؛
خداوند، اسلام را بر پایه پاكیزگی بنا نهاده است.
جامعه پیشرفته اسلامی، جامعهای است كه در آن امور بهداشتی به گونه فراگیر و گسترده نهادینه شده است. مواردی چون بهداشت فردی ـ دهان، دندان، پوست، صورت و مو ـ پاكیزگی محیط زیست، بهداشت فضا، برخورداری از هوای سالم، رعایت مسایل جنسی و... در آموزههای اسلامی به فراوانی به چشم میخورد. بدین ترتیب، مسائلی كه در حال حاضر از جمله شاخصهای سلامتی و توسعه است، در آموزههای اولیه اسلام بهعنوان اصولی تردیدناپذیر و اساسی بیان شده است.
اسلام، زندگی آكنده از درد و رنج، خستگی، اندوه و بیماری را نمیپسندد و حتی طولانی شدن هرگونه بیماری بهویژه بیماریهای درمانناپذیر را از بزرگترین بلاها میداند. امام علی (ع) میفرماید:
همانا در بیماری، پاداشی نیست. از بزرگترین بلاها، بیماری پیوسته است.
پیامبر اعظم (ص) میفرماید:
در نظر ما، عافیت، سلامتی و تندرستی، دوست داشتنیتر است.
برای شكلگیری جامعهای شاداب و تندرست، به دولتمردان و مردمان سفارش شده است به این امور توجه كنند:
ـ وجود پزشكان ماهر و متخصص به میزان نیاز؛
ـ تربیت و آموزش دانشجویان پزشكی؛
ـ برخورد انسانی با بیماران نیازمند؛
ـ برنامهریزی برای توزیع درآمد و امكانات با هدف ایجاد توان درمان مناسب برای همه مردم؛
ـ بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی پزشكی و بهداشتی مردم؛
ـ انجام جراحیهای مناسب و اهدای اعضای سالم مردگان؛
ـ امتیاز قوانین اختصاصی درمان به پزشكان.
ـ راههای افزایش عمر طولانی و پرهیز از عوامل زیانبار برای انسان.
ادامه دارد/