اخبار
منبع : http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/10/141012_l41_book_murakami_tazaki

پیش بینی ترکیب لیست رمان های پرفروش آمریکا و بریتانیا آنقدرها هم سخت نیست: یکی دو رمان کارآگاهی اینجا، دو سه داستان کارآگاهی آن طرف و خب، همیشه چندتایی رمان عاشقانه.

این وسط یک نفر هست که هر دو سه سال سر و کله اش پیدا می شود و این نظم مقرر و ریتم مکرر را به هم می زند؛ یک نفر که تا سی سالگی یک خط هم ننوشته بود؛ یک نفر که کتاب هایش پرند از تنهایی و افسردگی و وسوسه پایان ناپذیر خودکشی.

هاروکی موراکامی و تداوم تنهایی اش

موراکامی تا سی سالگی یک خط هم ننوشته بود؛ یک بار جاز به اسم گربه خانگی اش، پیتر، در کوکوبونجی توکیو راه انداخته بود و با زنش آن را می گرداند؛ زندگی اش وقتی از این رو به آن رو شد که در سی سالگی و برای تماشای بازی بیس بال به استادیوم جینگو رفته بود.

او در کتاب "وقتی از دو حرف می زنم، از چی حرف می زنم" نوشته:

"حوالی یک و نیم بعد از ظهر اول آوریل سال 1978 بود. اون روز تو استادیوم جینگو بودم.. اون روزها استادیوم هیچ نیمکتی نداشت... فقط یه چمنزار شیبدار بود... تنها روی چمن دراز کشیده بودم، آبجو خنک می خوردم و هز از گاهی به آسمان نگاه می کردم.

بازی اول فصل بود بین تیم پرستوها و هیروشیما کارپ. یادم می آد که دیوهیلتون توپزن اول پرستوها بود... یه بازیکن آمریکایی جوون که تازه به تیم پیوسته بود.. هیلتون از خط چپ زمین توپ زد... و درست در همین لحظه فکری به سرم زد: من می تونم رمان بنویسم.

هنوز اون آسمان پهناور دلباز را به یاد دارم و احساس علف های نورس را. اون طنین رضایتبخش ضربه چوب را."

جنگل نروژی؛ سکوی پرش

هاروکی موراکامی با دو سه رمان اولش توجه منتقدها را جلب کرده و حتی جایزه ای هم برده بود. ولی همه اینها دربرابر موفقیت "جنگل نروژی" هیچ بود. این کتاب فقط در ژاپن ده میلیون نسخه فروخت و کار به جایی رسید که موراکامی به دنبال اندکی آرامش و دوری از شهرت ناچار شد ژاپن را ترک کند.

موراکامی، آگاهانه و برای جلب نظر خواننده های ژاپنی که علاقه ای به رمان های سورئالیستی ندارند، "جنگل نروژی" را در فضایی کاملا واقعگرایانه نوشت. کتاب، داستان یک زوج جوان است که بعد از خودکشی دوست مشترکشان، با تنهایی، ترس و وسوسه خودکشی دست و پنچه نرم می کنند؛ بعد از جنگل نروژی، موراکامی که حالا رگ خواب خواننده های ژاپنی را به دست گرفته بود، آرام و با احتیاط آنها را با خود به دنیای غیرواقعی، غیرمنطقی و غیرقابل توضیح خودش کشاند و موفقیتش را با رمان هایی مثل "کافکا در ساحل"، "ماجراهای پرنده کوکی"، و " 1q84" ادامه داد.

"سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش"، که تازه ترین رمان اوست،‌ در مقایسه با رمان های دیگر موراکامی، داستان سرراست و ساده ای دارد: چهار رفیق صمیمی سوکورو تازاکی، سالها پیش، یکدفعه و بی هیچ توضیحی، با او قطع رابطه کردند. حالا و شانزده سال بعد، سوکورو تصمیم می گیرد تک تک رفقایش را پیدا کند و ازشان بپرسد چرا. این ترس از تنهایی و به حال خود رها شدن، این ترس از فهمیده نشدن، مخرج مشترک همه داستان های موراکامی است.

تازه ترین رمان موراکامی، "سوکورو تازاکی بی‌رنگ وسالهای زیارتش" مثل دیگر آثارش به محض انتشار به صدر جدول پرفروش‌ها راه یافت

فرزند خلف ملوان ها

موراکامی موقع نوشتن درست مثل یک آشپز ژاپنی رفتار می کند. او از هنرنمایی بیهوده پرهیز می کند، عقب می نشیند، و به جای پررنگ کردن امضایش اجازه می دهد غذا همان طور که هست، خام و برهنه جلوی چشم های مشتری عرضه شود. این کنترل و خودداری مهم ترین فضیلت نثر موراکامی است.

او در شهر بندری کوبه بزرگ شد؛ با باراندازی که پر بود از ملوان های خارجی و توریست های در حال عبور. خانواده نسبتا فقیر و پول تو جیبی اندکش برای خرید همه کتابهایی که می خواست بخواند کافی نبود. ناچار ولع خواندنش را با کتاب های دست دوم ملوان های خارجی سیر می کرد. در نتیجه اولین تماس او با ادبیات انگلیسی، کتاب های کارآگاهی و رمان های عامه پسند محبوب ملوان ها بود.

null

تیم مارتین منتقد روزنامه تلگراف در این باره به بی بی سی فارسی می گوید: "همه رمان های موراکامی با یک اتفاق شروع می شوند: چیزی گم می شود. این ابتدایی ترین کلیشه ادبیات کارآگاهی است. اینکه قهرمان همیشه در جستجوی چیزی یا کسی است. به این ترتیب موراکامی همیشه از یک نقطه ساده و واضح و ملموس شروع می کند. از یک گمشده. ولی همین که جستجوی قهرمان شروع می شود، یک دفعه زمین دهان باز می کند و قهرمان را فرو می کشد به دنیایی غیرقابل فهم و غیرمنطقی." (برای تماشای نسخه کامل مصاحبه با تیم مارتین اینجا کلیک کنید)

استاد جاز و عاشق سوشی

موراکامی برای پنهان کردن عشقش به موسیقی کوچکترین تلاشی نمی کند. او خودش یک موسیقی باز حرفه ای است و به گفته جیمز روبین، یکی از مترجمان آثارش به زبان انگلیسی، در کلکسیون شخصی اش دست کم ده هزار صفحه گرامافون دارد. عنوان خیلی از کتابهایش، مثل "جنگل نروژی"، "جنوب مرز، غرب خورشید" و همین کتاب آخر، "سوکورو تازاکی بیرنگ و سال‌های زیارتش"، از قطعات موسیقی معروف قرض گرفته شدند. با این حال تاثیر موسیقی در کارهای او از عنوان کتاب هایش فراتر می رود.

null

لئو رابسون، منتقد کتاب می گوید: "او بیش از هر چیزی تحت تاثیر موسیقی جاز است. و خب، جاز معروف ا ست به بداهه نوازی و تغییرات ناگهانی و پیش بینی نشده. نثر موراکامی هم همین طور. او یک دفعه تصمیم می گیرد موضوع بحث را عوض کند و با شور و حرارت خاصی درباره موضوعی به ظاهر بی ربط صحبت کند. مثلا وسط تحقیقات قهرمان داستان برای پیدا کردن همسر گمشده اش، یکدفعه شروع می کند به نوشتن درباره انواع متفاوت کلاه گیس.. در نهایت ولی، وقتی کتاب را تمام می کنی و زمین می گذاری، حس نمی کنی که این بداهه نوازی ها زائد و بیربط بوده اند.. این ریتم پیش بینی ناپذیر و این تغییر جهت های مداوم، باعث می شود نثر او شباهت زیادی به موسیقی جز پیدا کند." (برای تماشای نسخه کامل مصاحبه با لئو رابسون اینجا کلیک کنید)

هاروکی، روی شیروانی داغ

همه این ویژگی ها را که کنار هم بگذاری، راز موفقیت موراکامی کم کم آشکار می شود. او در تمام کارهایش، مثل یک بندباز ماهر، توازنی عجیب برقرار کرده. توزان بین سادگی و شگفتی، بین یاس و امید، بین حزن و طنز یا به قول خودش توازن بین چندلر و داستایفسکی. در تمام این سال ها مخاطبین او، بی آنکه بدانند، قهرمان های داستان هایش بودند؛ همگی ساکنین سربه زیر شهرهای بزرگ؛ بی نام، بی رنگ، بی چهره.

شاید رمز موفقیت موراکامی همین است. او روایتگر بی سر و صدای افسانه ماست؛ روایتگر نبرد پایان ناپذیر آدم های معمولی با شهری که می خواهد آنها را، مثل سوکورو تازاکی، به قطعه ای بیرنگ و بی چهره تبدیل کند. به یکی دیگر از چند میلیون نفری که هر روز در خیابان هایش قدم می زنند.


طراحی وب سایتفروشگاه اینترنتیطراحی فروشگاه اینترنتیسیستم مدیریت تعمیر و نگهداریسامانه تعمیر و نگهداری PM سامانه جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم جمع آوری شناسنامه کامپیوتر سیستم مدیریت کلان IT طراحی وب سایت آزانس املاک وب سایت مشاورین املاک طراحی پورتال سازمانی سامانه تجمیع پاساژ آنلاین پاساژ مجازی



جدیدترین اخبار

نام : *

پیغام : *

 
سیستم تعمیر و نگهداری بهبود - PM